10 مهر 1399
شگردهای امریکا برای حضور در ایران- قسمت هفتم
نامه نبیل الدوله برای توجیه گسترش روابط با آمریکا
نفوذ از طریق عوامل فرقه بهائیت
امریکا برای حضور در ایران به عنوان کشوری با ژئوپلتیکی استثنایی در منطقه، به غیر از نیازمندی به جلب حمایت از سوی ایرانیان باید به فکر اروپاییان حاضر در ایران که دارای سابقه حضوری نسبتاً طولانی داشتند به عنوان معارضان منافعش می بود.
مصون داشتن منافع امریکا از تعرض اروپاییان، به او آموخت تا ضمن دوری از روشهای سنتی اروپاییان یعنی استخدام «جاسوس» و «مزدور»، و با توجه به ثروت زیاد از راههای دیگری مبتنی بر وضعیت سیاسی و اقتصادی آن زمان ایران به «اشتیاق زایی»، «مریدپروری» و «مدیون سازی» با انتخاب از میان اتباع ایرانی یا به صورت عمومی در دوره های مختلف زمانی برای نفوذ خود استفاده کند.
که از نمونه های بارز آن می توان
- حضور در صنعت قالیبافی ایرانیان.
- اعزام مسیون (مبلغین مذهبی) به ایران.
- تأسیس مدرسه برای شهروندان ایرانی توسط مسیونرها
- اعطای تابعیت امریکایی به شروندان ایرانی
- تأسیس خیریه با مرکزیت خارج از کشور
- تأسیس بیمارستان
- ایجاد اغوا در رجل سیاسی وقت ایران به عنوان دستآویزی برای راهی از سیتره انگلیس (این اغواگری تا باقیمانده های نسل قاجار و کودتای سیاه 28 مرداد 1332 اثر داشت)
******
توضیحی کوتاه در مورد اسناد:
امریکای حاضر به نام «ایالات متحده» با برخورداری از سرزمینی پهناور، منابع طبیعی روزمینی و زیرزمینی فراوان، و از طرفی پس از جنگهای خونین داخلی و ظهوروبروز افکار تجدیدنظر شده و یا نگرش جدید در زمینه های سیاسی و اقتصادی با توجه به مولفه های جدید در تشکیل حکومت پس از دویست سال، مفهوم جدیدی از «آزادی» را به اجرا گذاشت. همین شعار «آزادی امریکایی» باعث جمع شدن «ثروت» و «دانشمندان و مخترعان» زیادی در آن سرزمین نویافته شد.
امریکایی جدید آموخته بود، در خارج از سرزمین اصلی «تاجایی که دستش می رسد» به برقراری «مرزهای امنیت ملی» خود اقدام کند، و بعد به جمع آوری ثروت از سرزمینهای شرقی به پردازد.
سه عنصر «آزادی امریکایی»، جذب «ثروت»و «دانشمندان و مخترعان» تابلوی سیاست خارجی امریکا شده بود.
رجال ایرانی در آن دوران برای نجات ایران از گردش سنتی امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و همراه شدن با تحولات جهانی و از طرفی برای رهایی از سیاستهای استعمارگرانه روسیه تزاری و انگلیس و گردنگشی های همسایگان، به فکر استفاده از این قدرت نوپیدا افتادند و این همان «اغوا»یی است که اتفاق افتاد.
اصل سیاست خارجی: امریکا قصد حضور در صحنه های حضور اروپاییان و یا منازعات آنها را به هیچوجه نداشت. زیرا مرزهایی همکاری های آمریکا با متحدانش به خطر می افتاد.
باتوجه به تاریخ نامه می توان گفت نویسنده این گزارش که با امضاء علیقلی ارائه شده است ، علیقلی نبیلالدوله است. علیقلی خان نبیلالدوله منشی و مترجم عباس افندی، استاد فراماسونری و یکی از فعالان سیاسی و تبلیغاتی بهائیت در امریکا بود. آهنگ بدیع، ارگان بهائیان، در باره او مینویسد: «میرزا علیقلی خان نبیلالدوله ازجمله مشاهیر امر [فرقه بهائیت] است که در خدمات دولتی نیز به مدارج عالیه نائل شده و علاوه بر عضویت هیأت نمایندگی ایران در کنفرانس صلح ورسای، به مقام سفارت دولت شاهنشاهی ایران در ایالات متحده امریکا رسیده است» اسماعیل رائین ، فصلی از کتاب خود «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» در باره نبیل الدوله مینویسد : «یکی از فراماسونهای معروف ایران که دارای شهرت جهانی بود و در سازمان فراماسونی آمریکا مقام «ژنرال ماسونی» و «درجه 33 فراماسونی» را داشت و همچنین عالیترین نشان ماسونی را که فقط به روِسای جمهور آمریکا اعطا میشود، دریافت کرده بود، علیقلی خان [نبیل الدوله] از افراد خاندان سپهر کاشی است. او که یکی از روِسای... بهائیان ایران و آمریکا بود و عکس او در کنار تصویر عبدالبهاء، از ارادت فوق العاده او به پیشوای بهائیان جهان حکایت میکند، در خانه خود محفل ماسونی کوچکی داشت، که اغلب روزها، در حضور دیگران، در آنجا به عبادت میپرداخت... نبیلالدوله بهائی بود و از روِسای این فرقه به حساب میآمد...»
«همسر امریکایی او به نام «فلورنس» ، لیدر زنان بهائی امریکا بود و خود او هم، علاوه بر فعالیتهای مذهبی، در شورای طریقت فراماسونی امریکا نیز فـعـالـیـت مـیکـرد» . رائـیـن، هـمـچـنـیـن، تـصویر نبیلالدوله در جلو محراب محفل و نیز عکسی از او را که با احترام کامل در کنار عباس افندی ایستاده، در کتاب خود آورده است.
نبیل و دوستان بهائیش (در ایران و امریکا) از پیشگامان ترویج نظام تعلیم و تربیت غربی (در شکل امریکایی آن) در کشورمان بودند7 و افزون بر این وی «نقش اساسی را در انتخاب و اعزام شوستر به ایران ایفا کرد و برای نخستین بار او بود که پای کمپانیهای نفتی امریکایی را به ایران باز کرد»
اسنادی راجع به: ایجاد اغوا در رجل سیاسی وقت ایران
صفحه: 1-1
مشخصه سند: GH1329-K20-P1،40-596.1
----------------------
تاریخ: 19 ذیحجه 1328 (برابر با 1289/09/30 هجری شمسی)
از: کاردار ایران در واشنگتن
به: وزارت خارجه
قریب یک هفته قبل جناب سفیرکبیر جدید ایتالیا که با عیال و دخترشان تازه به مأموریت امریک (1) آمده اند، یک مجلس پذیرایی به تمام اعضای کٌر دیپلماتیک (2) بر حسب معمول دادند و این بنده و مادام نیز بر حسب دعوت حاضر شدیم. بسیار با شکوه خوش بود. و پس از ملاقات و صحبت با جناب سفیرکبیر و اعضای سفارت کبرایشان و ملاقات و صحبت با سایر سفرا مجلس منقضی (3) شد. از جمله نفوس (4) که حاضر بودند جناب سفیرکبیر آلمان و اهالی سفارتشان (5) بودند. و جناب سفیرکبیر آلمان با نهایت مهربانی با بنده صحبت و تعارفات نمودند . بنده ذکر کردم، از قراریکه در جراید ایران خوانده ام آقای احتشام السلطنه وزیرمختار دولت علیه (6) در برلن به سمت سفارت کبرای دولت علیه در اسلامبول برقرار شده اند.
حاشیه صفحه اول:
و چون جناب سفیرکبیر جناب آقای حشام السلطنه سابقه دارند و چندی قبل نزد بنده از ایشان تمجید نموده بودند، به بنده جواب دادند ( (بله فلانی رفت، فلان کس به مأموریت اسلامبول خاصه از برای برلن خیلی به موقع و خوب است .خاصه در این اوقات)) و تبسم نمودند. اظهار سرور و رضایت نمودند بله چنانچه از اولین ملاقات با ایشان نیز دستگیر شد دولت آلمان طالب ازدیاد روابط است با ایران خاصه در این اوقات
----------------------
صفحه: 1-2
ولی این بنده که سالها غور (7) در تاریخ معاملات پلیتیکی (8) دول اروپ (9) با سایر نقاط عالم نموده ام و به علاوه از معاهدات حالیه شان با دول آسیا خاصه با دول اسلامی مشهود و مطلعم باز همان رأی خود را که در تهران گوشزد اکثر اولیای دولت و ملت ایران در هر موقع لازمی نمودم تکرار می کنم، که دولت آلمان دلسوزی مخصوص بی طرفی به حال ایران ندارد و آلمان نیز مثل سایر دول به فکر صرفه تجارتی و اقتصادی خود می باشد و چنانچه تمام صفحات تاریخ دیپلوماسی عالم نشان می دهد اساس کل روابط و عهدنامه ها و دوستی مابین دول منافع مادی و ازدیاد صرفه شخصی هر دولت است، نه اتحاد دین و مذهب و نه اتحاد جنس و نژاد و نه میل کسب معارف و صنایع دول از همدیگر و نه هیچ امر خُلقی (10) معنوی در هیچ تاریخ اساس دولتی مابین دول نبوده و نیست و فقط چیزی که اساس بود حفظ منافع تجارتی و صرفه مادی بوده و هست. شاهد این مساله اتحاد جدید مابین روس و ژاپون است . که با اینکه چندی قبل میلیون ها پول همدیگر را تلف کردند و هزاران از همدیگر کشتند. چین بر خلاف ملل هم دین خود یک دولت مسیحی با یک دولت بودایی با هم متحد شده اند که حفظ منافع خود بکنند با اینکه این بنده (متینگ) (11) اسلامبول و سایر (متینگ) های پرتست (12) بر ضد (اولتیماتوم) انگلیس را اعظم اظهارات وطن پرستی و حیات ملی ایرانیان جدید میدانم و به آن افتخار می نمایم، ولی وقتی پای دعوت کردن از دولتی قوی مثل آلمان در میان می آید اگرچه برای امروز نتایج موقتی از آن حاصل شود ولی در آینده آن را اسباب دردسر جدیدی برای
خط وسط:
ایران می دانم، زیرا دخول آلمان را در ایران، دخول یک دولت قوی که ثالث روس و انگلیس باشد در ایران می دانم
که بجای اینکه دخول آن را از اقدامات روس و انگلیس بکاهد و رفع مانع برای ایران بکند از وجود خود یک مانع ثالثی نیز بر ضد قوای خُلقی (12) و عملی
صفحه: 2
----------------------
و وطن پرستی جدی ما ایرانیان بیچاره می ترسد، لهذا عرض می کنم کسی که می تواند ایران را امروز نجات دهد، خود ایرانی خواهد بود، نجات ما بسته به اتحاد و اتفاق خودمان در تأمین داخله و ازدیاد تجارت و صناعت خواهد بود و الا هر کسی باید با ما معاملات کند. برای صرفه خودش هست پس حال که برای ترقی منابع ثروت طبیعی خودمان محتاج به دول خارجه هستیم، اقلاً باید با دول خارجه رابطه نماییم که مقصدشان تحصیل منافع تجاری باشد نه منافع تجاری به انضمام منافع پلیتیکی و (استراتژیکی) (13) برای دفاع از یکدیگر مثل روس و انگلیس و آلمان و خلاصه چنانچه در ایران عرض کردم، باز مکرر می نمایم که بنده ازدیاد روابط تجاری و دادن امتیازات را به دولت اتازونی (14) صلاح و وسیله صرفه و ترقی دولت و ملت ایران می دانم زیرا مقصدی جز فواید تجاری برای ما و خودشان نمی تواند داشته باشند و دادن امتیازات به آنها که از همه حیث نسبت به ایران بی طرف هستند و با ما دارای پلیتیکی نیستند، حتی طرف ایراد غیر معقول از طرف دولتین روس و انگلیس نیز نمی تواند باشد. دیگر بسته به رأی دولت علیه است. و در خاتمه عرض می کنم، این بنده حاضرم و می توانم همه قسم روابط را بر حسب امر اولیای دولت علیه با امریکا تشیید (15) نمایم و همه قسم کار را راه اندازی نمایم، چنانچه از عریضه سی چهل روز قبل بنده راجع به این موضوع (که استدعا دارم جواب
حاشیه:
زودتر مرحمت شود معلوم و مشهود شود. زیاده جسارت نمی کنم.
----------------------
امضا: چاکر علیقلی
----------------------
صفحه: 3
مشخصه سند: GH1329-K20-P1،4-46
----------------------
تاریخ: سلخ (16) ذیقعده 1329 (برابر با 1290/08/30)
از: سفارت ایران در واشنگتن
به: وزارت جلیله امور خارجه
این دو روزه جراید نشر کردند در عمل امتیاز راه آهن را در آسیای صغیر (17) که یک کمپانی (18) امریکایی چندی بود از دولت عثمانی خواستار شده بود که مبلغ صد میلیون دلار در آن خاک خرج نماید، و وزارت خاجه اتازونی نیز تمام دیپلوماسی خود را در تحصیل این امتیاز بکار برده بود بکلی بر هم خورد. در صورتیکه دولت اتازونی تقریباً حتم داشت که این عمل خواهد گذشت، ولی اکنون خود دولت اقرار می کند که بکلی برهم خورد و پارلمان عثمانی رای نداد و علت نگذشتن (19) این را ضدیت دولت آلمان می دانند و مذکور است که چون گفتگوی این امتیاز شود سفیرکبیر آلمان در اسلامبول پروتستی (20) به دولت عثمانی داد مبنی بر اینکه دادن همچو امتیازی در آسیای صغیر به اتازونی برضد راه آهن بغداد خواهد بود که به کمپانی آلمانی داده شده و هم بر ضد (قانون معادن) خواهد بود که در سال 1907 در مملکت عثمانی وضع شده، این ضدیت از طرف آلمان مایه حیرت فوق العاده دولت اتازونی شد، زیرا ابداً این امتیاز منافاتی با امتیاز راه آهن بغداد نداشت و ابداً منتظر همچو مخالفتی از آلمان نبوند. آنچه به عقیده بنده دلیل حقیقی بر رد این امتیاز است، این است که دولت عثمانی در موقع جنگ ایتالیا و عثمانی و تصرف طرابلس غرب بااینکه بطور رسمی و دوستانه از اتازونی خواهش دخالت در سبیل خیر انسانیت و صلح عام نمود و نظر اتازونی را بطرف فصل عهدنامه لاهه که اتازونی و ایتالیا آنرا امضا کرده بودند جلب نمود و ثابت کرد ایتالیا چه در اعلان جنگ و چه در کشتن اعراب بی گناه در طرابلس (21) بکلی معاهده مزبور را بلکه تمام عهود عالم انسانیت را شکست، در جواب، از اتازونی به جز مسامحه دیده نشده، و اتازونی صبر کرد تا ببیند سایر دول چه اقدامی می کنند و چون اثری بظهور نرسید، اتازونی هم ابداً پادرمیانی نکرد و چون این سکوت و عدم جواب با کلیه اظهارات دولت اتازونی دایر بر عقد (معاهدات حکمیت با دول) و تقلای شدید برای (تاسیس صلح عام) و (نشر محبت انسانیت) و غیره در انظار نیت اتازونی عجیب بنظر می آید و اسباب حرف شد دولت برای اسکات (22) مردم به جراید نیم رسمی اشاره کرد و مقالاتی در باب خونریزی های سابق عثمانی در بالکان (23) و آسیای صغیر و قتل و غارت
صفحه: 4
----------------------
ارامنه و غیره بنویسند و ذکر کردند در صورتیکه عثمانی مرتکب اینگونه خونریزیهای جابرانه شده نباید متوقع باشد که دول در مساله طرابلس به آسانی دست در بیاورند و غیر از بیطرفی راهی پیش گیرند و تمام این سکوت و عدم همراهی اتازونی اولا،ً بواسطه این بود که نخواست ایتالیا و سایر دول مسیحی را که بیشتر با آنها تجارتی دارد برنجاند و ثانیا،ً علتش اینست که سیاست در وزارت خارجه اتازونی به کهنگی معروف است و دائماً جراید لیبرال برضد آن سخن می رانند، زیرا تا اویل قرن بیستم و خاصه تا اواخر قرن نوزدهم که اتازونی با اسپانی (24) جنگ کرد و دارای جزایر فیلیپین و متصرفات آسیایی شد و جزء دول عظیمه عالم در معرض سیاست بین المللی داخل گشت ابداً سیاست خارجه نداشت و پولتیک (25) آن بر طبق عقیده (منرو) (26) که می گفت (امریکا مال امریکاییان خواهد بود) نه دخل و تصرف
در پولتیک خارجه می کردند و نه کسی را اذن (27) مداخله در امور امریکا می دادند ولی از زمان جنگ باکسِر (28) و جنگ با اسپانی با اینکه اتازونی در مسائل بین المللی مجبوراً شریک شد و تغییر در (میزان قوت) (29) در اروپایی ها اتازونی هم دارای اهمیت است، معهذا اتازونی تاجایی که پولتیک ژنرال (30) و سیاست خارجه خود را بر وفق اوضاع حاضره اتخاذ نماید هنوز به سیاست عهد دقیانوس (31) خود می چسبد و این سیاست در چهل و یکسال اخیر تا حال بدست اشخاص از قبیل مستر دوی (32) سپرده که معاون وزارت خارجه است اجرا می شود، زیرا خود وزیر خارجه هر چهارسال که انتخاب پرزیدان (33)
می شود تجدید می گردد و سیاست وزارت خارجه به دست اعضایی است که تغییر نمی کنند. از نتایج سوء همین سیاست عتیق (34) همین شد که عثمانی چون امتناع اتازونی را در مساعدت با خود در مساله طرابلس دید مصلحت چنان دانست که به آلمان به پیوندد و امتیاز راه آهن مزبور را به امریکاییها ندهد و این اول دفعه نیست که سیاست و تجارت اتازونی بواسط کوتاهی وزارت خارجه اش در بلاد خارجه شکست خورد بلکه جماعت کثیری از لیبرال ها که دائماً در وزارت خارجه عیب جویی می کنند می گویند که همان اتحاد ژاپن و روس (35) در یکسال و نیم قبل از سوءسیاست اتازونی شد زیرا وزیرخارجه اتازونی در آنوقت یادداشتی به روس و ژاپن فرستاده تقاضای بین المللی کردن راه آهن های
صفحه: 5
----------------------
منچوریا (36) و تجارت آنجا را نمود و این عمل علنی بری از جنس سیاست اثبات شد که روس و ژاپن برای سه اتازونی با یکدیگر معاهده بستند. در چین هم که از زمان (باکسِر) اغلب تجارت امریک گرفتار بای کت (37) چینیان بود و حال اغلب سیاسیون (اپوزیسیون) (38) امریک می گویند که این عدم همراهی امریکا در امر ایران و عدم مساعدت خُلقی در امر مستر شوستر که امریکی است سبب خواهد شد موقع به این خوبی را که برای اتازونی وسیله تجارت در ایران پیدا شد از دست بدهد.
خلاصه اینست که به موجب دلایل فوق اتازونی در مساعدت با ایران هم تسامح خواهد داشت و تمام مطلعین در سیاست اتازونی شهادت می دهدند که تا زمانی که اتازونی این سیاست خارجه عتیق خود را تغییر ندهد و دیپلماتهای (کاریر) (39) که تکلیف دیپلماسی بدانند اعم ازاینکه دولتمند باشد یا نباشد بخارجه نفرستد در هر موقع و معرض از دیپلماتهای سایر ممالک شکست خواهد خورد و تجارتش در اکناف و عالم عقب رفته و در میدان مسابقه با دول دیگر برای تحصیل (پرستیژ) (40) اقتصادی واخواهد ماند و تمام اظهاراتی که دایر بر خدمت به نوع (41) و صلح عام (صلح جهانی) و محبت انسانی می کند در انظارش (42) مثل لفظ بی معنی جلوه خواهد کرد
امضا: چاکر علیقلی
----------------------
(1) امریک: امریکا، اتازونی، ینگی دنیا
(2) اعضای کٌر دیپلماتیک: تمام اعضای دیپلماتیک
(3) منقضی: پایان
(4) نفوس: انسانها
(5) اهالی سفارتشان: اعضای سفارت آنها
(6) دولت علیه: «عِلیه» از کلمات تعارف است به معنی دولت بلند پایه، در اینجا، دولت ایران
(7) غور: تفکر و تأمل کردن
(8) پلیتیکی: سیاسی
(9) اروپ: اروپا
(10) خُلقی: خوی، طبع، طبیعت
(11) متینگ: تظاهرات
(12) پرتست: اعترض
(13) استراتژیکی: سوق الجیشی، محل و جایگاه مهم برای اعمال قدرت و نظرات
(14) اتازونی: امریک، امریکا، ینگی دنیا
(15) تشیید: استوار کردن، بلند کردن، برافراشتن
(16) سلخ: آخر
(17) آسیای صغیر: شامل ترکیه و ارمنستان امروزه، آناتولی امروزه
(18) کمپانی: شرکت
(19) نگذشتن: گذشت نکردن
(20) پروتستی: پروتست، تذکر، اعتراض
(21) طرابلس: پایتخت کنونی لیبی
(22) اسکات: آرام کردن
(23) بالکان: منطقه شبه جزیره بالکان شامل کشورهای یونان، آلبانی، بلغارستان، کوزوو، بوسنی وهرزگوین، کرواسی، اسلوونی، مقدونیه، صربستان، مونته نگرو، مجارستان، رومانی، بخش اروپایی ترکیه
(24) اسپانی: اسپانیا
(25) پولتیک: سیاست
(26) منرو: مخالف استعمار یا دخالت قدرتهای اروپایی در کشورهای تازه استقلال یافتة قاره آمریکا)
(27) اذن: اجازه
(28) باکسِر: بوکسور، مشت زن، در اینجا: شورش مشت زنان چینی علیه استعمارگران و مسیحیان خارجی
(29) میزان قوت: قدرت سیاسی و نظامی
(30) پولتیک ژنرال: سیاست عمومی
(31) عهد دقیانوس: کهنه و قدیمی
(32) مستر: آقا
(33) پرزیدان: پرزیدنت، رییس جمهور
(34) عتیق: کهنه
(34) روس: روسیه
(36) منچوریا: منچوری، منطقه شمال شرقی کشور چین
(37) بای کُت: (boycott «تلفظ بُوی کات») ترد کردن، ترک کردن، در محاوره فارسی «تحریم» هم تعبیر می شود.
(38) اپوزیسیون: مخالف
(39) دیپلمات کاریر: نماینده دولت در کشور دیگر بصورت پیک، پیام آور
(40) پرستیژ: اعتبار و جایگاه
(41) به نوع: هم نوع
(42) انظار: در نظرها، در نگاهها
وزارت امورخارجه