12 بهمن 1393
گزارش وقایع و حوادث حوزه فرماندارى نظامى تهران و حومه
مدت : از ساعت 0800 روز 12/11/1357 الى ساعت 1700 روز 12/11/1357
در ساعت 0936 روز 12/11/1357 روحاله خمینى بوسیله یک هواپیماى ایرفرانس وارد فرودگاه تهران گردیده و در فرودگاه آیتاله طالقانى در داخل هواپیما بنامبرده خیر مقدم گفت1 سپس خمینى بوسیله یکدستگاه اتومبیل بنز رهسپار بهشت زهرا گردید2 در مسیر حرکت نامبرده جمعیتى در حدود یک میلیون نفر اجتماع کرده بودند که وى پس از طى مسیر در ساعت 1315 وارد بهشت زهرا شد و طى نطق کوتاهى از روحانیون، دانشجویان، کسبه، جوانان،بازاریان، دانشگاهیان، استادان، قضات و وکلا و طبقات مختلف تشکر کرده و سپس نماز جماعت برگزار گردید و بعد از آن خمینى نطق مفصل خود را ایراد که خلاصه آن بشرح زیر میباشد.3
«در 50 سال اول خیلى از سلطنت رضا خان بدبختىها کشیدیم که با زور سرنیزه بود و قانونى نبوده و جایز هم نبوده سلطنت پسرش هم قانونى نبوده محمدرضا خود را در اختیار آمریکائیها قرار داده و ضمن توهین کردن به مقام سلط ت.... وکلاى مجلسین غیر قانونى میباشند چون ملت از اینها اطلاعى ندارند و دولت فعلى هم میداند که غیر قانونى میباشد من خودم دولت تشکیل میدهم که در اینموقع مردم هورا میکشند. ضمنا تا تشکیل مجلس مؤسسان نهضت ادامه دارد از ارتش تقاضا دارد که بما ملحق شود و تحت نظر آمریکائیها نباشد و همانطوریکه نیروى هوابرد و قسمتى از نیروى زمینى بما ملحق شده و ما هم با آغوش گرم آنها را قبول کردیم بقیه بما بپیوندند.
بعدا با صداى بلند گفته است ما شاپور بختیار را محکوم خواهیم کرد و جمعیت حاضر دستهاى خود را بلند کردند و گفتند صحیح است. برابر اطلاع واصله روحاله خمینى در ساعت 1530 بوسیله هلىکوپتر بهشت زهرا را ترک و در بیمارستان پهلوى بزمین نشست و پس از عیادت از بیماران بوسیله یک پژوى سفید رنگ عازم منزلش گردید.4
معاون و رئیس ستاد فرماندارى نظامى تهران و حومه ـ سرلشگر رضا ناجى 12/11/1357
1ـ علىاکبر ناطق نورى در خاطرات خود مىگوید که «مرحوم مطهرى از طرف جامعه روحانیت به عنوان خیر مقدم به امام داخل هواپیما رفت.» (خاطرات حجتالاسلام والمسلمین علىاکبر ناطق نورى، ص 153) آقاى طاهرى خرمآبادى در خاطرات خود مىگوید که «از قبل برنامه این گونه تنظیم شده بود که حاج احمد آقا، آقاى پسندیده را براى استقبال به داخل هواپیما ببرند. البته آقاى مطهرى هم رفته بودند.» (خاطرات آیتاللّه طاهرى خرمآبادى، ص 287) مرحوم حاج سید احمد خمینى هم از آن لحظه چنین یاد کرده است : «در ایران قرار شد که من اول پیاده شوم و وضع سالن را ببینم که چه جورى است. آمدم پایین و دیدم و بعد با آقاى عمو (آیتاله پسندیده) برگشتیم به داخل هواپیما و به همراه امام پیاده شدم.» (مجموعه آثار یادگار امام....، ج 1، ص 55)
2ـ «همان زمان که من ماشین (بلیزر) را مىآوردم دیدم که امام و حاج سید احمد آقا سوار یک بنز شدند که مال نیروى هوایى بود. بلافاصله رفتم و ضمن عرض ادب گفتم که آقا شما قرار است در این ماشین بنشینید. آقا فرمودند : چه ضرورتى دارد؟ عرض کردم که این ماشین کوتاه است و جمعیت زیاد. بنابراین ما یک ماشین بلند براى شما در نظر گرفتهایم که مردم بتوانند شما را ببینند. در همین هنگام شهید عراقى به کمکم آمدند و به امام گفتند : آقا شما تشریف بیاورید عقب این ماشین (بلیزر) سوار شوید. بنابراین امام از آن ماشین پیاده شدند و در ماشین ما نشستند.» (خاطرات محسن رفیقدوست، ص 142)
3ـ امام در فرودگاه مهرآباد سخنرانى کوتاهى ایراد کردند. (صحیفه امام، ج 6، صص 8 و 9) و در بهشت زهرا مفصلاً براى حاضران سخن گفتند. در اینجا بخش کوتاهى از سخنان امام، به طور ناقص بیان شده است. ر. ک: صحیفه امام، ج 6، ص 10 تا 19.
4- خودروى حامل امام در راه بهشت زهرا به واسطه انبوهى جمعیت و حرکت غیر عادى خراب مىشود. بخشى از راه فرودگاه تا بهشت زهرا را امام و حاج احمد آقا با هلى کوپتر مىروند. در بازگشت امام با یک دستگاه آمبولانس به بیابانهاى اطراف بهشت زهرا مىرود و در آنجا بار دیگر با هلىکوپتر به سمت بیمارستان هزار تختخوابى پرواز مىکنند. حاج احمدآقا در این مورد مىگوید : «مسألهاى که در این حال براى ما مطرح شد این بود که حالا کجا برویم؟ آیا به فرودگاه مهرآباد برویم؟ تصمیم بر این شد و رفتیم ولى دیدیم هنوز جمعیت در فرودگاه و میدان آزادى موج مىزند. بنا شد برویم جلوى بیمارستان امام خمینى. توى هلىکوپتر من از امام پرسیدم حالتان چطور است! گفتند : هیچ خوب نیست. در نتیجه فشار جمعیت امام حالشان بد شده بود. وقتى هلىکوپتر در محوطه بیمارستان فرود آمد، کارکنان بیمارستان به خیال این که بیمارى آوردهاند به طرف هلىکوپتر دویدند. در این بین با امام روبرو شدند و نمىدانستند چه بکنند. یکى از دکترهاى بیمارستان ماشین خودش را که یک پژو بود آورد و ما توى آن نشستیم و رفتیم[در بین راه] از ماشین دکتر پیاده شدیم و با ماشین آقاى ناطق نورى به منزل دختر آقاى پسندیده رفتیم. شب هم از آنجا به مدرسه رفاه رفتیم. که ساعت 10 شب بود.» (مجموعه آثار یادگار امام....، ج 1، صص 55 تا 57)
در ساعت 0936 روز 12/11/1357 روحاله خمینى بوسیله یک هواپیماى ایرفرانس وارد فرودگاه تهران گردیده و در فرودگاه آیتاله طالقانى در داخل هواپیما بنامبرده خیر مقدم گفت1 سپس خمینى بوسیله یکدستگاه اتومبیل بنز رهسپار بهشت زهرا گردید2 در مسیر حرکت نامبرده جمعیتى در حدود یک میلیون نفر اجتماع کرده بودند که وى پس از طى مسیر در ساعت 1315 وارد بهشت زهرا شد و طى نطق کوتاهى از روحانیون، دانشجویان، کسبه، جوانان،بازاریان، دانشگاهیان، استادان، قضات و وکلا و طبقات مختلف تشکر کرده و سپس نماز جماعت برگزار گردید و بعد از آن خمینى نطق مفصل خود را ایراد که خلاصه آن بشرح زیر میباشد.3
«در 50 سال اول خیلى از سلطنت رضا خان بدبختىها کشیدیم که با زور سرنیزه بود و قانونى نبوده و جایز هم نبوده سلطنت پسرش هم قانونى نبوده محمدرضا خود را در اختیار آمریکائیها قرار داده و ضمن توهین کردن به مقام سلط ت.... وکلاى مجلسین غیر قانونى میباشند چون ملت از اینها اطلاعى ندارند و دولت فعلى هم میداند که غیر قانونى میباشد من خودم دولت تشکیل میدهم که در اینموقع مردم هورا میکشند. ضمنا تا تشکیل مجلس مؤسسان نهضت ادامه دارد از ارتش تقاضا دارد که بما ملحق شود و تحت نظر آمریکائیها نباشد و همانطوریکه نیروى هوابرد و قسمتى از نیروى زمینى بما ملحق شده و ما هم با آغوش گرم آنها را قبول کردیم بقیه بما بپیوندند.
بعدا با صداى بلند گفته است ما شاپور بختیار را محکوم خواهیم کرد و جمعیت حاضر دستهاى خود را بلند کردند و گفتند صحیح است. برابر اطلاع واصله روحاله خمینى در ساعت 1530 بوسیله هلىکوپتر بهشت زهرا را ترک و در بیمارستان پهلوى بزمین نشست و پس از عیادت از بیماران بوسیله یک پژوى سفید رنگ عازم منزلش گردید.4
معاون و رئیس ستاد فرماندارى نظامى تهران و حومه ـ سرلشگر رضا ناجى 12/11/1357
1ـ علىاکبر ناطق نورى در خاطرات خود مىگوید که «مرحوم مطهرى از طرف جامعه روحانیت به عنوان خیر مقدم به امام داخل هواپیما رفت.» (خاطرات حجتالاسلام والمسلمین علىاکبر ناطق نورى، ص 153) آقاى طاهرى خرمآبادى در خاطرات خود مىگوید که «از قبل برنامه این گونه تنظیم شده بود که حاج احمد آقا، آقاى پسندیده را براى استقبال به داخل هواپیما ببرند. البته آقاى مطهرى هم رفته بودند.» (خاطرات آیتاللّه طاهرى خرمآبادى، ص 287) مرحوم حاج سید احمد خمینى هم از آن لحظه چنین یاد کرده است : «در ایران قرار شد که من اول پیاده شوم و وضع سالن را ببینم که چه جورى است. آمدم پایین و دیدم و بعد با آقاى عمو (آیتاله پسندیده) برگشتیم به داخل هواپیما و به همراه امام پیاده شدم.» (مجموعه آثار یادگار امام....، ج 1، ص 55)
2ـ «همان زمان که من ماشین (بلیزر) را مىآوردم دیدم که امام و حاج سید احمد آقا سوار یک بنز شدند که مال نیروى هوایى بود. بلافاصله رفتم و ضمن عرض ادب گفتم که آقا شما قرار است در این ماشین بنشینید. آقا فرمودند : چه ضرورتى دارد؟ عرض کردم که این ماشین کوتاه است و جمعیت زیاد. بنابراین ما یک ماشین بلند براى شما در نظر گرفتهایم که مردم بتوانند شما را ببینند. در همین هنگام شهید عراقى به کمکم آمدند و به امام گفتند : آقا شما تشریف بیاورید عقب این ماشین (بلیزر) سوار شوید. بنابراین امام از آن ماشین پیاده شدند و در ماشین ما نشستند.» (خاطرات محسن رفیقدوست، ص 142)
3ـ امام در فرودگاه مهرآباد سخنرانى کوتاهى ایراد کردند. (صحیفه امام، ج 6، صص 8 و 9) و در بهشت زهرا مفصلاً براى حاضران سخن گفتند. در اینجا بخش کوتاهى از سخنان امام، به طور ناقص بیان شده است. ر. ک: صحیفه امام، ج 6، ص 10 تا 19.
4- خودروى حامل امام در راه بهشت زهرا به واسطه انبوهى جمعیت و حرکت غیر عادى خراب مىشود. بخشى از راه فرودگاه تا بهشت زهرا را امام و حاج احمد آقا با هلى کوپتر مىروند. در بازگشت امام با یک دستگاه آمبولانس به بیابانهاى اطراف بهشت زهرا مىرود و در آنجا بار دیگر با هلىکوپتر به سمت بیمارستان هزار تختخوابى پرواز مىکنند. حاج احمدآقا در این مورد مىگوید : «مسألهاى که در این حال براى ما مطرح شد این بود که حالا کجا برویم؟ آیا به فرودگاه مهرآباد برویم؟ تصمیم بر این شد و رفتیم ولى دیدیم هنوز جمعیت در فرودگاه و میدان آزادى موج مىزند. بنا شد برویم جلوى بیمارستان امام خمینى. توى هلىکوپتر من از امام پرسیدم حالتان چطور است! گفتند : هیچ خوب نیست. در نتیجه فشار جمعیت امام حالشان بد شده بود. وقتى هلىکوپتر در محوطه بیمارستان فرود آمد، کارکنان بیمارستان به خیال این که بیمارى آوردهاند به طرف هلىکوپتر دویدند. در این بین با امام روبرو شدند و نمىدانستند چه بکنند. یکى از دکترهاى بیمارستان ماشین خودش را که یک پژو بود آورد و ما توى آن نشستیم و رفتیم[در بین راه] از ماشین دکتر پیاده شدیم و با ماشین آقاى ناطق نورى به منزل دختر آقاى پسندیده رفتیم. شب هم از آنجا به مدرسه رفاه رفتیم. که ساعت 10 شب بود.» (مجموعه آثار یادگار امام....، ج 1، صص 55 تا 57)