27 آذر 1404

شیخ علی تهران از شاگردی امام تا فحاشی به نظام اسلامی

سقوط آزاد یک شیخ


سقوط آزاد یک شیخ

شیخ‌علی مرادخانی‌ارنگه معروف به تهرانی بعد از پیروزی انقلاب به‌دلیل سابقه مبارزاتی‌اش به عضویت مجلس خبرگان قانون اساسی درآمد اما در همان سال‌ها به‌دلیل گرایشات کمونیستی خود که در آثار اقتصادی‌‌اش مشهود بود، به هواداری از مجاهدین خلق(منافقین) پرداخت و در انتخابات دوره اول ریاست‌جمهوری از بنی‌صدر حمایت کرد . با عزل بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری و شورش مسلحانه منافقین علیه نظام و مردم، وی مدتی بازداشت بود اما با ابراز ندامت و استمداد از مسئولان آزاد شد. چندی بعد در سال 63 همزمان با حضور منافقین در عراق، به این کشور رفت و پناهنده حکومت صدام شد و در رادیوی فارسی بغداد به تبلیغ علیه نظام می‌پرداخت،روایت سرگذشت شیخ‌علی تهرانی در صفحات 59 تا 64 از کتاب «بازگشت از نیمه راه - مروری بر اسناد، اسرار و ناگفته‌های جا ماندگان قافله انقلاب» به رشته تحریر درآمده است. کتابی که به قلم محمدعلی الفت‌پور منتشر شده است و خواندن آن خالی از لطف نیست:

شیخ‌علی تهرانی و مبارزات انقلابی

با آغاز نهضت اسلامی ‌به رهبری امام‌خمینی (ره) شیخ‌علی تهرانی، فعالیت‌های ضدحکومتی خود را آغاز کرد و با تبعید امام به عراق چند مرتبه مخفیانه و به صورت قاچاقی به عراق رفت و با امام دیدار کرد و پس از بازگشت به مبارزات خود تداوم داد. با اوج گیری تظاهرات اعتراض آمیز، وی از فعالان سیاسی مشهد در مجامع انقلابی حضوری فعال داشت در همان زمان شهید مفتح نیز برای سخنرانی در مسجد قبای تهران از او دعوت کرد که وی پس از دو شب سخنرانی دستگیر و سپس تبعید شد.[…]

شیخ‌علی تهرانی بعد از انقلاب
بلافاصله از پیروزی انقلاب اسلامی‌ ریاست دادگاه انقلاب پس مشهد و مدتی هم ریاست دادگاه انقلاب اهواز به شیخ علی تهرانی سپرده شد و وی به محاکمه بازماندگان حکومت پهلوی مشغول شد. در سال 1358 از سوی حزب جمهوری‌اسلامی‌ مشهد داوطلب مجلس خبرگان قانون‌اساسی شد که به‌عنوان نفر هفتم از خراسان انتخاب و به خبرگان راه یافت به دلیل آن که وی آثاری در اقتصاد اسلامی ‌نوشته بود در مجلس خبرگان در کمیسیون مالی‌واقتصادی حضور داشت.
وی در دی ماه 1358 طی نامه‌ای به امام‌خمینی‌(ره) در خصوص افغانی بودن جلال‌الدین فارسی یکی از کاندیداهای اولین دوره ریاست جمهوری شدیدا اعتراض نمود. نامه شیخ علی تهرانی در روزنامه‌های 30 دی ماه سال 1358 منتشر شد. این نامه بلافاصله با واکنش آیت‌الله بهشتی و بزرگانی که به آن‌ها توهین شده بود، مواجه شد.
حسادت یک استاد اخلاق
نامه شیخ علی تهرانی خطاب به امام‌خمینی‌(ره) که حاوی اتهاماتی علیه سران حزب‌جمهوری‌اسلامی‌ و نیز اظهار ناراحتی شدید از انتصاب آیت‌الله خامنه‌ای به سمت امامت جمعه تهران بود، در تمامی ‌روزنامه‌های آن روز منتشر شد. وی در این نامه نوشته بود: «توده وسیعی از مردم معتقدند که زیر پوشش جلال‌الدین فارسی سه نفر آقایان، بهشتی، رفسنجانی و خامنه‌ای می‌خواهند کارهای اجرایی را به دست گیرند و قهرا در انتخابات مجلس شورای‌ملی برنده شوند. ملت از امام امت توقع دارد برای این خیانت و حفظ افکار عمومی‌ وزیر کشور و بعضی از مجریان در این امر از مقام خود ساقط شوند و نیز خوب است از اعضا شورای لانه‌جاسوسی بخواهند پرونده دو نفر از این‌ها را که با امیرانتظام شریک‌اند ارائه دهند تا نگویند یکی از بدکاران را زندان و بقیه را امیر نموده‌اند.

در بخش دیگری از نامه تهرانی به بنیان گذار جمهوری اسلامی‌آمده است: امام امت فردی را امام جمعه تهران کرده‌اید، برای دوستان… ]به علت توهین و تهمت[ درج نشد. نه معلومات در خور ذکری دارد و نه سابقه تقوایی مستحکم! باوجود علما و فضلای بسیاری در تهران که مسلم از این کار ناراحت میشوند صلاح است تجدید نظر نمایید و با افراد بی‌نظر مشورت نمایید؛ نه با افراد جاه‌طلب و دست‌اندر کار. خدا می‌داند با آن‌که جز کار علمی‌ برای هیچ‌کار دیگری مهیا نیستم و ذره‌ای دلبستگی به دنیا و اهلش ندارم در این مرحله وظیفه شرعی خود می‌دانم با نادرستی که به فاجعه ختم می‌شود و تاریخ انقلاب اسلامی‌را لکه‌دار توسط نوشتن و عریضه به مجتمع اسلامی، مبارزه نمایم. »

آیت‌الله خامنه‌ای که آن زمان نماینده امام‌خمینی(ره) در دانشگاه تهران نیز بود در جمع دانشجویان در پاسخ به سؤالی پیرامون اتهامات و توهین‌های علی تهرانی چنین گفتند: «بعضی از حرف‌هایی که ایشان زده‌اند اتهام نیست دشنام است. مثلا فلانی آدم جاه‌طلبی است این دیگر تهمت نیست، دشمنی است. بنده به نوبه خودم از این‌که یک شخصی به من اهانت کند نه فقط ناراحت نمی‌شوم و اهمیت نمی‌دهم، بلکه به آسانی حاضرم از اهانت و دشنام او بگذرم و اگر تهمتی هم وجود داشته باشد حاضرم که اصلا در صدد رفع تهمت برنیایم. به این علت که آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟ »
واکنش آیت‌الله بهشتی به نامه شیخ‌علی تهرانی

 آیت‌الله دکتر بهشتی در نامه‌ای به تهرانی درباره اتهاماتی که به وی منتسب شده بود در صفحه اول روزنامه اطلاعات مورخ 2 بهمن 1358 چنین می‌نویسد: […] ایشان گفته‌اند که آقایان‌ هاشمیT‌بهشتی و خامنهای تصمیم دارند از طریق کار حزبی در مجلس‌شورا برنده شوند آیا فعالیت یک حزب برای این‌که رئیس‌جمهوری نامزد کند. برای این‌که فعالیت کند برای انتخاب شدنش و برای این‌که نمایندگانی که صالح می‌داند این‌ها را به مجلس بفرستد. این‌ها توطئه است؟ اصولا فلسفه تشکیل حزب این است و ما به همین منظور اقدام کردیم برای تشکیل حزب جمهوری اسلامی‌.[…]
تهرانی در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری

تهرانی در اولین دوره انتخابات ریاستجمهوری ازکاندیداتوری بنی‌صدر حمایت کرد و در همین رابطه در سفری که به تهران رفته بود گفت: «بنده عقیده‌ام این است که بنی‌صدر از همه این‌ها شایسته‌تر است.  این را این‌جا به جوان‌ها هم گفتم در مشهد هم گفته‌ام چرا، چون که ایشان استقلال فکری دارد وابسته به حزب یا گروه خاصی نیست که منعکس‌کننده خواسته‌های همان گروه باشد. چون رئیس‌جمهور باید منعکس‌کننده خواسته تمام ملت باشد. بنی‌صدر بخاطر استقلال فکری حاضر است او را بکشند یا حتی به زندان افکنند و یا از ایران بیرونش بی‌اندازنند ولی فکر و ایده گروه و دسته خاصی را نپذیرد! »[…]

دخالت شیخ‌علی تهرانی و ماجرای امیرانتظام

شیخ‌علی تهرانی در مورد ارتباط دو عضو شورای انقلاب با ماجرای ارتباطات امیرانتظام اظهار داشت من صریحا نمی‌گویم که این دو نفر آقایان بهشتی و رفسنجانی هستند و تا به حال اسم این دو نفر را نیاورده‌ام. البته نمی‌گویم نیستند و نفی نمی‌کنم! (10) شیخ‌علی تهرانی در تاریخ 15 فروردین 1360 در نامه ای خطاب به رئیس‌جمهور وقت بنی‌صدر نسبت به روند دادگاه و محاکمه عباس امیرانتظام و متهم‌کردن وی به جاسوسی برای سازمان اطلاعات‌مرکزی آمریکا اعتراض کرده و خواستار دخالت بنی‌صدر در روند محاکمه شد.

گرایش به سازمان مجاهدین‌خلق
شیخ‌علی تهرانی تحت‌تأثیر اندیشه‌های اقتصادی سوسیالیستی و چه‌بسا با تأثیرپذیری از کتاب اقتصاد مجاهدین‌خلق آثاری در اقتصاد اسلامی ‌نوشته بود. تهرانی از اواخر سال 1358 به این‌سو به‌تدریج به‌سمت هواداری از جریان‌های مخالف انقلاب کشیده شد و تقریبا مواضع مشترکی با لاهوتی داشت. با جدا شدن صفوف، تهرانی متمایل به مجاهدین خلق شد. وی در بهمن ماه 1358 ضمن نگارش متنی که در نشریه‌مجاهد به چاپ رسید به انتقاد از عملکرد امام‌خمینی‌(ره) پرداخت. تندترین مصاحبه وی که با حمایت از برخی از هواداران سازمان مجاهدین‌خلق تحت عنوان معلمان مسلمان مشهد انتشار یافت حاوی برخوردهای تند وی بر ضد رهبران حزب جمهوری‌اسلامی‌و شخص امام‌خمینی (ره) بود.
تحرکات شیخ‌علی تهرانی با آغاز جنگ‌تحمیلی

 تهرانی پس از آغاز جنگ‌تحمیلی عراق علیه ایران مواضعی مخالف جمهوری اسلامی ‌اتخاذ کرد و در اوج حملات عراق، با سخنرانی‌های غیرمسئولانه خود به تضعیف شخصیت‌های انقلابی پرداخت. او که ابتدا سازمان‌مجاهدین را ناآگاه به مسائل اسلامی ‌می‌دانست، به صورت غیر منتظره به حمایت از آنان پرداخت. او حتی فتوایی را در مورد وجوب قتل هواداران حزب جمهوری‌اسلامی‌ صادر کرد. پس از تعطیلی دانشگاه‌ها از سوی شورای‌انقلاب که منجر به درگیری بین موافقان و مخالفان انقلاب شد، تهرانی طی تلگرافی به امام‌خمینی‌(ره) گروه‌های سیاسی حمایت شونده از سوی بعضی از اعضای شورای‌انقلاب را عامل این درگیری‌ها ذکر کرد. در اردیبهشت همان سال پس از آشوب در دانشگاه فردوسی مشهد به همراه طاهر احمدزاده و محمدتقی شریعتی بیانیه‌ای منتشر کرد. سپس در اقدامی‌ دیگر طی نامه‌ای سرگشاده به آیت‌الله خزعلی ضمن حمله به او از مواضع مجاهدین‌خلق حمایت نمود. بدین ترتیب در سال 1360 ناچار دستگاه قضایی کشور وی را فاقد صلاحیت‌های لازم برای تصدی مسئولیت‌های کشوری و دینی اعلام داشت. در نتیجه در همین سال او با انتشار اعلامیه‌ای به حزب جمهوری‌اسلامی‌ حمله کرد. در ادامه این فعالیت‌ها به اتهام حرکت‌های ضدانقلابی و حمایت از منافقین به حکم دادگاه انقلاب اسلامی ‌مشهد دستگیر شد. ‌هاشمی‌رفسنجانی در 3 آبان 1360 در کتاب عبور از بحران درباره توبه علی تهرانی می‌نویسد: «آخر شب، همراه احمد آقا به منزل آمدیم بازداشت شیخ‌علی‌آقا تهرانی مطرح شد. ایشان اعتراف کرده که اشتباه کرده و بریده است و حاضر به مصاحبه شده، ولی هنوز می‌خواهد دو پهلو صحبت کند

هاشمی‌رفسنجانی در کتاب عبور از بحران در بیان خاطرات روز 6 مرداد سال 1360 از ارتباط تهرانی با ملی مذهبی‌ها پرده برمی‌دارد. آقای مهندس مهدی بازرگان، برای آقای شیخ‌علی تهرانی که در مشهد بازداشت شده کمک می‌خواست.
شیخ‌علی تهرانی به دنبال فرار بنی‌صدر و پس از خروج سران سازمان‌منافقین از کشور در حالی که در مشهد بازداشت بود به‌صورت عجیبی از زندان فرار کرد و در فروردین 1363 مخفیانه به عراق گریخت؛ به محض ورود تقاضای پناهندگی سیاسی نمود که مورد پذیرش رژیم بعثی عراق واقع شد. وی پس از استقرار به عنوان سخنگوی رژیم، عراق، تبلیغات علیه جمهوری‌اسلامی ‌و مسئولین نظام را آغاز کرد. یک سال بعد همسرش نیز محل سکونت خود را به قصد ترکیه ترک کرد و از آنجا به عراق رفت.
2 اردیبهشت 1364 خانم بدری خامنه‌ای همسر (شیخ‌علی تهرانی) در یک کنفرانس مطبوعاتی در بغداد حضور یافت. وی در این کنفرانس گفت که به همراه 3 دختر و 2 پسرش برای پیوستن به پدرشان از میان جبهه ایران  -عراق فرار کرده و به عراق آمده است و فاقد پاسپورت است.‌

ناراحتی آیت الله خامنه‌ای از فرار خانم بدری حسینی خامنه‌ای

هاشمی‌رفسنجانی در کتاب امید و دلواپسی خاطرات سال 64 درباره این موضوع و ناراحتی آیت الله خامنه‌ای می‌گوید: «آقای خامنه‌ای با ناراحتی، خبر فرار خانم بدری حسینی خامنه‌ای خواهرشان را که همسر شیخ علی تهرانی است با پنج فرزندش از کشور دادند از ترکیه اطلاع رسیده است که او اکنون در ترکیه است ولی می‌خواهد به عراق برود.

شیخ‌علی تهرانی مهمان ویژه صدام حسین
شیخ‌علی تهرانی مهمان ویژه صدام حسین بود و در باغی بزرگ در بغداد به سر می‌برد؛ و در آنجا برای سال‌های طولانی در رادیو فارسی زبان بغداد مشغول به تبلیغات ضد جمهوری‌اسلامی ‌بود. رژیم صدام از سخنان شیخ‌علی تهرانی علیه امام‌خمینی(ره) و جمهوری‌اسلامی ‌برای شکنجه روحی اسرای ایرانی در بند استفاده می‌کرد. […]

بازگشت به ایران و رافت اسلامی
شیخ علی تهرانی پس از […] پس از پایان جنگ و در سال 1374 خود را در یکی از پاسگاه‌های مرزی تسلیم نمود و بلافاصله به تهران منتقل شد. دادگاه ویژهروحانیت وی را به اتهام همکاری با دشمن در زمان جنگ، صدور فتوا علیه نیروهای انقلابی و تحریک ارتش عراق به کشتار مردم ایران محاکمه و وی را محارب تشخیص داد؛ اما با توجه به اینکه شخصا خود را تسلیم نیروهای نظامی ‌ایران کرده بود با تخفیف به بیست‌سال حبس خارج از محل سکونتش محکوم کرد. شیخ‌علی تهرانی از کارهای گذشته خود اظهار ندامت کرد و خود را مستوجب اشد مجازات دانست. شیخ‌علی در دادگاه با تأکید بر صحت مواضعش اعتراف کرد:« والله العلی العظیم موحدتر از آقای‌خمینی(ره) در جهان هنوز نیامده است. » وی در نهایت با وساطت مسئولین نظام اسلامی‌ و انقلابیون از زندان آزاد شد.