21 آذر 1404

نقطه آغاز جنگ سرد از تبریز

روایتی از فرقه دموکرات ایران


احمد ساجدی

نقطه آغاز جنگ سرد از تبریز

روز ۲۱ آذر ۱۳۲۴ دولت خودمختار وابسته به فرقه دموکرات آذربایجان در تبریز اعلام موجودیت کرد.[1] در این روز کابینه خودخوانده آذربایجان با نخست‌وزیری جعفر پیشه‌وری و هیئت وزیران ۱۰ نفره وی در تبریز آغاز به کار کردند و همزمان دسته‌جات مسلح فرقه دموکرات آذربایجان، ادارات شهربانی و ژاندارمری و سایر دوایر دولتی تبریز را به تصرف خود درآوردند و لشکر آذربایجان را نیز به تسلیم واداشتند.[2] مراسم افتتاح مجلس ملی آذربایجان نیز در همین روز در حضور کنسول شوروی برگزار شد.[3]

 سه روز پس از این رویداد یعنی در ۲۴ آذر ۱۳۲۴ فرقه دموکرات کردستان نیز در آن استان دولت خودمختار تشکیل داد. «جعفر پیشه‌وری» مدیر نشریه چپگرای «آژیر» و از عوامل تاسیس حزب کمونیست ایران[4] رهبری دولت خودمختار آذربایجان را بر عهده گرفت و «قاضی محمد» که از شخصیت‌های کرد طرفدار شوروی به شمار می‌آمد به توصیه رئیس حزب کمونیست آذربایجان شوروی فرقه دموکرات کردستان ایران را تشکیل داد[5] و سپس در دوم بهمن 1324 در حالی که لباس نظامیان روسی بر تن داشت[6] تاسیس دولت خودمختار کردستان را اعلام و ریاست آن را عهده‌دار شد.[7]

 بدین ترتیب دو جمهوری خودخوانده با حمایت مالی، تبلیغی و نظامی شوروی در دو استان ایران شکل گرفتند[8]؛ پدیده‌ای که آغازگر جنگ سرد شرق و غرب شد و مفهومی جز پیگیری خط «تجزیه‌طلبی» با هدف دستیابی به اغراض سیاسی نداشت.

 ریشه تجزیه‌طلبی بیگانگان در خاک ایران

 حوادث آذربایجان و کردستان ریشه در اهداف و برنامه‌های حکومت کمونیستی شوروی در قبال خاک ایران داشت. تشکیل «جمهوری خودمختار آذربایجان» و سپس «جمهوری خودمختار کردستان» از تبعات حضور دراز مدت نیروهای نظامی شوروی در ایران و ناشی از شکست تلاش روس‌ها در کسب امتیاز استخراج و بهره‌برداری از نفت دریای خزر از دولت ایران بود؛ تلاشی که البته عکس‌العملی در برابر امتیازخواهی شرکت‌های نفتی انگلیس و آمریکا در اسفند ۱۳۲۲ از دولت وقت ایران بود.[9]

 در اسفند ۱۳۲۲ دو هیئت انگلیسی و آمریکایی از جانب شرکت‌های بزرگ نفتی به تهران آمدند و هر دو خواستار امتیاز نفت نواحی جنوب شرقی ایران شدند. در اردیبهشت ۱۳۲۳ نیز «برایتون» مستشار آمریکایی که نماینده کمپانی آمریکایی «سینکر» بود با هدف مذاکره راجع به منابع نفتی بلوچستان به تهران آمد. نمایندگان یک کمپانی دیگر آمریکایی به نام «امریکن . ایستر .کو» نیز در ایران مشغول مذاکره بودند. از مرداد ۱۳۲۳ دولت ایران عملاً با دولت آمریکا و کمپانی‌های نفتی آن کشور مذاکراتی پنهانی برای واگذاری امتیازات مورد نظر آنان را آغاز کرده بود.[10] بعد از این مطالبات استعماری، دولت محمد ساعد موضوع واگذاری امتیازات نفتی به هیئت‌های غربی را با آنان مورد بررسی قرار داد. این مذاکرات ابتدا مخفی بود. اما کمی بعد دکتر رضا رادمنش سخنگوی فراکسیون حزب توده در مجلس شورای ملی آن را کشف و در مجلس فاش ساخت. در پی این افشاگری، بلافاصله یک هیئت اقتصادی شوروی به ریاست «سرگئی کافتارادزه» معاون وزارت خارجه آن کشور به تهران آمد و متقابلاً درخواست امتیاز نفت شمال را مطرح کرد.[11]

 «کافتارادزه» برای هموار کردن راه امتیازخواهی کشورش، با ساعد نخست‌وزیر و محمدرضاشاه ملاقات کرد و به مناطق شمالی ایران نیز سفر کرد. سپس در سوم مهر ۱۳۲۳ دولت شوروی در یادداشتی به نخست‌وزیر ایران، تقاضای اعطای امتیاز تجسس و استخراج نفت مناطق سمنان، گرگان، مازندران، گیلان و آذربایجان را مطرح کرد.[12] همزمان روزنامه‌های طرفدار حزب توده نیز تبلیغات گسترده‌ای را به نفع واگذاری این امتیاز به روس‌ها آغاز کردند و حتی نشریه «مردم برای روشنفکران»، شمال ایران را «حریم امنیتی شوروی» نامید.[13]

در آن زمان استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، گیلان، مازندران، نیمی از استان کردستان و همچنین بخش‌های وسیعی از شمال استان خراسان تحت اشغال روس‌ها بود. آنها برخلاف قراری که با سایر متفقین داشتند و طبق آن باید ۶ ماه پس از پایان جنگ جهانی دوم ایران را ترک می‌کردند، نه تنها طی این مدت قوای خود را از ایران خارج نکردند، بلکه تنها در آذربایجان شرقی بین ۶ تا ۸ لشکر از نیروهای خود را حفظ کرده بودند.[14] با این همه، درخواست‌شان برای واگذاری امتیاز استخراج نفت دریای خزر به روسیه، در جلسه ۲۷ مهر ۱۳۲۳ دولت ایران رد شد.[15]

 به تلافی این اقدام، حزب توده در حمایت از منافع شوروی در ایران، روز 5 آبان ۱۳۲۳ راهپیمایی عظیمی را در حمایت از روس‌ها و بر علیه دولت ساعد در تهران برگزار کرد.[16]

 مخالفت مجلس و فتنه‌انگیزی متجاوزین

 با وجود این جوسازی‌ها و فشارها، مجلس شورای ملی در جلسه ۱۱ آذر همان سال طرح مهمی حاوی ممنوعیت مذاکره درباره اعطای امتیاز نفت به خارجیان را به تصویب رساند.[17] به موجب این مصوبه که توسط مصدق ارائه شده بود[18]، دولت‌ها حتی از انجام مذاکره درباره اعطای امتیاز نفت به خارجیان منع شدند.[19] یک هفته پس از این مصوبه، «کافتارادزه» ناراضی، بدون خداحافظی با مقامات رسمی ایران با هیئت همراهش ایران را ترک کرد.[20] سپس روسها برای تحقق خواسته‌های خود درصدد اعمال فشار بر دولت ایران برآمدند و حزب کمونیست آذربایجان شوروی مامور انجام این فشار شد.

 در مرداد ۱۳۲۴ میرجعفر باقرف رئیس حزب کمونیست آذربایجان شوروی به مسکو احضار شد و دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی قرار محرمانه تحت عنوان «تدابیر لازم در مورد سازماندهی جنبش‌های جدایی‌خواهانه در آذربایجان و سایر شهرهای شمالی ایران» را صادر و به وی ابلاغ کرد. برای رهبری این جنبش جدایی‌خواهانه در آذربایجان، تشکیل «فرقه دموکرات آذربایجان» پیش‌بینی شده بود.[21]

 در پی دریافت این دستور، میر جعفر باقروف کمی پیش از پایان رسمی جنگ جهانی دوم[22] چهار نفر را به باکو فراخواند: عبدالصمد کامبخش عضو کمیته مرکزی حزب توده که معتمد مقامات مسکو بود، صادق پادگان مسئول کمیته ایالتی حزب توده در آذربایجان، سید جعفر پیشه‌وری عضو قدیمی حزب کمونیست ایران و یکی از تحصیل کردگان دانشگاه کوتو، و حاجی میرزاعلی شبستری. در این سفر و جلساتش، نطفه تشکیلات جدیدی به نام «فرقه دموکرات آذربایجان» به رهبری پیشه‌وری بسته شد. این فرقه در شهریور ۱۳۲۴ اعلام موجودیت کرد.[23] این اعلام موجودیت با استفاده از شبکه امنیتی و اطلاعاتی گسترده‌ای که مقامات مسکو در آذربایجان شوروی برپا کرده بودند، صورت گرفت.[24]

 حضور ارتش سرخ و دستور صریح استالین برای تشکیل یک حکومت خودمختار در آذربایجان، عرصه را بر ماموران محلی ایران به ‌شدت تنگ کرده بود. نیروهای بیگانه ضمن نقض حاکمیت ملی، سعی بر آن داشتند عِرق ایرانی و تعصب ملی مردم را نیز در‌هم بشکنند. دخالت‌های آشکار ارتش سرخ در امور آذربایجان از یک سو، و ارتباط تشکیلاتی حزب ‌توده و فرقه دموکرات با شوروی از سوی دیگر، اسباب خشم و نفرت مردم را فراهم آورده بود.[25]

 با مسلح شدن اعضای فرقه دموکرات، گام‌های نهایی برای اجرای نقشه طراحی‌شده در مسکو، برداشته شد. در ۲۸ آبان ۱۳۲۴ گروه‌های مسلح فرقه با چند کامیون، وارد اردبیل شدند و به محض ورود، بی‌سیم‌های تلگراف و تلفن شهر را قطع و از خروج اشخاص از شهر جلوگیری کردند. آستارا و اردبیل در ۱۵ آذر با یورش نیروهای مسلح فرقه دموکرات و حمایت ارتش سرخ سقوط کرد و در مدت سه هفته، سراسر آذربایجان به تصرف فرقه دموکرات درآمد.[26]

 در آبان ۱۳۲۴ دولت مرکزی تصمیم گرفت برای سرکوبی فرقه دموکرات، نیروی نظامی به آذربایجان نظام کند اما قوای ایران در ۶ کیلومتری قزوین در منطقه «شریف‌آباد» که محدوده متصرفی شوروی بود، توسط نظامیان روس متوقف شد و آنان اجازه پیشروی به نیروهای ایران را ندادند.[27] پس از این رویداد بود که حزب دموکرات آذربایجان دلگرم از حمایت شوروی، رسماً تشکیل دولت خودمختار را در تبریز اعلام کرد.[28]

 متعاقباً فرقه دموکرات کردستان نیز در آبان ۱۳۲۴ در مهاباد برپا شد و «قاضی محمد» در بهمن همان سال تشکیل حکومت خودمختار کردستان را اعلام کرد و مجلسی نیز به نام «مجلس ملی کردستان» تاسیس نمود. تشکیل این حکومت نیز به دنبال ملاقات «قاضی محمد» با بعضی مقامات شوروی و با مساعدت مادی و معنوی روس‌ها صورت گرفت.[29]

به این ترتیب جعفر پیشه‌وری در تبریز دولت ملی آذربایجان و قاضی محمد رهبر حزب دموکرات کردستان ایران جمهوری مهاباد را تاسیس و اعلام خودمختاری کردند.[30]

علاوه بر این حزب کمونیست آذربایجان شوروی با کمک حزب توده که سه سال قبل از آن در ۷ مهر ۱۳۲۰ در ایران به وجود آمده بود[31] به احساسات تجزیه‌طلبانه در آذربایجان و کردستان دامن می‌زدند.

 در این رابطه، دولت ابراهیم حکیمی در ۲۹ دی ۱۳۲۴ در موضعی کاملاً انفعالی علیه دخالت‌های شوروی در امور ایران به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرد[32] و فردای آن روز به دلیل عدم موفقیت در حل بحران این دو استان، از مقام خود استعفا کرد. یک هفته بعد در ۷ بهمن احمد قوام با تایید مجلس شورای ملی عهده‌دار مقام نخست‌وزیری شد.[33]

 ماموریت احمد قوام

 احمد قوام معروف به «قوام‌السلطنه»، نوه میرزا محمد قوام‌الدوله موسس لژ فراماسونری خراسان بود. او برادر وثوق‌الدوله عاقد قرارداد ننگین ۱۹۱۹ و یکی از عوامل اصلی پیشبرد سیاست استعماری انگلیس و آمریکا در تاریخ ایران به شمار می‌رفت.[34]

 قوام از حمایت صریح غرب برخوردار بود، زبان تعامل با روس‌ها را می‌دانست، در شرایطی که روس‌ها با کمک حزب توده در مسیر جدایی آذربایجان و کردستان از پیکره ایران می‌کوشیدند، به ثمربخش بودن ائتلاف با حزب توده اعتقاد داشت و خود را در حل مشکل این دو استان توانا می‌پنداشت.

 او در اولین مرحله از ماموریت خود در ۲۹ بهمن ۱۳۲۴ در راس هیئتی برای یافتن راه‌های متقاعد کردن روسها به خروج از خاک ایران، راهی مسکو شد.[35] در مسکو، استالین با صراحت به وی گفت:

 «شرط عقب‌نشینی نیروهای شوروی از مناطق مرکزی ایران، شناسایی حکومت خودمختار آذربایجان و موافقت ایران با تشکیل شرکت مختلط ایران و شوروی برای بهره‌برداری از نفت شمال ایران است. ولی استان‌های شمالی ایران تا هر وقت که مقتضی باشد در اشغال شوروی باقی خواهد ماند.»[36]

 مولوتوف وزیر خارجه شوروی نیز گستاخ‌تر از استالین، نقشه ایران را مقابل چهره قوام روی میز پهن کرد و به وی گفت: «ما فقط امتیاز می‌خواهیم.»[37]

 قوام بی‌آنکه بتواند توقعات کرملین را در اولین ماموریت خود برآورده سازد، در ۱۹ اسفند به سفر خود خاتمه داد و به تهران بازگشت.[38]

 وی یک هفته پس از بازگشت از مسکو شکوائیه‌ای علیه شوروی به شورای امنیت سازمان ملل تسلیم کرد. این شکایت، علیرغم مخالفت و اخطار دولت شوروی، در ۲۶ اسفند از سوی حسین علاء سفیر ایران در واشنگتن، تسلیم دبیر کل سازمان ملل شد.[39] گرومیکو، نماینده شوروی در سازمان ملل درخواست کرد که جلسه‌ی شورای امنیت برای رسیدگی به شکایت ایران تا ۲۱ فروردین به تعویق بیفتد؛ اما نمایندگان امریکا و انگلیس که به جای دولت ایران تصمیم می‌گرفتند، با این پیشنهاد مخالفت کردند. در نتیجه، روز ۲۹ اسفندماه سادچیکوف سفیر جدید شوروی وارد تهران شد و بلافاصله مذاکره خود را با قوام آغاز کرد.[40]

 زیاده‌خواهی روس‌ها، خشم آمریکایی‌ها را به دنبال داشت. ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا که مایل نبود روس‌ها نیز مانند آمریکایی‌ها بر سر خوان گسترده نفت ایران سهیم باشند، روز اول فروردین ۱۳۲۵ طی اولتیماتومی به شوروی اخطار کرد اگر روس‌ها از خاک ایران خارج نشوند، نیروهای آمریکایی را به ایران باز خواهد گرداند.[41]

 روز ۶ فروردین سادچیکوف سفیر شوروی در تهران به قوام اطلاع داد:

 «در صورتی که ایران با تشکیل یک شرکت مختلط نفت ایران و شوروی که ۵۱ درصد آن متعلق به ایران باشد و در مورد رهبران حکومت آذربایجان نیز ترتیبات مسالمت‌آمیز داده شود، کل نیروهای روسی تا ۹ اردیبهشت از خاک ایران بیرون خواهند رفت.»

 قوام پذیرش این پیشنهاد را مشروط بر تصویب آن در مجلس شورای ملی کرد. این قرارداد در ۱۵ فروردین به امضای قوام - سادچیکوف رسید و در آن ایجاد یک شرکت مختلط نفت بین دو کشور با تاریخ انقضای ۷ ماهه مورد موافقت قرار گرفت. با این موافقتنامه روس‌ها تا اواخر اردیبهشت ۱۳۲۵ خاک ایران را ترک کردند.[42] ولی اجرای فعالیت شرکت مختلط، به تصویب قرارداد در مجلس منوط شده بود.

 دوره چهاردهم مجلس شورای ملی در 21 اسفند ۱۳۲۴ به کار خود خاتمه داد[43] و قوام از تصمیم مجلس پانزدهم برای رد قرارداد منعقده با روس‌ها مطلع بود. از این رو برای مهار عکس‌العمل بعدی حزب توده، یک دولت ائتلافی با این حزب در ۱۰ مرداد ۱۳۲۵ تشکیل داد[44] و سه وزارتخانه بهداشت، فرهنگ و بازرگانی را در اختیار افراد حزب توده گذاشت.[45]

 ورود ارتش به میدان و پایان ماجرا

به این ترتیب، با خروج نظامیان روسی و فراهم شدن شرایط، روز 18 آذر 1325 جلسه‌ای در حضور شاه، وزیر جنگ، رئیس ستاد ارتش و چند تن از امرای نظامی تشکیل شد تا نحوه حرکت قوا به آذربایجان تعیین شود و سرانجام قوای مسلح ایران در ۲۱ آذر ۱۳۲۵ وارد آذربایجان شدند.[46] پیشه‌وری به شوروی گریخت و چندی بعد در یک سانحه رانندگی کشته شد. پنج روز بعد در 26 آذر قوای ارتش وارد مهاباد شدند.[47] سایر سران حکومت‌های دست‌نشانده آذربایجان و کردستان نیز که موفق به عبور از مرز و فرار به شوروی نشده بودند، به چوبه دار سپرده شدند.[48] روزنامه‌های باکو در 1326 تعداد پناهندگان ایرانی به شوروی را نزدیک به 70 هزار نفر ذکر کردند.[49]

 مجلس پانزدهم که پس از یک سال و چهار ماه فترت در ۲۵ تیر ۱۳۲۶ افتتاح شد[50]، در جلسه روز 29 مهر آن سال قرارداد قوام - سادچیکوف را با اکثریت ۱۰۲ رای از مجموع ۱۰۴ رای نمایندگان، مردود اعلام کرد.[51]

 قوام نیز به پاس قدردانی از حمایت آمریکا، به طور محرمانه یک پیمان مهم نظامی با آن کشور به امضا رساند. به موجب این پیمان «مستشاران آمریکایی حق انحصاری دخالت در امور ارتش ایران را پیدا می‌کردند و در نتیجه دولت ایران جز با اجازه آمریکا حق استخدام مستشار از سایر دولت‌ها را نداشت و ارتش ایران به صورت جزئی از وزارت جنگ آمریکا در می‌آمد و حق حاکمیت و استقلال و حیات سیاسی ایران متزلزل می‌شد.»[52]

ایران، صحنه نمایش جنگ سرد غرب و شرق

 سال‌های نیمه اول دهه ۱۳۲۰ سال‌های اوج باج‌خواهی نیروهای استعماری از منابع نفتی ایران بود. در حالی که در اسفند ۱۳۲۲ هیئت‌های انگلیسی و آمریکایی و هلندی برای دریافت امتیاز نفت نواحی جنوب شرقی ایران به تهران آمده بودند.[53] روس‌ها نیز در مهر ۱۳۲۳ متقابلاً امتیاز نفت شمال را مطالبه می‌کردند.[54] در ادامه این باج‌خواهی‌ها در سال ۱۳۲۵ نیز گروهی در خوزستان اعلام موجودیت کردند و همان امتیازات را خواستند و با دخالت شرکت نفت انگلیس چند نفر از شیوخ عرب «اتحادیه عشایر خوزستان» را تشکیل دادند و تجزیه غرب ایران را مطرح کردند. بعد از خوزستان در فارس نیز «کمیته ایالتی دموکرات فارس» همان اختیارات را درخواست کرد.[55]

 به عبارت دیگر، ایران در آن سال‌ها صحنه نمایش جنگ سرد میان استعمار شرق و غرب شده بود. استعماری که یک سوی آن شوروی و سوی دیگر آن طیفی از دولت‌های غربی و شرکت‌های چند ملیتی وابسته به اردوگاه غرب صف کشیده و هر دو طرف چشم به منابع نفتی و سرمایه‌های ملت ایران در شمال و جنوب کشور دوخته بودند.

 طرفین این زورآزمایی هر یک به طور جداگانه دارای عوامل و مزدورانی نیز بودند که در داخل کشور زمینه‌ساز تامین منافع آنان بودند. مظفر فیروز در مقام معاونت قوام‌السلطنه، سیاست نزدیکی به شوروی را دنبال می‌کرد و حسین علاء به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل، مجری سیاست انگلیس بود.[56] در این میان آنچه که مفهومی نداشت استقلال، حاکمیت ملی، حقوق مردم و تمامیت کشور بود.

 از این رو حرکت قوام را به هیچ روی نمی‌توان دارای انگیزه‌های «بیگانه ستیزی» تلقی کرد. او فقط مجری طرح و برنامه آمریکا و انگلیس برای قطع کردن دست روس‌ها از منابع نفتی شمال ایران بود. به همین دلیل پس از رد درخواست روس‌ها در مجلس پانزدهم، نه تنها امتیازات نفتی انگلیس و آمریکا و هلند لغو نشد، بلکه دولت قوام پیمان استعماری تازه‌ای با آمریکایی‌ها به امضا رساند.

 

[1].گذشته، چراغ راه آینده است(تاریخ ایران در فاصله دو کودتا: ۱۲۹۹ تا ۱۳۳۲)، ن . جامی، انتشارات ققنوس، پاییز ۱۳۶۲، صفحه ۳۲۲ و ۳۲۳

[2]. ذوقی، ایرج، ایران و قدرت‌های بزرگ در جنگ دوم جهانی، انتشارات پاژنگ، ۱۳۶۷، صفحه ۲۵۹

[3]. فصلنامه مطالعات تاریخی، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، جلد ۲۲، پاییز 1387، صفحه ۱۴۷

[4]. حزب توده از شکل‌گیری تا فروپاشی (۱۳۲۰ تا ۱۳۶۸)، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، بهار ۱۳۸۷، صفحه ۶۲

[5]. روزنامه ایران ۱۳ مرداد ۱۳۹۹، شماره ۷۴۱۰، مقاله «اعدام قاضی محمد در میدان چوارچرا»

[6]. فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، شماره 63، زمستان 1397، صفحه 86

[7]. حزب توده، همان، صفحه 379

[8]. گذشته، چراغ راه....، همان، صفحه 355

[9]. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی(۱۳۰۰ تا ۱۳۵۷)، نشر پیکان، تهران، ۱۳۹۴، صفحه ۹۲

[10]. فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، شماره ۱۰، صفحه ۹۵

[11]. مدنی، سید جلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، دفتر انتشارات اسلامی، قم، تابستان ۱۳۸۷، جلد ۱، صفحه ۲۸۹

[12]. فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، شماره ۱۰، صفحه ۹۶

[13]. فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، شماره ۱۰، صفحه ۹۶

[14]. خاطرات ارتشبد حسین فردوست(گزیده کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی)، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، اسفند ۱۴۰۱، صفحه ۴۹

[15]. حسینیان، روح‌الله، درآمدی بر انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸، صفحه ۱۴۳

[16]. فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، شماره ۱۰، صفحه ۹۷

[17]. روزنامه اطلاعات ۱۱ آذر ۱۳۲۳، شماره ۵۶۲۹، صفحه ۱؛ هوشنگ مهدوی، همان، صفحه 93

[18]. فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، شماره ۱۰، صفحه ۹۷

[19]. تکمیل همایون، ناصر، به یاد ۲۹ اسفند روز تاریخی و شکوهمند ملی شدن نفت، مجله حافظ، شماره ۲۵، ۱۳۸۴، صفحه ۵

[20]. فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، شماره ۱۰، صفحه ۹۷ ؛ هوشنگ مهدوی، همان، صفحه 95

[21]. فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، شماره ۱۰، صفحه ۹9

[22]. جنگ جهانی دوم رسماً در ۱۱ شهریور ۱۳۲۴ پایان یافت. / روزنامه اطلاعات ۱۱ شهریور ۱۳۲4، شماره ۵847، صفحه ۱ ؛ اخوان توکلی، فرناز، گاهشمار روابط ایران و انگلیس، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۶، صفحه ۲۴۶

[23] فرج‌اللهی، محمدامین، سایه سرخ، سرگذشت تشکیلات مخفی حزب توده ایران (۱۳۵۳ تا ۱۳۶۲) موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، زمستان ۱۴۰۳، صفحه ۳۳

[24]. فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، شماره ۱۰، صفحه ۹8

 

[25]. صدر، منیژه‌، پیدایش فرقه دموکرات، تهران، مرکز اسناد انقلاب، ۱۳۸۳، صفحه ۵۵ – ۶۵

[26]. نهاد ریاست جمهوری، بحران آذربایجان به روایت اسناد نخست‌وزیری، تهران، انتشارات نهاد ریاست جمهوری، 1380، صفحه ۴۲ - ۴۳

[27]. مدنی، همان، صفحه ۲۹۴

[28]. مدنی، همان، صفحه 294 (پاورقی)

[29]. مدنی، همان، صفحه ۲۹۶

[30]. فرج‌اللهی، همان، صفحه 34

[31]. گذشته، چراغ راه....، همان، صفحه ۱۵۱

[32]. روزنامه اطلاعات، 30 دی 1324، شماره 5963، صفحه 1؛ گذشته، چراغ راه....، همان، صفحه ۳۶۳

[33]. گذشته، چراغ راه....، همان، صفحه ۳۷۹

[34]. مدنی، همان، صفحه ۳0۷

[35]. روزنامه اطلاعات، 29 بهمن 1324، شماره 5987، صفحه 1؛ هوشنگ مهدوی، همان صفحه ۱۱۲

[36]. هوشنگ مهدوی، همان، صفحه ۱۱۳

[37]. مدنی، همان، صفحه ۳۱۶

 

[38]. 38- روزنامه اطلاعات، 19 اسفند 1324، شماره 6003، صفحه 1؛ هوشنگ مهدوی، همان، صفحه ۱۱۳

 

[39]. روزنامه اطلاعات 26 اسفند ۱۳۲4، شماره 6009، صفحه ۱

[40]. گذشته، چراغ راه....، همان، صفحه 395

[41]. هوشنگ مهدوی، همان، صفحه ۱۱۴

[42]. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، نشر ناشر، تهران، ۱۳۶۲، جلد ۶، صفحه ۴۹۱

[43]. روزنامه اطلاعات، 21 اسفند 1324، شماره 6005، صفحه 1

[44]. روزنامه اطلاعات، 10 مرداد 1325، شماره 6119، صفحه 1

[45]. مدنی، همان، صفحه ۳۱۳

[46]. علوی، سید علی، زندگی و زمانه سید حسن تقی‌زاده، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، بهار ۱۳۸۵، صفحه ۲87

[47]. فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، شماره 63، صفحه 90

[48]. هوشنگ مهدوی، همان، صفحه ۱۱۷

[49]. علوی، همان، صفحه ۲88 (پاورقی)

[50]. روزنامه اطلاعات، 25 تیر 1326، شماره 6397، صفحه 1

[51] روزنامه اطلاعات، 30 مهر 1326، شماره 6477، صفحه 1؛ مکی، همان، صفحه ۴۹۳

[52]. مدنی، همان، صفحه ۳۱۸

[53]. هوشنگ مهدوی، همان، صفحه ۹۲

[54]. فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، شماره ۱۰، صفحه ۹۶

[55]. مدنی، همان، صفحه ۳۱۲

[56]. مدنی، همان، صفحه ۳۱۲ (پاورقی)