08 دی 1398
مرگ اسماعیل رائین به روایت مظفر بقایی
اسماعیل رائین نویسنده سری کتابهای «فراموشخانه و فراماسونری در ایران» بود. ساواک در تهیه و انتشار این کتابها همکاری فعالی در قالب ارائه اسناد و مدارک داشت. پس از انتشار کتابها اسماعیل رائین با ماسونها و نزدیکان آنها ارتباطات وسیعی برقرار کرد و ماحصل آن را برای ساواک ارسال میداشت. رائین، رابطه خوبی با امیراسدالله علم، وزیر دربار داشت و حتی در نوشتههای خود، او را میستود. نوشتههای وی را، میتوان بخشی از تاریخ ماسونی و حذف چهرههای خاص دانست. مصاحبه مظفر بقایی با دانشگاه هاروارد در قالب پروژه تاریخ شفاهی در مورد او در ادامه میآید.
سوال: درباره اسماعیل رائین چه میدانید؟ او را کشتند یا سکته کرد؟
بقایی: او را کتک زدند و زیر کتک سکته کرد. قبلاً دو بار سکته کرده بود. انتشارات امیرکبیر که [عبدالرحیم]جعفری رئیس آن بود، کتابهای او را بی اجازه تجدید چاپ میکرد. یک کتاب هم بدون اجازه چاپ کرده بود و رائین اعلام جرم کرده بود و پنج میلیون تومان ادعای خسارت کرده بود. بعد یک روز با وکیلش و بازپرس میروند به دفتر انتشارات امیرکبیر که دفاتر او را تأمین کنند برای ادعانامه. ایادی جعفری میریزند سرش و کتک میزنند.
بعد از رئیس ساواک آمریکا شنیدم که ساواک دستور داده بود تمام این کتابهای فراماسونری در ایران را جمع کنند. کارمندان ساواک موظف بودند اگر جایی دیدند بخرند. ضمناً ساواک از رائین التزام گرفته بود که جلد چهارم فراماسونری در ایران را چاپ نکند. جلد چهارم فراماسونری در ایران صد و بیست صفحه اش درباره شریف امامی است.
سوال: آیا شما آشنایی مستقیم با شریف امامی داشتید؟
بقایی: خیر , خاطره دیگری درباره فراماسونری دارم.
دانشجویان دانشگاه ملی یک بار جلوی امام جمعه [سید حسن امامی] را میگیرند و میگویند:
آقا شما فرماسون هستید؟
امام جمعه میگوید: «بله که هستم توی این مملکت هرکس باید یک تکیه گاهی داشته باشد بله من هستم.» از تقیزاده هم پرسیده بودند درباره فراماسونری و او جواب میدهد:
«اینها افسانه های عوام فریبانه است که در میان مردم شایع است و هیچ پایه و ریشه ای ندارد.»
ولی بعد معلوم شد که تقیزاده جزو لژ انتخابی است و دوره دارد. تقیزاده به مناسبت قدمت خدمت در فراماسونری به استادی اعظم مادامالعمر منصوب شده بود.
پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد