نامه های دو مبارز
اسنادی منتشر نشده از مبارزات آیت الله قاضی طباطبایی و صدوقی
ملت و متعلق به ملت است، مورد اهانت قرار دهند، شجاعت و عزم راسخ حضرات آیات موجبات دلگرمی کلیه افراد مسلمین را فراهم میآورد. ایدکم الله. امید است به همین انفاس قدسیه و ثبات قدم شایسته حضرات آیات، مشکلات اسلام و مسلمین هرچهزودتر حل و چشم ملت مسلمان به دیدار رهبر عظیمالشان، حضرت آیتالله العظمی امامخمینی، روشن گردد. لازم میداند مراتب همبستگی خود و جامعه روحانیت و عموم مردم آذربایجان را حضور حضرات آیات اعلام و موفقیت و تاییدات حضرات را در سایه توجهات حضرت ولیعصر ــ عجلالله تعالی فرجه ــ خواستار باشد.
1 ربیعالاول 99.
[امضا] سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی. تکثیر از ندای حق»[29]
امامخمینی سرانجام پس از سالها دوری از وطن، در روز دوازدهم بهمن به ایران بازگشت و به رهبری ایشان، انقلاب اسلامی مردم مسلمان در بیستودوم بهمن به پیروزی رسید. آیتالله محمد صدوقی در اولین سالگرد قیام تاریخی مردم تبریز در بیستونهم بهمن، با ارسال تلگرافی به محضر امامخمینی و آیتالله قاضی طباطبایی، سالروز این قیام و پیروزی انقلاب را تبریک گفت: «یزد ــ تبریز ــ شماره 1881 ک 349 ت 30/11/1357. بسمالله الرحمن الرحیم. ساحت مقدس زعیم عالیقدر جهان عالم تشیع حضرت آیتالله العظمی امامخمینی دام ظله الوارف تهران. رونوشت تبریز محضر مبارک حضرت آیتالله حاج سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی دام ظله. یکسال از فاجعه خونین تبریز میگذرد. فاجعهای که طی آن صدها فرزندان دلیر و رزمنده اسلام و قرآن در راه ازبینبردن و اعلام نظام طاغوتی جان خود را از دست دادند و هر قطره خونی که از قلب پاک آنها فروریخت، دریایی از خون در شریانهای انقلاب اسلامی ایران جاری ساخت. جانبازی و فداکاری دلاوران غیور تبریز در طلیعه نهضت خونین ایران، به جنبش توان و نیرویی تازه بخشید، بهطوریکه بحق میتوان گفت: تبریز به همه ایران درس شهامت و فداکاری آموخت. حضور روحانیت مبارز و مترقی آن شهر، در جریان درگیریهای حق و باطل، جبهه رزمنده آذربایجان را کمالی زایدالوصف بخشید و همه دیدند که رسالت تاریخی روحانیت با حسن وجهی در تبریز در راه مبارزه علیه رژیم طاغوت صورت تحقق یافت. روزهای گذشته بار دیگر تبریز از سوی بازماندگان و بقایای منهدمشده رژیم منفور پهلوی، لطمات و صدمات زیادی به خود دید که خوشبختانه مسلمانان این شهر غرورآفرین آخرین نفسهای عمال استبداد را در سینه خفه نمودند و برای همیشه اجساد نحس آنها را در گورستان جنایت به خاک سپردند و بدینوسیله میتوان گفت رزمندگان سلحشور تبریز و خطه آذربایجان، به شروع و پایان مبارزه خلق مستضعف ایران علیه استعمار، با حماسه عشق و خون جلوهای خاص بخشیدند. اینجانب از سوی خود و مردم مسلمان یزد، مراتب تسلیت را به مناسبت سالروز شهدای تبریز به شخص جنابعالی و بازماندگان شهدا و همه مردم دلیر و مسلمان تبریز تقدیم داشته و به شعاری که هماکنون ملت مسلمان ایران در طلوع فجر آزادی زمزمه میکند، تمثل جسته و میگویم: “در طلوع آزادی جای شهدا خالی.” از خداوند متعال موفقیت آنجناب و همه برادران ایمانی تبریز را در راه پیشبرد اهداف مقدس انقلاب و حفظ دستاوردهای آن مسئلت داشته و امیدوارم هرچهزودتر ویرانیها و خرابیهای حاصله از رژیم سفاک پهلوی به همت والای مردان مسلمان خطه جبران گشته و وجود مبارک آن حضرت در تمام شئون حیاتی مورد اغتنام عامه مردم قرار گیرد. یزد ــ محمد الصدوقی»[30]
آیتالله قاضی طباطبایی پس از وصول تلگراف فوق در تاریخ 14/12/1357 جواب زیر را به آیتالله صدوقی ارسال داشت. در این جواب، آنچه قابل توجه است، بیان نقش رهبری حضرت امام در پیروزی انقلاب اسلامی و مراتب ارادت وی به رهبر انقلاب است: «جواب. تبریز ــ یزد. حضرت علامه شهیر آیتالله آقای حاج شیخ محمدالصدوقی دامه ظله، تلگراف تبریک واصل و از [اینکه] ابراز خوشنودی و قدردانی از جانبازیهای اهالی محترم تبریز فرمودهاید و بذل مراحم نمودهاید، کمال تشکر حاصل است که حقایق را به قلم آوردهاید که بهمراتب برندهتر از شمشیر تیز است و خوشوقتی فرمودهاید که در نهضت اسلامی به رهبری زعیم عالیقدر عالم اسلام و مرجع تقلید شیعه سیدنا الامام خمینی ــ دام ظله الوارف ــ به هدف نایل و موفقیت واصل گردید. البته باید عموم عالم اسلام و خصوص جامعه تشیع مشعوف گردد و بهویژه آنانکه از شاگردان مکتب امامند، بیشتر باید شکرگذاری به درگاه خداوندی به جای آورند که استاد اعظم ما که او را مجدد مذهب امامیه در راس مأئه[31] پانزدهم هجری باید دانست، چنانچه اهل سنت نقل کردهاند، خاندانی را که دشمن دین مبین اسلام بود، با همت والای او از توجهات خاصه حضرت ناموس دهر ولی عصر بقیةالله ــ ارواحنا فداه ــ از عرشه آلوده به خون جوانان عزیز ما و از تخت سرنگونشده طاغوتیاش به خاک مذلت فرو آمد و با قدوم مبارک خود بلده طیبه قم و حوزه مقدسه علمیه را مزین فرمود و شاگردان تربیتیافته مکتب علمیاش به آرزوی دیرینه خود نایل آمدند و یاد ایامی را که در محضر انورش بودند، نمودند. الحمدالله تعالی زمام امور دینی و سیاسی را به دست با کفایت خود گرفتند و چشم دشمنان دین کور شد و امیدوارم که بهتدریج دولت جمهوری اسلامی پیاده شود و مردم از پیادهشدن قوانین قرآنی بهتماممعنی آگاه شوند، بهشرطاینکه بدآموزان رژیم سابق فاسد طاغوتی از عادات و رسوم محملات خود دست بردارند و خودشان را آلت دست اشخاص ضدانقلاب قرار ندهند و دین خود را به دنیا نفروشند و دولت انقلاب اسلامی موقت لغو احکام خلاف اسلام و مذهب جعفری کرارا صادر نمایند و به تمامی موارد و محلهای لازمالابلاغ از ادارات و دادگستریها و دفاتر اسناد رسمی و غیره ابلاغ نمایند. سیدمحمدعلی قاضیطباطبایی»[32]
به سخن در مورد این دو شهید والامقام خاتمه داده و از خداوند برای روح این دو یار صدیق حضرت امام(ره) علو درجات میخواهیم. ویژگی قابل دقت و تامل این ارتباط هماهنگ، تعلق مذهبی و دینی مردمان این دو خطه قهرمانپرور ایران در نهضت اسلامی است که نماینده آذربایجانیها آیتالله قاضی طباطبایی و نماینده یزدیهای خونگرم آیتالله محمد صدوقی هستند.
پینوشتها
___________________________
[1]ــ رحیم نیکبخت و صمد اسمعیلزاده، زندگی و مبارزات شهید آیتالله قاضیطباطبایی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380
[2]ــ برای اطلاع بیشتر از مبارزات شهید آیتالله صدوقی رک: شهلا بختیاری، شهید صدوقی عملکرد، مبارزات، دیدگاهها، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378؛ یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله حاجشیخ محمد صدوقی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1377
[3]ــ مجموعه اطلاعیههای سومین شهید محراب حضرتآیتالله صدوقی، تهران، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1362
[4]ــ به نقل از حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدتقی قاضی طباطبایی.
[5]ــ برای اطلاع بیشتر رک: اسناد انقلاب اسلامی، ج3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1375
[6]ــ یاران امام به روایت اسناد ساواک: شهید آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، (جلوه محراب)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ص239
[7]ــ تنهایی و پایداری، به کوشش حسین نجفی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی و ستاد یادواره شهدای منطقه حکمآباد تبریز، 1379، صص133ــ132
[8]ــ سند شماره 1، نامه آیتالله العظمی میلانی به آیتالله قاضی طباطبایی.
[9]ــ سند شماره 2، نامه آیتالله العظمی میلانی به آیتالله قاضی.
[10]ــ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیتالله قاضی طباطبایی، کد 7/755، شماره گزارش 17242/8هـ25/12/1347
[11]ــ به تاریخ 20 اسفند 1347
[12]ــ اصل نامه در کتابخانه آیتالله شهید قاضی طباطبایی موجود است.
[13]ــ سند شماره 3
[14]ــ جلوه محراب، همان، صص338ــ336
[15]ــ همسر آقای شفیعی قبل از ورود آیتالله قاضی به مدت شش ماه بیمار بود. شب قبل از ورود تبعیدی تبریز به بافت، خواب شگفتی دید که این خواب با ورود آیتالله قاضی به منزل ایشان تعبیر شد. میزبان مهربان از هیچگونه محبتی به آیتالله قاضی دریغ ننمودند و پس از بازگشت آقای قاضی، چند مرتبه برای دیدار ایشان به تبریز آمدند.
[16]ــ مصاحبه با حاجقلی گلشن، مصاحبهگر: رحیم نیکبخت، جلسه اول، تبریز، مسجد مقبره، 11/8/1378
[17]ــ سند شماره 4، مطابق با 12 فروردین 1350
[18]ــ برای اطلاع بیشتر رک: حماسه 19 دی قم، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377
[19]ــ برای اطلاع بیشتر رک: رحیم نیکبخت، «قیام شورانگیز 29 بهمن تبریز»، مجله 15 خرداد، شماره 28، زمستان 1376
[20]ــ تاریخ انتشار اعلامیه هشتم فروردین سال 1357 میباشد. مجموعه اطلاعیههای سومین شهید محراب...، همان، صص35ــ34
[21]ــ رحیم نیکبخت و صمد اسمعیلزاده، زندگی و مبارزات شهید آیتالله قاضی طباطبایی، همان، ص200
[22]ــ یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله حاجشیخ محمد صدوقی، همان، ص117
[23]ــ جلوه محراب، همان، ص483
[24]ــ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیتالله قاضی، کد 16/755، شماره گزارش 13916/3هـ1ــ5/10/1357
[25]ــ مطابق با 15/10/1357. متن اصلی تلگراف در آرشیو کتابخانه آیتالله قاضیطباطبایی در تبریز موجود است.
[26]ــ کوثر، ج2، مجموعه سخنرانیهای امامخمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ چهارم، 1378، صص631ــ621
[27]ــ که برخی کوتهبینانه عدم شرکت او را حمل بر ترس نمودهاند.
[28]ــ منظور حرم مطهر امام رضا علیهالسلام است.
[29]ــ سند شماره 5
[30]ــ سند شماره 6
[31]ــ آغاز قرن پانزدهم هجری.
[32]ــ سند شماره 7، متن این تلگراف به خط آیتالله قاضی طباطبایی است. این دو تلگراف در تبریز بهصورت اعلامیه چاپ و تکثیر شدهاند. لازم به توضیح میداند. غیر از موارد معرفیشده در متن فوق، دو نامه دیگر از آیتالله شهید محمد صدوقی به آیتالله قاضی طباطبایی وجود دارد که جنبه شخصی دارند و به موضوع این متن مربوط نمیشوند.
« نشریه زمانه » سال چهارم، آبان 1384 - شماره 38