19 آذر 1404
فقیهی در خط مقدم مبارزه
روایتی از مجاهدتهای پیش و پس از انقلاب اسلامی آیتالله یزدی
آیتالله محمد یزدی (۱۳۱۰-۱۳۹۹ ش) از دوازده سالگی تحصیلات علوم دینی را در حوزه علمیه اصفهان آغاز کرد. با ورود مرحوم آیت الله بروجردی به قم، به این شهر مهاجرت کرد و در درسهای حاج آقا رضا صدر، آیت الله زاهدی و حضرت امام حاضر شد [1] و مراحل علمی را چنان طی نمود که سالها رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود. پیش از انقلاب اسلامی به دلیل حجم مبارزات بارها طعم دستگیری و تبعید را چشید و پس از انقلاب نیز در سنگرهای مختلف مورد اعتماد امام و رهبری قرار گرفت.
ارث علمی
ریشه خانوادگی او به اصفهان بازمیگردد؛ جایی که جد ایشان، که همنام او بوده است، پس از مهاجرت از یزد در مدت کوتاهی به درجات بالای علمی در حوزه علمیه اصفهان دست یافت. شهرت «شیخ محمد یزدی» برای جد او از آنجا آغاز شد که ریاست وقت حوزه، یعنی مرحوم «آقانجفی»، ایشان را مأمور مناظره با کشیشان ارامنه جلفا کرد و شیخ محمدعلی با موفقیت بر آنان فائق آمد. «جد ما این پیشنهاد را قبول و خود را برای یک بحث مذهبی-کلامی آماده می کند. [...] در حال حاضر ما در میان کتابهای بجا مانده از اجدادمان، تورات و انجیلی داریم که چاپش بسیار قدیمی است. [...] برخی از کارهای علمی ایشان و حاشیه هایی که بر کتابها نوشته، در اختیار ماست.» [2]
مبارزه و شاگردی در قم
«نخستین آشنایی من با مسائل سیاسی که در کنار تحصیلات حوزوی اتفاق افتاد، با جریان فدائیان اسلام همراه بود [...] یکی از فعالیتهای فرهنگی این گروه، انتشار کتابی بود تحت عنوان «حکومت اسلامی» ، در این کتاب عنوان شده بود که تفکر اسلامی باید در قالب تشکیلات و سازماندهی پیاده شود و نه به شیوه مرسوم و متعارف در حوزه علمیه.»[3]
همانطور که علاقهمندی به نواب صفوی، از مسیر کتاب و مباحث علمی آغاز شده بود، دوره بعد مبارزات او نیز از مسیر علم میگذشت: «معروفترین درس خارج اصول در آن سنوات، درس حضرت امام خونه که بود که در آن مقطع به حاج آقا روح الله معروف بودند. وقتی ما به محضر درس ایشان نایل شدیم، دوره اول درسشان به پایان رسیده بود و دوره دوم را بر اساس جلد اول کفایه الأصول شروع کرده بودند. مکان درس، مسجد سلماسی قم بود و مسجد مملو از جمعیت می شد. خاطرات زیادی از شرکت در این محفل پربار دارم و خداوند را شاکرم که توانستم یک دوره کامل در درس ایشان حاضر شوم.»[4]
او مبارزات سیاسی خود را جمع طلاب و متناسب با فضای علمی برگزید: «بنده در سنوات اقامت در قم، به اتفاق آقایان:مصباح یزدی و وافی، یک هسته سه نفری را تشکیل دادیم و تصمیم گرفتیم که به عنوان سه طلبه یزدی، فعالیتهای مشترکی را شروع کنیم [...] مدتی بعد دو تن دیگر از دوستان هم به جمع ما پیوستند و تشکیلات ما پنج نفری شد. ظاهرا بعد از آن تصویب کردیم که از این تعداد بیشتر عضو نپذیریم؛ چرا که بعید نیست به چنگال ساواک، بیفتیم. مدتی گذشت و ما احساس کردیم که خوب است یک نشریه محرمانه و سری داشته باشیم. بعد راجع به نام آن بحث کردیم و این که مقالات آن را چگونه تهیه کنیم و نهایتا بعد از چاپ از چه طریقی توزیع نماییم؟ پس از بحث و بررسی نام «انتقام» را برای آن برگزیدیم و نخستین شماره را منتشر کردیم.»[5]
آن دو نفر دیگر گویا حضرات آیات علیاکبر مسعودی خمینی و یحیی انصاری شیرازی بودند.[6]
تبعید، زندان و تألیفات
سخنرانیها و افشاگریهای متعدد یزدی علیه حکومت پهلوی، منجر به دستگیریها و زندانی شدنهای مکرر توسط ساواک شد و ایشان به شهرهای مختلفی از جمله کنگان، بندرلنگه، بوشهر و رودبار تبعید شد.
حتی در دوران مبارزه و تبعید نیز، ایشان دست از قلم برنداشته و در جهت تبیین معارف اسلامی کوشیدند. از ایشان بیش از ۴۰ عنوان کتاب به زبانهای فارسی و عربی به یادگار مانده است. از جمله تألیفات مهم ایشان کتاب «حسین بن علی را بهتر بشناسیم» است که حاصل سخنرانیهای ایشان درباره مکتب اهل بیت (ع)، خط مشی دشمنان ایشان و مصادیق کنونی این دشمنیها بود. این کتاب به دلیل محتوای روشنگر خود، چندین بار توسط ساواک از بازار جمعآوری شد و با این حال در فاصله اندکی پیش از انقلاب هشت بار تجدید چاپ شد.[7]
تبعید به شاه آباد غرب
حاج شیخ محمد یزدی در اوایل سال1357به شاه آباد غرب-از شهرستانهای مهم و تابع کرمانشاه-تبعید شد. او قبل از آن، از سوی ساواک به بندر لنگه تبعید شده بود، اما بنا به دلایلی محل تبعید ایشان برابر تصمیم کمیسیون امنیت اجتماعی بندرلنگه و درخواست ساواک، به شاه آباد غرب تغییر پیدا کرد.[8]
پس از تصمیمات مقامات سیاسی و امنیتی، یزدی در دوم اردیبهشت تحت الحفظ از بندر لنگه به شاه آباد غرب انتقال یافت و در آنجا پس از ورود مورد استقبال علما و محترمان محلی قرار گرفت. حاج سیدعلی بهشتی، روحانی محترم و مورد اعتماد مردم شاه آباد غرب، از ایشان پذیرایی کرد و با روابط صمیمانه ای که حاج آقا یزدی با ایشان داشتند، بهزودی توانستند در سایه حمایتهای محلی و همکاری حجتالاسلام بهشتی فعالیتها و تبلیغات گستردهای در بسط روحیه انقلابی مردم آن سامان و جوانان آن شهرستان انجام دهند.
برگزاری مجالس وعظ و سخنرانی، امام جماعت مسجد قمربنی هاشم، تشکیل کلاس های دینی و تبلیغی و حتی ایجاد یک تشکل مسلحانه و مبارز از جوانان انقلابی این شهرستان از جمله ی این فعالیت ها بود که بهزودی موجب حساسیت ساواک و شهربانی محل شد؛ به طوری که پس از ایراد سخنرانی های تند و با حرارتی که در آن حتی شخص شاه مورد حمله واقع میشد، ساواک کرمانشاه ضمن مکاتبه ای با ادارهی کل سوم ساواک مصلحت در آن دید که مجددا یزدی را از شاه آباد غرب به کرند غرب-که شهر کم جمعیت تری است و به لحاظ بافت مذهبی نیز اجازه فعالیت را از شیخ محمد یزدی می گرفت، منتقل کند.[9]
بهرغم فشارهای زیاد شهربانی و ساواک شاه آباد غرب و کرمانشاه برای التزام یزدی به مقررات اعلام شده از سوی آن مراکز، ایشان به طور مکرر اقدام به سخنرانیهای تند و تحریک آمیز میکرد و حتی در سخنرانیهایش بنا به توصیه حضرت امام خمینی شخص شاه را مورد انتقاد قرار میداد و او را مسبب بسیاری از نابسامانیها معرفی میکرد.
این گونه سخنرانیها و تبلیغات سیاسی مقامات آن شهر را نگران ساخته بود؛ لذا سرتیپ همدانیان، ریاست ساواک کرمانشاه طی نامهای به بخش312یعنی اداره کل سوم ساواک درباره فعالیتهای شیخ محمد یزدی در شاهآباد غرب گزارش داد که با وجود اینکه بهطور مکرر به شیخ محمد یزدی تذکر داده شد که از رفتن به منبر و ایراد وعظ و سخنرانی خودداری کند، ولی نامبرده به این تذکرات گوش نکرد و در شب 29تیر1357بدون کسب اجازه به منبر رفته و مطالب و بیانات بسیار تحریک آمیزی ایراد و در این بیانات اهانتهایی به مقام سلطنت نموده است.
لذا چون حضور وی در شاه آباد غرب ممکن است اسباب بروز حوادث غیر قابل پیش بینی بشود، لازم است که ایشان به مرکز استان یعنی کرمانشاه منتقل شود تا در صورت اجازهی آن اداره یا به دادسرای نظامی معرفی یا به نقطه ی دیگری تبعید گردد. پس از کسب دستوراتی از ادارهی کل سوم ساواک، شیخ محمد یزدی در تاریخ چهارم1307دستگیر شد تا به کرمانشاه انتقال داده شود.[10]
آیتالله محمد یزدی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، بارها تبعید شد که طولانیترین آن در شهر رودبار سپری شد. با وجود تبعید، او هیچگاه از مسیر مبارزه دست نکشید و بهصورت مخفیانه به تهران و قم رفتوآمد داشت تا از تازهترین رویدادها آگاه شود و پیامها و اعلامیههای حضرت امام خمینی(ره) را به علما و مردم شهرهای مختلف برساند.
پناه دادن به سربازان فراری رژیم پهلوی
آیتالله یزدی که پیش از انقلاب اسلامی مورد اعتنای ویژه امام خمینی قرار داشت و با عباراتی همچون «فضلای محترم حوزه علمیه قم»[11]، «مایه سرفرازی حوزه های علمیه هستید»[12] و ... اعتماد امام به وی و نیز فضل علمی او آشکار شده بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیتهای مهم و متعددی را در عرصههای مختلف برعهده گرفت. او نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی، عضو هیأت تعیین حدود تعزیرات از طرف امام، عضو شورای نگهبان، رئیس قوه قضائیه و نماینده مجلس خبرگان رهبری بود. وی در دومین تا پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری، نمایندگی استان تهران را بر عهده داشت.
در تیرماه ۱۳۶۷، به فرمان امام خمینی(ره) به عضویت شورای نگهبان درآمد و پس از آن، در سال ۱۳۹۲ با حکم رهبر معظم انقلاب در این سمت ابقاء شد. آیتالله یزدی بین سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۸ ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران را عهدهدار بود.
از دیگر مسئولیتهای مهم او میتوان به ریاست دادگاه انقلاب اسلامی قم، ریاست دفتر امام(ره) در قم، عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی، نمایندگی دو دوره مجلس شورای اسلامی (دوره اول از قم و دوره دوم از تهران)، نیابت مجلس شورای اسلامی، عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی، ریاست قوه قضائیه به مدت یک دهه، و عضویت و ریاست مجلس خبرگان رهبری اشاره کرد.
همچنین آیتالله یزدی سالها بهعنوان نائب رئیس و قائممقام اجرایی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم فعالیت داشت و در شورای عالی حوزههای علمیه کشور نیز عضو و رئیس دوره پنجم آن بود.
سرانجام، آیتالله حاج شیخ محمد یزدی، رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نماینده مردم شریف قم در مجلس خبرگان رهبری، روز چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹، پس از سالها تلاش، مبارزه و خدمت خالصانه، در سن ۸۹ سالگی به دلیل کهولت سن و عارضههای گوارشی دار فانی را وداع گفت.
[1] فراتی، عبدالوهاب (1379) تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص204
[2] شیرخانی، علی و شیخمحمدی، رضا (1380) خاطرات آیت الله محمد یزدی، تهران:مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 22
[3] خاطرات آیت الله محمد یزدی، 163
[4] همان، ص 45
[5] همان، ص 180 -181
[6] صالح، محسن (1385) جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص193
[7] جعفریان، رسول (1385) جریانها و سازمانهای مذهبی - سیاسی ایران، قم: مولف، ص 500
[8] بهرامی، روح الله (1389)، انقلاب اسلامی در کرمانشاه جلد اول، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 709
[9] همان، ص 710
[10] همان، ص 711
[11] مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (۱۳۹۹) صحیفه امام خمینی، ج۲، تهران: نشر عروج، ص: ۱۶۹.
[12]صحیفه امام، ج 3، ص: 398.