27 اسفند 1399

به مناسبت سالروز تشکیل حزب ملل اسلامی در 28 اسفند 1340

حزب ملل اسلامی از آغاز تا فرجام

 در نشست تخصصی حزب ملل اسلامی


سخنرانی ابوالقاسم سرحدی‌زاده

حزب ملل اسلامی از آغاز تا فرجام

 

بسم‌الله‌الرحمن الرحیم. قبلاً ‌از سازمان مربوطه که چنین نشستی را تشکیل دادند سپاسگزارم. در آن زمان در جامعه ما، امام بزرگوار ما، این انقلابیِ خدایی و این مرد آرام‌ناپذیر و بزرگ عصر ما خودش موجب شده بود که گروه ما تشکیل شود و برای حرکتمان ترغیب شویم. در آن دوره امام بزرگوار پرچم انقلاب را برافراشتند. در جوامع ما مرسوم بود که روشنفکران ـ چه مذهبی و چه غیرمذهبی ـ اوضاع را تفسیر می‌کردند و کمتر در پی تغییر بودند. این نقیصة بزرگی در بین روشنفکران ما بود. جمعی که به نام حزب ملل اسلامی می‌بینید نخستین گروههای مسلمانی بودند که با جدیت در مسیر تغییر برآمدند و نه تفسیر خشک و خالی. به همین دلیل به همة رفقا تبریک می‌گویم. به خود می‌بالم که ما تنها به تفسیر اوضاع اکتفا نکردیم، بلکه به جد در پی آن برآمدیم که اوضاع را تغییر دهیم. البته به دنبال امام بزرگوارمان. در دورانی که امام بزرگوارمان پرچم مبارزه افراشتند، تا حدودی تنها بودند و یاران کمی داشتند.

          افرادی به یاری او برخاستند. ما به دنبال امام و در پی برپایی انقلاب اسلامی به پا خاستیم. فضای جامعه در آن موقع بسیار آلوده و مسموم بود. اگر به خاطر داشته باشید مولا علی بن ابی‌طالب (ع) در یکی از فراز دعاهایشان می‌فرمایند که: «خدایا آن گناهانی را که فضا را تیره و تار می‌کند بر ما ببخش.» واقعیت آن است که در آن زمان، در دوره طاغوت، وضعی به وجود آمده بود که جامعه تیره و تار بود. من فقط یک مثال کوچک می‌زنم. ما بچه بودیم و به دبستان می‌رفتیم. ما را می‌بردند به اصطلاح گردش علمی. توجه کنید. من یادم هست که ما بچه‌های دبستان را بردند در یک سالنی. در این سالن چراغها را کاملاً خاموش کردند. در سن آن سالن شمعی یا چراغ کوچکی روشن بود. خانمی لخت شروع به رقصیدن کرد. این امور تربیتی روزگار ما بود! کار به جایی رسیده بود که مثلاً دو مرد در هتل هیلتون با هم ازدواج می‌کردند و شاه و فرح و دیگران هم برای اینها دسته‌گل می‌فرستادند. فضای این جامعه هوایی نیست که قابل تحمل باشد. کسی که کمترین آشنایی با فرهنگ قرآن و اسلام داشته باشد، ناگزیر می‌شود در پی تغییر این اوضاع برآید. برادران ما هم برای تغییر این وضع برخاستند. درست است که ما به لحاظ سنی و تجربه، خیلی کم تجربه و کم سن و سال بودیم، اما این بصیرت و غیرت بود که ما را وا می‌داشت با امکانات اندک به جنگ یک رژیم دیکتاتور خونخوار به پاخیزیم. مثلاً به کوه بزنیم و حزبی تشکیل دهیم و آرام آرام مردم را به انقلاب دعوت کنیم. این موضوع خیلی معنا دارد. در آن روز، ما برای این تغییر محتوای غنی‌ نداشتیم. گرچه امام بودند، اما ما دور از امام بودیم. ما دورادور به دنبال امام راه افتاده بودیم. رابطه نزدیک با امام وجود نداشت. آقای بجنوردی توضیح دادند که چه شد ما مشی مبارزه مسلحانه را انتخاب کردیم. وضع آن گونه بود که مرحوم آقای بازرگان در دادگاه محاکمه گفت این کار نهضت آزادی آخرین تلاش قانونی ملت ایران است و بعد از این شما با اسلحه مواجه خواهید شد. همان موقع که ایشان داشت این حرف را می‌زد، ما در پی به دست گرفتن اسلحه و برپایی مبارزه مسلحانه بودیم. مبارزه می‌بایست مسلحانه و قهرآمیز باشد. امام هم، همین را می‌خواست؛ با قهر و خشونت کامل دستگاه فاسد را برچیدن و جامعه قرآنی برپا کردن. جناب آقای حجتی و برادران دیگر، ما را اندک اندک با قرآن و اسلام و فرهنگ غنی اسلامی و انقلاب پربار اسلامی آشنا می‌کردند. ادامه این تربیت انقلابی در زندان بود. در زندان ما آرام آرام تربیت انقلابی و اسلامی خودمان را آغاز کردیم. زندان جای خطرناکی است. امکان واژگونی بسیار است، مگر اینکه خدا رحم کند، یا بصیرت درستی وجود داشته باشد. من هرگز فراموش نمی‌کنم تفاسیری که جناب آقای حجتی از سوره انسان داشت. ما چقدر لذت می‌بردیم. چقدر استفاده می‌بردیم. همین آموزه‌ها بود که ما را در زندان، علیرغم همه رنج‌ها، سرپا و زنده و شاداب نگه می‌داشت. زندان رنج‌گاه واقعی است. در این رنج‌گاه ما توانستیم به لطف خدا روحیه خود را حفظ کنیم. همین امروز که در خدمت شما هستیم، تمام برادران ما به نوعی در خدمت انقلاب اسلامی هستند. مثلاً جناب آقای منصوری که من به ایشان می‌بالم، با این که آزاد شدند، تربیت انقلابی‌شان اجازه نداد که خاموش باشند. دو مرتبه شروع کردند و باز به زندان افتادند و در زندان مردانه مقاومت کردند. ایشان حبس ابد داشتند. برادرمان احمد احمد که حتماً در اینجا تشریف دارند و شرح خاطرات ایشان را رفقا حتماً خوانده‌اند، می‌بینید که چقدر قهرمانانه در پی انقلاب برآمد. امروز، بنا به بیان مقام معظم رهبری، بخشی از مبارزه‌مان خاتمه یافته ولی بخش عظیمی از مبارزه‌مان مانده است. امروز حاکمیت یا قلدری جهانی با امریکاست و شما می‌بینید ما تقریباً در موقعیت رویارویی نزدیک با هم واقع شده‌ایم و این مبارزه ادامه‌ دارد و تمام کسانی که خودشان را به اسلام و قرآن وفادار نگاه داشتند، بایستی آماده مبارزه باشند.


موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی