تشریح جزئیات ماجرای مک فارلین


 
تشریح جزئیات ماجرای 'مک‌فارلین' و نقش دکتر روحانی در این رویداد تاریخی در گفتگوی «نسیم» با قائم مقام دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران؛ مسعود رضایی: ورود مستقیم آقای روحانی به قضیه مک‌فارلین در هفته‌های پایانی مذاکرات بود/ در آن قضیه هم آمریکاییها به وعده هایشان عمل نکردند
مهم‌ترین محورهای سخنان مسعود رضایی، قائم‌مقام دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران در گفتگو با «نسیم» بدین شرح است:
- قضیه مک فارلین از آنجا شروع شد که آمریکایی بخاطر آزادی گروگان هایشان درلبنان از ایران خواستند تا از نفوذش در این کشور بهره برده و نقش میانجی را بازی کند؛ ایران هم در قبال این خواسته غربی ها شرط گذاشت که آمریکا باید حسن نیت خود را به ایران ثابت کند، و برای اثبات این حسن نیت بخشی از تسلیحات خریداری شده قبل از انقلاب را آزاد کند تا از این طریق نیازهای کشور برطرف شود، بنابراین آمریکایی‌ها به فکر افتادند تا در قبال برآورده شدن خواسته‌شان بخشی از نیازهای تسلیحاتی ایران را تامین کنند.
- در ابتدای امر منوچهر قربانی‌فر به عنوان رابط آمریکایی‌ها و محسن کنگرلو به عنوان رابط ایران و تحت نظر هاشمی رفسنجانی به عنوان عنصر اصلی با یکدیگر به مذاکره پرداختند که این مذاکرات درقالب نامه، گفتگوهای تلفنی و غیره تحت مدیریت هاشمی رفسنجانی حدود یک سال و نیم به طول انجامید تا اینکه بحث سفر هیأت آمریکایی به سرپرستی مک فارلین به ایران پیش آمد و از اینجا بود که حضور مستقیم آقای روحانی برای مذاکره با وی شکل گرفت؛ در این زمان مک فارلین و اولیور نورث به عنوان طرف مقابل و آقایان روحانی، فریدون وردی‌نژاد و محمدعلی هادی نیز به عنوان تیم مذاکره کننده ایرانی ایفای نقش کردند.
- ورود آقای روحانی به قضیه "مک فارلین" در هفته های پایانی مذاکرات بوده است؛ البته مراد از حضور وی در این قضیه فعالیت مستقیم وی در" مک فارلین" است، اما اگر از این زاویه به قضیه نگاه کنیم که روحانی دست راست هاشمی رفسنجانی و فردی بوده که به دلیل نزدیکی فکری با هاشمی از همان ابتدای انقلاب رابطه کاری نزدیکی با وی داشته است نمی‌توانیم بگوییم که روحانی از همان ابتدای مذاکرات در متن جریان مذاکرات نبوده است.
با توجه به اینکه آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان عنصر فعال در قضیه مک فارلین نقش‌آفرینی کرده بود شاید فعالیت روحانی در آن مقطع زمانی به اندازه هاشمی رفسنجانی ضرورت نداشته است. اما اینکه هاشمی تا چه اندازه قضایا را با روحانی در میان می‌گذاشته و نظرات وی را اعمال می کرده؛ اطلاعی ندارم و شاید معلوم هم نباشد.
با ورود هیأت آمریکایی به ایران و عدم پذیرش هاشمی برای مذاکره مستقیم با "مک فارلین"، روحانی برای مذاکره با سرپرست این هیأت وارد صحنه شد.
روحانی به عنوان فرد نزدیک به هاشمی از لحاظ سیاسی و نظامی دست راست هاشمی محسوب می‌شود و در ماجرای مک فارلین نیز حضور داشته است. کلیت این جریان یک "خیانت" نبوده که حالا بخواهیم حضور آقای روحانی را در آن نفی کنیم، حتی امام(ره) با نمایندگان مجلسی که این موضوع را در قالب یک سوال پیگیری کردند، به دلیل نوع محتوای این سوال، برخورد تندی کردند.
آقای هاشمی در خاطرات خودشان مسأله مک‌فارلین را عنوان کردند.
مک فارلین که به ایران آمد، یک بخش از تجهیزاتی که ایران می‌خواست را همراه خود آورد اما او به دنبال این بود که ایران را به پای یک "مذاکره همه جانبه" با آمریکا بکشاند درحالیکه ایران نظرش این بود که موضوع را صرفا در خصوص آزادی گروگان‌های آمریکایی ادامه بدهد و دنبال مذاکره همه جانبه نباشد، مثل همین مذاکرات کنونی هسته‌ای که سیاست نظام فقط مذاکره در خصوص مسائل هسته‌ای با آمریکا است. ایران به خواسته "مک فارلین" جواب مثبت نداد، حتی آقای هاشمی ملاقاتی با او نداشت، این بود که آمریکایی‌ها خود را شکست خورده دیدند و مذاکره را رها کردند.
درهمین ماجرای مک فارلین هم آمریکایی‌ها به وعده‌های خود عمل نکردند و عدم‌صداقت خود را نشان دادند. آقای هاشمی درخاطرات خود نوشته‌اند که تجهیزاتی را که ایران نیازداشت به ما ندادند و یا قطعات معیوبی را برای ما فرستاده بودند، به همین دلیل مقامات ایرانی هم از این مذاکرات ناامید شدند. بعد از شکست آمریکا در این ماجرا، آنها یک رویه سخت‌گیرانه‌ای علیه ایران در پیش گرفتند تا جائیکه نهایتا بصورت مستقیم وارد جنگ با ایران می‌شوند و هواپیمای مسافربری ما را مورد حمله قرار می‌دهند.
در پایان امیدوارم همه در مورد مسائل تاریخی بر مبنای شواهد تاریخی متقن صحبت کنند و انصاف را در قضاوت‌های تاریخی خودشان دخیل کنند.


http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/?Id=870893