28 خرداد 1394
نقد خاطرات علم در کتابسرای تهران
دوره هفت جلدی « یادداشتهای علم» روز دوشنبه 25 خردادماه در انتشارات کتابسرا بررسی شد. دراین نشست کاوه بیات(مورخ و پژوهشگر)، محمد حیدری(ازپیشگامان روزنامهنگاری) و محمود فاضلی بیرجندی(ویراستار کتاب و تاریخنگار) دیدگاه های خود را در باره این کتاب مطرح کردند در این مراسم همچنین تنی چند از سفیران خارجی مقیم تهران که به زبان فارسی تکلم میکنند نیز حضور داشتند.
صادق سمیعی مدیر انتشارات کتاب سرا در ابتدای این برنامه گفت: می خواهم به طور خلاصه، درباره این صحبت کنم که چطورشد یادداشت های علم پیدا و چاپ شد. من پیش از انقلاب کارمند بانک ایران عرب بودم. آن زمان بود که سفرهایی برای بانک به لندن داشتم ودراین شهر، آقای عالی خانی را میدیدم. اوازمن اصلا درباره بانک و کارهای اقتصادی نمی پرسید. صحبت هایش همیشه درباره وضع نشر و ناشران ایران بود. ۲۵ سال پیش بود که به من گفت خاطرات علم پیش من است. با تعجب گفتم مگر علم خاطرات می نوشته؟ گفت بله. قدمت زیادی هم دارد. پرسیدم پس آن ها را کجا نگه می داشتی؟ گفت: ماهی یک بار، دختر اسدالله علم، رودابه، خاطرات را می آورد و به یک بانک در سوئیس می سپرد.
وی افزود: یک روز در منزل زن عمویم خانم ویکتوریا اکبری بودم که صحبت خاطرات علم شد. تا آن زمان درباره وجود این خاطرات شک داشتم. زن عمویم گفت آقایی به نام صادق عظیمی به آن محفل آمد و گفت خاطرات پیش این آقاست. بعد از آن بود که اطمینان حاصل کردم این خاطرات وجود دارند. در سفر بعدی ام به لندن، دیداری با همسر و دو دختر اسدالله علم داشتم و قرار شد که خاطرات علم را با اجازه آن ها چاپ کنیم؛ به شرطی که اجازه چاپ درخارج از ایران را نداشته باشند. این نکته را هم اشاره کنم که یک جلد از خاطرات علم هنوز پیدا نشده است. بعد ازعقد قرارداد بود که آقای عالی خانی ۶ جلد خاطرات را خلاصه کرد. جالب است آن ۶ جلد، خلاصه شد. بعد خلاصه، به انگلیسی ترجمه شد و ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه و چاپ شد. ناشران خاطرات علم هم شدند ۴ نفر.
به دلیل مقامی که در آن بانک داشتم، توانستم این یادداشتها را در گنجینه بانک جستوجو کنم. همسر اسدالله علم از نگهداری این یادداشتها نزد خود وحشت داشت. در سفر بعدی که با همسر و دختران این نخستوزیر معزول همراه شدم، مجوز چاپ آثار را مشروط به اینکه اجازه فروش این خاطرات را در خارج از کشور نداشته باشم، دریافت کردم. اما یک جلد آن که از نظر زمانی به دوران نخست مربوط میشد، مفقود شد. دلایل گم شدن و پیدا شدن جلد نخست سفرنامه هیچ گاه قانعم نکرد. عالیخانی معتقد بود که ترجمه فارسی از نسخه انگلیسی خاطرات به هیچ وجه روح خاطرات عَلَم را ندارد.
در پایان این برنامه سمیعی گفت: حتی یک جمله از یادداشت های علم برای چاپ این کتاب، حذف نشده است فقط در چندین مقطع، الفاظ رکیک و فحش به کار رفته بود که تبدیل به «...» شدند.
اظهارات محمد رضا حیدری
درادامه این برنامه، محمدرضا حیدری تاریخ نویس و روزنامه نگار پیشکسوت گفت:
این خاطرات و یادداشت ها از تاریخ اول اردیبهشت سال ۴۶ شروع می شود و تا نیمه مرداد سال ۵۶ ادامه دارد؛ دقیقا اوج فعالیت های مطبوعاتی من. کارهای مطبوعاتی ام در آن دوران تا سال ۵۹ که سردبیر روزنامه اطلاعات بودم، ادامه داشت. حالا سوال مهمی که باید درباره این یادداشت ها مطرح کرد، این است که آیا قابل اعتماد هستند؟ آیا می توانند مرجع باشند یا خیر؟ به نظرم با چاپ این خاطرات، یک حفره اطلاعاتی بزرگ در ایران پر شد؛ حفره ای مانند تاریخ جنگ های ایران و روس و تاریخ دروغی که درباره شکست ایران از روسیه و قرارداد ترکمانچای گفته می شود.
این اثر، یا خودش سند معتبر ارائه می کند یا به پژوهشگر سرنخ می دهد که به دنبال حقیقت برود. در جای جای کتاب، به مسائلی برخورد می کنید که راوی، در آن ها نه انگیزه دروغ دارد و نه هدفی برای دروغ گویی. یک نکته مهم رابطه شاه و علم است. ما در این مجموعه با دو شخصیت مهم در تاریخ ایران روبرو هستیم: شاه و علم. شاه یک شخصیت خودشیفته بود. عاشق آبادانی ایران بود ولی این دربار بود که مرکز تصمیم گیری تمام امور کشور شده بود. و در این دربار، جز علم هیچ کس جرئت اظهار نظر نداشت. من این مساله را پیش تر شنیده بودم و در کتاب خاطرات علم بود که دلایلش را دیدم. اسدالله علم در این یادداشت ها، با هیچ پرده پوشی، خدماتش را نسبت به آخرین شاه ایران روایت کرده است.
محقق و پژوهشگر در هربار مطالعه این کتاب، نکات تازه ای پیدا می کند و دلیلی ندارد که علم در خاطراتی که فقط دخترش از وجود آن ها خبر داشته و وصیت کرده بوده که ۵۰ سال پس از مرگش چاپ شود، دروغ بگوید یا حرف غیرواقع بزند. گفته می شده که علم انگلیسی بوده و با آن ها رابطه داشته است ولی در این کتاب، فحش و بد و بیراه های زیادی را نثار انگلیسی ها کرده است و زیرکی های زیادی مقابل آن ها درباره نام خلیج فارس و جزایر سه گانه از خود نشان داده است. علم یادداشت های خود را بی حب و بغض نوشته است؛ حتی نسبت به کسانی مانند هویدا که از آنها بدش می آمده است. در طول صفحات این مجموعه، ندیدم علم از جاده انصاف خارج شود. پیش از خواندن این مجموعه، دید خوبی نسبت به علم نداشتم و بعد از مطالعه این کتاب بود که به این نتیجه رسیدم او بسیار زیرک، بسیار بازیگر و سیاست مداری موقعیت شناس بوده است.
این مجموعه یک نقص دارد و آن این است که علم در جاهایی نوشته است شخصی شرفیاب شد تا مطالب مهمی را بگوید ولی نه به نام شخص اشاره شده و نه مطلبی که قرار بوده بگوید. این مساله در این مجموعه، آزاردهنده است. محمد حیدری، روزنامهنگار با سابقه کشور دیگر سخنران این برنامه بود. وی با اشاره به اینکه تاریخ نگارش خاطرات عَلَم همزمان با اوج فعالیتهای روزنامهنگاریام بود، گفت: به اقتضای حرفهام در جریان بسیاری از رخدادها و وقایع سیاسی کشور بودم. آیا خاطرات عَلَم میتواند به عنوان سند مورد استفاده قرار گیرد؟ وقتی یادداشتهای این کتاب را با رخدادهایی که به خاطر دارم تطبیق دادم، دیدم که یک حفره تاریخ ایران با این کتاب پر شد. حفرهای چون دلایل شکست ایران در جنگ با روسیه و قرارداد ترکمنچای که به اشتباه در تاریخ درج شده و مدام از این اشتباه کپیبرداری میشود.
وی یادداشتهای عَلم را مرجعی برای پژوهشگران رشتههای سیاست خارجی، داخلی، اقتصاد، علوم اجتماعی و دیگر حوزههای مرتبط دانست و تصریح کرد: این کتاب یا خود سندی معتبر ارایه کرده است یا آنکه مخاطب را به اسناد مرتبط ارجاع میدهد. جای جای کتاب هفت جلدی «یادداشتهای عَلم» مسایلی را بیان میکند که نشان میدهد نگارنده انگیزه و هدفی برای دروغنوشتن خاطرات نداشته است و ما بسیاری از چراهای تاریخ را از خلال این یادداشتها در مییابیم.
با دو شخصیت محمدرضا شاه و اسدالله علم در این کتاب روبهروییم. شاه فردی خدمتگذار، خودشیفته و عاشق آبادانی کشور اما دربار مرکز تصمیمگیری امورات کشور بود. درباری که کسی جز اسدالله عَلم در آن جرات سخن گفتن نداشت. دلایل این جسارت را میتوان در «یادداشتهای عَلم» دریافت. معتقدم که مخاطب با هر بار خواندن این یادداشتها به نکات تازهای پی میبرد. میتوان مته به خشخاش برخی خاطرات کتاب گذاشت و بحث را منحرف کرد اما به جز چند مورد که عَلم ذکر میکند، تمام رویدادهای این 10 سال یادداشت، مسیر آینده کشور را تعیین کرد. نگارنده یادداشتها بیحب و بغض نوشته است و این رویکرد او نسبت به افرادی که دیدگاه خوبی نسبت به آنها نداشته هم صدق میکند. او حتی ضعفهای خودش و خانوادهاش را هم بیان کرده است. با مطالعه این یادداشتها «عَلم» را سیاستمداری بسیار زیرک و با سیاست میبینیم.
وی درباره کاستیهای این یادداشتها گفت: در جاهایی از کتاب هفت جلدی «یادداشتهای عَلم» نوشته شده است که امروز شخصی شرفیاب شد تا مطلب مهمی را به عرض برساند اما متاسفانه مشخص نیست که این شخص کیست و آن مطلب چه بود؟ البته میتوان با توجه به تاریخ یادداشتها تا حدودی به نام اشخاص و متن پیام پی برد. با خواندن مجموعه «هفت جلدی «یادداشتهای عَلم» دریافتم که هیچ فردی چون او از انگلیسیها بدگویی نکرده است. علم سیاستمداری باهوش بود.
اظهارات کاوه بیات
کاوه بیات، محقق و پژوهشگر تاریخ گفت: این نوع ثبت خاطرات کمتر دچار گزینشگری میشود و تناسب بیشتری با واقعیت دارد. متاسفانه این سنت در ایران رواج چندانی ندارد. خاطرات روزانه نسبت به خاطراتی که بعدها نوشته می شوند، این برتری را دارند که گزینش کمتری رویشان اعمال می شود و به روز هستند. متاسفانه در ایران، این سنت چندان رایج نیست و اکثر خاطرات مربوط به سنین بالا و بعد از بازنشستگی افراد می شود. از نمونه های معدود قدیمی می توان به خاطرات روزانه ناصرالدین شاه، اعتمادالسطنه، خاطرات دکتر قریب، مرحوم ناصرخان قشقایی و بعد از آن فروغی، اشاره کرد. به نظرم خاطرات معظم الدوله کاظمی هم فوق العاده مهم است. در این بحث دوران بعد از انقلاب را بررسی نمی کنیم و اشاره ای به خاطرات مهم آیت الله هاشمی رفسنجانی نمی کنم.
آن چه در خاطرات علم جلب توجه می کند، سیاست خارجی است. اهمیت موضوع در این است که در ایران، اسناد چندانی که درباره سطوح عالی سیاسی کشور و سیاست خارجی باشد، وجود ندارد. دلیلش هم به نظام استبدادی حاکم برمی گردد که تصمیم گیرنده یک شخص و شاه بود و از وزارت امور خارجه به عنوان پادو بهره برداری می شد. نمونه اش دوره اول حکومت پهلوی اول بود که همه سیاست خارجی در دست تیمورتاش بود. سیاست خارجی در دوران اسدالله علم بسیار اهمیت دارد. به دلیل وجود نظام استبدادی حاکم در کشور، اسناد و مدارکی از سیاستورزی رجال نداریم زیرا از وزارت خارجه به عنوان «پادو» بهره گرفته میشد و آنها تمایلات شاه را برآورده میکردند. بنابراین، اگر اسناد وزارت امور خارجه را در اختیار داشتیم، کتاب «یادداشتهای علم» کمک بود اما در حال حاضر این تنها ماخذ موجود درباره دلیل اتخاذ تصمیمهای سیاسی در دوران پهلوی است. این خاطرات مورد توجه مرکز پژوهشهای تاریخی هم قرار گرفته است.
خوشبختانه، یادداشت های علم مورد توجه اهالی فن و تحقیق قرار گرفته است. اهمیت تاریخی این خاطرات کاملا روشن است. آن چه از خواندن این خاطرات باعث تاسف می شود، بی اطلاعی راس کشور از اتفاقات جاری در کشور است؛ علم قربون شاه می رود و شاه هم قربون علم می رود. یک نکته مثبت درباره این مجموعه، ویرایش جدی کار است. متاسفانه عادت بدی در تدوین و نشر این گونه خاطرات به وجود آمده است و آن، این است که اهتمام کننده سوار بر متن می شود و آرای خودش را لحاظ میکند. خوشبختانه در خاطرات علم، این اتفاق نیافته و یادداشت های معترضه و اضافه، کم هستند. شناسایی دقیق نظام حاکم از ویژگیهای مهم این کتاب است. این خاطرات به قلم کسی نوشته شده است که به نظام حاکم کشور (شاهنشاهی) اعتقادی ندارد. شاه او را انگلیسی میداند و این انزوای نظام حاکم و بی اطلاعی آن از اتفاقهای جاری کشور را نشان میدهد. در کشوری که دوران التهاب را سپری میکند، نخستوزیر و شاه مدام به تمجید از یکدیگر سخن میگویند!
بیات درباره ویژگیهای مهم ویرایش این کتاب توضیح داد: این ویرایش بسیار با سنجیدگی انجام شده است و ویراستار کوشیده است به ایجاز و حداقل توضیحات در کتاب بسنده کند. در کتاب هفت جلدی «یادداشتهای عَلم» دیدگاه اهتمامکننده برمتن مستولی نیست و ویراستار از اطاله کلام دوری جسته است.
اظهارات سفیر رومانی در تهران
کریستین تئودورسکو سفیر رومانی در ایران به بیان سخنانی درباره جوانی و دوران دانشجویی و تحصیلش در ایران پرداخت و بر اهمیت متون تاریخی تاکید کرد. همچنین بر ضرورت حضور فعالتر رومانی در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تاکید کرد.
توضیحات محمود فاضلی ویراستار خاطرات علم
سخنران قسمت پایانی این مراسم نیز، محمود فاضلی ویراستار این مجموعه بود که گفت: علم در سال ۴۷، به دخترش سپرد که اگر رژیم سقوط کرد، خاطراتم را ۱۰ سال پس از سقوط آن چاپ کن و در سال ۵۴ هم در خاطراتش می نویسد وضع مالی کشور آن قدر بد است که احتمال وقوع انقلاب می رود.
استقبالی که از تک تک مجلدات این کتاب به عمل آمد، باعث شد که آقای سمیعی مدیر انتشارات کتاب سرا دوباره کل مجموعه را یکجا چاپ کند. علم در نوشته هایش، شعر، احادیث، روایات و آیات قرآنی زیادی را آورده که نیاز به اصلاح متن کتبی داشتند و این کار را برای چاپ دوباره این مجموعه انجام دادم. استفاده علم از آیات و روایات و اشعار و ضرب المثل ها به دلیل تربیت سنتی مدرسه ای قدیم او بوده است. به همین دلیل روی این مسائل، اشراف زیادی داشته است.
محمود فاضلیبیرجندی سخنانش را با تمجید از ملکتاج علم، همسر اسدالله عَلم آغاز کرد و گفت: با وجود آنکه این سیاستمدار مردی مطلوب برای زندگی خانوادگی با همسرش نبود، ملکتاج علم بسیار عقلانی و بزرگوارانه نسبت به انتشار خاطرات او عمل کرده است.
وی به توصیه اسدالله علم به دخترش «رودابه» بر انتشار خاطراتش اشاره کرد و گفت: اینکه او در سال 1347 از احتمال سرنگونی رژیم سخن گفته است و اینکه او در یادداشتی در تاریخ سوم بهمن 1354 از احتمال بروز «انقلاب» سخن گفته است، برایم سوالبرانگیز بود. چرا باید احتمال فروپاشی نظام پادشاهی در ذهن اسدالله علم میچرخید؟
فاضلیبیرجندی به شیوه ویرایش خود بر این کتاب هفت جلدی پرداخت و افزود: وقتی با هدف بازبینی و ویرایش اثر را مطالعه میکردم ایرادهایی در آن دیدم از جمله این که ارجاعهایی به اسنادی داده شده بود که گاه جا به جا در کتاب درج شده و گاه اصلا در کتاب نیامده بود. در ویرایش مجموعه، این ضعف را برطرف کردم وآنجا که اسنادی ارایه نشده بود، درپانویس کتاب آوردهام که چنین سندی ارایه نشده است.
وی به توانایی عَلم در به کارگیری مداوم از ضربالمثلها، اشعار، آیات و روایات اشاره کرد و گفت: ضربالمثلها را به صورت صحیح و نام سراینده اشعار، شیوه نگارش صحیح شعرها، آیات و روایات و نشانی آنها را در زیر نویس کتاب آوردهام. افزون بر این، فهرست اعلام نامها و مکانها را هم در پایان هر جلد کتاب درج کردهام. یادداشتهای علم را متنی بیبدیل میدانم. این کتاب راهگشای پژوهشگران خواهد بود.
خبرگزاری مهرو ایپنا