26 اردیبهشت 1400
بررسی نظری و تاریخی مواضع نهضت آزادی ایران در برخورد با انقلاب اسلامی (4)
فصل دوم: مواضح نهضت آزادی در انقلاب اسلامی
سیاست گام به گام
امام خمینی مسئولیت دولت موقت انقلاب اسلامی ایران را به رهبر آزادی، یعنی مهندس مهدی بازرگان، واگذار نمود. هر چند نهضت آزادی بارها اعلام کرد که به عنوان یک سازمان، تاثیری در دولت موقت نداشته و دولت موقت یک دولت نهضتی نبوده است. اما پر واضح است که این ادعا کاملا بی پایه و اساس بوده و اکثریت قریب به اتفاق وزرای کابینه بازرگان را همفکران وی در نهضت آزادی تشکیل می دادند. وانگهی بسیاری از استانداران و روسای نهادهای دولتی نیز از وابستگان جریان نهضت آزادی و پیروان اندیشه ملی گرایی انتخاب شده بودند و طبیعی است که سرنوشت و عملکرد دولت موقت به شکل مستقیم با سرنوشت نهضت آزادی پیوند داشت.
در عملکرد دولت موقت ناتوانی های اساسی به چشم می خورد. وجود همین ناتوانی ها باعث سقوط دولت موقت و انزوای سیاسی بازرگان و نهضت آزادی گردید. مهم ترین این ناتوانی ها اتخاذ سیاست گام به گام و تساهل در امور بود. طبیعی است مردمی که با اتحاد و یکپارچگی مثال زدنی، رژیم شاهنشاهی را سرنگون ساخته اند با توجه با قاطعیت انقلابی رهبر انقلاب، انتظار داشتند که دولت منتخب امام پاسخگوی شور و هیجان انقلابی آنها بوده و با سرعت و کمال قاطعیت موانع را از سر راه برداشته وبا جایگزین کردن احکام اسلامی در بدنه اجرایی کشور مرحله انتقالی را پشت سرگذاشته و زمینه استقرار نهایی حکومت اسلامی را فراهم آورده است. اما بازرگان از همان مراحل آغازین پذیرفتن مسئولیت ریاست دولت موقت نشان داد که با روحیه غیر انقلابی که دارد، نمی تواند چارچوب های قانونی و قالب کلی رژیم گذشته را در هم بریزد و طرحی نو و همگام با مقتضیات انقلاب دراندازد. وی در نخستین سخنرانی خود پس از پذیرفتن مسئولیت نخست وزیری می گوید:طبیعت بنده و اکثریت ملت، سلم و صفا و صلح و احتراز از دشمنی و خشونت و خونریزی است.(1)
نخست وزیر دولت موقت با همین دیدگاه بر آن بود که دادگاه های انقلاب نباید نسبت به جنایتکاران رژیم پهلوی با حالت کیفردهی برخورد نماید، بلکه از در اغماض و بخشش در آید تا آبروی ایران در مجامع بین المللی ریخته نشود! وانگهی توطئه های ضد انقلاب در مناطق حساس کشور همانند کردستان، گنبد و خوزستان و تحرکات آشوب گرایانه گروهک ها در شهرها، به برخورد قاطع دولت نیازمند بود و هرچند که امام اتخاذ شیوه های انقلابی و قاطعانه را به دولت توصیه می کرد، ولی نخست وزیر وقعی نمی نهاد و حتی پاکسازی عوامل رژیم را نیز انتقام گیری قلمداد می کرد. مساله کردستان و طولانی شدن آن از مصادیق آشکار همین ناتوانی دولت موقت بود که سعی داشت بدون تکیه بر نیروهای نظامی، موضوع را با مذاکره و احترام متقابل! فیصله دهد و باعث شد خسارت های ملی و جانی فراوانی به کشور وارد آید.
موضوع تساهل دولت موقت تا آنجا پیش رفت که حتی همفکران وی در نهضت آزادی نیز به شیوه مسالمت آمیز بازرگان و همکارانش اعتراض کرده و در بیانیه ای به مناسبت حوادث کردستان، می نویسند:
اگر دولت به جای تهدید کردن به استعفا و هدر دادن وقت و نیروی امام، در حل و فصل مسائل رفرمیستی و شکلی به مسائل جدی و کلی توجه می کرد و در خصوص آنها در کنار امام قرار می گرفت و با قاطعیت عمل می کرد، کار ما پس از شش ماه به اینجا نمی رسید که درباره انقلاب نیاز به طرح چنین حقایق تلخی باشد. (2)
رویارویی با امام
نه تنها طبقات مختلف به دولت فشار می آورند، بلکه آقا هم ما را تحت فشار می گذارد. آقا یکپارچه احساس و انقلاب و عطوفت و همیشه از قلب و دل و مغز و زبان مدافع و طرفدار طبقه ضعیفان و بینوایان و به قول خودشان پا برهنگان هستند. احساسات ایشان را بر می انگیزند و آن وقت آقا وادار می شوند، طاقت نمی آورند، از بالا سرما، بدون مراجعه و مشاوره با دولت، بدون اینکه از ما بپرسند، اعلامیه دستور صادر می فرمایید. یک دفعه دست وپای ما را توی پوست گردو می گذارند، شب جمعه اخیر، هشت نفر از هیات وزرا خدمت آقا رسیدیم. صاف و پوست کنده گفتیم: خدا عمر و توفیق آقا را زیاد کند، شما هم که ما را کلافه کردید. (3)
رویارویی با ملت
بازرگان از انتقادها و اعتراض های فراگیر مردم نسبت به روش های غیر انقلابی دولت موقت به نق زدن وچوب لا ی چرخ گذاشتن تعبیر می کرد و از دخالت مردم گلایه داشت و در ملت انقلابی و پرشور ایران در برهه حساس پس از انقلاب، تخم دلسردی و نا امیدی می افشاند. او کمیته های انقلاب را که ازمتن مردم برخاسته بود، در یکی از سخنرانی های خود به سوسک تشبیه کرد و ملت را موجوداتی ضعیف و ناتوان خواند که دست وپا در آورده اند:
پس از پیروزی انقلاب ما در برابر دو پدیده یا دو امر تازه قرار گرفتیم. از یک طرف زبان ها وقلم ها باز شد ومردم آنچه در دل دارند می گویند....از طرف دیگر، پدیده دیگر ملت است که دست وپا درآورده به راه افتاده است. ملت کمیته ها را درست کرده و کمیته ها درکار دولت هم دخالت می کنند. این دو پدیده ودو حالت چیز کاملا تازه ای است که قبلا وجود نداشت و دولت را از هر جهت در تنگنا وناراحتی و گله و درد دل قرار داده است. این مساله ای که دولت با آن رو به روشده ومن هم دریکی از صحبت های تلویزیونی از آن گله کردم. می گویند یک دهاتی که به شهر آمده بود رفت دکان چلوکبابی، صاحب مغازه فهمید که این دهاتی است وبی اطلاع ظرف چلوکباب که برایش برایش گذاشت (آن وقت سر پوشی داشت مثل کلاه خود) سه تا سوسک هم لای پلوقرار داد این دهاتی وقتی سرپوش را بر داشت، دید سوسک ها دارند راه می روند. اول آنها را قاپ زد و خورد و به رفیقش گفت: چون اینها پا دارند و در می روند اول اینها را می خورم وبعد می روم سراغ چلوکباب وپیاز. حالا دولت هم اولین مساله ای که با آن روبه روست و من در یکی از صحبت های تلویزیونی، زبان گله گشودم، این کمیته ها بود. چون پا در آورده اند، دست در آورده اند ودر کارها دخالت می کنند، باید اول سراغ آنها برویم و دست و پایشان را ببندیم. (4)در حقیقت نهضت آزادی و تمامی جریان های شبه روشنفکری سکولار معتقد بودند که مردم تا وقتی ارزش دارند که برای رسیدن باند نهضت آزادی به قدرت تلاش و مبارزه کنند و آنگاه که حضرات بر اریکه قدرت نشستند، مردم حق هیچ گونه اظهار نظری ندارند، باید مانند بره رام وآرام! همه چیز را تحویل آنها دهند و بروند ومشغول کار خود باشند!
تمایل به امریکا
با نگاهی گذرا به هیات وزیران دولت موقت، این نکته را درمی یابیم که اکثریت قاطع این وزرا، شخصیت های نوظهور و غرب گرایی بودند که تبلیغات رسانه های رژیم شاه و رادیوها و مطبوعات بیگانه از آنها چهره های مبارز و پیشگام ساخته بود تا در صورت پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم شاه، چنین شخصیت هایی در مناصب مهم و حساس کشور قرار گیرند و سر نخ همچنان در دست امریکا و هم پیمانان او باشد و به عنوان مشتی از خروار این شخصیت های غرب زده و ملی که مدیران اجرایی نظام نوپای ایران اسلامی بودند، به چند تن از آنان اشاره می کنیم.
عباس امیر انتظام که سمت معاونت نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت را بر عهده داشت و به شدت مورد اعتماد و علاقه مهندس بازرگان بود، با استناد به مدارک معتبر در دادگاه انقلاب اسلامی، به جرم جاسوسی محکوم شده و به زندان افتاد.
حسن نزیه، اولین رئیس شرکت ملی نفت ایران پس از پیروزی انقلاب، به دلیل سوء استفاده های مالی و دریافت وجوه غیر قانونی محکوم شد و از ترس مجازات شدید به جای حضور در دادگاه به خارج از کشور گریخت و پیوستن خود را به صفوف ضد انقلاب اعلام کرد.
علی محمد ایزدی، وزیر کشاورزی دولت موقت، که بر اساس اسناد لانه جاسوسی امریکا چند ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، طی نامه ای به سفارت امریکا تقاضای روادید مهاجرتی و اقامت دائم کرده و اعلام داشته که پانصد هزار دلار سرمایه دارد و امیدوار است دوباره به امریکا بازگردد و شهروند مفیدی برای آن کشور باشد.(6)
رضا صدر، به عنوان وزیر بازرگانی دولت موقت و مدیر مسئول روزنامه میزان(ارگان غیر رسمی نهضت آزادی ایران)، پس از سقوط دولت موقت فردی بود که مدت بیست سال با عنوان روادید مهاجرتی در امریکا اقامت داشت وحتی اظهار نامه تمایل برای تابعیت امریکا یعنی ترک تابعیت وطن خود را امضا کرده بود. (7)
تیمسار احمد مدنی نیز ابتدا وزیر دفاع دولت موقت بود وسپس به فرماندهی نیروی دریایی انتخاب گردید که پس از رداعتبار نامه اش در مجلس شورای اسلامی به خارج از کشور گریخت وبه صف ضد انقلاب پیوست.
حضور چنین عناصری در دولت موقت در کنار مهندس بازرگان عجیب نبود. عناصری که به هیچ روی نه تنها روحیه دشمن ستیزی در قاموس شان وجود نداشت، بلکه درپی روزنه هایی بودند که تحت عنوان برپایی دموکراسی و ایجاد حاکمیت ملی، اسلام فقاهتی را از صحنه ایران حذف کرده و پای امریکایی ها را به این کشور بازکنند. رفتارهای بازرگان در برخورد با امریکا به گونه ای بود که به نظر می رسید به هیچ عنوان امریکا را یک جنایتکار بین المللی ودست اندر کار توطئه کودتای 28 مرداد و احیای کاپیتولاسیون در ایران نمی شناسد و وقتی با اعتراض مردم و برخی مسئولان رو به رومی شود که چرا با " برژینسکی " – وزیر مشاور رئیس جمهور امریکا – وسولیوان – کاردار سفارت امریکا در ایران- ملاقات کرده، تعجب می کند واین ملاقات را عادی، طبیعی ومانند آب خوردن می داند:
این مساله که چرا ملاقات با وزیر مشاور رئیس جمهور امریکا در بوق وکرنا گذاشته شده یا به عرض و اجازه امام نرسیده، این ایراد به نظر من خیلی بیجا آمد. از این ملاقات به احمد آقای خمینی گفتم وقتی این سوال را کردند و او چیز دیگری می گفت. در این مدت من و همکارانم، شاید با دویست وزیر و سفیر ملاقات کرده ایم و هیچ یک را به شورای انقلاب نگفته ایم و نه فلان حزب یا روزنامه و نه خدمت امام و اصلا معمول و معقول نبوده. کاردار سفارت امریکا قبلا به ما اطلاع داد که به الجزایر می روید، برژینسکی هم هست و ممکن است به ملاقات شما بیاید. این را آقای دکتر یزدی می دانست. آقای نخست وزیری که برای ملاقات اجازه بگیرد، برای لای جرز خوب است. مگر من هویدا هستم و یا امام محمد رضا شاه که آب خوردن را اجازه بگیریم.
پینوشتها:
* کارشناس ارشد اندیشه های سیاسی در اسلام
1. مهدی بازرگان، مسائل و مشکلات اولین سال انقلاب، ص2.
2. اسناد نهضت آزادی، ج11، ص198.
3. کیهان،1357/12/24.
4. کیهان1358/1/6.
5. اسناد لانه جاسوسی، شماره 34، ص 62.
6. همان شماره 1-6، ص354.
7. همان، ص355.
نشریه 15 خرداد شماره 7