مبارزه همیشگی با آمریکا، جزء اعتقادات ماست ....
معنای استکبار جهانی
این، استکبار بین المللی است؛ همان چیزی که در قرن هجدهم و نوزدهم، با استعمار شروع شد و بعد در قرن بیستم، به استعمار نوین مبدّل شد و امروز یا در دوران اوج قدرت های استکباری، به شکل استکبار جهانی درآمد که دنیا را بین دو قطب و دو قدرت تقسیم کرده بودند. [و] هر کدام یک جور، ملتی را می دوشیدند و در پنجة خود می فشردند.معنای استکبار جهانی این است که دولت ها و قدرت هایی در دنیا هستند که نسبت به ملت های دیگر، با برخورد استکباری مواجه می شوند؛ ثروت آنها را می برند؛ در حکومت های آنها دخالت می کنند؛ در سیاست های آنها اعمال نظر می کنند و آنها را به این سمت و آن سمت می کشانند. این، استکبار بین المللی است؛ همان چیزی که در قرن هجدهم و نوزدهم، با استعمار شروع شد و بعد در قرن بیستم، به استعمار نوین مبدّل شد و امروز یا در دوران اوج قدرت های استکباری، به شکل استکبار جهانی درآمد که دنیا را بین دو قطب و دو قدرت تقسیم کرده بودند. [و] هر کدام یک جور، ملتی را می دوشیدند و در پنجة خود می فشردند.
امروز چیزی که اضافه شده است - که استبداد بین المللی مناسب آن است - عبارت است از این که قدرت های مستکبر جهانی و در رأس آنها قدرت ایالات متحدة آمریکا، برای ملت های دیگر، حق حرف زدن و اظهارنظر کردن هم قائل نیستند؛ هر کاری که برای سیاست خودشان مفید و لازم بدانند، ولو به ضرر ملتی یا ملت هایی باشد، انجام می دهند... یعنی یک طرف، فشار یک عده قدرتمند است که اگر در صد مسئله هم با هم اختلاف دارند، در تقسیم دنیا به مناطق نفوذ و فشار آوردن بر اکثریت مردم عالم، یک دست هستند و با هم اختلافی ندارند. اگر در تقسیم منابع غارت زدة جهان سوم یا کشورهای فقیر، با هم درگیری دارند که دارند، اما در اصل غارت منابع و فشار بر روی دولت هایی که مقاومت کنند، با هم هیچ اختلافی ندارند!1
مصادیق استکبار در دنیای کنونی
این که دولتی در آن سر دنیا به خود حق می دهد علیرغم منافع ملت های منطقه، منافع خودش را تأمین بکند، این، همان روح استکبار است و چیز دیگری نیست.این که دولتی به خود حق می دهد که اگر دولتی مخالف او بود، صریحاً و علناً و بدون هیچ خجالتی بگوید: من او را برمی اندازم، این، روح استکبار است؛ همین چیزی که امروز از آمریکا نسبت به بسیاری از دولت های آمریکای لاتین و بعضی جاهای دیگر دنیا سر می زند. استکبار، چون جوابی ندارد و منافعش در خطر است و منفعتش با سقوط آن دولت، بیشتر تأمین می شود، این موضع را می گیرد.
این که قدرت ها بیایند کشوری را قرق کنند و ملتی را از خانه خودش بیرون نمایند و به زور، دولت دیگری را در آن جا تشکیل دهند و جای آنها بنشانند، این، همان حرکت استکباری است. در حادثة فلسطین، قدرت های زورگوی دنیا دست به دست هم دادند و یک ملت را از خانه خودش به کلی آواره کردند. این، چیز خیلی بزرگ و عجیبی است. امروز، دنیا به این رویه عادت کرده است که ملتی را از داخل کشورش اخراج کنند و سپس به زور، آدم هایی را از جاهای مختلف دنیا بیاورند و در آن جا بنشانند و یک ملت دروغین و مصنوعی، به وجود بیاورند و دولتی را هم در رأسش بگذارند؛ تا منافع قدرت های بزرگ در آن منطقه عربی حساس، تأمین بشود! این، همان استکبار است.
این که امروز مشاهده می کنید آمریکایی ها با خونسردی تمام، از کشتار هزاران انسان حرف می زنند و انفجار بمب در هیروشیما و کشتار هزاران انسان را عادی تلقی می کنند و می گویند: آن اقدام، به مصلحت بود و ما چنین کاری را لازم دانستیم، همان روح استکبار است. اگر هواپیمایی را با سرنشینانش ساقط می کنند و مورد اعتراض قرار می گیرند، می گویند: قضیه ای بود که تمام شد؛ صحبتش را نکنید.2
این که مشاهده می کنید در سرتاسر دنیا، تبلیغات علیه گروه های مبارز و مسلمان و مخلص، غالباً تبلیغات طرفدار استکبار است و انسان های فداکاری را که برای نجات خودشان از شرایط بد زندگی، دست از جان شسته اند، تروریست معرفی می کنند، همة اینها از همان خصوصیات استکبار است.
ما با همة مظاهر استکبار در دنیا برخورد می کنیم؛ با آمریکا بیشتر از دیگر دولت ها و مستکبران عالم برخورد می کنیم؛ چون بیشتر از همه مستکبر است؛ چون جاهلانه تر و غرورآمیزتر از همه، نسبت به ملت هایی که با او روبه رو هستند و بیش از همه نسبت به ملت ما، استکبار را به کار می برد.3
دشمنی ما با آمریکا، همیشگی است
از اوایل پیروزی انقلاب، برای جمعی که از صحنه های اصلی انقلاب جدا بودند و روح حقیقی انقلاب را درک نکرده بودند، عادت شده است که تکرار کنند و بگویند و بنویسند که اگر ما از اول انقلاب با آمریکا مواجهه نمی کردیم، در طول این چند سال، این همه خطر و زحمت از طرف آمریکا برای انقلاب و ملت ما پیش نمی آمد!
مسئله این نیست که ملت ایران آیا حق داشت به آمریکا تعرض بکند یا نه و اگر حق داشت یا حق نداشت، آیا مقتضای عقل و حکمت این بود که به آمریکا تعرض بکند یا نه؟ اصلاً قضیه این نیست؛ بلکه مسئله این است که انقلابی با جوهر فکری اسلام، ممکن نیست از تعرض آمریکا و امثال آن، خود را بر کنار بداند. استکبار جهانی، بر تخت فرعونی امپراتوری زر و زورش که ننشسته تا صرفاً تماشا کند و بی تفاوت بماند و مشاهده کند که در میان ملت ها، فکرها و اندیشه هایی رشد می کند که پایة این اندیشه ها، واژگون کردن تخت استکباری است.
آیا فکر می کنید آن جایی که استکبار احساس خطر می کند، نسبت به انقلابی که علیرغم میل او، رشد کرده و پیروز شده و دولت و ملتی تشکیل داده و شعاری در دنیا مطرح کرده و همة ارکانش تهدیدی نسبت به عرش قدرت استکبار است، آرام و نجیب و بی تفاوت خواهد بود و در گوشه ای خواهد نشست؟
استکبار با همة وجود، به مقابله با انقلاب و نظام جمهوری اسلامی کمر بست. اگر انقلاب اسلامی به فرض محال، متعرض آمریکا هم نمی شد، آن قدر فشار و حیله و خدعه از طرف استکبار و آمریکا، علیه این انقلاب و نظام انجام می گرفت تا یا منحرفش کنند و یا به کلی نابودش نمایند. این، روش آمریکا و استکبار در مقابل انقلاب اسلامی است و انقلاب اسلامی با جوهر و طبیعت و ماهیت اسلامی خود، چنین خصومت و دشمنی ای را از طرف استکبار اقتضا دارد.
نکتة دومی که جوان ها باید به آن توجه کنند، این است که ما چرا با فلان دولت یا فلان رژیم مخالفیم؟ آیا این درست است که کسی تصور کند موضع گیری ما در مقابل قدرت های استکباری عالم، یک موضع گیری موسمی یا مصلحتی یا تاکتیکی است یا نه؟ البته که این تصور غلطی است. معنا و مفهوم استکبار، یک مفهوم قرآنی است و چیزی نیست که بی خود و بی دلیل، در فرهنگ انقلاب ما به وجود آمده باشد. مفهوم استکبار، مقابله با استکبار را از سوی مسلمین و مؤمنین و نظام و انقلاب اسلامی اقتضا می کند؛ آن هم نه به صورت مصلحتی و موسمی و تاکتیکی؛ بلکه به صورت همیشگی این مقابله وجود دارد. ذات انقلاب این است و تا انقلاب هست، چنین چیزی هم خواهد بود.4
مبارزة همیشگی با آمریکا، جزء اعتقاد ماست
در ایران، هرکسی که به انقلاب اسلامی و به اسلام و به پایه های اسلامی این انقلاب اعتقاد دارد، لاجرم به مبارزة همیشگی با پرچمداران قدرت استکباری دنیا که امروز در رأس آنها آمریکاست نیز اعتقاد دارد.5
مبارزه با استکبار - که امروز هم مظهر استکبار، دولت و رژیم آمریکاست - جزء ذات این انقلاب و جزء کارها و خواسته های اصلی و اساسی این ملت است. اگر این ملت مبارزه با استکبار را رها کند، معنایش این است که به دخالت بیگانه، به ذلت پذیری و به وضعیت بسیار تهدید آمیز قبل از انقلاب تن بدهد. همة آحاد ملت، این احساس و این درک را از مسئلة مبارزه با استکبار دارند.6
شعار «مرگ بر آمریکا» باید حفظ شود
ملت ایران، شعار مبارزه با استکبار را، باید به عنوان پرچم و مشعلی، حفظ کند. چرا؟ چون اگر این علمِ برافراشته، حفظ نشود و این شعار، افسرده و گم بشود، راه ملت، گم خواهد شد. استدلال واضحی هم دارد؛ چون دشمنی آن دشمن، آشکار است و برای اهل بصیرت، مخفی نیست و دشمن آشکار هم، با وجود این که دشمنی اش آشکار است، شیوه هایی برای فریب دارد. غالب ملت هایی که فریب خوردند و دولت هایی که اشتباه کردند، از این جا اشتباه کردند که روش های دشمن را درست نشناختند. اگر ما روش های دشمن را نشناختیم و مبارزه با دشمنی که می خواهد ما را نابود کند، به فراموشی سپردیم، بدیهی است که راهی را خواهیم رفت که دشمن می پسندد؛ یعنی راه نابودی، راه ویرانی و راه فساد.در شعار مبارزه با استکبار، خود آمریکایی ها و دولت مردان آمریکایی، از اول انقلاب تا حالا، راه هایی را طی کردند؛ برای این که این شعار را از فضای کشور ایران بزدایند. چرا؟ چون تا این شعار وجود دارد، تا ذهن مردم از «مرگ بر آمریکا» پر است، تسلط دوبارة آمریکا بر این کشور و منابع آن، ممکن نیست. شعار مبارزه با استکبار، یک شعار زنده است. بر خلاف آن چه که خود مستکبران تبلیغ کرده اند، مبارزه با استکبار، هم ممکن است، هم دارای آینده است و هم امروز برای ملت ایران، یک فریضه می باشد.7
شرط ما برای رابطه با آمریکا، توبة این کشور است
بین حرف ما و حرف آمریکایی ها، از زمین تا آسمان فاصله است؛ ما می گوییم: شکل اینها را نمی خواهیم ببینیم؛ رابطه با اینها را تا آخر نمی خواهیم داشته باشیم. آنها می گویند: اگر می خواهید با ما رابطه داشته باشید، باید این کار را بکنید و آن کار را نکنید. اصلاً چه نسبتی بین این دو حرف هست؟گویا دارند با کشوری صحبت می کنند که آن کشور، ده واسطه انداخته است که می خواهیم با شما رابطه داشته باشیم! شرط که می گذارند! چه شرطی آقا؟ ما برای رابطه با کشوری که آن همه فجایع، پشت سر او و در تاریخ او وجود دارد، شرط داریم؛ شرط ما، توبة آن کشور است؛ شرط ما، قطع آن همه فاجعه آفرینی برای دنیاست. حالا شما می آیید برای ما شرط می گذارید! رابطه را مشروط می کنند؛ اما مذاکره را غیرمشروط! درست توجه بکنید. بنده دلم می خواهد این جوان های ما، شما دانشجوها - چه دختر و چه پسر - و حتی دانش آموزهای مدارس، روی این ریزترین پدیده های سیاسی فکر کنید و تحلیل بدهید.8
پی نوشت:
1. از سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از دانش آموزان، دانشجویان، معلمان و پرستاران، 13/8/1371.
2. از سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با گروه کثیری از دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت سیزدهم آبان ماه، 10/8/1368.
3. همان.
4. همان.
5. همان.
6. از سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت سال روز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، 12/8/1387.
7. از سخنان رهبر معظم انقلاب به مناسبت روز مبارزه با استکبار جهانی، 9/8/1375.
8. از سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانش آموزان و دانشجویان به مناسبت روز ملی مبارزه با استکبار، 12/8/1372.
سایت «انقلاب دوم» ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی