23 اسفند 1392

پاسخ صریح آیت‌الله کاشانی به فرستاده دربار لندن


پاسخ صریح آیت‌الله کاشانی به فرستاده دربار لندن

روز 12 مرداد 1330 «استوکس» وزیر مشاور انگلستان و فرستاده ویژه دربار لندن، در رأس هیأتی از مقامات بلندپایه کشورش برای گفت و گو با دکتر محمد مصدق نخست‌وزیر و آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی راجع به حل اختلافات دو کشور وارد تهران شد. ورود هیأت در شرایطی بود که حدود 6 ماه از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران می‌گذشت. قانونی که خلع ید انگلیس از منابع نفت کشورمان را دنبال می‌‌کرد و تصویب آن، خشم مقامات بریتانیا را برانگیخته بود.
«استوکس» در روز 20 مرداد به حضور آیت‌الله کاشانی رفت و با ایشان راجع به روابط تهران و لندن و اختلافات پیش آمده به گفت و گو پرداخت. نظر به مواضع متین و محکم آیت‌الله کاشانی در این ملاقات متن مصاحبه «استوکس» با ایشان را عیناً از روزنامه اطلاعات روزهای 20 و 21 مرداد 1330 نقل می‌کنیم:
«امروز صبح ساعت نُه آقای استوکس که قبلاً از حضرت آیت‌الله کاشانی وقت ملاقات گرفته بود به ملاقات معظم له رفت. در این ملاقات آقای گودرزی مترجم آقای استوکس حضور داشت اینک متن مصاحبه به نظر خوانندگان می‌رسد. پس از انجام تعارفات معمولی حضرت آیت‌الله شروع به صحبت کردند و اظهار داشتند:
شنیده‌ام که شما طرفدار سیاست استعماری انگلستان و استعمار ملتها نیستید و از این جهت از آمدن شما به ایران خوشوقتم.
- من از «حزب کارگر»ی هستم و طرفدار سیاست استعماری طبیعتاً نمی‌توانم باشم و دفعه اول هم نیست که به ایران آمده‌ام.
آیت‌الله: اگر چند بار به ایران آمده‌اید تا کنون از وضع رقت‌بار مردم زحمتکش این کشور اطلاع حاصل کرده‌اید؟
استوکس پاسخ داد: از بعضی قسمتها اطلاع دارم.
آیت‌الله گفتند: اگر اطلاع دارید و می‌دانید که سیاست استعماری انگلستان چقدر باعث بدبختی مردم این سامان شده آیا به فکر جلوگیری از مظالم افتاده‌اید؟
آقای استوکس با تبسم گفت: این دفعه آمده‌ام این کار را بکنم.
آیت‌الله فرمودند: امیدوارم در این کار توفیق حاصل کنید و بدانید که بزرگترین سرمایه هر دولتی جلب عواطف و محبت مردم است که مهمترین پشتیبان نیرومند و قابل اعتماد هر دولت و حکومتی است و چه بهتر که یک دولتی بتواند جلب محبت سایر کشورها را نیز بنماید.
استوکس جواب داد: من به لزوم همکاری و نزدیکی ملتها اعتقاد کامل دارم.
آیت‌الله اظهار داشتند: این عقیده شما بیشتر مایه خوشوقتی و مسرت من خواهد بود اما قبل از این که وارد صحبت شویم لازم است که شما بدانید من صریح‌اللهجه هستم و نظریات مردم ایران را بی‌پرده و روشن می‌گویم با این مقدمه از شما سئوال می‌کنم آیا تصدیق دارید که دولت انگلستان سالها است که برای تسخیر سیاسی و اقتصادی کشورهای خاورمیانه یک مکتب استعمار و استثمار داشته است؟
استوکس گفت: این عقیده به نظر من کاملاً صحیح نیست زیرا ما در دنیا کارهای خوب هم زیاد کرده‌ایم.
آیت‌الله: اگر روش سیاسی انگلستان در ایران و سایر کشورهای خاورمیانه با تجاوز و تعدی و ظلم توأم نمی‌بود نه مردم این قسمت جهان این قدر در فشار فقر و بدبختی می‌ماندند و نه دولت و سیاست انگلستان این قدر مورد نفرت و کینه مردم خاورمیانه و به خصوص ایرانیان می‌گردید. امیدوارم از شنیدن این حقایق و صراحت لهجه من زیاد مکدر نشوید.
استوکس: به نظر من قسمت عمده این مطلب اثر تبلیغاتی است که علیه انگلستان شده است من با تمام نظریات جنابعالی درباره انگلستان موافقت ندارم اما با دقت بیانات شما را استماع می‌کنم.
آیت‌الله: امیدوارم بتوانم به شما ثابت کنم که آنچه به شما می‌گویم کاملاً درست و منطقی است و بدانید که از این حقایق امروز تمام طبقات ملت ایران به خوبی مطلع می‌باشند آیا می‌دانید که در نتیجه سیاست ظالمانه استعماری انگلستان در سالهای متمادی اگر امروز کسی به سیاست انگلستان اظهار علاقه کند منفور و مبغوض مردم خواهد شد؟
استوکس: من با این مطلب موافق نیستم.
آیت‌الله: اگر کمی انصاف داشته باشید و بخواهید حقایق را چنان که هست نه آن طوری که شما می‌خواهید مشاهده نمایید با عقیده من ناگزیر کاملاً موافقت خواهید نمود.
استوکس: از قدیم‌الایام انگلیسیها با ایرانیها دوست بودند و بنابراین شاید این موضوع که فرمودید خیلی صحیح نباشد و اگر هم این موضوع که می‌فرمایید متأسفانه صحیح باشد علتش این است که به مردم حقیقت را نگفته‌اند و به نظر من این افکار و جریانات ثابت می‌کند که افکار کمونیستی در ایران رخنه و نفوذ کرده است.
آیت‌الله: ابداً چنین چیزی نیست من خود به خاطر وظیفه دینی و ملی خود یک عمر با سیاست استعماری بریتانیا جنگیده‌‌ام. ملیون ایران و طبقات مختلف این کشور و مردم ستمدیده ممالک اسلامی که با من و همراه من برای آزادی وطن و هموطنان با سیاست استعماری انگلستان مبارزه کرده‌اند و می‌کنند کوچکترین اثر و نشانی از فکر کمونیستی در وجود آنها نمی‌تواند رخنه کند و رخنه نکرده است. عقاید مستحکم دینی و ملی ما سد بزرگ و استواری در مقابل نفوذ کمونیزم و افکار کمونیستی می‌باشد.
استوکس: ممکن است این طور باشد.
آیت‌الله: قطعاً این طور است.
استوکس: ولی کمونیستها تحریک می‌کنند.
آیت‌الله: این شهرت غلط و مغرضانه است که به وسیله سیاست استعماری شرکت سابق نفت انتشار یافته که موضوع ملی شدن صنعت نفت ایران به تحریک روسها و به وسیله کمونیستها بوده است در صورتی که این موضوع فقط خواستة ملت و مردم رنجدیده ایران بوده است و حتی عده‌ای از عناصر چپ‌نما و توده‌نما به تحریک عمال شرکت نفت با ملیون ایران به خیال خود مبارزه کردند و کارشکنی نمودند چرا نمی‌خواهید این حقیقت را که از آفتاب هم روشنتر است ببینید که سیاست استعماری انگلستان سالیان متمادی ملتهای خاورمیانه را چنان مورد استعمار و استثمار ظالمانه‌ای قرار داده است که اکثریت مردم این سرزمین از حق ادامه معیشت و دسترسی به ابتدایی‌ترین وسایل ضروری زندگی محروم مانده‌اند.
استوکس: من هم این حرف را زیاد شنیده‌ام ولی بر من ثابت نیست که علت خرابی و بدبختی ایران عمال انگلیس باشند، به عقیده من مسبب خرابی اوضاع این کشور نادرستی اولیای مملکت و مالکین بزرگ هستند که مقدرات مردم در دست آن عده معدود است.
آیت‌الله: اگر مالکین عمده اجحافاتی کرده‌اند عمال انگلستان پشتیبان آنها بوده‌آند. در زمان تزارهای روسیه یک عده به حمایت روسیه تزاری نسبت به مردم و حقوق آنها تعدی و اجحاف می‌کردند و در جنوب هم عده‌ای دیگر به اتکای انگلستان و لیکن پس از سقوط حکومت تزارها اتکای تمام افراد و اشخاص که بر دوش مردم زحمتکش این مملکت سوار شده و تعدی می‌کرده‌اند فقط و فقط به انگلستان و سیاست استعماری آن کشور بوده است تمام عمال خائن در ایران چه در دستگاه دولت و چه در خارج از دستگاه دولت متصل به یک رشته بوده‌اند و سر آن رشته هم در سفارت انگلیس و دستگاه شرکت استعماری نفت جنوب بوده است و اگر سیاست استعماری انگلستان از خائنین ایران حمایت نمی‌کرد سالها بود که مردم تمام آنها را نابود کرده بودند زیرا تعداد خائنین ایران خیلی کم بوده است اما حمایت و پشتیبانی انگلستان از آنها خیلی زیاد بوده است. استوکس: همان‌طور که من در کمیسیون نفت هم گفتم نسبت به گذشته خیلی صحبتها هست و خیلی هم صحبت می‌شود و به نظر من خیلی مفید و ضروری نیست که زیاد راجع به گذشته صحبت کنیم و بهتر است درباره آینده صحبت کنیم.
آیت‌الله: من هم نمی‌خواهم زیاد راجع به گذشته صحبت کنم اما یادآوری این مطالب که شمه‌ای مختصر از گذشته است به عنوان مقدمه برای سخنان آینده ضرورت دارد زیرا ملت ایران دیگر حاضرنیست بند گران و طاقت‌فرسای استعمار اقتصادی را به هیچ‌وجه تحمل نماید.
استوکس: صحیح است.
آیت‌الله: یک سئوال از شما دارم. آیا شما قائل به خدای عادل و توانا هستید یا نه؟
استوکس: البته من یک نفر مسیحی کاتولیک و معتقد به خداوند یکتا می‌باشم.
آیت‌الله: حال که به خدا معتقد و قائل هستید باید بدانید که در مقابل خداوند غفور و مهربان ظلم به مردم قابل عفو و اغماض نیست بنابراین به عقیده شما اگر به ملتی ظلم شود که افراد آن ملت در نتیجه آن ظلم، گرفتار فقر و عدم بهداشت و بدبختی شوند آیا این عمل در پیشگاه قادر متعال قابل عفو و بخشش است؟
استوکس: من در مدت پانزده سال چندین بار به ایران آمده‌ام و سعی کرده‌ام که دولتهای وقت را وادار کنم با تهیه وسائل آبیاری و ترقی سطح کشت و بهبود وضع کشاورزی ایران را از این وضعیت خلاص کنند و سطح زندگی مردم را ترقی دهند ولی متأسفانه این کار را نکردند و من در واقع سیاستمدار نیستم و مهندس هستم و در فن آبیاری تخصص دارم.
آیت‌الله: اخلاق و رویه شما به نظر من ناپسند نمی‌نماید؛ امیدوارم سخنان مرا که در حقیقت سخنان مردم این کشور است کاملاً مورد تأمل و تفکر قرار دهید. مهمترین علت خرابی کشور ما و بدبختی هموطنان و برادران دینی من این است که عمران و آبادی مملکت ما مخالف میل و مصلحت و منفعت شرکت سابق نفت بوده است اکنون پنجاه فرسخ در پنجاه فرسخ اراضی خوزستان که برای همه نوع کشاورزی و عمران مفید است بایر افتاده و تاکنون همیشه عمال شرکت نفت به وسائل مختلف متشبث شده‌اند که سد اهواز بسته نشود اگر خوزستان آباد می‌شد زارعین و کارگران در رفاه و سعادت زندگی می‌کردند و کسی حاضر نمی‌شد برای شرکت سابق نفت با مزد قلیل جان بکند و به این زندگی دشوار و طاقت‌فرسایی که شرکت سابق نفت جنوب به خاطر طمع زیاد برای آنها فراهم کرده است تن دردهند.
استوکس: من با تمام این مطالب نمی‌توانم موافق باشم من حاضرم یادداشت‌هایی تهیه کنم و برای ملاحظه جنابعالی بفرستم که ثابت کند کمپانی نفت در جنوب ایران عمران و آبادی هم می‌کند.
آیت‌الله: البته شرکت نفت چند ساختمان با وسایل کامل زندگی برای کارمندان انگلیسی خود در آبادان ساخته است نمی‌دانم شما وضع کارگران ایرانی را که در شرکت سابق نفت کار می‌کرده‌اند دیده‌اید که در آن صحرای سوزان در حصیرآباد و چادرآباد با چه بدبختی و فلاکت بسر می‌برند؟ شما نمی‌توانید انکار کنید که عمال طماع شرکت سابق نفت می‌خواسته‌اند هرچه ممکن است از منابع وطن ما بیشتر طمع ببرند و خرابی اوضاع آبادان و عدم عمران آن قسمت از کشور ما برای عمال شرکت نفت وسیله‌ای شده است که کارگران ایرانی ما روزی سی چهل ریال و کمتر برای شرکت نفت کار کنند در صورتی که اگر خوزستان آباد می‌شد آن قدر کار برای زحمتکشان ایران در کشاورزی و دامپروری فراهم می‌شد که همانطور که گفتم حاضر نمی‌شدند با این مزد کم و آن وضع رقت‌بار برای شرکت سابق نفت جان بکنند. به علاوه محصول نیشکر و سایر محصولات خوزستان در صورت آبادی آن دیار کشور ما را از بسیاری از واردات بی‌نیاز می‌کرد. به خاطر دارم در آن سالها که راه‌آهن ایران را می‌ساختند یکی از مهندسین آلمانی که پل بزرگی برای راه‌آهن ایران می‌ساخت نقشه‌ای داد و پیشنهاد کرد که دولت ایران موافقت کند تا سد اهواز که از همه جهت باعث آبادانی خوزستان می‌گردید بسته شود اما به محض این که عمال شرکت نفت از این نقشه مهندسی آلمانی مطلع شدند آن قدر اعمال نفوذ کردند و دست و پا نمودند تا آن مهندس آلمانی عوض شد و به جای او یک نفر انگلیسی به کار گماردند؛ آیا این عمل و کارهایی نظیر آن کافی نیست که شما قبول و اعتراف کنید که شرکت سابق نفت مخالف آبادی خوزستان و رفاه و آسایش هموطنان خوزستانی ما بوده است؟
استوکس: از موضوع این مهندس ابداً اطلاع ندارم و از کارکنان شرکت نفت خواهم پرسید اما تنها خوزستان در مملکت شما بایر نمانده است تمام نواحی ایران همین‌طور است برای این که مسئولین حکومت ایران پول را به مصرف واقعی آن نمی‌رسانند و ما چهارده میلیون در خوزستان خرج می‌کنیم.
آیت‌الله: باید بگویم که اغلب اعضای دولتهای ایران تحت‌تأثیر عمال شرکت نفت جنوب بوده و یا نوکر آنها بوده‌اند زیرا همان طور که بارها گفته‌ام عمال شرکت نفت جنوب در تمام شئون مملکت ما و در تعیین و انتصاب مسئولین هیأت حاکمه ایران اعمال نفوذ می‌نمودند و دخالتهای ناروا می‌کردند و یکی از بزرگ‌ترین علل قیام و نهضت مردم ایران بر ضد شرکت سابق نفت همین دخالتهای ناروا و اعمال نفوذ بوده است که عمال شرکت نفت در هیأت‌های حاکمه ایران می‌کردند. با این که میل ندارم از خودم و احساسات گرانبهای برادران دینی و هموطنان عزیزم نسبت به خود صحبت کنم؛ برای این که بهتر به میزان عدم رضایت مردم ایران نسبت به سیاست استعماری بریتانیا و عمال شرکت نفت پی ببرید یادآوری می‌کنم که در اوایل جنگ هنگامی که من در بازداشت انگلیسیها بودم و ارتش شما و سایر متفقین در مملکت ما بودند مردم ایران مرا به نمایندگی خود انتخاب کردند و اگر سوابق مبارزات من با سیاست استعماری بریتانیا در نظر گرفته شود انتخاب من به نمایندگی مردم تهران آن هم در چنان وضع و موقع دشواری در حقیقت رفراندومی است برای سنجش میزان عدم رضایت مردم ایران از سیاست استعماری انگلستان.
استوکس: همیشه رسم چنین بوده که مردمان خوب گرفتار حبسهای سیاسی شده‌اند.
آیت‌الله: از این موضوع هم فعلاً می‌گذریم من چند سئوال دیگر هم از شما دارم، یکی این که آیا شما منشور سازمان ملل را قبول دارید که حق حاکمیت ملتها را محترم شمرده است و برای استقرار حق حاکمیت خود، ملت ایران حق داشته است که صنایع مملکت خود را ملی نماید؟
استوکس: من قبول دارم اما قرارداد را هم یک طرفه نباید لغو کرد.
آیت‌الله: قراردادی که از آن نام می‌برید دو تا است یکی قرارداد دارسی و دیگری قرارداد تحمیلی 1933م. قرارداد دارسی چنان که می‌دانید در نتیجه مبارزه ملت ایران بالاخره با موافقت خود شرکت نفت لغو شد بنابراین درباره آن سخن نمی‌گویم و اما قرارداد 1933م. برخلاف میل و رضای مردم ایران تحمیل شده و کاملاً «فرس ماژور» بوده و این حقیقت انکارناپذیر را آقای تقی‌زاده که عاقد آن قرارداده بوده است در مجلس ایران به صراحت اظهار داشته است و حتی عده‌ای از رجال انگلستان هم بارها گفته‌اند که حکومت آن وقت ایران دیکتاتوری کامل بوده است یعنی مردم ایران در زیر فشار دیکتاتوری به هیچ‌وجه توانایی اظهارنظر نداشته‌اند.
استوکس: به عقیده من اگر این موضوع به سازمان ملل مراجعه شود به ایران حق نخواهند داد.
آیت‌الله: اگر سازمان ملل هم مثل دیوان لاهه بخواهد خلاف حق و عدالت رأی بدهد ممکن است به ایران حق ندهد مطمئن باشید که در آن صورت عموم ملتهایی که چشم امیدواری به عدالت سازمان ملل دوخته‌اند به کلی مأیوس خواهند شد من هرگز نمی‌خواهم باور کنم که سازمان ملل متحد برخلاف حق و عدالت مثل دیوان لاهه رأی و عقیده‌ای اظهار کند و جانب عدل و انصاف را نگه ندارد.
استوکس: متأسفم که وقت من امروز خیلی کم است پیش‌بینی نمی‌کردم که وقت بیشتری برای مذاکره با جنابعالی منظور کنم اگر مایل باشید ممکن است وقت دیگری خدمت برسم و مذاکرات را ادامه بدهم.
آیت‌الله: من هم به ادامه مذاکرات مایلم و امیدوارم که شما مرد باانصافی باشیدو اظهارات مرا که بعضی از آنها را به ملاحظاتی نمی‌خواهید تصدیق کنید بالاخره قبول و تصدیق نمایید و ضمناً یادآوری می‌کنم که من ابداً نسبت به مردم انگلستان احساسات غیردوستانه‌ای ندارم مخالفت من تنها با سیاست استعماری انگلستان است که باعث بدبختی هموطنان و برادران دینی من شده است.
استوکس: من هم با استعمارچیان مخالفم.
آیت‌الله: امیدوارم که چنین باشد من در چند ماه قبل به خبرنگار دیلی – اکسپرس گفتم که ارزش معنوی دوستی مردم ایران برای دولت انگلستان خیلی بیشتر از آن نفع مادی است که دولت انگلستان در حمایت از عمال شرکت نفت جنوب احیاناً ممکن است ببرد، آیا شما میل ندارید که ملت ایران با ملت انگلستان روابط دوستانه داشته باشد و در راه تأمین صلح جهان و بهبود اوضاع مردم با شما تشریک مساعی نماید؟
استوکس: من بسیار به دوستی ملت ایران و انگلستان علاقه‌مند می‌باشم و کارهایی که مخالف این اصل تاکنون شده موافق میل من نبوده و نیست. البته مسائل مهمتری هم هست که می‌توان درباره آنها مذاکره کرد من می‌گویم که ما دارای دستگاه منظم و مرتبی برای تصفیه و فروش نفت هستیم و می‌خواهیم که با ایران همکاری کنیم.
آیت‌الله: من مکرر در مصاحبه‌های خود گفته‌ام که ای کاش ما نفت نمی‌داشتیم و از مداخلات استقلال‌شکنانه استعمارچیان در امان بودیم حالا هم که نفت داریم طبیعی است که ما نمی‌خواهیم سرمایه ملی خود را به هدر بدهیم. ما می‌خواهیم نفت خود را بفروشیم و پول آن را به مصرف آبادی کشور و فراهم کردن وسایل آسایش طبقات مختلف مملکت خود به خصوص کارگران و کشاورزان برسانیم شما می‌دانید که قانونی راجع به ملی شدن نفت پس از سالها کوشش و مبارزه مردم ایران از مجلس شورای ملی گذشته است که تمام مردم این کشور پشتیبان و ناظر اجرای آن می‌باشند و ذره‌ای انحراف از آن قانون مقدور و ممکن نیست. همین آقای دکتر مصدق نخست‌وزیر که از طرف من و عموم طبقات مردم ایران صمیمانه حمایت می‌شود اگر فی‌المثل بخواهد از آنچه در نُه ماده قانون ملی شدن نفت می‌باشد انحراف حاصل کند نه تنها پشتیبانی مردم را به کلی از دست خواهد داد بلکه بسا ممکن است که گرفتار سرنوشت رزم‌آرا گردد و حتی خود من هم که پشتیبان و حامی جدی دکتر مصدق هستم اگر بخواهم از آنچه تاکنون گفته شده است ذره‌ای منحرف شوم مردم ایران با همه حسن عقیده و محبتی که به من دارند به کلی از من روی خواهند گردانید. اما راجع به استفاده از متخصصین فنی و تجربه آنها همان طور که در قانون پیش‌بینی شده تا وقتی که بخواهند برای کشور ما صمیمانه کار کنند با حقوق و پاداش کامل و بهتر از سابق از وجود آنها استفاده خواهیم کرد. درباره وسایل حمل و نقل و سایر وسایل فنی شرکت سابق هم تا آنجا که با مواد نُه گانه قانون ما مغایرت نداشته باشد جای گفتگو و مذاکره و ایجاد حسن تفاهم باز می‌باشد.
استوکس: من هم حاضرم به عنوان متخصص برای عمران و آبادی در ایران خدمت کنم.
آیت‌الله: با تبسمی اظهار داشتند: ما از هر متخصص خارجی که برای کشور ما صمیمانه خدمت کند و به شرط آن که مانند امثال «دریک» و «سدان» تحریکات و دخالت در اموری که مربوط به آنها نیست ننماید با کمال میل استفاده خواهیم کرد.
استوکس: من فعلاً راجع به نُه ماده قانون صحبت می‌کنم و صحبت و مذاکره ما قبلاً راجع به مسائلی است که بین دولت ایران و آقای هاریمن مورد موافقت قرار گرفته است و مذاکرات ما باید بر روی آن باشد لیکن ما بر اثر تجربه‌ای که در ملی کردن صنایع خود داریم معتقدیم که مهم‌ترین موضوعی که در هر قانونی باید در نظر گرفته شود تطبیق آن قانون با اوضاع و احوال است و چون متأسفانه وقت تمام شده است صحبت درباره آن را به وقت دیگری می‌گذارم.
آیت‌الله: اگر شما بخواهید در اطراف قانون ملی شدن نفت صحبت کنید باید بدانید که انحراف از آن یا تغییر آن به هیچ‌وجه و به هیچ صورتی ممکن نیست و اگر بخواهید درباره مسایلی که با آن قانون مغایرت داشته باشند صحبت کنید مانعی ندارد و من خوشوقت خواهم بود که حسن تفاهمی میان دولت آقای دکتر مصدق و شما برقرار شود. من هم مطالب دیگری دارم که اگر فرصتی دست دهد خواهم گفت و وقتی شما بصیرت بیشتری به اوضاع ایران پیدا کنید و امیدوارم که مغرض نباشید هم بهترو بیشتر مطالب مرا و حقانیت مردم ایران را تصدیق و تأیید خواهید کرد. تصور نکنید که من چون روحانی هستم از اوضاع و احوال کاملاً اطلاع ندارم در اسلام رهبانیت نیست و روحانیون و پیشوایان دین اسلام موظفند که در اصلاح امور جامعه مسلمین و تأمین رفاه و سعادت برادران دینی خود بلکه عموم افراد بشر اهتمام و مجاهدت نمایند.
استوکس: با کمال تأسف چون وقت تمام شده اجازه می‌خواهم مرخص شوم و وقتی دیگر شرفیاب شوم و علاقه‌مند و امیدوارم که این موضوع به نفع ایران و به نفع دنیا حل شود و البته به پشتیبانی و کمک جنابعالی هم در حل این موضوع امیدوارم.
در این موقع که درست ساعت ده بود آقای استوکس و مترجم ایشان آقای گودرزی خداحافظی کردند و مترجم مخصوص آیت‌الله هم آنها را تا دم در مشایعت نمود.  


روزنامه اطلاعات 20 و 21 مرداد 1330 خورشیدی