24 تیر 1396
فرجام «عبدالحسین تیمورتاش» درآئینه روایات «احمد متین دفتری»
حبسی که تیمورتاش نکشید!
سوم دی ماه 1311«عبدالحسین تیمورتاش» وزیر دربار رضاخان از کار برکنار شد. خبر برکناری تیمورتاش اما، برای آنان که از نزدیک خلق و خوی قزاق سوادکوهی را میشناختند، امری غریب نبود. شاه ِکجخلق و عصبانی معمولاً اطرافیان و وفاداران خود را در پایان به همین کردار مینواخت، چیزی که پس از آن برای برخی دیگر از یاران او از جمله «علیاکبر داور» رخ داد، که البته این یکی علاج واقعه قبل از وقوع کرد و پیش از آنکه به اتاق «پزشک احمدی» راه یابد خود را کشت!
سوم دی ماه 1311«عبدالحسین تیمورتاش» وزیر دربار رضاخان از کار برکنار شد. خبر برکناری تیمورتاش اما، برای آنان که از نزدیک خلق و خوی قزاق سوادکوهی را میشناختند، امری غریب نبود. شاه ِکجخلق و عصبانی معمولاً اطرافیان و وفاداران خود را در پایان به همین کردار مینواخت، چیزی که پس از آن برای برخی دیگر از یاران او از جمله «علیاکبر داور» رخ داد، که البته این یکی علاج واقعه قبل از وقوع کرد و پیش از آنکه به اتاق «پزشک احمدی» راه یابد خود را کشت!
متین دفتری در نگاهی گذرا
پایان تیمورتاش را افراد زیادی روایت کردهاند که از میان آنها گفتههای «احمد متین دفتری» در زمره خواندنیترینهاست. متین دفتری نیز در مقیاسی کوچکتر، تجربهای شبیه به تیمورتاش داشت. از کارگزاری ارشد و وزارت در دادگستری و تصدی نخستوزیری گرفته تا زندان را در دوره رضاخان تجربه کرد. دکتر باقر عاقلی که مقرر خاطرات وی و از جمله مرتبطین ِ با او در دوره پایانی حیات وی بوده، در شرح پیشینه کاری و سیاسی متین دفتری آورده است: «متیندفتری خدمات اداری خود را از 1294 در وزارت امور خارجه آغاز کرد و مدت 12 سال در آن وزارتخانه مصدر مشاغلی بود. آخرین سمتش رئیس اداره عهود و جامعه ملل بود. در سال 1306 به وزارت عدلیه منتقل شد. چندی مستشار دادگاه عالی جنایی بود. در 1308 برای ادامه تحصیل و کارآموزی در سازمانهای قضایی فرانسه، سوئیس و آلمان به اروپا رفت و مدت سه سال مشغول تحصیل و تمرین بود و دکترای حقوق خود را از ژنو دریافت کرد. پس از بازگشت به ایران در سمتهای مدیرکل، معاون اداری، معاون کل، کفیل و وزیر دادگستری قریب هشت سال اشتغال به کار داشت. در آبانماه 1318 که تازه جنگ بینالمللی دوم آغاز شده بود، به نخستوزیری رسید و مدت هشت ماه نخستوزیر بود که مورد غضب رضاخان قرار گرفت و از کار برکنار و چندی توقیف و مدتی حبس بود. بعد از شهریور 1320 از طرف متفقین به اتهام ژرمانوفیلی دستگیر شد و به زندان افتاد. چندی در اراک و مدتی در رشت در اسارت انگلیس و شوروی بود. در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی به وکالت مردم مشکینشهر به مجلس راه یافت و با قوامالسلطنه به مبارزه برخاست. از 1328 که مجلس سنا افتتاح شد تا حین الفوت (1350) سناتور انتصابی تهران بود. متیندفتری در بین رجال ایران ویژگیهای خاصی داشت. وی مردی بسیار مطلع و حقوقدان بینالمللی بود و زبانهای فارسی، عربی، آلمانی، انگلیسی و فرانسه را خوب میدانست، خوب مینوشت و دستور زبان فارسی را در نوشتههایش حتیالمقدور رعایت میکرد. استاد دانشگاه بود و دانشکده حقوق را آشیانه خود میدانست. قریب 40 سال در آن دانشکده تدریس میکرد. مؤلفی محقق و جستجوگر بود. در طول عمرش متجاوز از 20 جلد کتاب نوشت که قسمتی از آنها در دانشگاه تدریس میشد. مدتها عضو فرهنگستان ایران بود». (1)
آغاز سقوط
احمد متین دفتری در آغاز سال 1311 پس از طی دوره تحصیلی خویش در اروپا به ایران بازگشت. وی از همان دوره در دادگستری مشغول به کار شد. از همان دوره است که درمییابد ستاره بخت «تیمورتاش» کمفروغ گشته و رو به افول نهاده است. چنان که خود دراینباره میگوید: «از همان روزهایی که وارد تهران شدم احساس کردم تیمورتاش آن قدرت سابق و نزدیکی به شاه را ندارد، بلکه کاملاً مورد بیمهری و شاید غضب شاه باشد. اولین بار این مطلب را از زبان داور شنیدم که میگفت: «تندرویهای این شخص بالاخره ممکن است دامن ما را هم بگیرد». یک بار هم به کنایه گفت: «تیمورتاش در سفر اخیر خود در اروپا ریخت و پاش زیادی کرده و مقادیری ارز از بانک ملی به قیمت ارزان خریده است». آخرین باری که تیمورتاش به اروپا آمد شهریورماه 1310 بود. ظاهراً در معیت ولیعهد و شاهپورها به ژنو وارد شد. میگفتند برای ازدیاد درآمد نفت مشغول چانه زدن با آنهاست. من در آن ایام به مناسبت اجلاسیه مجمع عمومی جامعه ملل برای شرکت در هیئت نمایندگی ایران به سمت مشاور حقوقی به ژنو آمده بودم. در همان ایام ولیعهد برای تحصیل وارد ژنو شد. مرحوم تیمورتاش وزیر دربار مقتدر و عده دیگری از درباریان از جمله مرحوم وکیلالملک دیبا و مرحوم دکتر مؤدبالدوله نفیسی و چند تن از همشاگردیها و معلم فارسی ولیعهد و علیرضا پهلوی همراه ولیعهد بودند. همه آنها موقتاً در عمارت نمایندگی ایران اقامت کردند. در همان ایام خبر تنزل لیره که در آن عصر یگانه پول محکم بینالمللی بود، مانند انفجار بمبی در اروپا انتشار یافت. تیمورتاش برای مصارف شخصی یعنی بیشتر برای ولخرجیهای جبلی خودش در مسافرت اروپا از بانک ملی مقادیری پوند خریده بود و بلافاصله لیره تنزل کرد. تمام مابهالتفاوت قیمت را از بانک ملی دریافت کرده بود. به هر حال تیمورتاش مقارن ورود من به تهران به میهن بازگشت و مشغول کار خود شد». (2)
برکناری تیمورتاش از وزارت دربار
متین دفتری درادامه به کلید خوردن برخورد با تیمورتاش میپردازد و چرایی و چگونگی این رخداد را به روایت مینشیند. او علاوه بر ظن و بدگمانی رضاخان، نوع رفتار تیمورتاش از مرداد1311 به بعد را در پیش آمدن این وضعیت مؤثر میداند و میگوید : «در اوایل تابستان 1311 خبری در تهران انتشار یافت که تیمورتاش از کار برکنار شده است. این خبر از اینجا ناشی شده بود که او روز دوم مرداد به عنوان کسالت به ساحل دریای مازندران عزیمت کرد و بندر چمخاله را برای استراحت و آبتنی انتخاب کرد و نزدیک به 20 روز در آنجا ماند. این مسافرت شایعات زیادی در بین مردم به وجود آورد و همه میگفتند نظر شاه از تیمورتاش برگشته و این مقدمه کنارهگیری است. گرچه این شایعه در آن روز صدق نکرد، ولی در حقیقت مقدمهای برای کنارهگیری او بود. در این سفر همراهان تیمورتاش عبارت بودند از وکیلالملک دیبا و همسرش بلبل، فتحالله نوری اسفندیاری و محمد خسروانی. وکیلالملک برادر حشمتالدوله والاتبار از نزدیکان تیمورتاش بود و ریاست محاسبات دربار را داشت که وکالت مجلس هم ضمیمه کارش بود. همسر زیبای او که از طرف تیمورتاش، بلبل نامیده شده بود فوقالعاده مورد عنایت و توجه وی قرار داشت. در همان ایام که تیمورتاش در سواحل بحر خزر به استراحت میپرداخت، بهناگاه موضوع نفت در مجلس شورای ملی مطرح شد. علی دشتی به رویه کمپانی نفت اعتراض کرد و طی سؤالی از تقیزاده وزیر مالیه خواست اقدامات دولت را در احقاق حق ایران توضیح دهد. تقیزاده ضمن پاسخ معقول، گناه را به گردن گذشتگان انداخت و گفت مذاکرات با کمپانی ادامه دارد، ما برای احقاق حق ایران تلاش میکنیم و بدیهی است هرگاه مذاکرات به نتیجه مطلوب نرسید، دولت ناچار برای حل اشکالات به طرف دیگری توسل خواهد جست. سرانجام روز عید مبعث سال 1351 هجری مصادف با یکشنبه 6 آذر 1311 شاه در هیئت وزیران دوسیه نفت را از وزیر مالیه گرفت و در آتش بخاری انداخت و گفت امتیاز دارسی لغو شد. چند روز بعد هم مجلس این اقدام را تأیید کرد و مکاتبات بین دولت ایران و کمپانی جنوب و دولت انگلستان آغاز شد و چون به نتیجه نرسید وزارت امور خارجه انگلیس به جامعه ملل شکایت برد و قرار شد برای پاسخگویی هیئتی از ایران عازم ژنو شوند...
هنوز داور به مأموریت نرفته بود که خبر برکناری تیمورتاش از وزارت دربار مختصر و مفید منتشر شد. روزنامهها نوشتند: «تیمورتاش، وزیر دربار پهلوی از خدمت معاف شدند». چند روز بعد هم شاه به وزارت دربار رفت، اثاثیه اتاق وی را جمع کرده و گفته بود: «من وزیر دربار نمیخواهم و تیمورتاش وزیر دربار نیست». البته قبل از کنار گذاردن تیمورتاش، وکیلالملک رئیس حسابداری و دوست نزدیک او از دربار اخراج شده بود. تیمورتاش پس از برکناری در منزلش در باغ یکی از خوانین بختیاری تحت نظر گرفته شد. داور قبل از مسافرت از شاه اجازه گرفت تا او را در منزلش ملاقات کند و این ملاقات هم صورت گرفت، ولی داور قبل از حرکت به من هشدار داد درباره پروندههای وزیر دربار شاه تو را احضار خواهد کرد و سعی کن برای ارضای خاطر او راهحلهایی پیدا کنی والا من و تو هم به سرنوشت نصرتالدوله و او دچار خواهیم شد». (3)
رضاخان درپی انتقام!
متین دفتری ِ35 ساله، در جوانی و به فرمان «حاج مخبرالسلطنه هدایت» نخستوزیر به کفالت وزارت دادگستری گماشته میشود. او بلافاصله پس از احراز این سمت، به درباره فراخوانده و از سوی رضاخان به پیگیری پرونده تیمورتاش توصیه میشود. متین دفتری خود، داستان آن شرفیابی! را اینگونه نقل میکند: «داور روز نهم دی ماه به سمت مأموریت حرکت کرد و فردای آن روز حاج مخبرالسلطنه هدایت، رئیسالوزرا مرا به عنوان کفیل وزارت دادگستری به مجلس شورای ملی معرفی کرد. بالاخره یک روز عصر به دربار احضار شدم و در ساختمانی ـکه به عمارت زمان وزارت جنگ شاه از سمت شمال اضافه شده بود و بعداً خراب کردندـ وارد شدم. در ایوان از پشت شیشه میدیدم مرحوم حسینقلی نواب، رئیس هیئت نظارت بانک ملی ایران شرفیاب بود. شاه با علامت دست مرا نزد خود خواندند و پروندهای را که در دست نواب بود برای مطالعه بهمنظور تعقیب جزایی تیمورتاش در دیوان کیفر به من سپردند». (4)
چرا تیمورتاش؟
بااین همه کفیل تازه کار دادگستری، نمیتواند خود را از کنجکاوی درباره علل این پیگیری برهاند. برای او یک دغدغه است که خادمی چنین مطیع و منقا، چگونه مورد غضب مخدوم خویش قرارگرفته است، چنان که خودش گوید: «معاندین چه توطئهای داشتند و چه سعایتی کرده بودند که موفق شدند این مرد مبرز را که چندین سال متوالی مورد پشتیبانی و اعتماد کامل شاه بود از چشم شاه بیندازند، هنوز از اسرار تاریخ معاصر است. اما تیمورتاش هم مانند تمام رجال دوست و دشمن زیادی داشت. دوستانش مگسان دور شیرینی بودند که میخواستند از قدرت، نفوذ و محبوبیت وی در نزد شاه استفاده کنند و به مواهب مالی و معنوی دست یابند. وقتی ستاره بخت او رو به افول نهاد همه از دور وی پاشیده شدند. سهل است در بدگویی از او از دشمنان پیشی جستند، ولی دشمنان تیمورتاش قوی بودند و سالها در انتظار چنین فرصتی روزشماری میکردند. تندرویهای تیمورتاش در غالب کارها، بیاعتنایی به رجال قدیمی، افراط در خوشگذرانی و غیبت چند ماهه او از ایران و شکست در مذاکرات نفت با انگلستان سرانجام کار خود را کرد و وزیر دربار مقتدر در مقابل چشمان شاه به صورت دیوی سفید درآمد. در میان دشمنان تیمورتاش بیش از همه محمدحسین آیرم تیشه به ریشه وی زد. از اقوال مختلف چنین استنباط میشد آیرم رئیس مقتدر شهربانی که ماری خوش خط و خال بود و برای دور کردن رجال استخواندار از اطراف شاه و یکهتاز شدن خودش پاپوش میدوخت و پرونده میساخت. برای تیمورتاش سخت مایه گرفته و او را متهم کرده بود که در راه مراجعت به ایران در مسکو با بعضی مقامات ملاقاتها و مذاکراتی کرده است و شاید هم عمال نفت جنوب که از مرحوم تیمورتاش برای نفت مناطق شمال ایران که مورد علاقه شورویها بود نگرانی داشتند آیرم را که مستعد چنین دسیسهای میدانستند مستقیم یا چنان که رویه عمال خفیه خارجیهاست با هزار واسطه به این اغوا کرده باشند. بعد از گرفتاری تیمورتاش کمیسیونی مأمور شد اسناد او را که در منزلش توقیف شده بود، جزء به جزء رسیدگی کنند و در اسناد او مدارکی که دلالت بر این گونه اتهامات داشته باشد به دست نیامد». (5)
تیمورتاش در چنگال آیرم
فضای حاکم بر روایتهای دستگیری و توبیخ تیمورتاش، نمایانگر اراده رضاخان در سرعت دستگیری و محاکمه تیمورتاش است. گو اینکه خوی نظامی و کینهتوز این قزاق، ترتیب و تدریج ِقانون را برنمیتافت. درنهایت با اراده ملوکانه تیمور تاش به دست «امیرلشکر محمدحسینخان آیرم» سپرده شد وبا ترفیع درجه آیرم، خاطر او از عواقب امر آسوده گشت! چنانکه متین دفتری آورده است: «با عجلهای که شاه در تعقیب تیمورتاش داشت، پرونده بهسرعت تکمیل شد و از طرف محمد سروری، دادستان دیوان کیفر ادعانامه صادر و قرار توقیف صادر و روز 29 بهمن طبق قرار دادستان در اداره شهربانی زندانی شد. در همان ایام محاکمه مرحوم عبدالحسین دیبا (وکیلالملک) دوست و همکار نزدیک تیمورتاش در دیوان کیفر آغاز شد. وی متهم به اخذ رشوه از امیرمنصور اکبر پسر سپهدار اعظم برای انتخاب وی در دوره هشتم مجلس شورای ملی شد و محکمه او را به 10 ماه حبس تأدیبی محکوم کرد و تمام این مسائل آن چنان بهسرعت انجام شد که وقتی داور به تهران رسید هیچ اقدامی برای او میسر نبود. در آن ایام تیمورتاش قدرتمند در چنگال آیرم دست و پا میزد و در گوشه زندان شهربانی در انتظار محاکمه خود بود. یک ماه پس از دستگیری تیمورتاش، شاه آیرم را تقویت کرد و یک درجه او را بالا برد و عنوان او شد امیرلشکر محمدحسین خان آیرم. داور لدیالورود از پرونده تیمورتاش اطلاعاتی گرفت و چون اطمینان یافت پرونده از هر لحاظ تکمیل و آماده برای ارجاع به دادگاه است هرگز شفاعتی نزد شاه نکرد». (6)
حبسی که تیمورتاش نکشید!
متین دفتری در خاطرات خود اذعان دارد که عموم کارگزاران حکومت رضاخان ازجمله علیاکبر داور، اذعان داشتند که تیمورتاش مدت ماههای آخر عمر خویش را میگذراند و حتی «شاید این آخرین بهاری باشد که میبیند!»، از این روی علم کردن محاکمه و دادگاه چیزی جز یک ظاهرسازی نیست. رضاخان کسی نیست که بتواند حکم سفارشی عدلیه خویش رانیز تحمل کند. چنان که پس از محاکمه تیمورتاش و محکومیت وی به پنج سال حبس، بیش از سه ماه حضور او را در چهار دیواری زندان نیز تاب نیاوردند و او را مهمان پزشک احمدی کردند. متین دفتری فرجام کار تیمورتاش را اینگونه روایت میکند: «در یکی از شبهای اوایل خردادماه که هنوز محاکمه تیمورتاش آغاز نشده بود برای انجام کارهای اداری و مذاکره با وزیر وارد دفتر داور شدم. با سرعت و عجلهای که داشت تمام نامهها و احکام را امضا کرد و بقیه کارها را به خودم ارجاع داد و گفت: «تصمیم شما تصمیم من است». احساس کردم مطالب مهمتری دارد که باید مذاکره کند، لذا از ارائه بقیه پروندهها خودداری کردم. در همین هنگام داور آهی کشید و به پشت صندلی تکیه داد و آهسته به من گفت: «رأی محکمه چه سنگین باشد و چه سبک برای شاه فرقی نمیکند. او سرانجام تیمورتاش را از بین خواهد برد. شاید این آخرین بهاری باشد که میبیند، اما چه بهاری. شنیدم مأموران آیرم در زندان با وی رفتار ناپسندی دارند، حتی از ذکر نام خانوادگی وی خودداری میکنند. آژانها و مأموران غالباً او را به نام عبدالحسین فرزند کریمداد صدا میزنند». داور در آن شب قدری از قابلیت، صداقت و قدرت کار تیمورتاش سخن گفت، ولی در عین حال افزود تیمورتاش هم در به وجود آوردن چنین وضعی برای خود مقصر است. خوشگذرانی، ریخت و پاش از بودجه دولت، رفیقبازی و مقاومت در مقابل تصمیمات شاه چنین آیندهای را نوید میداد. شاهی که خرج روزانه خانواده خود را یادداشت میکند و از بدو سلطنت خود تاکنون فقط یک پالتو برای خویش تدارک دیده است چگونه میتواند ناظر بر خرجهای افراطی تیمورتاش در اروپا باشد. داور شمهای از تدابیر تیمورتاش را برای تغییر سلطنت برشمرد و بالاخره گفت: «حیف که این مرد هم از بین رفت. خدا عاقبت مرا به خیر کند». برای تیمورتاش دو محاکمه تشکیل شد. ریاست دادگاه با عبدالعلی لطفی و دادستانی به عهده محمد سروری دادستان دیوان کیفر بود. در این محاکمه از امینالتجار اصفهانی هم سلب مصونیت و با تیمورتاش محاکمه شد و غیر از غرامت نقدی اعم از ارزی و ریالی پنج سال به او حبس دادند، ولی بیش از سه ماه تحمل نکرد و از بین برده شد». (7)
خونخواهی دختر از قاتلان ِپدر
در شهریور ۱۳۲۰ که شرایط کشور دگرگون گشت، پزشک احمدی قاتل تیمورتاش، که با تزریق آمپول هوا و آمپولهای سمی مخالفان حکومت را در زندان به قتل میرساند، به کشور عراق گریخت ولی به وسیله مأموران عراقی دستگیر و به مقامات ایران تحویل و در دادگستری ایران محاکمه شد. در این دستگیری ایراندخت تیمورتاش ـ دختر تیمورتاش ـ نقشی اساسی بازی کرد، چنانکه در اینباره گفتهاند: «پس از سرنگونی رضاخان و فرار پزشک احمدی، ایران تیمورتاش در جهت گرفتن انتقام خون پدرش به صورت ناشناس به بغداد رفت و جلاد رضاخان، معروف به پزشک احمدی که در این شهر به شغل رمالی و دعانویسی مشغول بود را پیدا کرد، سرانجام نیز با ممارست بسیار از طریق سفارت ایران در بغداد، پزشک احمدی را به ایران آورده و به محاکمه کشاند». (8)
پینوشتها:
1 ـ ر. ک به: خاطرات یک نخستوزیر، نویسنده دکتر باقرعاقلی، نشر علمی، ص9
2 ـ ر. ک به: همان، صص69 ـ 70
3 ـ ر. ک به: همان، صص70 ـ 71
4 ـ ر. ک به: همان، صص72 ـ 71
5 ـ ر. ک به: همان، صص75 ـ 73
6 ـ ر. ک به: همان، ص75
7 ـ ر. ک به: همان، صص76 ـ 75
8 ـ ر. ک به: این سه زن، مسعود بهنود
روزنامه جوان