06 بهمن 1399
به بهانه ششم بهمن ماه 1341
انقلاب سفید و پی آمدهای آن
رفراندم به اصطلاح انقلاب سفید با عدم استقبال مردم روبرو شد
تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، با مخالفت و مقاومت پی گیر و قاطع امام خمینی (ره) و دیگر مراجع رو به رو و سر انجام از سوی هیات وزیران رسما ملغی گردید.سپس شاه تصور کرد که اگر خود مجری چنین اصلاحاتی شود با مخالفت جدی مواجه نشده و اقداماتش با موفقیت همراه خواهد بود.آن چه شاه را واداشت تا مسؤولیت این کار را بر عهده گیرد، تعهدی بود که در قبال تعویض و بر کناری علی امینی به امریکا سپرده بود.در واقع رفرمهای مذکور که پیش از این در قالب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی با شکست مواجه شده بود، با حذف و اضافاتی مجددا مورد توجه قرار گرفت.از این رو شاه در 19 دی ماه 1341 ه.ش - سالروز اصلاحات ارضی - به طور رسمی اعلام کرد قصد دارد اصول شش گانهای را به رفراندوم بگذارد.این اصول که شاه به آنها نام انقلاب سفید داده بود، در حقیقت همان رفراندومهایی بود که امریکا به کشورهای توسعه نیافته اعلام کرده بود.
اصول فوق، با جملاتی زیبا و سنجیده معرفی شده بود که مخالفتبا آنها، مخالفتبا منافع عمومی و مصالح ملی قلمداد میگردید.
امام خمینی (ره) بار دیگر مراجع قم را به تشکیل جلسه و اخذ تصمیم فرا خواند.بدین ترتیب جلسهای برگزار و در نهایت قرار شد نمایندهای از سوی رژیم دعوت شود تاانگیزه شاه را از طرح این لوایح توضیح دهد.به همین منظور آقای بهبودی روانه قم شد و بی درنگ با مقامات روحانی و علمای قم به گفت و گو نشست و چند بار نیز بین تهران و قم رفت و آمد کرد و نظرات و پیشنهادهای علمای قم را به رژیم و پاسخهای شاه را به آنان رساند.
بی نتیجه ماندن گفت و گوی علما با نماینده شاه، سبب شد آنها آیت الله آقا روح الله کمالوند - که از علمای بزرگ خرم آباد و دارای شم سیاسی بود - را به نزد شاه روانه کنند.شاه در پاسخ به پرسشهای مرحوم کمالوند، به جای این که توضیح روشنی به وی دهد، میگوید: «اگر آسمان به زمین بیاید و زمین به آسمان برود من باید این برنامه را اجرا کنم، زیرا اگر نکنم از بین میروم» .
در پایان نیز از علمای ایران گلایه میکند که چرا او را همانند علمای اهل سنت اولی الامر خطاب نمیکنند و برای او دعا گو نیستند.
پس از مراجعت آیت الله کمالوند، مراجع و علمای قم جلسهای تشکیل دادند تا نتیجه ملاقات وی با شاه را جویا شوند.پس از شنیدن سخنان وی، روشن شد که اصول ادعایی شاه مورد حمایت کامل امریکاست تا جایی که ادامه سلطنتش به اجرای آنها بستگی دارد.
امام خمینی (ره) در واکنش به اصرار شاه بر انجام رفراندوم، در روز 2 بهمن 1341، ه.ش طی اعلامیهای آن را تحریم کرده و رفراندوم اجباری نامید که در مقابل حکم اسلام و قانون اساسی بی ارزش است.به دنبال انتشار این اعلامیه، بازار تهران تعطیل شد و کسبه با سر دادن شعارهایی علیه رفراندوم به تظاهرات پرداختند.گروهی از مردم و دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران نیز تظاهرات بر پا کردند که مورد هجوم پلیس قرار گرفته و تعدادی از آنها مجروح و دستگیر شدند.در قم نیز تظاهرات مردمی با حمله پلیس و مجروح شدن و دستگیری عدهای مواجه شد.
در این شرایط شاه برای این که پیش از رفراندوم، مراجع و علمای قم را متقاعد کند با اطلاع پیشین به قم سفر کرد.فرماندار قم تلاش نمود تا علما را به استقبال شاه ببرد، اما این حرکتبا اقدام به موقع امام خمینی (ره) خنثا شد.ایشان بلا فاصله اعلامیهای منتشر کرد و خروج مردم را از خانههایشان تحریم نمود.شاه در روز 4 بهمن وارد این شهر شد اما بازارها و مغازهها یک پارچه تعطیل بود و به جز افراد مزدوری که از قبل برای این کار آورده بودند، کسی در خیابانها و معابر دیده نمیشد.شاه پس از سخنرانی تند و خشمگینانه علیه روحانیتبی هیچ دستاوردی به تهران بازگشت.با تمام مخالفتهایی که صورت گرفتسر انجام رفراندوم در ششم بهمن ماه 1341 برگزار گردید و بنا به اعلان رسانههای گروهی پنج میلیون و ششصد هزار نفر به لوایح مذکور رای مثبت دادند!
پس از رفراندوم که با نیرنگ، تقلب و تهدید گسترده همراه بود، روزنامهها با تبلیغات گسترده این «پیروزی» را به شاه و مردم تبریک گفتند.حامیان خارجی دربار نیز پیامهای تبریک برای شاه فرستادند و رئیس جمهور امریکا اعلام داشت:
مسلم است که این پشتیبانی ملی اعتماد آن اعلیحضرت را به درستی راهی که برگزیدهاند تقویت کرده.
ریچارد کاتم، کارشناس پیشین وزارت خارجه امریکا در ایران، از معدود مخالفان شرایط انجام رفراندوم بود.او در نامهای به روزنامه نیویورک تامیز که از اصول انقلاب سفید شاه و موفقیت وی در انجام رفراندوم به شدت دفاع میکرد، چنین نوشت:
رفراندوم شاه نه آزاد بود و نه یک پیروزی برای دموکراسی و حکومت مردم بر مردم به شمار میآید.
یک مورخ فرانسوی نیز چنین نوشت:
پوچ بودن نتیجه رفراندوم - 9/99%آری - وقتی آشکار شد که چند ماه بعد، موج تظاهرات در خیابانها به راه افتاد و این بار گروهی از روحانیان بر ضد رژیم موضع گیری کردند.آیت الله خمینی اعتراضات را رهبری میکند.او از اقامتگاه خود در شهر قم مستقیما شاه را با لحن تندی مخاطب قرار میدهد.
با توجه به شرایط پیش آمده، روحانیان به پیشنهاد امام خمینی (ره) تصمیم گرفتند بعنوان اعتراض در ماه مبارک رمضان آن سال که از هشتم بهمن ماه آغاز میشد، از رفتن به مساجد خودداری کنند و برای جلب نظر عمومی در تمام ماه رمضان، مراسم سخنرانیها و مساجد را تعطیل نمایند.
انقلاب سفید
انقلاب سفید - ( رفرم اجتماعی – اقتصادی شاه )
در ششم ماه بهمن ۱۳۴۱ محمد رضا پهلوی ، شاه ایران ، رفرمی اقتصادی و اجتماعی را با نام " انقلاب سفید شاه و مردم " در شش اصل از طریق رفراندوم عمومی به تصویب رساند. این اصول عبارت بودند از:
1 - از بین بردن سیستم ارباب و رعیتی ( اصلاحات ارضی )
2 - ملی کردن جنگلها و مراتع
3 - فروش سهام کارخانجات دولتی
4 - سهیم کردن کارگران در سود کارخانه ها
5 - دادن حق رای به زنان ( اصلاح قانون انتخابات )
6 - ایجاد سپاه دانش
مهمترین اصل این رفرم اصل اول اصلاحات ارضی ، به معنی تقسیم زمینهای دولتی و زمین های زمین داران بزرگ بین کشاورزان بود که باعث آزادی نیروی کار کشاورزان می گردید. این اصل از طرفی با مخالفت مالکان و از طرف دیگر با مخالفت بخشی از روحانیت ، روبرو شد.
برای کاهش دادن مخالفت مالکان بزرگ، تبصره هایی به قانون مرحله اول اضافه شد اما مخالفت مذهبی با اقدامات محمد رضا شاه گسترده تر و ریشه دارتر بود و ادامه داشت.
سخنان کوبنده و افشا گرانه امام، شاه را پیش از پیش نزد مردم تحقیر و رسوا کرد. دو روز پس از این سخنرانی در سحرگاه 15 خرداد 1342 امام به دستور شاه در منزل مسکونی خود در قم دستگیر و بلافاصله به تهران آورده شد وی را نخست در سلول انفرادی، زندانی و سپس به یک پادگان نظامی که تحت مراقبت کامل بود منتقل نمودند.
به دنبال انتشار خبر بازداشت امام در سحرگاه 15خرداد 1342 به مناسبت سخنرانی تاریخی امام که علیه اسرائیل و رژیم شاه بوده از نخستین ساعات روز 15خرداد، اعتراضات گستردهای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز برگزار شد که با شعارهایی بر ضد شاه و در طرفداری از امام همراه بود.
مأموران نظامی که در نقاط مرکزی و حساس شهرهای قم و تهران مستقر بودند به روی تظاهر کنندگان آتش گشودند. مردم نیز با چوبو سنگ به دفاع ازخود برخاستند. تظاهرات در آن روز و دو روز بعد نیز ادامه یافت و هزاران نفر از مردم کشته و مجروح شدند. فجیعترین حادثه، قتل عام دهقانان کفنپوش ورامینی بود که در پشتیبانی از امام راهی تهران شده بودند. مأموران نظامی در سر پل باقرآباد با آنها روبرو شده و با سلاحهای سنگین آنها را قتل عام کردند.
پس از فرو نشستن قیام، اسدا… اعلم نخستوزیر، در مصاحبهای با روزنامه هرالد تریبون در روز 17 خرداد 42 تهدید کرد که امام و برخی دیگر از علما، محاکمه نظامی خواهند شد و ممکن است حکم اعدام آنها صادر شود. شاه نیز دو روز بعد طی سخنرانی بیانات امام و تظاهرات مردم را به تحریک و پول بیگانگان- جمالعبدالناصر- دانست زیرا جمالعبدالناصر در آن زمان به دلیل همکاری شاه و اسرائیل روابط خصمانهای با شاه داشت.
در این راستا رسانههای رژیم ادعا کردند که شخصی به نام عبدالقیس از بیروت با هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شده و در گمرک مهرآباد حدود یک میلیون تومان پول از او به دست آمده و اعتراف کرده است که ناصر این پولها را برای افراد معینی در ایران فرستاده است. این ادعا مورد انتقاد بسیاری در داخل و خارج از جمله خیلی از نشریات خارجی واقع شد و رژیم هیچ دلیل و سندی در این خصوص ارائه نکرد. چند روز پس از دستگیری امام دهها نفر از مراجع و علمای ایران به عنوان اعتراض به دستگیری امام و اعلام پشتیبانی از وی، به تهران مهاجرت کردند. بر اثر اعتراض علما و فشار افکار عمومی سرانجام امام پس از دو ماه بازداشت در پادگان نظامی به منزلی در شمال شهرتهران منتقل گشت و تحت نظر قرار گرفت. از نخستین ساعات روز بعد مغازه داران تهران و شهرستانها به مناسبت آزادی نسبی امام بر سر در مغازههای خود پرچم نصب کرده و چراغانی نمودند و به مردم شیرینی و شکلات دادند.
یک روز پس از انتقال امام (12 مرداد) روزنامههای کثیرالانتشار کشور چیزی رابه دستور ساواک منتشر کردند. تا در نظر مردم چنین وانمود کنند که انتقال امام از زندان به محل جدید به دلیل تفاهمی بوده که میان ایشان و مقامات انتظامی بوجود آمده است. این خبر که شایعهای بیش نبود و امام بعداً پس از آزادی کامل و بازگشت به قم در اولین فرصت طی یک سخنرانی آنرا به شدت تکذیب کرد.
شاه که تصور میکرد با سرکوب قیام 15 خرداد، دستگیری امام، کوتاه آمدن برخی از علما و از همه مهمتر شایعة تفاهم امام را منزوی ساخته است بتدریج در جهت عادی نشان دادن اوضاع حرکت کرد. از اینرو اسدا… علم را در 17 اسفند 42 برکنار ساخت و وانمود کرد او مسبب حوادث اخیر بوده و عزل وی به دنبال تفاهم با امام تحقق یافته است.
بعد از اعلم، حسنعی منصور به نخستوزیری رسید. او طی نطقی با تمجید از اسلام، از آن به عنوان «یکی از مترقیترین و برجستهترین ادیان جهان» یاد کرد و بر «مراحم و عطوفت خاص شاه: مقامات روحانی تأکید نمود. دو روز پس از سخنان منصور امام بدون اطلاع قبلی در شب 18 فروردین 43 وارد قم شد و به تدریج مورد استقبال علما و مردم قرار گرفت. در همان روز، روزنامه اطلاعات در مقالهای تحت عنوان انقلاب سفید شاه و امریکا» نوشت «چقدر جای خوشوقتی است که جامعه روحانیت نیز در واکنش اکنون باهمه مردم، همگام در اجرای برنامههای انقلاب شاه و مردم شده است»
رفراندوم انقلاب سفید
موضوع اصلی رفراندوم (انقلاب سفید) چه بود و علمای اسلام در برابر آن چه واکنشی نشان دادند؟
قرن بیستم، قرن بیداری و آزادیخواهی ملتهای جهان بود و استعمارگران به این نتیجه رسیدند که دیگر غارت ثروت و هویت فرهنگی ملتهای عقب مانده با سرنیزه و نیروی نظامی امکانپذیر نیست. از این رو، برای حفظ منافع و نفوذ خود باید راه دیگری برگزینند. آنان بر آن شدند تا برای رسیدن به اهداف شوم خود، با سر دادن شعار اصلاحات، ترقی، آزادی، تمدن، عدالت و ...، مردم، آزادیخواهان، کارگران و دهقانان را فریب دهند و با امیدوار ساختن آنان به فردایی روشن، راه را بر عصیان و شورش آنان ببندند.
جان اف کِنِدی; رییس جمهور وقت آمریکا دربارهی ماهیت شوم این طرح چنین گفته است:
آمریکا به دیگر رژیمهای دستنشانده و وابسته به خود فشار آورد که به منظور پیشگیری از جنبشهای ملی و ضد امریکایی، اقدام مزبور را به مرحلهی اجرا بگذارند... .([1])
در این میان، شاه ایران نیز بر اثر فشارهای امریکا، ژست انقلابی به خود گرفت و در سفر خود به آمریکا، برای اجرای «انقلاب سفید» در ایران، تعهد سپرد. مانع بزرگ برای اجرای این طرح، افراد و گروههایی بودند که ماهیت این طرح را میدانستند و ممکن بود با فعالیتهای افشاگرانهی خود، ماهیت شوم و خطرناک این طرح را آشکار کنند.
شاه از احزاب و سازمانهای ملی آن روز، هیچگونه خطری احساس نمیکرد و تنها خطری که فکر شاه را به خود مشغول ساخته بود، نقش علما و جامعهی روحانیت بود. وی میدانست که روحانیت در برابر این خیانت ساکت نخواهد نشست. از این رو برای مردمی جلوه دادن «انقلاب سفید»، آن را در شش ماده به رفراندوم گذاشت. «انقلاب سفید» با وجود ظاهر بسیار فریبندهی آن مانند: اصلاحات ارضی، حذف ساختار ارباب ـ رعیتی، آموزش مردم بیسواد و اصلاح قانون انتخابات، طرحی استعماری برای به یغما بردن سرمایههای ایران بود که به گفتهی طراحان آن، باید دست کم برای صد سال دیگر، ملت ایران را به خواب غفلت میبرد.([2])
اهداف:
با نگاهی کوتاه به لوایح پیشنهادی شاه، این حقیقت روشن میشود که امریکا با اجرای این نقشه، اهداف زیر را دنبال میکرد:
1. با «اصلاحات ارضی»، نیروی ملی قشر دهقان و کارگر را که بزرگترین خطر برای منافع آمریکا به شمار میرفت، فلج میکرد.
2. با طرح «اصلاحات قانون انتخابات»، راه نفوذ و دخالت مستقیم ستون پنجم و عوامل بیگانه که به نام «اقلیتهای مذهبی» و «انجمن بانوان» در ایران فعالیت کردند، باز میشد.
3. در قالب طرح «سپاه دانش»، برخی جاسوسهای ورزیده و کارآزمودهی «ساواک» به روستاها گسیل میشدند تا از نفوذ نیروهای انقلابی در میان روستانشینان جلوگیری کنند.
4. با شعارهای فریبندهی «اصلاحات، انقلاب و...»، امیدواری کاذبی در جامعه پدید میآورد و با راه انداختن رفراندوم دروغین، به ملت ایران وانمود میکرد که شاه به افکار عمومی، احترام میگذارد.([3])
واکنش علمای اسلام به رفراندوم
با آشکار شدن برخی زاویههای اصلی این رفراندوم، علمای اسلام به رهبری حضرت امام خمینی(رحمهم الله)درصدد برآمدند مفهوم و معنای لوایح ششگانهی مورد نظر شاه را بدانند. به همین دلیل، آقای کمالوند ـ یکی از علمای خرمآباد ـ به دیدار شاه رفت و مخالفت علما را با رفراندوم به او گوشزد کرد. شاه، پیشنهاد علما را نپذیرفت و بر اجرای آن پافشاری کرد.([4]) پس از به نتیجه نرسیدن این گفتوگو، امام خمینی برای تحریم رفراندوم، اعلامیهای صادر کرد که رژیم را با مشکلات بسیاری روبهرو ساخت.
هنوز ساعتی از پخش اعلامیهی حضرت امام نگذشته بود که موج شعار «رفراندوم قلابی مخالف اسلام است»، آسمان تهران را پر کرد. دامنهی اعتراضها به شهرهای دیگر از جمله قم رسید و بازار تهران و قم به تعطیلی کشیده شد. مأموران شاه برای کنترل اوضاع، با مردم درگیر شدند و بسیاری از روحانیانی را که در اعتراض به رفراندوم در خانهی آقای غروی در تهران گرد آمده بودند، بازداشت و روانهی زندان کردند. شاه نیز به قم سفر کرد تا موضوع را با مراجع تقلید در میان بگذارد. با تحریم خروج مردم از خانهها به دستور امام، این نقشهی شاه نیز خنثی شد و شاه با خشم و بی هیچ دستآوردی به تهران بازگشت.
اعتراض اصلی علما و حضرت امام خمینی به این رفراندوم، درونمایهی ضد اسلامی لایحههای یاد شده، غیر قانونی بودن اصل رفراندوم و نامشروع بودن صلاحیت اجرا کنندگان آن بود. در اعلامیهی حضرت امام چنین آمده است:
در قوانین ایران، رفراندوم پیشبینی نشده... معلوم نیست چه مقامی صلاحیت اجرای آن را دارد... مقامات روحانی برای قرآن و مذهب احساس خطر میکنند و این رفراندوم اجباری مقدمهای برای از بین بردن مواد مربوط به مذهب است... .([5])
سرانجام رفراندوم با وجود اعتراضها، اعتصابها و تحریم مردم به صورت فرمایشی، برگزار شد و رژیم شاه در کمال شگفتی و ناباوری، اعلام کرد که این طرح با نزدیک به 6 میلیون رأی به تصویب ملت ایران رسیده است.([6])
پیآمدهای تصویب «انقلاب سفید»
با تصویب این طرح، روزنامه های کشور در تبلیغاتی گسترده، این پیروزی را به شاه و ملت تبریک گفتند و حامیان خارجی رژیم نیز با فرستادن تبریکهای پیاپی، از این پیروزی، ابراز خرسندی کردند.([7]) در مقابل، روحانیان به پیشنهاد امام خمینی به عنوان اعتراض به این طرح، تصمیم گرفتند در ماه رمضان از رفتن به مساجد خودداری کنند([8]) که خود، سرآغازی برای پیدایش تحولات بعدی در راه پیشبرد اهداف مقدس انقلاب به شمار میآمد.
پی نوشتها :
[1]- همان، ص 219.
[2]. بررسی نهضت امام خمینی، حمید روحانی، صص 115 ـ 295.
[3]. همان، ص 219.
[4]. انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، جمعی از نویسندگان، چاپ معارف، ص 78.