30 تیر 1400
گاه شمار زندگی شهید کافی
http://kafiyazdi.blogfa.com/cat-1.aspx
1315- کافی در روز جمعه اول خرداد ماه 1315 ش برابر با اول ربیعالاول 1355 ق در شهر مقدس مشهد متولد شد.
1320ـ 1315 - دوران کودکی و رشد و نمو در دامان پدر و پدربزرگ.
1323 ـ 1320- دوران رفتن به مکتبخانه و فراگیری قرآن، و آشنایی با اصول عقاید و مبانی اعتقادات و احکام دینی، قرائت و حفظ کتاب نصاب الصبیان، آشنایی با دیوان شعرا و حفظ ابیات قابل توجهی از اشعار حافظ و مولوی و کلیات سعدی و جودی.
1328 ـ 1323- گذراندن دورهی ابتدایی در مدرسهی ایمانی مشهد، همزمان فراگیری صرف و نحو و کتاب جامعالمقدمات نزد پدر و پدر بزرگ، اشتغال به تحصیل در مدرسهی دینی نواب مشهد.
1332ـ 1328- ادامهی اشتغال به تحصیل علوم دینی در مدارس نواب ، میرزاجعفر، حسینقلی خان و در نزد پدر و پدربزرگ؛ شرکت در مجالس مذهبی و روضه و عزاداری ، دعوت از سوی هیئتهای مذهبی و گروههای فعال دینی محلی برای مرثیهخوانی و مدیحهسرایی، و قرائت دعای کمیل در صحن مطهر رضوی بهعلت گرمی بیان و خوش صوتی او.
1332- سفر به عتبات عالیات در معیت پدر و پدربزرگ خود در سن 18 سالگی و تصمیم به اقامت در نجفاشرف به توصیه و تشویق آیات: سید اسدالله مدنی، حاج حسین راستی، حاج سید محمد فیروزآبادی و حاج سیدمحمد شاهرودی، اشتغال جدی به تحصیل در نجف و تلمذ نزد آیات فوق. اجرای مراسم قرائت دعای کمیل و دعای ندبه در جوار قبر منور حضرت اباعبداللهالحسین در کربلا در بعضی از شبها و صبحهای جمعه به توصیه و تأکید اساتید خود. بازگشت به مشهد پس از 5 سال اقامت در نجف به اصرار والدین خود و ادامه تحصیل در مشهد.
1339- ازدواج با صبیهی آیتالله حاج سیدحسین موسوی شاهرودی در مشهد. عزیمت به شهر قم برای ادامهی تحصیل به تشویق و امر مراجع و آیات حوزهی قم به منبر رفتن وسخنرانی کردن ضمن ایام تحصیل و اقامت در قم.
1340- شروع به ایراد سخنرانیهای معنیدار سیاسی و اجتماعی و استقبال مردم از منابر افشاگرانه و برنامههای ضددینی و ضدمردمی رژیم در شهرهای قم و تهران و مشهد.
1341- اولین گزارش ساواک در اسفندماه 41 از منبر سیاسی و انتقادی وی در منزل آیتالله قمی در مشهد.
1342- ایراد سخنرانی انتقادی و سیاسی در منزل آیتالله میلانی در مشهد در دوم فروردین ماه 42 که منجر به دستگیری و بازجویی و تهدید وی شد. تأسیس تشکیلاتی بهعنوان درمانگاه خاتمالانبیاء در مشهد به منظور ارائهی خدمات درمانی، پزشکی و داروئی و همچنین برپایی مراسم مذهبی و انجام فعالیتهای تبلیغی و دینی. کافی در اواخر سال 42 از قم به تهران عزیمت و در آنجا اقامت گزید.
1343- استقبال مردم از منابر و مجالس کافی در تهران که در محافل و منازل و مساجد مختلف برپا میشد. اجرای مراسم قرائت دعاهای کمیل و ندبه در شب و صبح جمعهی هر هفته بهصورت سیار. بهعلت سخنرانیهای تند و مؤثر وی در تهران در 4 اسفند ماه 43 دستگیر ، بازجویی و به دو ماه حبس تأدیبی محکوم گردید.
1344- سفر به شهرستانها جهت ایراد سخنرانی و تبلیغات دینی و روشنگری مردم از اوضاع و احوال و مسائل اجتماعی و حکومتی. برپایی مجالس و منابر مختلف در تهران و ایراد سخنرانی و همسوئی با بزرگان حوزه و آیات عظام. وی در اواخر سال 44 بازداشت و محکوم و مدتی زندانی شد.
1345- به عنوان یک روحانی و منبری ناراحت و مخالف جدی رژیم برای ساواک شناخته و معرفی شد.
1346- در روز 21 خرداد 46 در منزل حضرت آیتالله خمینی (ره) در قم منبر رفت و از اوضاع روز سخن گفته و از امام تجلیل نمود؛ ساواک او را به عنوان یک واعظ ناراحت و ماجراجو و افراطی و ضددولتی معرفی کرد.
1347- تکثیر و توزیع نوارهای سخنرانی و نوارهای دعای کمیل و ندبهی او در شهرهای مختلف ایران و کشورهای اطراف توسط مردم. در تاریخ 19 بهمن ماه 47 مهدیهی تهران را در خیابان ولیعصر جنوبی رسماً تأسیس نمود. اسکان دادن معاودین رانده شدهی عراقی در مهدیه در زمستان 47.
1348- در پی سخنرانیها و منابر تند و پرطرفدار او دربارهی فلسطین و مردم مظلوم آن و همچنین موضعگیری علیه صهیونیستها
و افشای کمک اقتصادی و مالی و امنیتی دولتمردان به اسرائیل ممنوعالمنبر شد و ساواک مانع ادامهی سخنرانی وی در شهر همدان شد.
1349- به دلیل سخنرانی در مخالفت با چاپ قرآن توسط فرح همسر شاه در منابر خود علناً مخالفت و انتقاد میکرد. در تیرماه 49 پس از اذیت و آزار مراجع در تهران و قتل وشهادت آیتالله سعیدی در زندان، به شهر مشهد مسافرت نمود و خبر آنرا منتشر ساخته و به کمک عدهای از روحانیون مبارز آن شهر درسهای حوزهی علمیهی آیات عظام میلانی و میرزا جواد آقای تهرانی را در مشهد به عنوان اعتراض علیه رژیم به تعطیلی کشاند و موج دستگیری طلاب و مبارزان در مشهد توسط رژیم آغاز شد؛ وی به شاهرود فرار نموده ولی مدتی بعد در تهران بازداشت، بازجوئی و ممنوعالمنبر گردید.
1350-در شهریور ماه 1350 به علت منبر رفتنهای مختلف و ایراد سخنرانیهای پرجوش و خروش و احساس برانگیز و جذاب و پراستقبال مردمی بازداشت ، بازجوئی، تهدید و ممنوعالمنبر شد.
1351- در ایام سفر و مراسم اعمال حج در مکه و مدینه به سخنرانی برای ثنا و دعاگویی به شاه دعوت شد ولی او شرکت نکرده و خود را به بیماری و تمارض زد، پس از مراجعت از سفر، وی به علت شرکت نکردن در محفل ثناگویی و مراسم رژیم در عربستان ، در تهران دستگیر و بازداشت و مدتها بازجویی و مورد آزار قرار گرفته و نهایت تهدید به تبعید و ممنوعالمنبر شد.
1352- تصمیم به سفر حج و زیارت خانهی خدا، جلوگیری رژیم از سفر حج او و همچنین رد تقاضا و درخواست مجدد او برای رفتن به سفر حج برای چندمین مرتبه. ممنوعالمنبر شدن کافی.
1353- جلوگیری از سفر حج او توسط ساواک. سفر کافی به عتبات عالیات و ملاقات وی با حضرت امام خمینی(ره) در نجف اشرف؛ روحیه گرفتن او از این سفر و ملاقات با امام. تداوم همکاری و همسوئی با روحانیون مبارز و ارائهی کمک و خدمات به مبارزان و پیش سنگربانان خطوط اول جهاد و مبارزه. جلوگیری رژیم و رد درخواست تشرف او به حج و عتبات عالیات.
1354- در آذرماه 54، به عنوان واعظی افراطی و اخلالگر معرفی، سپس بازداشت، بازجوئی و محکوم به سه سال تبعید در شهر ایلام شد. در دوران تبعید، فعالیتهای فراوان و خدمات ارزنده و بهیادماندنی در زمینههای دینی، فرهنگی و اجتماعی نسبت به مردم محروم آن استان نمود.
1355- در آذر ماه 1355 با وساطت آیتالله خوانساری، تهرانی و فلسفی و دیگران، پس از یک سال تبعید، در ایلام به تهران بازگشت و به فعالیتهای خود در مهدیه و دیگر امور مردمی پرداخت.
1356- به علت یورش عمال رژیم به مردم و واقعهی 19 دیماه 56 در آن شهر، وی سلسله سخنرانیهای خود را در آنجا بهعنوان اعتراض قطع و از ادامهی آنها خودداری کرد. مراسم چهلم آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی را بطور مفصل و مجلل در مهدیهی تهران برگزار نمود که موجب خشم و کینهی شدید رژیم نسبت به وی شده بود.
1357- در 28 اردیبهشت ماه 57 مردم سیرجان پس از سخنرانی کافی در آن شهر تظاهرات خیابان ضدحکومتی شدیدی برپا کردند و با نیروهای امنیتی و پلیس درگیر شدند.
در تیرماه 57-در معیت حاج عموی خود به حج عمره مشرف و نیز به زیارت قبر منور حضرت زینب(س) در سوریه نائل آمد. در این سفر همچنین با امام موسی صدر در شهر صور لبنان ملاقات داشت.
1357- پس از اتمام سفر حج و سوریه و ورود به تهران، به دستور و امر حضرت امام از مراسم جشن سالانهی نیمهی شعبان در مهدیهی تهران خودداری نمود؛ در 29 تیر ماه 57 با فشار و تهدید ساواک مجبور به مسافرت به مشهد شد.
در 30 تیر ماه 57- رژیم یک تصادف و سانحهی ساختگی برای قتل وی که از قبل برنامهریزی کرده بود به اجرا گذارد. در روز جمعه 30 تیر ماه 1357 مطابق با روز نیمه شعبان، کافی این واعظ مخلص بینظیر بر اثر این تصادف ساختگی نزدیک پاسگاه ژاندارمری چناران بین راه قوچان و مشهد در سن 42 سالگی به شهادت رسید.
+ نوشته شده در چهارشنبه ۵ فروردین ۱۳۸۸ ساعت توسط سعید سالاری | نظر بدهید
لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد ضیافتی کافی ، اول خرداد 1315 هجری شمسی برابر با جمعه اول ربیع الاول 1355 ق در مشهد مقدس دیده به جهان گشود . در برخی اسناد با نام کافی خراسانی و کافی تهرانی نیز از وی یاد شده است .
پدرش حاج میرزامحمد کافی از جمله تربیت یافتگان مکتب حسینی و مادرش خانم زهرا غفورپور بود . پدربزرگش حضرت آیه الله میرزااحمد کافی امامی ، از علمای معروف یزد بود که به قصد زیارت به مشهد مقدس عزیمت و در آنجا سکنی گزیده بود .
احمد که فرزند دوم خانواده بود ، دوران کودکی را در دامان پر مهر پدر و مادر خود گذراند و در شش سالگی وارد دبستان ایمانی مشهد - به مدیریت حجه الاسلام حاج سید حسن مؤمن زاده – شد و به فراگیری دروس متداول مشغول شد . پس از آن همزمان با تحصیل دروس جدید در نزد نیای خود آیه الله حاج میرزااحمد کافی به فراگیری علوم اسلامی پرداخت . بخشی از مقدمات را نزد وی فراگرفت و در 1327 ش وارد مدرسه علمیه نواب مشهد شد . وی خاطرات آن دوران را چنین توصیف می کند :
« من خیلی بچه سال و کوچک بودم ، با یک قبا و عرقچین که بر سر داشتم وارد مدرسه نواب شدم . یکی از آقایان روحانی منتفذ آن روز دستی بر سر من کشید و پرسید : آقا پسر طلبه ای ؟ من گفتم : بله آقا ، او چندین مرتبه گفت احسنت ، آفرین ، درس بخوان بابا ، تا یکی از خدمتگزاران دین شوی و همین تشویق و ترغیب و نظائر آن بود که مرا در نوکری دین علاقه مند و ثابت قدم کردم . »
شیخ احمد تحت نظارت پدربزرگش ضمن کسب فضایل اخلاقی ، دروس متداول حوزه را فراگرفت و در این میان ، نبوغ و استعداد خارق العاده خود را در ایراد خطابه و منبر آشکار ساخت . گرچه او از دوران کودکی با جمع کردن اعضای خانواده برای آنها به اصطلاح منبر رفته و سخنرانی می کرد ؛ ولی در دوران نوجوانی با ذوق و اشتیاق زائدالوصفی در مجالس هفتگی پدربزرگ خویش که محفل انس و دیدار برخی از علمای مشهد بود به منبر می رفت و مورد تحسین و تشوق آنان قرار می گرفت .
او از پانزده سالگی در حرم مطهر رضوی حضور می یافت و با صدای گرم و دلنشین خود برای زائران و مجاوران آن حضرت دعای کمیل را زمزمه و مرثیه سرایی می کرد . شیخ احمد برای ادامه تحصیلات دینی و کسب معرفت از بارگاه ملکوتی امام علی (ع) و حوزه علمیه نجف اشرف در سال 1333 ش به همراه آیه الله حاج میرزااحمد کافی عازم نجف اشرف گردید ، در مدرسه آیه الله سید محمدکاظم یزدی معروف به مدرسه سید به تحصیل پرداخت و طی پنج سال اقامت در نجف اشرف از محضر عالمان وارسته و پرهیزکاری چون آیات عظام سید ابوالقاسم خویی ، سید محسن حکیم ، سید محمود شاهرودی ، حسین راستی کاشانی و شهید سید اسدالله مدنی بهره مند گردید . بین برخی از طلاب و فضلای نجف مرسوم بود که روزهای پنجشنبه از مسیر نخلستان فاصله نجف تا کربلا را با پای پیاده طی کرده تا شب جمعه در کنار مرقد حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام حضور داشته باشند . حجه الاسلام کافی نیز از جمله این عاشقان بود . حجه الاسلام محمدرضا یاسینی در این باره می گوید :
«مدتی که ما در نجف اشرف تحصیل می کردیم ایشان هم در مدرسه سید نجف مشغول به تحصیل بود . در ایام هفته و زیارتی در خدمت استادمان وقتی که پیاده از نجف به کربلا می آمدیم در هر جا که برای استراحت می نشستیم مرحوم کافی با صدای گرم و صوت بسیار جذابش کاروان را متوجه قبر امام حسین علیه السلام کرده و غلغله ای به راه می انداخت .»
شیخ احمد با برخی از اساتید خود رابطه ای نزدیک و تنگاتنگ داشت . از جمله این اساتید ، عارف وارسته شهید آیه الله سید اسدالله مدنی بود که این دوستی و ارادت تا سالها بعد همچنان ادامه داشت . وی بنا به پیشنهاد ایشان در صحن مطهر حضرت امام حسین علیه السلام به قرائت دعای کمیل و دعای ندبه می پرداخت و هر شب و صبح جمعه ، جمعی از شیفتگان آستان مقدس سالار شهیدان را که در صحن مطهر گرد می آمدند ، از آوای دلنشین و زیبای خود بهره مند می کرد .
حجه الاسلام کافی در سال 1338 ش به توصیه شهید آیه الله سید اسدالله مدنی جهت وعظ و تبلیغ ، نجف اشرف را ترک نمود و عازم مشهد گردید ، در همین دوران بود که با صبیه ارشد آیه الله سید حسین موسوی خراسانی ( شاهرودی ) – خانم طاهره موسوی خراسانی – ازدواج نمود . وی پس از ازدواج جهت ادامه تحصیل راهی شهر مقدس قم شده و با عشق و علاقه ای دو چندان در محضر درس علمای قم از جمله آیه الله شیخ محمد یزدی حاضر و کسب فیض نمود . حجه الاسلام کافی در پاسخ به سؤال مندرج در فرم بیوگرافی ساواک در سال 42 ، میزان تحصیلات خود را خارج فقه و اصول عنوان نموده است . از این زمان به بعد است که به صورت جدی تر ، قدم در عرصه تبلیغ نهاد و به طور تخصصی این رشته را انتخاب و به موعظه و ارشاد پرداخت اندک اندک آوازه منبرهای او از قم و مشهد فراتر رفت و در اقصی نقاط کشور طنین انداز شد . مردم شهرهای مختلف وی را دعوت و این امر گاهی موجب رقابت بین آنان می گردید . اخلاص و ارادت وی به حضرت بقیه الله الاعظم و ارائه سبکی نوین و منحصر در امر ارشاد ، تبلیغ و تبیین معارف اسلامی وی را محبوب بسیاری نمود . وی پس از مسافرتهای متعدد و اقامتهای کوتاه مدت در تهران ، نهایتاً با اصرار برخی از دوستانش در اواخر 1342 ش به تهران عزیمت نمود و در خانه ای استیجاری در محله قنات آباد تهران سکنی گزید و پس از مدتی به منطقه امیریه نقل مکان نمود که تا هنگام رحلت در آنجا ساکن بود .