03 آذر 1393
تظاهرات دانشجویان و تحولات ایران به روایت اسناد لانه جاسوسی
محرمانه 12 فوریه 1978- 23 بهمن 1356
از: جان استمپل به: وزارت امور خارجه آمریکا، واشنگتن دی. سی.
حاضران: جان استمپل کنث ای. هاس، مسئول بخش سیاسی سفارت آمریکا
تورج ناصری، استاد دانشکده فنی آریامهر
تاریخ و مکان: 12 فوریه 1978 - رستوران تیفانی
موضوع: تظاهرات دانشجویان، تحولات ایران، ناآرامی در طبقه متوسط جامعه
شرح حال:
استاد ناصری شخصی بسیار صریحاللهجه و استاد مهندسی سازه در دانشکده فنی آریامهر است. او که متأهل است و یک فرزند دارد از خانوادهی ناصریهای اصفهان است (هیچ نسبتی با رئیس ساواک ندارد). خانوادهی او روابط نزدیکی با مقامات مملکتی دارد و شخصاً با چنان اطمینانی در مورد برخی مسایل مربوط به دربار و دولت صحبت میکند که گویی اطلاعات خود را از منبع بسیار موثقی به دست آورده است. دکتر احمد مینایی، دبیر کل RCD، یکی از بستگان نزدیک آقای ناصری است. ناصری شخصی است که درباره مسایل اجتماعی و جایگاه خود در جامعه بسیار میاندیشد. او هشت سال در انگلستان تحصیل کرده و مدرک دکترای مهندسی عمران دارد. برادرش که هم اینک در آمریکا تحصیل میکند از دوستان صمیمی کارمند سابق سفارت، متیو وارد است.
حقوق بشر و ناراضیان:
ناصری گفت که دانشجویان از سیاست دولت ایران برای گشایش فضای سیاسی و اجازه برپایی تظاهرات برای ابراز و تحمیل عقاید سیاسی خود سود جستهاند. او با بسیاری از همکاران دانشگاهیاش که معتقدند دانشجویان به حق از مسایل آموزشی و اداری شکایت دارند، مخالف است و میگوید هر چند مشکلات آموزشی و اداری را نباید کتمان کرد ولی تظاهراتی که ظرف شش ماه گذشته در دانشکده فنی آریامهر صورت گرفته است تقریباً به کلی به مسایل سیاسی مربوط بوده- یعنی آزادی سخن و تمایل به داشتن فعالیتهای سیاسی بیشتر. ناصری شاهد بسیاری از تظاهرات دانشجویان در دانشکده فنی آریامهر در سال جاری بوده و معتقد است که پلیس در برخورد با تظاهرکنندگان خویشتنداری بیشتری نسبت به سال گذشته از خود نشان میدهد هر چند فعالیتهای سال جاری بیشتر از سال گذشته بوده است. هنوز هم پلیس برای آرام کردن وضعیت به داخل دانشگاه میریزد ولی معمولاً تا زمانی که تحریکی انجام نشود وارد عمل نمیشود و کلاً با خشونت کمتری با دانشجویان برخورد میکند. دانشکده فعلاً به خاطر فصل برگزاری امتحانات، که دارد به پایان میرسد، آرام است.
ناصری گفت که دانشکده فنی آریامهر از همان اول رهبری تظاهرات دانشجویی را به دست داشت. سالهاست که بهترین دانشآموزان ایرانی رشته مهندسی را انتخاب میکنند، و اکثر آنها حتی خیلی بیشتر از دانشجویان رشته علوم اجتماعی در دانشگاههای دیگر ایران مطالب سیاسی میخوانند. او با خنده میگوید شاید دانشجویان باهوش ایرانی از خواندن مطالب ریاضی درسهای مهندسی حوصلهشان سر رفته است و دنبال راه دیگری میگردند تا در اوقات فراغتشان ابراز وجود کنند. او میگوید که رشتههای مهندسی دانشآموزان بسیار باهوش را به خوب جذب کرده است، زیرا راه پیشرفت آنها در این رشتهها بازتر است.
ناصری از سیاستهای حقوق بشر رییس جمهور کارتر حمایت کرد و گفت که هر چند بسیاری از همکارانش از ملایمتر شدن لحن دولت کارتر قدری سرخورده شدهاند ولی به نظر او این کار برای گذاشتن تأثیر سیاسی بیشتر ضروری است. ناصری معتقد بود که سیاست حقوق بشر آمریکا تا بحال خیلی خوب بوده است- یعنی آوردن فشار ولی نه به اندازهای که ایجاد واکنش کند. (توضیح: ناصری در مقام یک استاد دانشگاه نظرات بسیار پختهتری درباره مسئله کمونیسم در ایران نسبت به دیگر استادانی داشت که تا به حال استمپل با آنها صحبت کرده است.)
پیشرفت و توسعه در ایران:
ناصری معتقد بود که پیشرفت و توسعه در ایران با چنان شتابی رخ داده است که طبقه متوسط و مدرنیستهای نوظهور دارند حس هویت ملی خود را از دست میدهند. او گفت که حرص ثروتاندوزی به ارزش اصلی جامعه تبدیل شده که نگرانی از آینده مملکت نیز با آن همراه است. از نظر او پدیدهای که شماری از مسئولان سرویس خارجی آمریکا خاطرنشان کردهاند کاملاً درست است: ایرانیهای موفق به دنبال یک راه فرار هستند- یعنی گرینکارت آمریکا- تا در صورت وخیم شدن اوضاع، بتوانند از کشور بگریزند. ناصری گفت که بسیاری از دوستانش به او توصیه کردهاند که تدریس در دانشگاه را رها کند و به دنبال «پول» باشد. او افزود که بسیاری، اگر نگوییم اکثر، استادان دانشگاه فقط تماس خود را با دانشگاه حفظ کردهاند تا بتوانند بهتر به سایر فعالیتهای سودآور خود مشغول شوند.
ناصری برای روشن کردن آنچه ضعف اصلی پیشرفت جاری در ایران میداند، صحبتهایی را که اخیراً با یک استاد مدعو چینی داشت برایمان بازگو کرد. استاد چینی به ناصری گفته بود که ایران ترجیح میدهد ماشینآلات را از خارج کشور وارد کند زیرا این ماشینآلات بازده بیشتری دارند، ولی در چین ارجحیت به ساختن ماشینآلات در داخل کشور داده میشود حتی اگر 20 درصد بازده داشته باشند. استاد چینی گفته بود که چین میتواند ظرف پنج سال ماشینهایی بسازد که بین 80 تا 90 درصد بازدهی دارند ولی ایران هنوز به تکنولوژی خارجی وابسته خواهد بود. ناصری معتقد بود که ایران پیشرفت و توسعهی اقتصادی سریع را به پرورش تواناییها در داخل ترجیح میدهد. او گفت که چنین تصمیماتی را عده اندکی اتخاذ میکنند، و این مسایل در درون «یک نظام سیاسی یا غیر آن» بحث نمیشود. او بدون ذکر نام شرکتها، گفت که چند شرکت عمرانی ایرانی هستند که مدیرانشان از مهندسی چیزی نمیدانند. یک چنین چیزی در کشورهای توسعهیافته امکان ندارد. مهندسان ایرانی که دست به تأسیس شرکتهای عمرانی میزنند نمیتوانند قراردادی به دست آورند، بلکه در ایران چیزی که مهم است، پارتیبازی است، و تواناییهای فنی در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد. شرکتهای عمرانی در ایران صرفاً نقش پیمانکار شرکتهای عمرانی غیر ایرانی را ایفا میکنند. بعد از 15 سال سابقهی سدسازی، هر کسی فکر میکند که ایران باید صادرکننده تکنولوژی سدسازی و تواناییهای عمرانی به کشورهای دیگر باشد، ولی هنوز شرکتهای ایرانی متکی به مهندسان خارجی هستند.
او بزرگترین مشکل ایران را اینگونه خلاصه کرد: در ایران، تکنسینهای باکفایت مورد اعتماد نیستند، و آنهایی هم که مورد اعتمادند کفایت ندارند. تا وقتی مملکت پول دارد شاید هیچ مشکلی پیش نیاید، ولی وقتی پول تمام شد چه باید کرد؟
نگرانی طبقه متوسط جامعه:
سیاستهای توسعه که در بالا ذکر شد به همراه افزایش نفوذ مذهب و خصومت با رژیم بخش عظیمی از طبقهمتوسط جامعه را به شدت نگران ساخته است. بسیاری از آنها، هر چند بروز نمیدهند، ولی احساس میکنند که شورشهای قم و ابراز احساسات مذهبی در سرتاسر کشور به معنای این است که جناح راست مرتجع نهایتاً قدرت را در مملکت به دست خواهد گرفت، که نتیجهی آن یا به راه افتادن حمام خون برای طبقه متوسط (مانند عراق 1958) و یا از بین رفتن فرصتهای اقتصادی خواهد بود. تعدادی از دوستان ناصری میگویند از آنجا که مردم به دلیل بیحجاب بودن همسرانشان در خیابان به آنها ایراد گرفتهاند، مطمئن شدهاند که آخر و عاقبتِ کشور همین خواهد شد. البته این مسئلهی بسیار مهمی نیست، ولی این احساس را تقویت میکند که قرن هشتم [صدر اسلام] چندان دور نیست- مملکت دارد به عقب بر میگردد. استمپل و هاس
اسناد بدست آمده از لانه جاسوسی در تهران – کتاب نهم