بحرین چگونه استان چهاردهم ایران شد؟



بیستم آبان ۱۳۳۶؛ کاخ مرمر؛ جلسه هیات دولت. لایحه تقسیمات کشوری از وزارت کشور به دولت آمد و در حضور محمدرضا شاه پهلوی بررسی و تصویب شد؛ لایحه‌ای که ایران را به ۱۴ استان تقسیم کرد: تهران، آذربایجان، خراسان، فارس، خوزستان، اصفهان، کرمان، کرمانشاه، مازندران، گیلان، بلوچستان و سیستان، لرستان، کردستان و استان چهاردهم که رسما به ایران ملحق شد: بحرین.
 همین خبر کافی بود که پیام‌های تبریک بسیاری در حمایت از دولت فرستاده شده و در نقاط مختلف کشور چند مدرسه و خیابان نام «بحرین» را بر خود بگذارند. سه روز پس از مصوبه هیات دولت، جان راسل کاردار سفارت انگلیس در تهران نزد دکتر عباسقلی اردلان، وزیر امور خارجه وقت ایران رفت و نسبت به این تصمیم اعتراض کرد و بحرین را تحت‌الحمایه انگلیس خواند. نماینده‌ای از اعضای مجلس عوام انگلیس هم طی نطقی به ایران حمله و تهدید کرد انگلیس با توسل به زور مقابل این تصمیم ایران خواهد ایستاد.
 مجلس شورای ملی ساکت ننشست؛ همزمان با اعتراض انگلیسی‌ها، نمایندگان مجلس ایران نیز در نطق‌های پرشوری با حمایت از این تصمیم دولت، به مسوولان لندن پیوندهای تاریخی ایران و بحرین را یادآور شدند. از پرشور‌ترین این نطق‌ها یکی متعلق به ارسلان خلعتبری بود که در جلسه ۱۳۲ مجلس نوزدهم شورای ملی (پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۳۶) ایراد شد که به نقل از مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی نقل می‌شود:
«این دو سه روز اخیر آقایان توجه فرمودید که بحرین یکی از استان‌های ایران شناخته می‌شود و هست (صحیح است) و بحرین همیشه مال ایران بوده است (صحیح است) تاریخ قدیم ایران را که نگاه کنیم می‌بینیم بحرین همیشه مال ایران بوده است (صحیح است) بنده می‌خواهم اینجا حق‌گزاری کنم از یک ایرانی با اطلاع و وطن‌پرست به نام فریدون آدمیت کتابی نوشته است راجع به بحرین و از اسنادی که خود اروپایی‌ها منتشر کرده‌اند و در تمام کتابخانه‌های دنیا است با دلیل و مدرک ثابت کرده است که بحرین همیشه مال ایران بوده است (صحیح است) تا زمان ناصرالدین شاه هم در دست ایران بوده است. انگلیس‌ها فقط برای اینکه راجع به خرید و فروش برده با شیخ بحرین قرارداد بسته‌اند از این جهت خودشان را حامی شیخ غاصب بحرین معرفی می‌کنند والا هیچ سند تاریخ‌پسند، محکمه‌پسند، عامه‌پسندی ندارند. باکمال تاسف ما یک ضعفی که داریم اینست که بحریه قوی نداریم. آقایان من پارسال هم اینجا تذکر دادم و عرض کردم که یک مثلی ما داریم که می‌گوید یک بند انگشت شاخ بهتر است از صد ذرع دم.
 عرض کنم ما در خلیج‌فارس جزایر زیاد و نفت زیاد داریم، تنها صحبت بحرین نیست، صحبت جزایر دیگر خود ما هم هست، باید یک بحریه قوی داشته باشیم، از هر جا شده است باید یک بحریه قوی تهیه کنیم. ما بحریه تجارتی لازم داریم ما برای حفظ حقوق خودمان در بحرین و جزایر خلیج‌فارس که متعلق به ماست احتیاج به بحریه قوی داریم مخصوصا از دولت می‌خواهیم که از آمریکایی‌ها که کمک‌هایی می‌گیرند که یک مقدار کمک را کشتی جنگی بگیرند و من شنیده‌ام که داده‌اند اگر داده‌اند تشکر می‌کنم و اگر می‌خواهند که بدهند که مساعدتا تشکر می‌کنم این تنها کمکی است که ما به وسیله آن می‌توانیم بر جزایر خودمان تسلط پیدا کنیم و اگر ما نکردیم دیگران آنهایی که می‌آیند اسم خلیج‌فارس را که از بدو تاریخ خلیج‌فارس بوده می‌خواهند قلب به خلیج عربی کنند، آنها پیش خواهند برد و آنها خواهند گرفت. تاریخ ۱۵۰ سال پیش را ملاحظه بفرمایید، راجع به بحرین دولت دیگری می‌خواست بیاید بحرین را تصرف کند، دولت عثمانی می‌خواست تصرف کند، بعد انگلیسی‌ها آمدند، اگر مال بی‌صاحب بود اشخاص به طمع می‌افتند که مال بی‌صاحب را بخورند، بنابراین بنده از اقدامات دولت و از اقدامات شخص اعلیحضرت همایونی تشکر می‌کنم و قطع دارم که همه ایرانی‌ها در این موضوع شریک هستند و خارجیان همه راجع به بحرین حق هیچگونه نگرانی نباید داشته باشند برای اینکه ما امروز مخصوصا با دول غرب همکاری داریم، هم‌پیمان هستیم، در صنعت نفت با هم دیگر همکاری داریم و همکاری با ما و تقویت با ما به مراتب ارزشش بیشتر است، از آن شیخ‌های کوچکی که در آنجا هستند آنها چند تا کنیز و چند تا صیغه می‌گیرند و ما یالی دویست هزار ارتش با پول خودمان تهیه می‌کنیم، کدام برای دول غرب لازم است؟ بنابراین با این رویه سیاسی عاقلانه‌ای که دولت ایران پیش گرفته است باید دول غربی به ما کمک کنند، برای اینکه خلیج‌فارس را اگر خوب اداره کردیم کمک به صلح عالم است و ما انتظار داریم در این قدمی که برای صلح بر می‌داریم به ما کمک کنند. (احسنت)»
 عمیدی نوری دیگر نماینده‌ای بود که در تکمیل گفته‌های خلعتبری نطق کرد و گفت:« عرض بنده تقریبا می‌شود گفت در تکمیل تذکر جناب آقای خلعتبری راجع به بحرین است. بحرین یک جزء لاینفک کشور عزیز ماست (صحیح است) این قطعه خاک زرخیز ایران مدتی است مورد توجه مردم ایران و دولت ایران و شخص شاهنشاه که رهبر نهضت ملی ایران است قرار گرفته است و کرارا در همین مجلس، مجلس مقدس راجع به بحرین مذاکره شده و تذکر به دولت داده شده است که این حق ملی ایران به هر نحوی هست می‌بایستی تامین شود و خوشبختانه می‌توانم عرض کنم که مژده بزرگی برای ما به وجود آمده است که می‌توانم در اینجا عرض کنم و احساس می‌کنم از اخبار که دولت در این خصوص یک قدم موثر برداشته است و آن اینست که در لایحه تقسیمات کشور که در شرف تنظیم است از قراری که در مطبوعات هم منتشر شده چهارده استان برای ایران در نظر گرفته شده که یکی از استان‌ها، استان بحرین است و از این جهت بنده خوش‌وقت شدم وقتی که دیدم دولت در مقام تنظیم چنین لایحه قانونی است و از آن طرف هم جای بسی خوش‌وقتی که با تنظیم صحیح لایحه و تصویبش در مجلس ما می‌توانیم نمایندگان بحرین را یعنی برادران بحرینی خودمان را بین خودمان و در این مجلس مقدس ببینم. اینست که من بسیار خوشوقت شدم از این اقدام دولت و وظیفه خودم دانستم یک چنین موقعی این را به سمع ملت ایران برسانم و در تکمیل این از اداره تبلیغات و از رادیو تهران خواستم تشکر کنم که ضمن گفتاری که از نهضت ناسیونالیستی ایران بیان می‌کردند این قسمت راهم شنیدم از پیشرفت جوانان قهرمان ما که خوشبختانه نام ایران را تا آخرین دقیقه حفظ کردند، ایران قهرمان اول آسیا و سوم دنیا و بلکه به اعتباری دوم برای آنکه با آنها مساوی شدند و نه امتیاز گرفتند. رادیو تهران راجع به این موضوع در اخبار بحث می‌کرد و این عبارت را گفت امیدواریم نهضت ناسیونالیستی ایران آنقدر پیشرفت کند که قریبا پرچم ایران بر فراز سرزمین‌هایی که مردم آن ایرانی هستند و آرزوی همکاری با ایران را دارند به اهتزاز درآید.
 این خبر این مطلب که در گفتار رادیو تهران بود و در تکمیل آن خبر تقسیمات کشور بی‌اندازه مرا امیدوار کرد که پیداست دولت ما در این موضوع دارد کار می‌کند و استقرار حاکمیت در بحرین را مقدماتش را دارد تکمیل می‌کند، وقتی که این اخبار در مطبوعات منتشر شد و مورد علاقه مردم واقع شد متاسفانه یک خبر دیگری هم منتشر شد، آن خبر خبرگزاری رویتر بود که گویا یک سخنگوی دولت انگلستان با او صحبتی می‌شده است راجع به بحرین و ایشان یک حرفی زده‌اند جای تاسف است؛ اولا سخنگوی دولت انگلستان از یک طرف مدعی شده است که بحرین مستقل است از یک طرف هم مدعی شده است که با شیخ بحرین دولت انگلستان قرارداد دارد که او را تحت‌الحمایه قرار داده است. به نظر بنده این دو حرف متناقض با هم است، به نظر بنده یک کسی که مدعی است و این ادعایش هم مورد تکذیب ملت ایران است که بحرین مستقل است (صحیح است) دیگر چطور می‌تواند بگوید که بحرین مستقل تحت‌الحمایه انگلستان است و با انگلستان قرارداد دارد. این حرف بسیار بی‌منطق است و نمی‌شود شنید از یک کسی که سخنگوی یک دولتی است که این طور متناقض صحبت کند، از آن طرف ما هیچ انتظار نداریم، از دولت هم‌پیمان خودمان دولتی که در پاکت بغداد در پیمان بغداد با ما هم‌پیمان است و این پیمان بغداد با احساسات بسیار موثری در مجلس مقدس تصویب شده ما حق داریم گله کنیم که یک چنین خبرهایی می‌شنویم آن هم در چه موقع؟ ما کاری نکرده‌ایم، ما حق حاکمیت خودمان را می‌خواهیم مستقر کنیم، در استقرار حق حاکمیت خودمان در امور داخلی یعنی از نظر تقویت قسمتی از خاک خودمان که می‌خواهیم استان خودمان را اداره بکنیم و نمایندگان آن بیایند اینجا. ما کاری نکرده‌ایم اگر انگلستان یا دیگران یا دوستان غرب ما علاقه به تامین امنیت خاورمیانه دارند، اگر علاقه‌مند به‌ تامین جریان نفت خاورمیانه به اروپا و آمریکا دارند و اگر به روش کاملا صحیح ایران که در این چند سال داشته است که صراحت خودش را در سیاست خارجی نشان بدهد و روش خودش را با دنیای غرب با کمال صراحت نشان داد، همکاران و دوستان غربی ما بخواهند از این موقع استفاده کنند و حقوق ما را آن طوری که تمام دنیا قضاوت می‌کند و ملت ایران معتقد است تامین نکنند، نبایستی آن وقت گله داشته باشند که چرا سیاست دنیای غرب متاسفانه در بعضی از اوقات رو به ضعف می‌رود.
 بنده که با مطالعه مطبوعات خبرنگاران خارجی از نظر کار روزنامه‌نویسی سر و کار دارم اغلب می‌بینم که مطبوعات امریکا و انگلستان در مطبوعات خودشان تشریح می‌کنند این نکته را که اشتباهاتی در سیاست‌های انگلستان یا آمریکا راجع به خاورمیانه به وجود آمده است که این اشتباهات موجب شده است که قدری سیاست غرب رو به عقب برود. حتی بنده دیروز یک مقاله‌ای خواندم در یک روزنامه انگلیسی ترجمه‌اش را خواندم نوشته بود اشتباهی که در سیاست دنیای غرب در خاورمیانه و آسیا می‌شود و پیروزی که دنیای مقابل او از این اشتباه به دست آورده است به مراتب اهمیتش بیش از اختراع قمر مصنوعی است. این اعتراف از مقاله یکی از مطبوعات دنیای غرب است، می‌بینیم در یک چنین موقعی که دنیای آزاد دنیای دموکراسی دنیای غرب می‌خواهد سعی کند امنیت دنیا را حفظ کند و به امنیت خاورمیانه هم به نفت او مربوط است، بنده نمی‌دانم در یک چنین موقعی که ایران صراحت خودش را نشان داده و در سیاست خارجی مورد تمجید تمام مطبوعات واقع شده است و او را در مقابل یک حق ثابت و اساسی با یک چنین حقی که بیشتر منافع دنیای غرب را تامین می‌کند، ایران اگر بحریه خودش را تقویت کند (و تقاضای ما از دولت این است که در این موضوع قدم بلند بردارد) آیا جریان نفت بحرین به اروپا و آمریکا برود منافع آنها بهتر تامین می‌شود یا به دست یک شیخی که با یک قراردادهای بی‌اعتباری در یک سیاست‌های خاصی باشد که آن وقت در مقابلش خاورمیانه دو دسته بشود و یک عده‌ای برخلاف حقیقت مدعی بشوند که آنجا خلیج عربی است که مورد تکذیب همه ماست. (صحیح است)
 این عقیده و این اختلاف باعث شود که دنیای غرب در سیاست خوش شکست بخورد. بنده معتقد هستم که دوستان ما در انگلستان و دوستان امریکایی ما اگر توجه به این‌گونه نکات نمایند خاورمیانه که امروز حساس‌ترین نقطه جهانی است برای حفظ امنیت بهتر می‌تواند این دژ مستحکم شود برای امنیت دنیای غرب (صحیح است) ولی هرگونه اشتباهی که در برابر منافع ملی ملت‌های خاورمیانه از طرف دنیای غرب بشود ضررش امنیت جهان می‌رسد، برای اینکه از این اشتباهات است که دنیای کمونیسم از این اختلافات استفاده می‌کند و امنیت جهانی را به هم می‌زند، امروز دوستان انگلیسی ما نباید دنبال این جزییات باشند، چرا؟ برای اینکه آزادی دنیای دموکراسی، آزادی دنیای آزاد بالا‌تر از این است که انگلستان تصور بکند با داشتن یک قرارداد تحت‌الحمایه با یک شیخ غاصبی بتواند منفعتش را حفظ کند. امروزه دنیا در مقابل کار بسیار مهم‌تر از این قرار گرفته، امروز دنیا در مقابل دو جبهه کمونیسم و دنیای آزاد قرار گرفته که موجودیت جهان و کره زمین در خطر یک جنگ شومی است که خدا نکند آن خطر به وجود بیاید، آن جنگ به وجود بیاید امروز دیگر آن حرف‌ها نیست که اگر ما بخواهیم حق حاکمیت خودمان را در بحرین مستقر کنیم این گونه افراد غاصب دیگران استفاده کنند آن هم دوستان ما دوستانی که با ما هم پیمان هستند و دوستانی که در این چند سال پیش از خیلی از مواقع منافع اقتصادیشان از ایران تامین شده است، دوستانی که خودشان اعتراف دارند در ترازنامه‌های تجارتی‌شان که چقدر با ایران معاملات دارند و چقدر به ایران جنس فروخته‌اند و چقدر از ایران جنس گرفته‌اند.
 اینگونه دوستان ما در مقابل اینگونه منافع مهم سیاسی و منافع اقتصادی بنده خیال نمی‌کنم حقی داشته باشند در چنین مواقعی که ما برای یک حق مسلم خودمان می‌خواهیم قدم برداریم یک چنین حرف‌هایی بگویند. این بود که بنده مقتضی دانستم این نکات را در اینجا بعرض نمایندگان محترم برسانم و به دولت تذکر بدهم که اولا راجع به این قدم بلندی که مقدماتش را برداشته‌اند برای استقرار حق حاکمیت و تامین امور داخلی این قطعه از خاک خودمان قدم‌های خودشان را محکم‌تر بردارند. ملت ایران پشتیبان این قدم بلند است. مجلس شورای ملی یک چنین لایحه‌ای را تصویب خواهد کرد. نمایندگان هرچه زودتر منتظر برادران بحرینی خودشانند که آنها را بین خوشان ببینند و راجع به مقررات این استان بزرگ خودشان قضاوت کنند، همین طور قوای بحری دوستان غربی ما که بیش از همه از جریان نفت استفاده می‌برند به این قسمت توجه کاملی بکنند و قوای بحری ما را کمک کنند و تقویت کنند تا ما بتوانیم تمام جزایر جنوب خودمان را کاملا حفظ کنیم. (احسنت)»
 روز سه‌شنبه بیست و هشتم آبان ماه ۱۳۳۶ وقتی حشمتی، معاون وزیر دارایی لایحه‌ای را برای تصویب به مجلس برد، باز هم به پیوستن مجدد بحرین به ایران اشاره کرد و در سخنانش گزیده‌ای از اظهارات سخنگوی وزارت خارجه انگلیس را مورد تاکید قرار داد که گفته بود:« در سال ۱۷۸۲ ایران بحرین را از دست داد.» و این شد که حشمتی هم مروری کرد بر تاریخ پیوندهای ایران و بحرین: « در اواخر هفته گذشته انتشار خبر مسرت‌بخش الحاق مجدد بحرین به مادر میهن موجب تحریک احساسات و خوشنودی قاطبه میهن‌پرستان ایران گردید. (صحیح است)
 این عمل مهم که یکی از هزاران اقدامات شایسته شاهنشاه محبوب و خردمند ماست کلیه اخبار سیاسی جهان را تحت‌الشعاع قرار داده و یقین است که مردم ایران از خورد و کلان از این نیت مقدس پشتیبانی خواهند نمود. اینک ملت ایران احساس می‌کند که تحت رهبری شهامت‌آمیز پادشاهی قرار گرفته است که با نظر دوراندیش و نبوغ ذاتی خود موجبات سربلندی ما را فراهم فرموده است (صحیح است)، رفع غائله کردستان و سایر مناطق کشور ـ نجات آذربایجان عزیز ـ پاک شدن ساحت مقدس وطن از افراد خائن و اجنبی‌پرست و بالاخره طرح نقشه‌های وسیع اقتصادی از جمله کارهای مهم و موثر شخص شخیص شاهنشاه بوده که با عملی شدن الحاق بحرین صفحه نوین و درخشانی بر صفحات تاریخ پرافتخار و حیات سیاسی ایران می‌افزاید. در مورد حق مسلم ما نسبت به بحرین جای هیچ گونه و بحثی نیست زیرا با توجه به شواهد تاریخی و اسناد معتبر موجود و بالاخره تصدیق عده بسیاری از رجال و مورخین شهیر و حتی چند تن از شخصیت‌های بزرگ سیاسی انگلستان بحرین جزو لاینفک ایران بوده و الحاق آن به وطن اصلی از جمله آرزوهای خلل ناپذیر ملت ایران است (صحیح است).
 در این موقع که دیو مهیب جنگ دنیا را به فنا و اضمحلال تهدید نموده و اصول آزادی در معرض خطر است و ملت ایران با الحاق به پیمان بغداد و اتخاذ یک رویه سیاسی مثبت در صف مقدم جبهه آزادی‌خواهان جهان قرار گرفته است از کلیه ملل دموکرات جهان و خصوصا از دولت انگلستان دوست و هم‌پیمان خود انتظار دارد که در رسیدن به حقوق حقه ما را کمک و استعانت نمایند. (صحیح است) متاسفانه در این چند روز طبق خبرهای رادیویی مندرجه در جرائد ایران از طرف بعضی از مقامات رسمی و محافل سیاسی کشورهای انگلستان و عراق هم‌پیمان‌های ما و چند کشور عربی زبان اظهاراتی شده است که با روح عدالت‌خواهی و دوستی مغایرت دارند. اظهارات این محافل در مورد بحرین بی‌اندازه بی‌پایه و ظالمانه است که هر شخصی بی‌طرف و منصفی تصدیق خواهد نمود که جز به منظور حق‌کشی و واژگون نشان دادن حقیقت نظر دیگری نداشته‌اند. خیال می‌کنیم که هنوز برای رعایت احساسات و احقاق حقی که از ما ضایع شده دیر نیست و سیاست‌مداران حقیقت‌بین انگلستان مسلما این موضوع را به خوبی درک نموده و امیدواریم که برای تحکیم روابط فی‌مابین که در موقعیت کنونی دنیا ‌‌نهایت ضرورت را داشته و به مصلحت دنیای آزاد تمام می‌شود از سماجت و لجاجت در این امر مسلم خودداری خواهند نمود.
 من داعیه آن را ندارم که بخواهم به رجال کهنه‌کار و مطلع انگلستان درس سیاست بدهم ولی هرچه باشد باید تصدیق شود که دوستی ملت کهن ایران و بیست و دو میلیون مردم آریایی‌نژاد این سرزمین محققا از رضایت خاطر شیخ بحرین و تامین منافع غیرمشروع او برای انگلستان مفید‌تر و ذیقیمت‌تر خواهد بود. نباید تصور شود که با الحاق مجدد بحرین به ایران منافع مشروع بعضی از دول بخطر خواهد افتاد، در این مورد باید یادآوری کرد که در حال حاضر قانونی برای جلب سرمایه‌های خارجی از مجلس ایران گذشته، مسلما تا جایی که لطمه به حق حاکمیت ما نیاید از حقوق حقه آنها حمایت خواهد شد و در پناه قوانین موضوعه کشور ما هر کس خواهد توانست استفاده نماید.
 از این مرحله که بگذریم برای اثبات حق حاکمیت ما به بحرین صرف‌نظر از اسناد و مدارک مسلمی که در صورت لزوم وزارت خارجه ما ارائه خواهد داد و صرف‌نظر از سوابق تاریخی که مورد تصدیق محققین است با مختصر توجه اظهارات رسمی و اقرار صریح سخنگوی وزارت‌خارجه انگلستان و مندرجات روزنامه تایمز لندن که در اخبار خارجی شماره ۹۴۶۳ پنجشنبه ۲۳ آبان روزنامه اطلاعات درج شده است ادعای ما به خوبی ثابت می‌شود، برای استحضار آقایان محترم قسمتی از این اظهارات را که مورد استناد من شد عینا به عرض می‌رسانم و بعد استدلال می‌کنم: «در سال ۱۷۸۲ ایران بحرین را از دست داد و از آن به بعد حکومت مجمع‌الجزایر از طرف سلسله آل‌خلیفه اداره می‌شود. از سال۱۸۲۰ شیخ‌نشین بحرین یکی از مناطق تحت‌الحمایه بریتانیا بشمار می‌رود.» این خبر عین اظهاری است که مخبر خبرگزاری فرانسه از قول سخنگوی وزارت خارجه انگلستان نقل کرده است. ملاحظه می‌فرمایید که وزارت خارجه انگلستان صریحا اقرار می‌کند که بحرین تا ۱۷۸۲مسیحی جزیی از قلمروی ایران بوده است تا اینجا ما هم با وزارت خارجه انگلستان موافقیم، موضوعی که مورد موافقت ما نیست ولی برای اثبات ادعای ما بهترین دلیل است این است که به سخنگوی وزارت خارجه انگلستان می‌گوید که چطور شده که بعد از این تاریخ بحرین از ایران منتزع شده است؟ آقایان به خوبی اطلاع دارند که در این‌گونه موارد یا باید جنگی شده و قسمتی از خاک کشوری با قدرت و زور مجزا شده و در هنگام عقد قرارداد متارکه جنگ و صلح هر دو طرف موضوع تصدیق شده باشد معمولا قراردادی بدون جنگ بسته شود مثل اختلافات مرزی و یا آنکه معامله‌ای صورت گرفته باشد. یقین است که هیچ یک از موارد بالا در مورد بحرین صادق نیست و به موجب قوانین بین‌المللی و سابقه بحرین ملک ایران محسوب می‌شود. (صحیح است) تنها موضوعی که ممکن است تصور کرد اینست که در اوایل قرن ۱۹ که ایران با روسیه وارد جنگ شده بود انگلستان که از معاهده فتحعلی‌شاه با فرانسه در زمان ناپلئون ناراضی بود بدون آنکه جنگی کرده باشد با یک نفر از قاچاقچیان دریایی چنین قرار یک طرفی را گذاشته باشد، این قضیه مثل آنست که در موقع جنگ دوم جهانی که انگلستان به تنهایی با کشورهای محور می‌جنگید و گرفتار بود کشور بزرگ دیگری می‌آمد و با یک نفر شخص غیرموجه قرار می‌گذاشت که مثلا ایرلند شمالی تحت‌الحمایه آن کشور است بدون آنکه کشور انگلستان دخالتی داشته و یا حتی مردم ایرلند مایل بوده باشند. در آخر جنگ دوم ملاحظه شد که با موافقت دولت انگلستان کلیه خیانتکاران کشورهای اشغال شده که بدون رضایت و برخلاف مصالح کشورهای خود با آلمان‌ها همکاری کرده بودند به عنوان خیانتکار به مجازات رسیدند. اگر قبول کنیم که امثال ژنرال پتن با آن همه سوابق درخشان یک نفر خیانتکار بوده معلوم نیست شیخ بحرین چه وضعی را باید داشته باشد.
 در این قسمت من به هیچوجه ناامید نیستم و یقین دارم که بالاخره حس عدالت‌خواهی ملت انگلستان به سماجت وزارت خارجه آن کشور غلبه کرده و دست دوستی را که به منظور اتحاد به سوی آنها دراز شده برای خاطر شیخ بحرین رد نخواهند کرد و برای یک موضوع کوچک و فرعی البته از نظر انگلستان قلب میهن‌پرستان ایران را جریمه‌دار خواهند نمود، اما آنچه مربوط به اعتراض و اظهارات بعضی از کشورهای عرب زبان است باید ‌‌نهایت تاسف و تالم عرض کنم که ملاحظه این اخبار در جرائد موجب حیرت و رنجش ما شده است زیرا ما‌ با آن همه سوابق دوستی انتظار نداشتیم که کشورهای عرب زبان که با ما هم‌کیش هستند خود را وکیل مدافع انگلستان قرار داده و از تحت‌الحمایگی بحرین پشتیبانی کنند. و در این موقعی که می‌بایستی پرچم اسلام پس از مدت‌های مدید در مجمع‌الجزایر بحرین به اهتزاز درآید، آنها بدون تصور هیچگونه نفعی به ما اعتراض کنند ما برای خاطر کشور‌های هم‌کیش خود از برقراری روابط با اسراییل خودداری و از خیلی از منافع دیگر چشم‌پوشی کرده‌ایم و برای جلب رضایت آنها از مردم الجزایر بکرات در جامعه ملل پشتیبانی کرده و احساسات معنوی را به مزایای مادی ترجیح داده‌ایم و حتی با شرکت در پیمان بغداد حاضر شده‌ایم که جوانان خود را در صف مقدم برای حفظ آزادی و تمامیت کشورهای هم‌کیش خود بکشتن دهیم. آن وقت اجر و مزد ما را با این صورت دادن واقعا عجیب است بعضی از کشورهای عرب زبان گفته‌اند که چون بحرین یک نقطه عرب‌نشین است لذا نمی‌تواند جزو خاک ایران باشد. واقعا عجب استدلال صحیحی قاضی بلخ هم چنین قضاوتی نکرده است در صورتی که قسمت اعظم مردم بحرین فارسی زبان و بقیه نیز ‌نژاد ایرانی هستند حال شبهه را قوی گرفته بگوییم آنها عرب هستند، مگر کرد‌ها و فارس‌های ایرانی که در این کشور‌ها زندگی می‌کنند مستقل هستند و یا نمی‌شود یک قطعه عرب‌نشین جزو قلمروی ایران باشد، در بین عوام مثلی است که می‌گوید شخصی را به ده راه نمی‌دادند سراغ خانه کدخدا را می‌گرفت. بنده می‌خواهم بدانم که کدام از این کشورهایی که حالا از بیخ عرب شده‌اند ‌نژاد عرب هستند، مگر آنکه فکر کنیم که مجاهدین صدراسلام در موقع تسخیر این کشور‌ها تمام سکنه بومی که دارای ملیت‌های مشخص بوده‌اند قتل‌عام کرده و به جای آنها عرب آورده‌اند. اگر این آقایان مختصری از تاریخ خودشان اطلاع داشتند هیچ‌وقت حرفی نمی‌زدند که موجب رنجش دوستان و حیرت مردم دنیا بشوند.
 بحرین قطعه از خاک ایلام قدیم و همیشه متعلق به ایران بوده است و خزانه‌های با عظمت شوش بهترین شاهد و مدرک تاریخی است و اسم خلیج‌فارس به منزله سند معتبر تاریخی و دال بر حاکمیت قطعی ایران به این سرزمین است(صحیح است).
 بنده از خرابه‌های مدائن و سایر مدارک مسلم حرفی نمی‌زنم و میل ندارم در دوستی بی‌آلایشی که ما را به کشور عراق پیوند داده خدشه وارد سازم، همین‌قدر عرض می‌کنم که این آقایان که کاسه از آش گرم‌تر شده‌اند مصلحت‌شان در این است ما را وادار به ذکر حقایق بیشتری نکنند و بگذارند این دوستی که بیشتر به نفع آنها است تا ابد پایدار بماند. در خاتمه عرایضم لازم می‌دانم با صدای رسا از پشت این تریبون این مکان مقدس که تا نثار خون شهدای راه آزادی بدست آمده اعلام کنم که ما در استیفای حقوق خودمان نسبت به بحرین از هیچگونه فداکاری فرو گذار نخواهیم کرد. و یقین داریم که ندای حق‌طلبانه ما دیر یا زود به گوش جهانیان خواهد رسید اراده پادشاه ما اراده ملت فناناپذیر ایران است و صدای مردم صدایی است که از قدرت لایزال خداوندی سرچشمه می‌گیرد. این عرایضی بود که لازم بود بنده در اینجا عرض کنم و در خاتمه عرایضم هم لازم می‌دانم از وزارت کشور که مجری منویات شاهانه بوده واقعا تشکر کنم چون بنده هم اطلاعاتی که از وزارت کشور دارم می‌دانم که این وزارتخانه در تحت تصدی آقای دکتر جلالی خوب اداره می‌شود و کار‌ها به کارگردان سپرده شده (احسنت).
  علیقلی اردلان: بحرین یک قطعه از بدن ماست
 یک ماه بعد نوبت وزیر خارجه بود که راهی مجلس شود و آن موقعی بود که انگلیسی‌ها واکنش‌های شدیدتری در قبال الحاق بحرین به ایران نشان داده و برخی را در مجلس ایران به این موضع واداشته بود که: «چرا دولت شاهنشاهی در قبال این حق‌کشی‌ها، آن هم در مواردی که واقعا حق به جانب ما است اقدام به عمل نمی‌آورند که حقوق حقه ایران محفوظ بماند.»
 اردلان طی سخنانی در جلسات ۱۳۹‌- ‌ام مجلس نوزدهم شورای ملی در روز یکشنبه ۱۷ آذرماه ۱۳۳۶ از موضع‌گیری انگلیسی‌ها ابراز تاسف کرد و در سخنانش به اسنادی تاریخی از حاکمیت ایران بر بحرین اشاره کرد.
 متن کامل سخنان اردلان در مجلس بدین شرح است:«آقایان محترم! اینجانب هم با کمال تاسف اظهاراتی را که نماینده محترم بدان اشاره نمودند دیده‌ام. اولا ـ به نمایندگان محترم مجلس شورای ملی اطمینان می‌دهم که دولت شاهنشاهی از هیچ اقدام مقتضی در برگردانیدن بحرین به خاک اصلی کوتاهی نکرده و نخواهد کرد (احسنت) و چنانکه ملاحظه فرمودید در تقسیمات جدید کشور بحرین را که سابقا بخشی از استان فارس بود بصورت استان مستقلی در آوردیم.
 ضمنا چون می‌بینم انتظار دارید که بنده در جواب مطالبی که در مجلس عوام انگلستان عنوان شده است نظر دولت شاهنشاهی را به عرض برسانم با آنکه کرارا خود بنده در مواقع مختلفه دلایل حقه خودمان را مبسوطا بیان کرده‌ام، معهذا مجددا علاوه بر دلایل غیرقابل انکاری که سابقا ذکر کردم به مناسبت اظهاراتی که در مجلس عوام شده است قسمتی از دلایل دیگری را که مبنی بر حق حاکمیت ایران بر بحرین است عرض می‌کنم. در مجلس عوام آن طور که خبرگزاری‌ها اطلاع داده‌اند در مورد حق حاکمیت ایران بر بحرین از طرف دولت انگلیس اظهار شده است که این ادعا دنبال ادعاهای مکرری است که در ۱۵۰ سال اخیر توسط ایران اقامه شده و این ادعا در نظر دولت انگلستان بی‌اساس تلقی می‌گردد. اگر همان طور که در مجلس عوام اظهار شده است به یک صد و پنجاه سال قبل برگردیم و تقریبا از اواخر قرن هجدهم به این طرف را مورد بحث قرار دهیم می‌بینیم حاکمیت ایران صرف ادعا نبوده و ایران در واقع و عملا بر جزایر بحرین حکومت داشته (صحیح است) و شیوخ بحرین هر وقت آزاد بودند یا حکومت مرکزی اقتدار داشته است خود را مامور و خراج‌گزار دولت مرکزی ایران می‌دانستند (صحیح است) و پرچم ایران بر فراز عمارت حکومت‌نشین جزیره در اهتزاز بوده است. (صحیح است)
 حالا اجازه بدهید از تفصیل آن مجملی به عرض آقایان نمایندگان محترم برسانم تا اگر برای خود اولیای امور انگلستان هم در مورد این کیفیات نسیانی روی داده باشد این تذکر بی‌فایده نباشد. در حدود سال ۱۷۶۶ خلیفه ابن محمد موسس خاندان شیخ فعلی به بحرین رفت و در آنجا اقامت گزید و حاکمیت ایران را بر این جزایر شناخت و دولت ایران هم او را به عنوان شیخ حکمران جزیره تعیین نمود. خلیفه ابن محمد تا دم مرگ به شاه ایران وفادار بود. پس از درگذشت او پسرش احمد بن خلیفه بر مسند حکومت بر نشست. در این هنگام حکومت مرکزی ایران سرگرم مسایل گوناگون داخلی بود و احمد از این موقع استفاده کرده و در سال ۱۷۷۹ از پرداخت مالیات به حکومت فارس باز زد ولی دولت فورا قوایی به بحرین اعزام داشت و شیخ تسلیم شد. در سال ۳ـ۱۷۸۲ دو طایفه از اعراب که با خاندان این خلیفه عداوت دیرینه داشتند به جزیره بحرین تاختند ولی شیخ بحرین حملات آنها را دفع و تسلط خود را بر بحرین تثبیت گردانید. در سال ۱۷۹۰ که مجددا ایران گریبانگیر جنگ‌های داخلی شد شیخ از پرداخت مالیات امتناع ورزید ولی به محض اینکه کار حکومت مرکزی سروسامانی یافت و قوایی برای تادیب شیخ اعزام شد شیخ در سال ۱۷۹۹ نه فقط استدعای عفو نمود بلکه مالیات‌های معوقه را نیز پرداخت. (صحیح است)
 این جریانات تا سال ۱۸۲۰ تکرار می‌شد و دولت گاه‌گاهی قوایی به بحرین اعزام می‌داشت، در همان سال ۱۸۲۰ هم دولت بحریه خود را به بحرین فرستاد ولی با طوفان شدیدی مواجه گردید و کشتی‌ها قبل از آنکه به بحرین برسند به زمین نشستند و قوای دریایی ایران به بحرین نرسید. در خلال این احوال بود که شیخ بحرین به قرارداد معروف به قرارداد۱۸۲۰ که بین شرکت هند شرقی و عده از شیوخ خلیج‌فارس منعقد شده بود ملحق گردید. در اینجا نه آقایان نمایندگان محترم شاید فرصت داشته باشند و نه جای آنست که وارد جزییات کیفیت الحاق شیخ به این سند بشویم ولی یک نکته باید مخصوصا مورد توجه قرار گیرد و آن اینست که هیچ‌گاه در بحرین انقلابی روی نداده که در اثر آن جزیره از سرزمین اصلی خود منتزع شود (صحیح است) و شیخ علم استقلال بر افرازد (صحیح است) و بخواهد یا بتواند با کسی مستقلا از جانب خود قراردادی منعقد سازد. البته چنانکه شرح آن گذشت مکرر شیخ بحرین در مواقعی که حکومت مرکزی دچار ضعف می‌گردید سرپیچی‌هایی می‌کرد ولی اینگونه حرکات به موجب هیچ قاعده یا قانونی منشأ استقلال بحرین و انتزاع آن از ایران محسوب نمی‌شود.
 علمای حقوق متفق‌القول هستند که اگر قسمتی از مملکتی علیه حکومت مرکزی قیام کرد وقتی می‌توان آن را مستقل خواند که تمام آثار اعمال حاکمیت از طرف دولت اصلی محو شود و باز نیاید، در صورتی که در مورد ایران این نظریه صدق نمی‌کند. منظور قرارداد ۱۸۲۰ هم ابدا این نبود که استقلال شیخ بحرین از طرف انگلستان شناخته شود، به طوری که عرض شد این قرارداد را شرکت هند شرقی با شیوخ خلیج منعقد ساخت که به اصطلاح از دزدی‌های دریایی و برده‌فروشی جلوگیری به عمل آید. شیوخ بحرین حتی بعد از این تاریخ خود را تابع و مامور حکومت مرکزی می‌دانستند. گذشته از این‌ها در سال ۱۸۲۲ حق حاکمیت ایران بر بحرین از طرف مامور سیاسی انگلیس در خلیج ضمن قرارنامه شناخته شد (صحیح است) که گویا بعد که دولت انگلیس متوجه این عمل مامور خود می‌شود او را از مقام خود معزول می‌سازد. حتی در سال ۱۸۶۰ شیخ بحرین به موجب عریضه که به ناصرالدین شاه نوشت رسما و آشکارا وفاداری خود را به دولت ایران اعلام نمود و بعد در سال ۱۸۶۹ لردکلارندن آن نامه معروف را دایر به شناسایی حق حاکمیت ایران نه فقط بر بحرین بلکه در آب‌های خلیج‌فارس به حاجی محسن‌خان کاردار ایران در لندن نگاشت که عینا ترجمه آن را برای آقایان نمایندگان محترم می‌خوانم. (احسنت): «آقا عطف به نامه مورخ شانزدهم ماه جاری اینجانب دائر به اعلام وصول نامه مورخ سیزدهم شما متضمن دو مراسله شیخ بحرین اینک توقیرا اظهار می‌دارد که اینجانب با وزیر هندوستان تماس گرفته و مساله وضع شیخ بحرین را کلا مطالعه نموده‌ام، از این فرصت استفاده می‌کنم که نظریات دولت علیاحضرت ملکه انگلستان را دراین‌باره به استحضار شما برسانم. دولت انگلستان بدون هیچ اشکالی تصدیق می‌کند که دولت شاه اعتراض نموده است که اولیای دولت انگلستان اعتنایی به حق حاکمیت ایران بر بحرین ننموده‌اند. دولت انگلستان به نحو شایسته آن اعتراض را مورد توجه قرار داده است ولی حقیقت مطلب بطوری که شما و دولت شاه بدون شک اطلاع دارند آنست که شیوخ بحرین در مواقع مختلف با دولت انگلیس مستقیما عهدنامه‌هایی منعقد ساخته‌اند و به شما اطمینان می‌دهم دولت انگلیس صرفا برای جلوگیری از دزدی دریایی و برده‌فروشی و نگهداری قوای انتظامی در خلیج است که شیخ را ملزم (حشمتی ـ ملزم یعنی مجبورش کرده‌اند.) به تعهدات خود می‌داند هرگاه دولت ایران برای این منظور‌ها مستعد و آماده نگهداری نیروی کافی در خلیج باشند این کشور از یک وظیفه پر زحمت و پر خرجی راحت خواهد شد (احسنت) ولی اگر شاه مهیای عهده کردن این وظایف نباشند دولت علیاحضرت ملکه انگلستان نمی‌تواند تصور بکند که اعلیحضرت می‌خواهند بواسطه عدم تنبیه بی‌نظمی و جنایت در این آب‌ها رواج بگیرد.
 حاجتی نیست که از احساسات دوستانه دولت علیاحضرت ملکه انگلستان نسبت به ایران و میل آنها به اینکه پیوسته تا حد امکان تمایلات شاه را برآورند اطمینان بدهم، در خصوص این مساله احتراما اظهار می‌دارد که دولت علیاحضرت ملکه انگلستان مقرر خواهند داشت هر وقت عملا میسر باشد هرگونه اقدام به فشار و تنبیهی را که رفتار شیخ بحرین آن را درباره او ایجاب نماید قبلا باستحضار دولت ایران برسانند ولی دولت انگلستان نمی‌تواند رضایت بدهد که مامورین خود را که سرپرستی امور انتظامی خلیج بدست آنها سپرده شده است از اعمال حق مجازات شیخ بحرین به وسیله تدابیر فوری در مواقعی ممنوع سازد که مراجعه به دربار تهران تاخیرهایی را در برداشته باشد که ممکن است صلح عمومی خلیج را به مخاطره اندازد ولی هر وقت چنین امری ضرورت پیدا کند گزارش کامل آن به اطلاع دولت ایران خواهد رسید.
با تقدیم احترامات کلارندن»
 انتهی جای تعجب است که دولت انگلیس که ما او را پای‌بند و مقید به تعهدات خود می‌شناسیم چنین سند رسمی و معتبری را نا‌دیده انگاشته و در پارلمان انگلیس درباره حق حاکمیت ایران بر بحرین صحبت از ادعای ایران می‌کنند با کمال تاسف به همین هم اکتفا نکرده اظهار داشته‌اند دولت انگلیس به وظایف خود در حفظ استقلال بحرین عمل خواهد کرد و به فرمانروای جزیره هم در این باب اطمینان داده‌اند، گله ما بیشتر از این قسمت اظهارات است زیرا در قسمت حق حاکمیت ایران بر بحرین بحثی نیست گله ما از اینکه چرا دولت دوست و متحد ما به اظهاراتی مبادرت کند که شیوخ را تشجیع نموده و نگذارد که حل این مساله زود‌تر صورت عمل به خود بگیرد. (صحیح است) (احسنت) در خاتمه به طوری که همیشه گفته‌ام حالا هم بر این عقیده هستم که باید امیدوار بود بلکه اطمینان داشت که با روابط حسنه که بین ایران و انگلستان موجود است و پایه آن بر اساس اتحاد و اتفاق استوار می‌باشد با مذاکرات دوستانه و از راه مسالمت‌آمیز این مساله که برای ما حیاتی است به زودی حل شود و این قسمت از خاک میهن که مردمان آن را از شیخ گرفته تا پایین، برادران دور افتاده خود می‌دانیم مجددا به ایران عزیزمان بازگردند که اثرات آن در تحکیم روابط بین ایران و انگلستان و همکاری صمیمانه آینده بین دو کشور زائدالوصف مهم می‌باشد، اخیرا مشاهده شده است اعلامیه‌هایی هم از طرف کشورهای برادر عرب ما دراین‌باره صادر شده است. (همهمه نمایندگان‌)
 (حشمتی ـ چه برادری آقا بس است) (مهندس جفرودی ـ مجلس به این لغت معترض است) شدید لازم باشد اشاره مختصری هم راجع به این اعلامیه‌ها بشود. برادران عرب ما باید بدانند که بحرین یک قطعه از بدن ماست و مساله بحرین برای این امر حیاتی است (صحیح است) همانطور که دولت شاهنشاهی در مسائل حیاتی برادران عرب تا به حال علی‌رغم منافع خود از بذل هیچگونه کمک و همراهی دریغ نداشته آنها هم باید احترام مسائل حیاتی ما را منظور دارند (صحیح است) در غیر این صورت هیچگونه توقعی از ما نباید داشته باشند. (صحیح است ـ احسنت) این نکته را نیز باید در نظر بگیرند که موضوع بحرین یک امر داخلی ایران است (صحیح است) و آقایان نمایندگان محترم می‌دانند که دولت و ملت ایران نسبت به مداخله دول بیگانه در امور داخلی کشور چه تعصبی دارند و به احدی اجازه نمی‌دهند که در امور داخلی ایران مداخله نمایند. (صحیح است ـ احسنت)»
 علی‌اکبر بینا، نماینده تبریز که اردلان در پاسخ به سووال او درباره واکنش ایران به اظهارات نمایندگان مجلس عوام بریتانیا، پشت تریبون مجلس رفته بود، پس از اظهارات وزیر امور خارجه رشته کلام را در دست گرفت و گفت:« با عرض تشکر از بیانات جناب آقای وزیر امور خارجه که نمایندگان محترم مجلس شورای ملی را از اقدامات دولت در این زمینه مستحضر فرمودند، به عرض همکاران محترم می‌رسانم همچنان که اطلاع دارند مساله بحرین برای کشور ما یک مساله حیاتی است و جا دارد هرچه بیشتر در جلسات مجلس شورای ملی راجع به این موضع بحث شود تا ملت ایران از جریان کار با خبر گردد. بنده در تایید بیانات مستدل و مستند جناب آقای وزیر امورخارجه می‌خواهم حقایقی را به سمع دنیای آزاد و دموکرات و زمامداران و مسوولین سیاست خارجی بریتانیای کبیر برسانیم، آقایان جای هیچگونه تردیدی نیست که در نتیجه مساعی شبانه‌روزی و سیاست مدیرانه شخص اول مملکت ما امروز در این منطقه حساس وضع ثابتی داریم و یک کشور قوی و قابل اعتمادی می‌باشیم و با این قدم‌هایی که بر می‌داریم به حکم ضرورت در تمام شئون سیاسی و اجتماعی توفیق پیدا خواهیم کرد، به طوری که برای دولت انگلستان نیز دوستی چنین ملت و مملکتی قدر و قیمت دارد و ما معتقدیم که جلب اعتماد و دوستی دولت بریتانیای کبیر با سیاست جدیدی که در روابط خود با ملل دنیا پیش گرفته برای کشور ما حائز کمال اهمیت می‌باشد. بنابراین برای تحکیم مبانی مودت نباید اجازه داد که این نوع اختلافاتی که در واقع علل موجودیت تاریخی آن مرتفع گردیده خدشه‌ای در روابط دو کشور وارد سازد.
 دولت انگلستان باید یقین داشته باشد که دولت و ملت ایران منافع آن کشور را تشخیص داده و به هیچ وجه قصد تضییع آن را ندارد، دولت انگلستان که با ما هم عهد و پیمان می‌باشد و معتقد است که روابط خود را با ما روی پایه جدیدی گذاشته و براساس احترام متقابل با ما همکاری می‌نماید و از بین رفتن عوامل سابق را از مظاهر این سیاست جدید و تعقیب آن وقتی ما را کاملا اطمینان می‌دهد که اثرات خارجی بر چنین سیاستی مترتب باشد و اثرات آن اینست که زمامداران دولت بریتانیای کبیر و مسوولین سیاست خارجی آن کشور حاضر شوند حقی را که خودشان نیز ایمان دارند که مال ماست و ما حق خود را می‌خواهیم در واگذاری آن عناد بخرج ندهند و بگذارند خاک عزیز ایران به ایران ملحق گردد. جناب آقای وزیر امور خارجه باید مسوولین سیاست خارجی انگلستان را متوجه سازند که طرف معامله بودن با دولت و ملت ایران خیلی به صرفه و صلاح دولت انگلستان است و مامورین آن دولت نباید در امور یکی از نواحی ایران دخالت‌های مستقیم و ناروا بنمایند. (صحیح است)
 البته بنده نه به عنوان تهدید بلکه به عنوان مصلحت تقاضا دارم دولت بزرگی مانند انگلستان که به ملل بزرگ هند و پاکستان آزادی داد، بر سر جزیره‌ای که خاک مسلم کشور ایرانست نباید این همه سرسختی به خرج بدهد (صحیح است ـ احسنت) و در نظر داشته باشد که اگر دولت انگلستان قبل از قضایای نفت کمترین توجهی به خواسته‌های حقه مردم این کشور کرده بود این اوضاع در ایران رخ نمی‌داد (صحیح است) و این همه صدمه به طرفین وارد نمی‌شد. اکنون نیز بنده بنام یک فرد ایرانی عقیده دارم که بصرفه و صلاح طرفین است که به این جریانات در بحرین خاتمه داده شود (مهندس اردبیلی ـ انشاءاله) زمامداران دولت انگلستان باید تشخیص بدهند که اقدامات مردم بحرین برای الحاق به مادر وطن به کمک دستجات نهضت مقاومت سری در این منطقه به حد اعلای خود رسیده دولت انگلستان نباید این وضع را نادیده بگیرد.
 آقایان امروز ملل دنیا به این حقیقت پی برده‌اند که دیگر انسان نمی‌تواند بنده و برده انسان دیگری باشد، انسان باید آزاد بوده و آزاد زندگی نماید، متاسفانه مدت زمانی این عقیده ژان ژاک روسو که می‌گفت بشر آزاد متولد شده ولی در بندگی زندگی کرده است در دنیا حکومت می‌کرد ولی امروز دیگر با ملل بیدار دنیا این بازی را نمی‌توان کرد. آقایان انصاف دهید ملل دنیا در هر جا و همه جا داوطلب حق واقعی خود هستند بحرینی‌های ایرانی واقعی می‌گویند ما ایرانی هستیم و باید تحت حکومت ایرانی زندگی کنیم، حال دولت علیه بریتانیای کبیر که با ما در دوستی باز کرده و ادعا دارد با یک روح صمیمیت و تساوی با یک ملت کهنسالی که هنوز آثار تمدن او در همین ممالک اروپایی باقیست رفتار انسانی کند یعنی حق را به صاحب حق ادا کند آقایان آیا تصدیق ندارند که بحرین از لحاظ تاریخی سنن و آداب و عادات و ملت و قومیت ایرانیست؟ (صحیح است) و جزو ایران بوده است؟
 آیا می‌توان در مقابل حقیقت هم تردید کرد؟ آقایان مگر کسی شک دارد که بحرین جزء لاینفک ایرانست؟ تاریخ دور نیست جلو چشم ماست. چنانکه جناب آقای وزیر خارجه بیان داشتند آرشیو وزارت خارجه پر از اسناد و مدارکی است که نشان می‌دهد بحرین همیشه با حکام ایرانی اداره می‌شده. جناب آقای دکتر اردلان شما که مرد مجرب و در سیاست وارد هستید باید جدیت فرمایید که قضایای بحرین در دوره وزارت خارجه شما در مجلس ۱۹ تمام شود آقایان وقتی نهضت مقاومت سری سعی دارد و می‌کوشد زادگاه خود را از چنگال اجنبی رهایی بخشد، مردم بشردوست انگلستان نیز باید کمک کنند تا ساکنین قطعه‌ای از خاک ایران که برای الحاق به میهن اصلی خود فداکاری و از جان گذشتگی می‌نمایند توفیق حاصل کنند. جناب آقای وزیر امور خارجه بنده صراحتا به جنابعالی می‌گویم یکی از علل عدم پیشرفت کار و نرسیدن به مقصود و حل نشدن موضع اینست که هنوز در بسیاری از مناطق حساس از طرف دولت انگلستان کارمندانی وجود دارد که خمیره آنها از سیاست قدیم درست شده و آنان نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند وضع فعلی را پیش چشم خود مجسم سازند و مسلما اگر کارمندان جوان و با افکار جدید و عالم به وضع موجود دنیا به این ماموریت‌ها اعزام شوند تسهیلات عمده‌ای در پیدا کردن راه حل بدست خواهد آمد ولی متاسفانه نماینده دائم انگلستان در بحرین از طرفداران این مکتب قدیم و سیاستی است که نمی‌تواند وضع موجود را در نظر بگیرد به طوری که در زیر پرده و با دخالت‌های ناروای خود اخلال کرده و زمینه را برای رفع بحران و اختلاف مشکل‌تر می‌سازد. آقایان اعمال زور و زجر و شکنجه اهالی و دستور توقیف تنها روزنامه‌ای که در بحرین منتشر می‌شود و هزاران اقدامات ناشایست دیگر در نتیجه بی‌اطلاعی طرفداران همین مکتب قدیم است که احساسات مردم شرافتمند و میهن‌پرست بحرین را متاثر می‌سازد چنانکه چندی قبل کمیته عالی اجراییه نهضت مقاومت سری بحرین ضمن اخطاری به نماینده انگلستان تذکر داده که به زودی تمام قدرت را از دست وی خارج ساخته و مهین‌پرستان زمام امور را به دست خواهند گرفت. من اطمینان دارم شیخ فعلی بحرین که یک نفر ایرانی اصیل است به احترام تعهدات اجداد خود باطنا حامی و طرفدار میهن‌پرستان بحرین می‌باشد. دولت انگلستان و دنیای آزاد باید بداند که مردم بحرین به هیچوجه زیر بار ننگ جدایی نخواهد رفت و برای خنثی ساختن نقشه‌ها و مقاومت در برابر اجنبی مردم شرافتمند بحرین و تمام طبقات اعم از تاجر و کارگر و کاسب و برزگر با هم متحد بوده و با نظم و ترتیب بی‌نظیری در برابر تمام اقدامات مامورین انگلستان و کارشکنی‌های آنان متحیر بوده و تا نیل به مقصود ایستادگی خواهند کردند و نهضت وطن‌پرستان بحرین به دنیا نشان خواهند داد که این نهضت مردم بحرین‌‌ همان نهضت واقعی ملت ایرانست که در عروق و شرایین مردم این کشور ریشه دوانیده است.
 بار‌ها از پشت همین تریبون گفته‌اند که نهضت‌های ایران منتسب به یک دسته و گروهی از مردم ایران نیست زیرا اگر صفحات تاریخ ایران را ورق بزنیم و از مد نظر بگذرانیم به این حقیقت بارز پی می‌بریم و می‌بینیم که نهضت ملت ایران پردامنه‌تر وعمیق‌تر از آنست که تصور می‌شود. دنیا باید بداند این جنب و جوش دنباله‌‌ همان نهضتی است که روزی ایرانیان را برای اخراج بیگانگان تحت عنوان شعوبیه روزی تحت عنوان اخوان‌الصفا روزی به نام بابکی و خرم‌دینان روز دیگر برای ملی کردن نفت و امروز هم برای الحاق بحرین به مادر وطن به صدا درآورده است. جهانیان باید بدانند که مردم وطن‌پرست و غیور و قهرمان بحرین اقدامات خود را برای رهایی از چنگال جور و ستم ادامه خواهند داد و در این مورد مردم و مجلس ایران نیز با هموطنان خود برای تحصیل آزادی متحد و هم صدا می‌باشند. آقایان ما تاکنون در مجامع بین‌المللی نسبت به مسائلی که برای برادران عرب حیاتی بوده است از هیچ نوع کمکی فروگذار نکردیم آنان نیز در مسائل به شمار می‌رود و ایرانیان آن را عضوی از بدن خود می‌دانند باید به ما کمک کرده و تقاضاهای ما را احترام بگذارند در غیر این صورت نباید من بعد در هیچ جا از ما توقعی داشته باشند جای بسی تعجب و تاسف و تاثر است که هم‌پیمانان و ملل دوست مسلمان تا دیروز که ما حرفی نمی‌زدیم اصلا ساکت بودند و به قول ملل عرب درتحت‌الحمایگی ساختگی بریتانیا حرفی نمی‌زدند اکنون که ما می‌خواهیم حق خود را بگیریم ملل مسلمان به نفع دولت انگلستان بقای وضع موجود را طالب‌اند حقا باید گفت که از ماست که بر ماست (دکتر دادفر ـ خودشان هم تحت‌الحمایه‌اند) معنی برادری را هم فهمیدیم جناب آقای وزیر امور خارجه آقایان نمایندگان محترم مجلس شورای ملی با فیصله دادن به این مشکل بی‌گمان یکی از افتخارات بزرگ تاریخی نصیب دولت و مجلس شورای ملی ایران خواهد شد و به عقیده بنده حل این مشکل از حل مشکل نفت بغرنج‌تر نیست. آقایان بیایید برای مدتی که از عمر دوره ۱۹ قانون‌گذاری باقیست و همین یک موضوع و حل آن را برنامه و وجهه همت خود قرار دهیم تا مادام‌العمر با سربلندی و افتخار زندگی نماییم من یقین دارم ملت بزرگ و آزادمنش انگلستان به ندای وجدانی ملت ایران جواب مثبت خواهد داد ملیون و آزادیخواهان انگلستان و با حسن تفاهمی که در زمامداران انگلستان سراغ دارم این موضوع را با حسن نیت و به طریق مرضی‌الطرفین فیصله خواهند داد. (صحیح است) (احسنت)»
 مجلسی‌ها دو کرسی به نمایندگان بحرین دادند، به استان چهاردهم ایران و داستان بحرین ماند تا ۱۳ سال بعد که در مجلس بیست و دوم همان «پاره‌ تن» از وطن جدا شد.


سایت تاریخ ایرانی