20 آبان 1387
در اسرائیل تمام درها به رویم بسته است
یکی از اتباع ایرانی که فریب صهیونیستها را خورده به اسرائیل مهاجرت کرده، در نامهای به یک مجله اسرائیلی، شرح حال خود را به صورت شکوائیه نوشته است.
با هم نامه را میخوانیم:
وزارت امور خارجه ـ اداره هشتم سیاسی
مجله اسرائیلی «زه کوره» در شماره مورخ بیست و پنجم آذرماه جاری که بریده آن تازه بنمایندگی رسیده است شکوائیه یکی از اتباع سابق شاهنشاهی را که بنام مستعار «الف ـ گ» با آن مجله مکاتبه منتشر نموده است.
ترجمه فارسی شکوائیه مذکور بنقل از آن مجله به پیوست ارسال میگردد.
مرتضی ـ رضائی
گیرندگان رونوشت: ادارات گذرنامه و تابعیت
مجله زه کوره
سلب گذرنامه ایرانی
من امیدوارم که آن مجله محترم به مشکل من رسیدگی نماید. جوان 26 سالهای هستم که تاکنون در زندگی خود موفق نبودهام. دهسال پیش با وجود مخالفت والدینم از ایران به اسرائیل مهاجرت کردم. یک مأمور صهیونیست اسرائیلی در آنجا بود که من و سه تن از رفقایم را به مهاجرت تشویق نمود. مدرسه صنعتی را که در آنجا تحصیل میکردیم ترک نموده و به اسرائیل مهاجرت کردیم.
در این کشور تمام درها برویم بسته بود، مرا به کیبوتص فرستادند، ولی در آنجا نتوانستم سازش نمایم. بعداً مرا به مدرسه فرستادند ولی عبری نمیدانستم.میخواستم وارد ارتش شوم، به اداره بسیج مشمولین مراجعه کردم و در آنجا بخاطر یک موضوع جزئی نزاعی روی داد و چون برای متولدین این کشور غریب بودم و به زبان آنها صحبت نمیکردم به زد و خورد پرداختیم. مرا به کمیسیون پزشکی اعزام کردند و پس از معاینه بمن «پروفیل 24» دادند. نمیدانستم از من چه میخواهند، کمیسیون پزشکی چیست و پروفیل چه معنی دارد. بعداً کسی بمن توضیح داد که من دیوانه محسوب میگردم.
برای الحاق به خانوادهام به ایران برگشتم، ولی در آنجا معلوم شد که تابعیت ایرانی من طبق قرارداد خاص با اسرائیل از من سلب شده است. قبل از اینکه از ایران اخراج گردم و موفق شدم رفقای همکلاسی خود را به بینم که هر یک مدیر شرکت، بازرگان یا تکنسین موفقی شده بودند.
حالا من در اسرائیل هستم، متأهل نشدهام و تقریباً بیکارم. خانهای ندارم و هر شب در جای دیگری میخوابم. ترک ایران برایم مقرون بصرفه نبود.»
ا ـ گ ـاشدود
با هم نامه را میخوانیم:
وزارت امور خارجه ـ اداره هشتم سیاسی
مجله اسرائیلی «زه کوره» در شماره مورخ بیست و پنجم آذرماه جاری که بریده آن تازه بنمایندگی رسیده است شکوائیه یکی از اتباع سابق شاهنشاهی را که بنام مستعار «الف ـ گ» با آن مجله مکاتبه منتشر نموده است.
ترجمه فارسی شکوائیه مذکور بنقل از آن مجله به پیوست ارسال میگردد.
مرتضی ـ رضائی
گیرندگان رونوشت: ادارات گذرنامه و تابعیت
مجله زه کوره
سلب گذرنامه ایرانی
من امیدوارم که آن مجله محترم به مشکل من رسیدگی نماید. جوان 26 سالهای هستم که تاکنون در زندگی خود موفق نبودهام. دهسال پیش با وجود مخالفت والدینم از ایران به اسرائیل مهاجرت کردم. یک مأمور صهیونیست اسرائیلی در آنجا بود که من و سه تن از رفقایم را به مهاجرت تشویق نمود. مدرسه صنعتی را که در آنجا تحصیل میکردیم ترک نموده و به اسرائیل مهاجرت کردیم.
در این کشور تمام درها برویم بسته بود، مرا به کیبوتص فرستادند، ولی در آنجا نتوانستم سازش نمایم. بعداً مرا به مدرسه فرستادند ولی عبری نمیدانستم.میخواستم وارد ارتش شوم، به اداره بسیج مشمولین مراجعه کردم و در آنجا بخاطر یک موضوع جزئی نزاعی روی داد و چون برای متولدین این کشور غریب بودم و به زبان آنها صحبت نمیکردم به زد و خورد پرداختیم. مرا به کمیسیون پزشکی اعزام کردند و پس از معاینه بمن «پروفیل 24» دادند. نمیدانستم از من چه میخواهند، کمیسیون پزشکی چیست و پروفیل چه معنی دارد. بعداً کسی بمن توضیح داد که من دیوانه محسوب میگردم.
برای الحاق به خانوادهام به ایران برگشتم، ولی در آنجا معلوم شد که تابعیت ایرانی من طبق قرارداد خاص با اسرائیل از من سلب شده است. قبل از اینکه از ایران اخراج گردم و موفق شدم رفقای همکلاسی خود را به بینم که هر یک مدیر شرکت، بازرگان یا تکنسین موفقی شده بودند.
حالا من در اسرائیل هستم، متأهل نشدهام و تقریباً بیکارم. خانهای ندارم و هر شب در جای دیگری میخوابم. ترک ایران برایم مقرون بصرفه نبود.»
ا ـ گ ـاشدود