26 خرداد 1400
مطبوعات رژیم شاه (مطالعه موردی روزنامه کیهان و اطلاعات)
«مطبوعات رژیم شاه» عنوان کتابی است که به تازگی از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است . در مقدمه این کتاب میخوانیم :
رژیم پهلوی در ادبیات سیاسی و تاریخی ایران از زوایای مختلفی ارزیابی شده است، اما مهمترین تحقیقات در راستای شناساندن هر چه بیشتر ماهیت این رژیم تمرکز یافته که سالیان طولانی در اوج وابستگی به قدرتهای جهانی، به سرنوشت کشور حاکم بود. فرآیند سلطهی طولانی رژیم پهلوی یقینا بدون تبلیغات و بزرگنمایی خدمات رژیم میسر نبود. این امر مهم بر عهدهی مطبوعات رژیم شاه بود که تلاش وافری داشتند رژیم را مشروع جلوه دهند. علاوه بر زیبا جلوه دادن تمام زشتیهای رژیم، مطبوعات در صدد بودند تا چهرهی وارونهای از مبارزین و مخالفین نشان دند که نامیدن اسلامگرایان واقعی به «مارکسیست اسلامی» یکی از این ترفندها بود.
همسویی و همنوایی بسیار شدید مطبوعات با رژیم از جمله دو روزنامهی پرتیراژ کیهان و اطلاعات که در این تحقیق به طور موردی مطالعه شدهاند، به گونهای بود که امکان تصور مطبوعات آزاد را به کلی سلب کرده بود. مخالف نویسی کاملا منسوخ بود و نوشتههایی هم که در قالب طنز عاری از مشکلات اجتماعی و معضلات زندگی مردم بودند، در چنین شرایطی برای نیروهای مذهبی مبارز تنها منبر ، مساجد و اعلامیهها و بیانیههای مذهبی در خدمت اطلاعرسانی قرار میگرفتند که مجازات استفاده از آنها نیز بسیار سخت و گران بود. در نتیجه، به خاطر محدودیت بسیار در استفاده از ابزار رسانهای، رژیم، با استفاده از مطبوعات هر آنچه میخواست منعکس میکرد.
کتاب حاضر که در راستای اهداف و رسالت علمی و انقلابی مرکز اسناد انقلاب اسلامی تدوین شده، تحولات سیاسی و اجتماعی عصر نهضت امام خمینی را از دیدگاه روزنامههای کیهان و اطلاعات بررسی کرده است. در بررسی مطبوعات رژیم شاه، نگارنده در بخش اول به آغاز نهضت و رویکرد مطبوعات از سال 1341 تا 1343 میپردازد و موضوعاتی همچون ذهنیتسازی، تبلیغات و ایجاد دمشن فرضی را بررسی میکند و در بخش دوم که مربوط به سالهای 1343 تا 1355 میباشد به کم خبری و جوسازی خبری میپردازد. بیتوجهی به تحولات جهانی و منطقهای ، کم خبری در انعکاس تحولات داخلی، القای ماهیت تروریستی و مارکسیستی مبارزان و اختلافات و فساد آنها، تقدیس خاندان پهلوی، بزرگنمایی و توانمندیهای مأموران و انعکاس پویایی اقتصاد و فرهنگ کشور از جمله موضوعات این بخش هستند. در پایان و در بخش سوم، نگارنده به رویکرد مطبوعات به تحولات دو سال آخر (1356-1357) اشاره میکند. مطبوعات و سیاست سکوت، مطبوعات و تخریب چهرهی مخالفان رژیم، القای مشروعیت رژیم و بزرگنمایی تغییرات در سیاستهای رژیم از جمله موارد بررسی شده در این بخش هستند. در نتیجهگیری این تحقیق، نگارنده معتقد است که راز دوام و ادامهی حیات این دو روزنامه در قالب دو مؤسسهی بزرگ، چیزی جز حفظ جانب احتیاط و خودسانسوری و ارائهی اخبار بیضرر برای رژیم و اعمال نظرات و سیاستهای مطبوعاتی آن نبود. این دو روزنامه در خصوص انتقال اخبار و وقایع کشورهای دیگر نیز به طور مستقل عمل نمیکردند، بلکه در این حوزه نیز تا حد بسیار زیادی تابع سیاست خارجی رژیم بودند. با وجود اجرای این گونه سیاست اطلاعرسانی، در برخی از موئاقع هر دو روزنامه به منظور کنترل واکنشها و اعتراضات به تغییر و تحولات اجتماعی و سیاسی رژیم، با استفاده از روشهایی چون ذهنیتسازی برای منفور نشان دادن و سیاهنمایی چهرهی مخالفان برنامههای رژیم و نیز القای تضاد منافع آنها با مردم، سعی میکردند تا ذهنیت و تصور خاصی را در مورد آنها در افکار عمومی به وجود آورند. مطبوعات برای رسیدن به ذهنیت دلخواه رژیم در افکار عمومی، در مورد عملکرد ماهیت فعالیتهای رهبر مذهبی نهضت، به گونهای اطلاع رسانی میکردند که گویی امام خمینی با جمال عبدالناصر رابطه دارد و عامل اوست. کیهان و اطلاعات در مورد انعکاس اخبار اعتراضات و اعتصابات و راهپیمایی معترضان به برنامه و عملکرد رژیم در مقاطع مختلف، به اشکال گوناگون اطلاعرسانی میکردند. این اطلاعرسانی یا بسیار جزیی بود و یا در سکوت برگزار میشد، به طوری که در فاصلهی سالهای 1343 تا 1355 وقایع در حدی منعکس میشدند که بازگوکننده و تقویتکنندهی طرز تلقی رژیم از مبارزان و عملکرد آنها برای افکار عمومی باشد. در دو سال آخر (1356 و 1357) نیز راهپیمایان و تظاهرکنندگان هویتهای گوناگونی چون مارکسیستهای اسلامی و شورشیها، اخلالگران و در نهایت تظاهرکنندگان معرفی میشدند، آن هم در حدی که لازم تشخیص داده میشد.
به طور کلی در خصوص انعکاس اخبار اعتراضات، راهپیماییها و اعتصابات از روشهایی چون، سکوت خبری، وارونهنمایی و کوچک انگاری استفاده میشد و این گونه القا میشد که این حرکات از خارج سرچشمه میگیرند و از طرف دیگر در مورد اخبار مربوط به شاه، دربار و عملکرد دولت، بزرگ نمایی صورت میگرفت. با اوجگیری انقلاب اسلامی و زوال رژیم شاه، این دو روزنامه علنیتر و مستقیمتر اخبار را منتشر میکردند و برخی از سخنان رهبر انقلاب و مراجع دینی و سایر گروههای مبارز در روزنامهها دیده میشدند . به نظر میآید کیهان و اطلاعات با انعکاس وسیع نارضایتیها و ریشهیابی از سوی دولت و مقامات و نقل سخنان مردم و تغییر و تحولات در سیاستهای رژیم، به نوعی به اعمال سیاست فضای باز و آزادی بیان و سایر ادعاهای رژیم کمک میکردند.
مجموعهی حاضر در سه بخش تنظیم شده است: بخش اول با عنوان «آغاز نهضت امام خمینی و رویکرد مطبوعات» مشتمل بر سه فصل است که در هر سه فصل به نوعی مواضع روزنامههای کیهان و اطلاعات در مورد حوادث 1341 تا 1343 یعنی آغاز نهضت تا تبعید امام اشاره شده است. در این خصوص، تهمتهای مختلف هر دو روزنامه به رهبر ینهضت و علما و روحانیون همفکر امام خمینی بررسی شده است. بخش دوم نیز عنوان «مطبوعات، کم خبری یا جوسازی خبری» حوادث را تا سال 1355 پیگیری کرده است. این بخش که در چهار فصل تنظیم شده است، پدیدههای دیگری چون فرهنگ و اقتصاد را نیز شامل میشود. بخش سوم نیز دو سال آخر نهضت و انقلاب را تحت عنوان سه فصل بررسی کرده است و حوادث سرنوشت ساز سالهای 56 و 57 ارزیابی شدهاند.
تالیف: مریم عابدینى مغانکى
مرکز اسناد انقلاب اسلامی