17 شهریور 1393

شهید وحید دستجردی به روایت کتاب ها


شهید وحید دستجردی به روایت کتاب ها

 در جلد نخست پیشتازان شهادت در انقلاب سوم که از سوی دفتر تحقیقات اجتماعی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سال 1360 منتشر شده، آمده است: «شهید دستجردی در سال 1304 در اصفهان دیده به جهان گشود. وی پس از دوران دبستان و دبیرستان، در سال 1328 وارد آموزشگاه شهربانی شد. در دوران حضور در شهربانی، دوره‌های تخصصی انتظامی، دوره ستاد و دوره عالی را پشت سر نهاد. وحید دستجردی، از هواداران جنبش ملی شدن نفت ایران بود. شهید دستجردی پس ‌از سی‌ودو سال خدمت در رده‌های گوناگون شهربانی، بازنشسته شد.

نگرش و کارکردش در دوران خدمت، چندبار حکومت محمدرضا شاه پهلوی را به بیرون کردن وی از شهربانی واداشت، گرچه این کار انجام نشد. شهید دستجردی از مقلدان امام(ره) به شمار می‌رفت و در انجام دستورهای دینی بسیار پایبند بود. او همواره کوچکترین وظایف شرعی را هم رعایت می‌کرد. در سال‌های 1356 تا 1357 حکومت دست‌نشانده پهلوی، به دستور استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و صهیونیسم بین‌الملل، بر آن بود که به کشتار مردم در شهرهای گوناگون ایران بپردازد، تا مگر بتواند جلو پیشروی انقلاب اسلامی را در ایران بگیرد. از این‌رو، سرتیپ هوشنگ دستجردی ناگزیر شد در 1357 درخواست بازنشستگی کند تا نقشی در تبهکاری‌های آنها نداشته باشد. دستجردی در همان سال، با لباس غیرنظامی در راهپیمایی پرشور و انقلابی مردم شرکت می‌کرد.» (صص192-191)

شهید دستجردی پس از انقلاب اسلامی

در ادامه این کتاب درباره شهید دستجردی می‌خوانیم: «سرانجام، در 22 بهمن 1357 نظام 2500 ساله شاهنشاهی در ایران، سرنگون و به زباله‌دان تاریخ سپرده شد، سفارت اسراییل در تهران تعطیل گردید، پنجاه­هزار مستشار نظامی آمریکایی که بر تاروپود کشور چنگ انداخته بودند، اخراج شدند، جلو تاراج نفت و دیگر دارایی‌های کشور گرفته شد و با رهبری امام خمینی(ره) نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پایه‌گذاری گردید؛ نظامی که مهم‌ترین شعارش، رد هر گونه استعمار و بیگانه‌دوستی و اجرای سیاست «نه شرقی و نه غربی» بود.پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شهید دستجردی که بازنشسته بود، بار دیگر به خدمت فراخوانده شد و مسوولیت­های چندی؛ چون رییس شهربانی اصفهان، سرپرست اداره بازرسی و معاون انتظامی را در دست داشت. شهید دستجردی، در 24 اسفند 1359 به سمت ریاست شهربانی کل کشور رسید.

علی دوانی در جلد 10 نهضت روحانیون ایران(ملحقات)، که از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سال 1377 منتشر شده، می‌نویسد: «پس از به بار نشستن انقلاب پرشکوه اسلامی در ایران، گروهک مجاهدین خلق که خود را در رسیدن به اهدافش ناکام می­دید، ترور مسوولان رده بالای جمهوری اسلامی ایران را در صدر کارهایش قرار داد. گروهک منافقین از انجام ترورها، سرنگون کردن نظام نوپای جمهوری اسلامی را در سر داشت. آن گروهک پس از منفجر کردن ساختمان مرکزی حزب جمهوری اسلامی در میدان سرچشمه تهران در هفت تیر 1360 و به شهادت رساندن 72 تن از برجستگان رده‌ بالای نظام اسلامی، در هشتم شهریور 1360 به انفجار دیگری در ساختمان نخست‌وزیری آن شهر دست یازید.

مسعود کشمیری، عضو گروهک مجاهدین خلق، پیشتر به شیوه منافقانه‌ای در شورای امنیت کشور رخنه کرده بود. وی در آن روز با بمب جاسازی شده در کیفش، بی‌آنکه بازرسی شود، وارد ساختمان نخست‌وزیری گردید. او چون دبیر نشست شورای امنیت ملی کشور هم بود، درست نزدیک به شهید محمدعلی رجایی و شهید حجت‌الاسلام دکتر محمدجواد باهنر نشست. کشمیری پس از خواندن قرآن و به کار انداختن بمب ساعتی، از اتاق بیرون می‌رود. ناگهان بمب منفجر می‌گردد و رییس جمهور و نخست‌وزیر شهید می‌شوند. وحید دستجردی هم که در آن نشست حضور داشت، به سختی زخمی می‌گردد، ولی خود را به مهتابی ساختمان می‌رساند و به پایین‌می‌پرد. شش روز پس از آن، در چهاردهم شهریور 1360 در اثر سوختگی شهید به شهادت می‌رسد.»

محمدمهدی کتیبه، شاهد آن رویداد، می‌گوید: «تیمسار وحید دستجردی در این حادثه کنار دست آقای باهنر نشسته بود ... آقای دستجردی در این حادثه سوختگی زیادی داشت ... در همان روز شهادت دستجردی، منافقین با انفجار دیگری نیز آیت‌الله شیخ علی قدوسی، دادستان کل انقلاب، را شهید می‌کنند.»

حضرت امام(ره) به مناسبت شهادت شهید دستجردی و شهید آیت‌الله شیخ‌علی قدوسی، پیامی فرستادند که بدین شرح است: «اینجانب، شهادت دادستان کل انقلاب(شهید قدوسی) و سرهنگ وحید دستجردی که در راس شهربانی و قوای انتظامی در حال انجام وظیفه بودند و به این تحفه الهی نایل شدند، را به ملت ایران، به حوزه علمیه قم و قوای مسلح تبریک و تسلیت عرض می­کنم و از خدای متعال، رحمت برای آنان و صبر و شکیبایی برای خانواده محترمشان خواستارم.»(صحیفه امام، ج15، ص173)

شهید دستجردی در فاجعه بمب‌گذاری نخست‌وزیری در هشتم شهریور 1360 مجروح شد و در چهاردهم شهریور همان سال بر اثر جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نایل آمد.»


ایبنا