30 خرداد 1400

ظل سلطان دشمن اصفهان


ظل سلطان دشمن اصفهان

  ظل‌السلطان پسر ناصر دین شاه مادرش عفّت‌السلطنه اون مدعی تاج تخت بود ولی چون از مادر غیر قاجاری زاده شده (عفّت‌السلطنه صیقه ی ناصردین شاه بود )به ولی عهدی نرسید
فرمانروایی سی و چهار ساله ظل‌السلطان بر اصفهان، با ویرانی بیش از ۵۰ اثر و بنای تاریخی و باغ ایرانی در پایتخت دولت صفوی همراه بود
وی در مدت حکومت در اصفهان برخی از عمارت‌های باقی‌مانده از دورهٔ صفوی را کاملاً نابود کرد، عمارت‌هایی مانند عمارت آیینه‌خانه (در کنار زاینده‌رود)، و برخی دیگر را به مرز نابودی کشاند. او آینه‌کاری‌های روی ستون‌های عالی‌قاپو و چهل‌ستون را از میان برد. وی همچنین دستور داد روی نقاشی‌های نفیس داخل چهل‌ستون را با گچ بپوشانند و نقاشان قاجاری بر روی آنها نقاشی‌های کم‌ارزش خود را بنگارند
مهدی بامداد در شرح حالی که از ظل‌السلطان در کتاب شرح حال رجال ایران نوشته، اشاره کرده‌است که از کارهای بسیار زشت، ظل‌السلطان، قطع اشجار خیابان‌ها و تخریب شمار زیادی از ساختمان‌های زیبای صفوی در اصفهان بود. گرچه بنا به گفتهٔ بسیاری از صاحب‌نظران و مورخین (از جمله خود بامداد) علت اصلی این اقدام جنون‌آمیز، محو شکوه و عظمت عصر صفوی از دیدگان عموم توسط قاجارها بوده‌است (که پیوسته در تاریخ ایران تکرار شده است)، اما از قرار معلوم ظل‌السلطان، دلیل دیگری هم برای این اقدام ناشایست خویش داشته و آن این بوده که عمارات صفویه و زیبایی خیره‌کنندهٔ شهر اصفهان، توجه ناصرالدین شاه را به خود جلب ننماید.
در این ارتباط حتی چندین نفر از بازرگانان اصفهان حاضر شدند مبالغ هنگفتی به ظل‌السلطان بدهند تا وی را از این کار بازدارند و در مورد چهل‌ستون موفق شدند، اما با این وجود وی از تصمیم خود در بسیاری موارد منصرف نگردید و در نتیجه باغ‌ها و عماراتی که فهرست برخی از آن‌ها در ذیل آورده شده، به دست ظل‌السلطان و برخی امرای او، تخریب و ویران گردیدند.
بر خلاف چیزی العان ممکنه بهش فکر کنید ظل سلطان ادم با سوادی بود علاوه بر فارسی و عربی، زبان فرانسه را نیز می‌دانست. او کتابخانهٔ بزرگی داشت و در آن کتاب‌های نفیس خطی جمع می‌کرد. تاریخ مسعودی به قلم اوست.
یکی از اشخاص موئثر در برابر تخریب ضل سلطان
آقا نجفی اصفهانی روحانی شیعه بود که ضل سلطان تحدید کرد اگه به تخریبش ادامه بده فتوای جهاد میدهد منشأ تخریب
مهدی بامداد در تحلیل این عمل زشت و وحشیانهٔ ظل‌السلطان نوشته‌است:
<<قرن‌ها در ایران و در ممالک عقب‌افتاده رسم و معمول چنین بوده‌است که هر سلسله‌ای روی کار می‌آمد و زمامدار می‌شد، آثار سلف خود - یعنی آثار برجای‌مانده از سلسله‌های قبل از خود - را، به کلی از بین می‌برد و این عمل فقط ناشی از عدم رشد ملت و جهالت و خودخواهی سلسلهٔ بعدی بود.>>