14 اسفند 1397
خلیل طهماسبی در زندان موقت شهربانی
خلیل طهماسبی در زندان موقت شهربانی در ساعات اولیه دستگیری پس از کشتن رزمآرا
«...در طول راهی که خلیل را از جلوی مسجد شاه تا کلانتری ۸ میآورند، همهاش شعار میداده، البته چند تا باتون هم بعد زده بودند توی سرش که سرش هم شکسته بود. خلیل را آوردند توی کلانتری ۸ و دور تا دور کلانتری را محاصره کردند و مسلسلها را بالا و پائین کار گذاشتند که کسی خلاصهاش دست نزند... تا اینکه بعد از یک ساعت یا یک ساعت و نیم، چند تا کامیون پلیس از شهربانی آمد و با یک دانه از این کامیونکارها و خلیل را نشاندند آنجا و دور و برش هم چند تا مسلسل به دست برداشتند بردند شهربانی.»(ناگفتهها؛ خاطرات شهید حاج مهدی عراقی(پاریس؛ پائیز 1357)؛ انتشارات رسا؛ 1370؛ صص 80 و 81)
«...در طول راهی که خلیل را از جلوی مسجد شاه تا کلانتری ۸ میآورند، همهاش شعار میداده، البته چند تا باتون هم بعد زده بودند توی سرش که سرش هم شکسته بود. خلیل را آوردند توی کلانتری ۸ و دور تا دور کلانتری را محاصره کردند و مسلسلها را بالا و پائین کار گذاشتند که کسی خلاصهاش دست نزند... تا اینکه بعد از یک ساعت یا یک ساعت و نیم، چند تا کامیون پلیس از شهربانی آمد و با یک دانه از این کامیونکارها و خلیل را نشاندند آنجا و دور و برش هم چند تا مسلسل به دست برداشتند بردند شهربانی.»(ناگفتهها؛ خاطرات شهید حاج مهدی عراقی(پاریس؛ پائیز 1357)؛ انتشارات رسا؛ 1370؛ صص 80 و 81)