05 مهر 1400
آیتالله سیدمحمد صادق لواسانی به روایت اسناد
پیشینهی خانوادگی آیتالله لواسانی
خاندان آیتالله لواسانی از علماء، فقها و بزرگان دین و معنویت در تهران بودند.
بررسی و تحلیل «تبارشناسی» این خاندان در حد بضاعت و توان، نویسندهی این مقاله نیست، مضافاً آن که مجله «گزارش تاریخ» مسئولیت و جایگاه خاصی دارد که باید به زندگی سیاسی و نقش عالمان مصلح در عرصهی سیاست بپردازد. خصوصاً علمایی که در عصر پهلوی (1299 ـ 1357) در برابر استعمار، استبداد و استثمار ایستادند و از حریم و حرمت قرآن و اهل بیت (ع) دفاع نمودند و عزت و شوکت و موقعیت مسلمین و جامعه اسلامی را پاس میداشتند. لذا در این مقاله هدف ما صرفاً سیری در زندگینامه سیاسی عالم مجاهد، فقیه بارع و یار امام است که یک سال و نیم پس از رحلت حضرت امام، در مهر 1369 به لقای حق پیوست.
پیش از پرداختن به زندگی آیتالله صادق لواسانی مختصری از زندگی پدر بزرگوار ایشان آیتالله حاج سیدابوالقاسم لواسانی در ادامه خواهد آمد.
حضرت آیتالله سیدابوالقاسم لواسانی
حاج سیدابوالقاسم بن سید محمدبن سیدابراهیم حسینی لواسانی، از علماء ابرار تهران بود. وی در حدود 1276 قمری در تهران به دنیا آمد و در بیت علم و سیادت پرورش یافت و تحصیلات مقدمات و سطوح را از دانشمندان و علماء آن زمان آموخته و سپس به عتباب عالیات و نجفاشرف مهاجرت و از محضر آیات عظام حوزه علمیه نجف چون حاج میرزاحسین، حاج میرزاخلیل تهرانی و آخوند ملامحمدکاظم خراسانی و آقا سیدمحمدکاظم یزدی استفاده نموده تا به درجه اجتهاد نائل گردید. ضمناًً دروس اخلاق و عرفان را نزد مرحوم «آخوند ملاحسینقلی همدانی»، «حاج شیخ محمد بهاری» و «حاج سیداحمد تهرانی کربلائی» گذرانده و در این عرصه به مدارج عالیه اخلاقی ارتقا یافت. وی پس از کسب این مدارج به کشور بازگشته و در شهر همدان مورد توجه و استقبال مردم آن سامان قرار گرفت و بنا به درخواست آنها در آن شهر رحل اقامتافکنده و به خدمات دینی از اقامه جماعت، تدریس و وظائف دینی مشغول گردید. وی سرانجام در عصر جمعه بیست و هشت ماه رمضانسال 1363 قمری چشم از دنیا فروبسته و پس از تشییع و تجلیل فراوان جسد وی به نجفاشرف انتقال داده شد. و در جوار حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالصلوة والسلام مدفون گردید. مرحوم سیدابوالقاسم لواسانی دارای فرزندان برومندی بود که اغلب آنها از علماء و دانشمندان برجستهی معاصر هستند. فرزندان وی به ترتیب عبارتند از:
1ـ حاج سیداحمد لواسانی که در مسجد بالا سر قم مدفون میباشند.
2ـ حاج سیدمحمد صادق لواسانی متوفی ربیعالاول 1411 قمری مدفون در مسجد بالاسر قم.
3ـ حاج سیدعلی لواسانی
4ـ حاج سیدزینالعابدین لواسانی
5ـ حاج سیدرضا لواسانی
7ـ حاج سیدیحیی لواسانی
8ـ حاج سیدحسین لواسانی
9ـ حاج سیدحسن لواسانی
10ـ حاج سیدمحسن لواسانی
«حاج سیدعبدالکریم لواسانی» عموی مرحوم ابوالقاسم حسینی نیز از فضلاء و اعلامی بود که حدود یکصد و ده سال زندگانی کرده و سرانجام در 1397 قمری درگذشت. و در جوار شیخ صدوق مدفون گردید.1
آیتالله سیدمحمدصادق لواسانی
آیتالله سیدمحمدصادق لواسانی در سال 1285 ش در نجفاشرف در خانوادهای اهل علم به دنیا آمد و تحصیلات خود را طبق رسم معمول عصر حوزه آغاز کرد. وی پس از طی مقدمات برای ادامهی زندگی به همراه خانواده به ایران عزیمت و سپس برای ادامه تحصیل به شهر اراک رفته و زیر نظر «آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی» به کسب علوم دینی مشغول گردید. آیتالله لواسانی هنگامی که آیتالله حائری برای تأسیس حوزهی علمیه از اراک عازم قم شد، همراه وی به این شهر رفته و در مدرسهی دارالشفا با امام خمینی همحجره گردید.2
آغاز دوستی این دو از حجره آغاز شد و تا پایان عمر آنها ادامه یافت. در سال 1316 ش در سفری همراه ایشان به تبریز رفت. آنها در این سفر در منزل «آیتالله میرزاعبدالله مجتهدی تبریزی» ـ از دوستان دوران تحصیلش ـ اقامت نمودند.
مدت اقامت آیتالله لواسانی در حوزهی علمیهی قم 25 سال ادامه یافت. وی علاوه بر تحصیل و تدریس، بخشی از وقت خود را به ادارهی امور حوزهی علمیهی قم از جمله مدارس «فیضیه» و «دارالشفاء» اختصاص داد3 هنگام تدریس اخلاق و فلسفه توسط حضرت امام در مدرسهی دارالشفاء، آقای سیدمحمدصادق لواسانی متصدی امور حجرههای این مدرسه بود، دوستی صمیمانهی وی با امام پس از عزیمت به تهران همچنان ادامه یافت.
در جریان مخالفت با تصویب لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال 1341 که سرآغاز نهضت عمومی علما و مراجع برای مقابله با اقدامات ضد اسلامی حکومت شد، آیتالله لواسانی با امضای اعلامیههایی در کنار سایر علما و روحانیون تهران، مخالفت خود را با این لایحه ابراز کرد. با تحریم عید نوروز سال 1342 از سوی امام و مراجع تقلید، وی به همراه علمای تهران، اعلام عزا نموده و به همراه آنها اعلامیهی آنها تحت عنوان «روحانیون امسال عزا دارند» در تاریخ 28 اسفند سال 1341 منتشر نمود.4
روز دوم فروردین 1342 مصادف با سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) که مدرسهی فیضیهی مورد هجوم کماندوهای ارتش قرار گرفت. وی در منزل امام حضور داشت5،6 و خبر این حادثه را به اطلاع امام رساند.
صبح روز 15 خرداد 1342، جمعی از علمای تهران در منزل آقای لواسانی اجتماع کردند، تا دربارهی دستگیری حجتالاسلام فلسفی و سایر وعاظ و چگونگی اقدام جهت آزادی آنها بحث و گفتگو کنند. در همین زمان خبر دستگیری امام خمینی به تهران رسیده و بلافاصله آیتالله لواسانی برای اطلاع از کم و کیف قضیه عازم قم گردید.
در نتیجهی تلاشهای صورت گرفته از سوی علما و مراجع تقلید ـ از جمله مهاجرت دستهجمعی به شهرری ـ حکومت ناچار از انتقال امام به منزلی در قیطریه شد. در این مقطع آیتالله لواسانی از افرادی معدود بود که اجازهی ملاقات با امام را داشت و مسائل بیرون را به اطلاع ایشان میرساند. 7
در این باره بایستی به فتوای امام در مورد صرف وجوهات شرعیه برای کمک به محرومان تبریز در زمستان سال 1342 اشاره کرد که توسط آقای لواسانی انجام شد.8 در نتیجهی فشار افکار عمومی، رژیم ناچار شد امام را در فروردین سال 1343 به قم منتقل و آزاد کند. به دنبال تصویب کاپیتولاسیون و مصونیت قضایی برای مستشاران آمریکایی، امام سخنرانی شدیداللحنی را در چهارم آبان همان سال ایراد کرد که متعاقب آن به ترکیه تبعید گردید. پس از تبعید امام خمینی به ترکیه بر نقش و اهمیت آیتالله لواسانی به عنوان وکیل ایشان افزوده شد. در دوازدهم دی ماه 1343 امام با ارسال نامهای از ترکیه به حجتالاسلام نصرالله خلخالی، از دوست قدیمی خود، جویای احوال آقای لواسانی شدند. وی در خرداد ماه سال بعد (1344) برخی کتابهای مورد نیاز امام را به ترکیه ارسال نموده و امام در نامهای به این خاطر از وی تشکر نموده است.9
در سال 1344 قرار بود «آیتالله سیدمصطفی خمینی» در مکه در مراسم حج، دیداری با وی داشته باشد که از طرف ساواک وی را ممنوعالخروج کردند،10 در سال 1346 هم که وی موفق به سفر حج شد، ساواک دستور مراقبت شدید از او را به مأموران خود داده بود.11 از جمله مأموریتهای آیتالله لواسانی در دورهی تبعید امام، فراهم آوردن مقدمات سفر همسر ایشان به عراق بوده است. 12
وی ضمن آنکه عهدهدار وکالت شرعی امامخمینی در تهران بود، در مسایل سیاسی و اجتماعی هم در کنار علمای مبارز به موضعگیریهایی میپرداخت. در جریان حملهی اسرائیل به سرزمین فلسطین در خرداد سال 1346، وی نیز همگام با شماری از علمای ایران، اعلامیهای در اعتراض به این عمل، امضا و منتشر کرد.13
در چهاردهم شهریور 1347 مراسم یادبود قربانیان زلزلهی خراسان در مسجد ارک تهران از طرف علمای اعلام و جامعهی روحانیت تهران و از جمله سید محمدصادق لواسانی برگزار شد. پس از رحلت آیتالله العظمی حکیم، آیتالله لواسانی بهعنوان نمایندهی تامالاختیار ایشان در تهران تعیین شد. در نامههایی متعددی که از امام به مرحوم احمد آقا و افراد دیگر موجود است، اشارات متعددی در مورد اطمینان ایشان به آقای لواسانی دیده میشود.14 یکی از وظایف مهم آیتالله لواسانی تأمین شهریهی امام برای طلاب حوزهی علمیهی قم بوده است،15 وی برای سر و سامان دادن به وضع شهریهی طلاب، هر ماه به قم میرفت. 16
وی در سال 1350 به عراق سفر کرد فعالیتهای او از دید ساواک مخفی نبود. و مسجد امیر در خیابان امیرآباد که محل اقامهی نمازش بود، دایم کنترل میشد. نکتهی جالب آنکه واعظ این مسجد حجتالاسلام محمدتقی فلسفی بود.17،18
ساواک برای مختل کردن وضعیت شهریهی امام در بهمن سال 1351 آیتالله لواسانی را دستگیر و در زندان کمیتهی مشترک ضدخرابکاری زندانی کرد. 19 وی پس از مدتی به وساطت مراجع تقلید وقت، آزاد شد و پس از آزادی رویهی سابق خود را همچنان ادامه داد تا این که بار دیگر در تیر ماه 1353 دستگیر و محکوم به سه سال تبعید در هشتپر طالش گردید. امام خمینی20 پس از اطلاع از تبعید وی، طی نامهای «سیداحمد خمینی» را مأمور به دیدار با آیتالله لواسانی کرد. ساواک در سال 1355 نام وی را هم جزو روحانیون ممنوعالخروج از کشور درج کرد.
شهادت آیتالله مصطفی خمینی در آبان ماه سال 1356 سرآغاز مطرح شدن گستردهی نام و یاد مبارزات سیاسی امام خمینی بود. به محض انتشار این خبر، آقای لواسانی از تهران به قم آمده و همراه «آیتالله مرتضی پسندیده» مجلس ختمی را برای آن مرحوم در مسجد اعظم برگزار نمود.
در پی اهانت به امام در روزنامهی اطلاعات در 19 دی ماه، طلاب در قم قیام کرده و در چهلم شهدای قم، مردم تبریز نیز دست به قیام گستردهای زدند. تداوم اربعینها شتاب اضمحلال نظام شاهنشاهی را بیشتر کرده و با شدت گرفتن حرکتهای ضد شاهنشاهی، بر فعالیتهای آیتالله لواسانی نیز افزوده شد.
وی از آغاز نهضت امام خمینی همراه و همقدم با ایشان بود. سرانجام در 12 بهمن سال 1357 امام خمینی به وطن بازگشت؛ بازگشتی که نویدبخش پیروزی انقلاب اسلامی بود. آقای لواسانی نیز به اتفاق تعداد دیگری از مبارزان مسلمان در سالن انتظار فرودگاه مهرآباد از ایشان استقبال کردند. پس از پیروزی انقلاب روابط این دو دوست قدیمی ادامه یافت و دیدارهای هفتگی آنها نشانگر این صمیمیت و استحکام دوستی بود. آیتالله لواسانی با آنکه سوابق مبارزات درخشانی داشت، بعد از انقلاب هم با همان صورت زاهدانه به زندگی ادامه داده و سرانجام در مهر ماه سال 1369 در خانهی محقر خود به رحمت الهی پیوست. و در حرم حضرت فاطمه معصومه (ع) در شهر قم آرمید.
آیتالله سیدصادق لواسانی به روایت اسناد ساواک
ارتباط «سیدکاظم شریعتمداری» با دربار و همکاری پیشکار ایشان «شیخ غلامرضا زنجانی» در اسناد و منابع به صورت مکرر و متواتر آمده است. و تاکنون دهها سند در این زمینه انتشار یافته است. اگرچه هنوز اصل پرونده «شیخ غلامرضا» و «سیدکاظم شریعتمداری» نشر نیافته. اما در پرونده یاران امام، گزارشهای مکرری در این زمینه داریم. و این نشانگر آن است که شریعتمداری از نظر فکری به دربار متصل بوده است براساس اسناد و خاطرات رجال انقلاب اسلامی، این رابطه از اواسط دهه 1320 در تبریز طی ملاقاتی که میان محمدرضا پهلوی و شریعتمداری در تبریز صورت گرفت آغاز و تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشته است. پس از انقلاب نیز به شکل دیگری در قضایای «حزب خلق مسلمان» خود را نشان داد امروزه پس از سی سال از پیروزی انقلاب لازم است در تدوین «خط امام» و «خطوط انحرافی»، به اسناد و خاطرات یاران حضرت امام و رجال سیاسی توجه بیشتری نشان داده شود.
در گزارش سند شماره 295، از کتاب امام خمینی در آئینه اسناد آمده است:
شریعتمداری آقایان حاج باقر قمی و شهیدی، حاج علیاصغر خوئی و حاج سید محمدصادق لواسانی را به قم دعوت و به آنها گفته است ما با اعلیحضرت همایونی اختلافی نداریم و فقط با دولت اختلافی داریم که ممکن است حل شود و شما نیز این مطلب را در مجالس بگویید و تقاضا نموده که گفتار آنها را ساواک مرکز کنترل نماید که آیا مأموریت را انجام میدهند یا خیر؟
ساواک در گزارشی به صورت خلاصه پرونده امام خمینی در سال 1342 مینویسد:
یکی از مقلدان امام نشریاتی از کشورهای خلیج فارس به مدینه میآورد که در ایام حج پخش کند. مأموران اطلاعاتی امنیتی سعودی وی را تحت تعقیب قرار داده و با همکاری و ارائه گزارش به ساواک مینویسند:
«در مدینه در باغ مرجانیه نزد سیدلواسانی (سیدلواسانی با آقای خمینی دوست میباشد و در روز بازجویی نیز کتباً از ایشان تقاضایی داشته که به پیوست پرونده میباشد) منزل داشتند.»
پس از آزادی حضرت امام از زندان و محبوس شدن در منزل حاج آقای روغنی در قیطریه به تاریخ 15/5/42 ساواک گزارش میدهد:
محترماً در ساعت 5/10 دقیقه شب 14/5/42 آقایان خمینی آقا مصطفی، آقای بروجردی، آقای اشراقی، آقای اعرابی [آقایان دکتر محمود بروجردی، آیتالله شهابالدین اشراقی، حاج محمدحسن اعرابی دامادهای حضرت امام میباشند] آقای لواسانی [سیدمحمدصادق] وارد منزل آقای روغنی گردیدند و پس از چند دقیقه صحبت استراحت نمودند.
ممنوعالمنبر کردن حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی فلسفی
پس از سخنرانیهای افشاگر فلسفی وی ممنوعالمنبر گردید، به همین خاطر وعاظ و روحانیان، تلاش فراوانی نمودند تا شاید این حکم ضد اسلامی را رفع و جامعه را از بیانات و مواعظ ایشان برخوردار کنند. ساواک در لیستی از 43 شخصیت نام میبرد که برای رفع ممنوعیت حجتالاسلام فلسفی تلاش کردهاند. در میان آنها اسامی حضرات آیات و حججاسلام:
«عباسعلی اسلامی، شیخ حسن کافی، شیخ احمد کافی، شهید فضلالله محلاتی، شیخ حسن سعید چهلستونی، ابوالقاسم خزعلی، مصطفی مسجد جامعی، شیخ جعفر خندقآبادی، محمد امامی کاشانی، علی دوانی، شهید سیدعبدالکریم هاشمینژاد، شهید شیخ حسین غفاری، سیدقاسم شجاعی، سیدمحمدصادق لواسانی... 21 » به چشم میخورد.
اتهامات آیتالله لواسانی در کمیته مشترک ضدخرابکاری
ساواک برای ایجاد اختلال در وضعیت شهریه امام خمینی (ره) در بهمن 1351 اقدام به دستگیری آیتالله لواسانی نمود.
آیتالله لواسانی در کمیته مشترک ضدخرابکاری نسبت به آشنایی و دوستی خود با امام خمینی اعتراف و یادآور میشود در جمعآوری وجوهات شرعی نمایندهی ایشان میباشد، وی اتهام کمک به سازمان مجاهدین خلق را تکذیب میکند.
ساواک در تاریخ 16/11/51 به علت کهولت و بیماری با تبدیل قرار وی را از زندان آزاد مینماید. زندانی شدن ایشان باعث محبوبیت زیادتر وی شد، به همین خاطر ساواک برای ترور شخصیت آیتالله لواسانی دست به دو «حیله» میزند. اول انتشار یک اعلامیه به نام «طلاب حوزه علمیه قم» که در آن آمده است: «تو از سهم امام به صیغههای متعدد خود پرداختهای و «زن خود را از خانه دربدر کردهای» نه «لیاقت سیادت داری» و نه [لیاقت] «نماینده بودن» چون تو با سوءاستفاده از سهم امام این کار را کردهای.... ادبیات این اعلامیه نه به حوزهها میخورد و نه کلمات و عناوین آن معمول طلاب میباشد.
حیله دوم ساواک «مونتاژ» عکسی از ایشان با زنی ...!! جالب آن که در گزارش ساواک آمده است: عکسهای مورد نظر به همسر یادشده فوق نشان داده شد، لیکن کمترین اثری در وی نکرد و به قدری تحتتأثیر لواسانی قرار دارد کوچکترین توجهی ننموده است. علیهذا به نظر میرسد که از طریق همسر مشارالیه هیچگونه نفوذی امکانپذیر نیست، ضمناً به منابع مربوط آموزش لازم داده شده تا هرگونه عکسالعمل طرفداران وی را گزارش نمایید که در آن موقع چگونگی به عرض خواهد رسید.
«دستور فرمایید به نحو کاملاً غیرمحسوس و به نحوی که دخالت ساواک در توزیع آن مشخص نشود نسبت به انتشار اعلامیههای مذکور در بازار تهران و مجامع و محافل مذهبی اقدام و نتیجه را با تعیین عکسالعمل دریافتکنندگان اعلامیه و گفتگوهایی که در این زمینه بین متعصبین مذهبی صورت خواهد گرفت اعلام دارند.» در بیستم آذر رئیس ساواک اصفهان، «نقوی» گزارشی برای «ثابتی» مدیرکل اداره کل سوم ساواک در مورد وصول 150 برگ اعلامیههای مربوط به سیدمحمدصادق لواسانی مینویسد:
1ـ در مورد پخش آن به منابع اصفهان و نجفآباد دستورات لازم داده شده است که هرگونه عکسالعمل دریافتکنندگان متعاقباً اعلام خواهد گردید.
2ـ همانطور که قبلاً نیز توسط این ساواک یادآوری گردیده اغلب اعلامیههایی که به وسیله ساواک تهیه و دستور پخش آن بین طلاب و متعصبین مذهبی داده میشود از کاغذهای نوع (اعلا) تهیه و حتی در پلیکپی یا دستنویسی دقت کافی شده است.
پس از دستگیری حاج محمدصادق لواسانی عامل جمعآوری پول برای امام خمینی از بازاریان تهران به آنان گفته شده که کمکهای خود را از طریق حواله تجاری برای «حاج شیخ نصرالله» از تجار نجف ارسال دارند. ساواک گزارش میدهد که احمد خمینی ضمن انجام مکاتبه با پدرش در عراق سعی دارد با صلاحدید مشارالیه نماینده مالی جدیدی را در تهران انتخاب نماید. در سند ساواک آمده است: «خواهشمند است دستور فرمایید ضمن توجیه منابع واجد شرایط به موقع از هویت فردی که به این سمت انتخاب میگردد مطلع و نتیجه را به موقع به این اداره کل اعلام نمایند.»
پس از آزادی از زندان آیتالله لواسانی مجدداً وجوهات را برای حضرت امام جمعآوری و ارسال مینمود. این در حالی بود که ساواک از وی تعهد گرفته بود، که دیگر این کار را انجام ندهد.
پس از گزارش رسیده، ثابتی پیشنهاد تبعید ایشان را از تهران مینماید! ضمناً ثابتی برای «ترور شخصیت» ایشان یادآور میشود:
«400 برگ اعلامیه که علیه نامبرده تهیه شده است به پیوست ایفاد میگردد. و اغلب طلاب یا بازاریان با دیدن این گونه کاغذ اعلامیه به اطرافیان خود یا منابع اظهار داشتهاند که این کار دستگاه میباشد.
علیرغم تمام توطئهها و محدودیتها آیتالله لواسانی سفری به قم داشته و «شهریه» امام را پرداخت مینمایند. در گزارشی از قم هم برای ساواک تهران آمده است، توزیع اعلامیه را از طرف دولت دانسته و برخی به بیوت مراجع تقلید نسبت میدهند!
در یک مورد یکی از طلاب گفته است «من میدانم آقای لواسانی فقط یک خانه در تهران دارد و آن هم ارث مادری وی است. و این اعلامیه بر ضد آقای خمینی است. طلبه دیگری میگوید: اعلامیه ضد لواسانی یعنی ضد آقای خمینی و لواسانی در تهران نماینده آقای خمینی است.»
رونوشت گزارش خبر شماره 19311/20 ه 9/6/53 منبع 7687
موضوع: اظهارات سیدمصطفی میرباقری
نامبرده بالا در یکی از جلسات روضهخوانی به طور خصوصی اظهار داشت. قبل از تبعید کردن محمدصادق لواسانی نماینده آیتالله خمینی او را محاکمه کردهاند و او هم تمام مدارکی را که از مجتهدین دارد و به وی اجازه دادهاند پول جمعآوری کند نشان داده و گفته است تنها از آیتالله خمینی اجازه جمعآور ی پول ندارم ولی ساواک به او گفته است ما کاری به وکالت شما از سایر مراجع تقلید نداریم و شما حق نداری از طرف خمینی پول جمعآوری کنی میرباقری افزود اجازه وکالت خمینی را از لواسانی گرفته و پار ه کردهاند. سپس افزود شیخ مولائی از طرف لواسانی وجوهات را جمعآوری میکند و به وسیله پسر لواسانی جریان را به لواسانی خبر میدهد و از او کسب دستور میکند و به مصارف مربوط میرساند. آنگاه میرباقری راجع به تبعید آیتالله قمی صحبت کرد و گفت گاهی او را به مشهد و گاهی به قم تبعید کردهاند و من چندین بار با ایشان ملاقات کردهام و فعلاً چند روزی است مجلس روضهخوانی برپا کرده و طبق اظهار قمی بازاریها و برخی روحانیون مخارج او را تأمین میکنند.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: امکان صحت خبر وجود دارد ضمناً شیخ مولائی همان شیخ احمد مولائی است که سابقه فعالیت در جهت فداییان اسلام دارد و هماکنون سر دفتر اسناد رسمی در تهران است.
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
شایعهپراکنی علیه آیتالله لواسانی
در میان مریدان آیتالله «سازگارا» از مداحان اهل بیت (ع) که عموماً با موتوسیکلت به مجالس میرفت، اخیراً ماشین پیکانی خریده است. شایعه نمودهاند که وی از مریدان لواسانی و از طرفداران آقای خمینی است، و این اتومبیل را هم لواسانی به علت این که وی اشعاری در مدح آقای خمینی سروده به این مداح داده است.
نظریه یکشنبه: سیدمحمدصادق لواسانی فردی نیست که به خاطر یک قطعه شعر یک دستگاه اتومبیل به یک نفر بدهد و به نظر میرسد که عدهای از روی حسادت چنین حرفهایی در غیاب مداح فوق میگویند.
اما آنچه برای ساواک مهم است، جمعآوری وجوهات و ارسال آن برای حضرت امام است، لذا در گزارش آمده است «جمعآوری وجوهات به نفع آقای خمینی»
«اخیراً زینالعابدین ندیمی مبلغی را که از مریدان آقای خمینی اخذ کرده بود به سیدمحمدصادق لواسانی داده تا برای آنهایی که پولدادهاند از آقای خمینی رسید دریافت دارد» نکته مهم نظریه شنبه است که نوشته است: «زینالعابدین ندیمی برای دریافت وجوهات به نفع آقای خمینی فعالیت میکند.»
در خرداد 1353 ساواک گزارش میدهد که «سیدصادق لواسانی از وعاظ ناراحت و اخلالگر مقیم تهران است که تحریکات و اقداماتی در زمینه ضدیت مردم با یکدیگر به عمل آورده [!!] و همچنین فعالیتهایی در جهت خلاف مصالح مملکتی و اخلال در نظم عمومی انجام داده و رویه نامطلوب و ناصواب خود را همچنان دنبال مینماید و به نحوی که وجود مشارالیه در منطقه تهران موجبات برهم خوردن نظم و آرامش عمومی را فراهم میسازد با ارسال خلاصهای از سوابق وی به پیوست خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به تشکیل کمیسیون امنیت اجتماعی و طرح موضوع و پیشینه یاد شده نسبت به طرد وی اقدام قانونی معمولی داشته و نتیجه را به این سازمان اعلام نمایند.» نامه از سوی ارتشبد نصیری به وزارت کشور ارسال شده است.
کمیسیون امنیت اجتماعی به منظور رسیدگی به پیشینه آیتالله لواسانی روز 28/3/53 در فرمانداری تهران تشکیل میشود. ساواک پیشنهاد میکند تا وی را به سه سال اقامت اجباری در شهرستان طوالش استان گیلان محکوم و نتیجه را به اداره کل سوم ساواک اطلاع دهند.
ثابتی طی گزارشی به ریاست ساواک تهران دستور میدهد در کمیسیون شرکت کند در گردشکاری که از پرونده آیتالله تهیه شد نیز اشاره به دستگیری سال 1351، بازداشت و گرفتن وجوه سهم امام (ع) آمده است. اما پرنیانفر رئیس ساواک تهران به ثابتی مینویسد: «هیچگونه مدارکی در این زمینه در دست نیست و مشارالیه این کار را تحت پوششهای مختلف انجام میدهد. ضمناً اعلامیههای مورد بحث در همان موقع به نحو غیرمحسوس توزیع شده متعصبین مذهبی با بیتوجهی آن را مطالعه و عکسالعمل مناسبی علیه لواسانی از خود نشان ندادهاند اما در مورد تبعید ایشان اشاره به تشکیل کمیسیون و محکومیت مراتب جهت استحضار به عرض میرسد.»
فرماندار تهران، طی گزارشی جلسه را بیان میکند و یک نسخه از صورتجلسه نیز بوسیله ساواک تهران برای ریاست ساواک و پرویز ثابتی ارسال میشود در گزارش آمده است: «در طوالش اعمال و رفتار و تماسهایش را باید تحت مراقبت قرار داد و نتیجه را به اداره کل سوم اعلام نمایند، سرانجام ایشان دستگیر و توسط شهربانی حکم اجرا میشود اما گزارش ساواک از مسجد حاج سیدعزیزالله و بازار قابل توجه است. در گزارش دستگیری سیدصادق لواسانی آمده است:
«دستگیری نامبرده در روز 7/4/53 در بین عدهای از روحانیون و افراد متعصب مذهبی و بازاریان تهران اثر نامطلوبی گذاشته اشخاص متفرقه برای اقامه نماز به مسجد حاج سیدعزیزاله آمده بودند در مورد دستگیری یادشده فوق بحث و گفتگو مینمودند که عدهای از روحانیون را دستگیر و به روحانیت اهانت مینمایند. اینها بعثیهای عراق را فاشیست مینامند در صورتی که خودشان یزید زمان بوده و از فاشیستها فاشیستتر میباشند. باز هم فاشیستها بهتر از اینها بودند در حال حاضر چند نفر از روحانیون در زندان یا تبعید بسر میبرند.» در نظریه سهشنبه آمده است: «سیدمحمدصادق لواسانی از طرفداران سرسخت [امام] خمینی و نماینده تامالاختیار وی در بازار تهران و از افراد مخالف دولت بوده که به وعاظ و روحانیون طرفدار [امام] خمینی کمکهای مالی مینموده است.» از ساواک گیلان گزارش میرسد:
«سیدمحمدصادق لواسانی به وسیلة مأمورین بدرقه به شهربانی هشتپر تحویل ابتدا در مسجد جامع هشتپر اقامت گزید حاج سیدمحمود نوریزاده پیشنماز هشتپر قصد برگزاری نماز جماعت داشته که از این عمل جلوگیری و سپس با همکاری شهربانی در مورد تهیه مسکن یادشده اقداماتی به عمل آمده. فرزندش محمدحسن لواسانی در معیت محمد لواسانی فرزند دیگرش و عیالش و شخصی به نام علی خوشنیت و همسرش و مهندس جواد لواسانی به دیدن نامبرده آمدند که پس از یک شب توقف جملگی جز محمدحسن لواسانی که در هشتپر توقف نمود به تهران مراجعت کردند.»
در تهران بازاریان و آیتالله شیخ حسن سعید تهرانی تلاش برای آزادی وی را ادامه دادند، در طوالش شهربانی منزلی را در نظر گرفته بود که آیتالله لواسانی نپذیرفت تا آنجا که ثابتی مجبور شد به ریاست ساواک گیلان بنویسد: «تغییر محل سکونت او بلامانع است.» در طوالش روحانیون وعاظ و مردم از وی تجلیل و حتی از فومن برای دیدن ایشان میروند آیات عظام «ضیابری»، «حسام»، «احسانبخش»، «عنایت» و... برای دیدار آیتالله لواسانی راهی طوالش میشوند. و روحانیون قم با ارسال نامهها و در دیدارهای حضوری از آیتالله شریعتمداری میخواهند در جهت حل مشکلات لواسانی تلاش کند.»
خبر دستگیری و مشکلات آیتالله لواسانی در سراسر کشور منعکس شده و در آبادان «آیتالله حاج شیخ عبدالرسول قائمی» موضوع را در یک جلسه بیان میکند، با فرارسیدن ماه مبارک رمضان فعالیت علما علیه رژیم شدت میگیرد. «پرویز ثابتی» مدیرکل اداره سوم ساواک طی نامهای به کلیه ساواکها و شهربانی و اداره چهارم عملیات و بررسی مینویسد:
«به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان سال 1394 امکان دارد، پارهای از وعاظ و روحانیون افراطی مذهبی فرصتی پیدا کنند که برخی از مسایل و موضوعات مذهبی را در قالب مطالب تحریکآمیز و خلاف مصالح مملکتی در بالای منبر عنوان نموده و تبلیغات سوئی بنمایند، علیهذا با ارسال صورت اسامی وعاظ ممنوعالمنبر و اشخاص که با سپردن تعهد مجاز به استفاده از منبر میباشند.
خواهشمند است دستور فرمائید نسبت به جلوگیری از هرگونه فعالیت مضره وعاظ و روحانیون افراطی مذهبی، ضمن همکاری با سازمانهای نظامی و انتظامی محل پیشبینی و مراقبتهای لازم معمول و نتیجه را به این اداره اعلام نمایند.»
باتوجه به گسترش شدت و فشار ساواک بر ملاقاتکنندگان با آیتالله لواسانی و محدودیتها و حتی خطر دستگیری آنها همچنان بسیاری با ایشان در ارتباط بودند. در بیست و پنجم مهر 1353 ساواک گیلان گزارش میدهد: «روز 25/7/53 سیدمحمد آل احمد و چند نفر از معاشرین و همفکران وی پس از خریدن مقداری برنج و روغن دستهجمعی به سوی قریه برغات حرکت و در آن جا با پیشنماز مسجد قریه مزبور مذاکره نمودند. پیشنماز طلبه جوانی به نام کاظمپور میباشد ملاقات و نماز عید فطر را اقامه کردند و آنگاه سیدمحمد آلاحمد دفترچههایی را در اختیار کاظمپور گذاشت. افراد مزبور متعاقباً به سوی رشت حرکت و در شهرستان هشتپر به منزل سیدمحمدصادق لواسانی رفته و با وی ملاقات و مذاکره نمودند و پس از مدتی توقف در خانه وی به خلخال رفتند و برنج و روغنها را در اختیار منتظری گذاشتند و با وی مذاکره سپس به منزل شیخ علیاصغر مروارید رفته و با روحانی مزبور مذاکراتی نموده و سپس به تهران مراجعت نمودند» از تهران هم عدهای از خیابان غیاثی برای ملاقات با وی رفتند و خانواده لواسانی هم به طوالش در رفت و آمد بودند.»
با آن که ساواک نسبت به «سیدجعفر بهبهانی» حساسیتی نداشته است اما در جلسات روضهخوانی منزل ایشان آمده است: «از جمله حضور عدهای از روحانیون و وعاظ و افراد متفرقه از جمله سیدعلی نقی تهرانی امام جماعت مسجد کوچه ارامنه، سیدمحمد صادق لواسانی، پیشکار خمینی، آقای شیرازی مدرس مدرسه عالی سپهسالار ـ خلخالی امام جماعت مسجد سرپل شمیران تشکیل گردید.
رهبر عملیات در نظریه خود مینویسد: «در جلسات هفتگی روضهخوانی منزل مرحوم بهبهانی که از طرف سیدجعفر بهبهانی تشکیل میگردد عدهای از روحانیون افراطی و ناراحت شرکت میکنند.»
صورتاسامی روحانیون و وعاظ درجه 1 و 2 تهران و شهرستانها
استان مرکزی
الف ـ تهران:
ردیف نام شهرت محل سکونت .
1ـ آیتالله سیداحمد خوانساری بازار عباسآباد. کوچهسرای مسعود
2ـ ˝ ˝ ˝ ˝ میرزاخلیل کمرهای خیابان زرین نعل
3ـ ˝ ˝ ˝ ˝میرزااحمد آشتیانی مدرسه مروی
4ـ ˝ ˝ ˝ ˝سیدابوالحسن رفیعی قزوینی خیابان بوذرجمهری. کوچه پشت مسجد جامع
5ـ ˝ ˝ ˝ ˝محمدتقی آملی خیابان شاهپور. روبروی پارکشهر کوچه کلانتری ـ پلاک 38
6ـ ˝ ˝ ˝ ˝میرزاعبداله سعید تهرانی بوذرجمهری. کوچه مسجد جامع. منزل شخصی
7ـ ˝ ˝ ˝ ˝سیدعلینقی تهرانی نرسیده به میدان اعدام. چهارراه سعادت منزل شخصی
8ـ ˝ ˝ ˝ ˝بهاءالدین نوری خیابان سیروس. کوچه صدیقالدوله
9ـ ˝ ˝ ˝ ˝شیخ حسنعلی راشد شمیران. خیابان پهلوی. کوچه کاظمی
10ـ ˝ ˝ ˝ ˝محمدتقی فلسفی واعظ خیابان ری. روبروی مسجد کاظمیه
11ـ ˝ ˝ ˝سیدمحمدصادق لواسانی کوچه میرزا محمود وزیر نرسیده به امامزاده یحیی انتهای بازار عباسآباد
12ـ ˝ ˝ ˝ ˝محمود تولائی (حلبی) چهارراه حسنآباد. کوچه همت پلاک 74
کلانتری رستمآباد
* * * *
اشخاص مشروحه زیرین میتوانند با آقای خمینی ملاقات نمایند.
فرماندار نظامی تهران و حومه. سپهبد نصیری
1ـ آقای سیدمحمدصادق لواسانی
2ـ آقای شهاب اشراقی
3ـ آقای محمدحسن اعرابی
4ـ آقای محمود بروجردی
5ـ آقای رضا ثقفی
6ـ آقای میرزامحمد ثقفی
7ـ آقای مصطفی مصطفوی
8ـ آقای احمد مصطفوی
9ـ آقای سید مرتضی پسندیده
10ـ آقای نورالدین هندی
11ـ آقای مشهدی نادلی جوادزاده
12ـ آقای علیمحمد نوکر
13ـ آقای مشهدی رضا جعفری
14ـ آقای شیخ محمدحسین بروجردی
15ـ آقای پناهی
16ـ آقای رضا پسندیده
17ـ آقای محمد هندی
18ـ آقای میرزاحسن کمرهای
19ـ آقای شیخ صادق خلخالی
20ـ آقای شیخ حسن صانعی
... برگ صورت اسامی اشخاص که اجازه دارند از آقای خمینی ملاقات نمایند به اینجانب سروان سیفالدین عصار سازمان امنیت رسید.
آنکارا
بازگشت 942
وسایل و کتابها را از آقای سیدمحمدصادق لواسانی دریافت سلامتی آقای خمینی را به ایشان ابلاغ پس از مراجعت آقای مارگو وسایل و کتابها را ایشان ملاحظه چگونگی را به مرکز اعلام دارند تا ترتیب تحویل آنها به آقای خمینی ابلاغ شود. 1629 ـ 130 ـ 7/10/43 شائق
خوی ترکیه
تلفنی به عرض تیمسار ماهوتیان رسید. فرمودهاند به این مرکز ... 7/10
از: آنکارا تاریخ: 7/10/43
به: تهران
تیمسار ریاست ساواک
آقای سیدمحمد صادق لواسانی از طرف روحانیون مقیم نجف به استانبول آمده و به کنسولگری ایران مراجعه و تقاضای ملاقات با خمینی را نموده ضمناً اظهار داشته که ایشان در بورسا هستند و آقای خوانساری از تهران جهت ملاقات با ایشان به ترکیه آمدهاند اینجانب نیز هنگامی که آقای خمینی در قم تحتنظر مقامات دولتی بودند از طرف دولت اجازه داشتم که ایشان را ملاقات نمایم و چون کنسولگری اظهار بیاطلاعی میکند نامبرده روز یکشنبه شش دی ماه به آنکارا عزیمت و امروز صبح جناب آقای سفیرکبیر را ملاقات و آدرس خمینی را در بورسا استفسار میکند و اظهار میدارد که مقداری کتاب و لوازم شخصی جهت نامبرده آورده و در نظر دارم از سلامتی ایشان مطلع و به نجف مراجعت نمایم چون فردا صبح آنکارا را به قصد بغداد ترک میکند جناب آقای سفیر این جانب را احضار و کسب تکلیف میفرمایند مقرر فرمایید ظرف امروز جواب مقتضی صادر فرمایند که به عرض آقای سفیر برساند.
نظریه: چنانچه به آقای لواسانی اطمینان داده شود که آقای خمینی سلامت هستند و کتابها و وسایل جهت خمینی فرستاده میشود در بین روحانیون نجفاثرات خوبی خواهد داشت اوامر را ظرف امروز ابلاغ فرمایید. 942 ـ 28/12/64 وثوقی
فوری به عرض برسد
ریاست اداره مخابرات تا تاریخ 9/10/43 موفق نشدند این تلگراف را به عرض برسانند.
ساعت 1800 روز 9/10 به عرض تیمسار و ریاست رسید.
شماره: 15794/321 تاریخ: 9/10/43
مدیریت کل اداره سوم
بدینوسیله رونوشت تلگراف واصله از آنکارا جهت استحضار به پیوست ایفاد میگردد مراتب تلگراف مزبور به اطلاع تیمسار ماهوتیان و مدیریت آن اداره کل رسیده و پاسخ لازم نیز در این مورد به نمایندگی داده شده است.
مدیرکل اداره دوم ـ شائق
شماره: 31199/241 تاریخ: 13/10/43
موضوع: سیدمحمدصادق لواسانی
آقای سیدمحمدصادق لواسانی در ترکیه قصد ملاقات آیتالله خینی را داشته که از ملاقات او جلوگیری شده است و نامبرده این موضوع را برای دوستان خود تعریف نموده است.
گیرندگان: بخش ترکیه ـ جهت اطلاع و ارائه سابقه به مقام مدیریت کل
از: آنکارا تاریخ: 17/10/43
به: تهران
شماره عطفی: 1629
کتابهای تقدیمی آقای سیدمحمدصادق لواسانی عبارتند از:
مفاتیحالجنان و تاریخ تمدن اسلامی در پنج جلد به زبان عربی و مانعی برای تحویل آنان به آقای خمینی نیست. لوازم آورده شده نیز شامل چند دست لباس بود که به علت عدم احتیاج نامبرده از تحویل آن خودداری کرد. 943ـ 7/1/65
سری ترکیه به اداره کل سوم 19/10
تاریخ: 10/1/44 شماره: 46028/321
مدیریت کل اداره سوم
پیرو شماره 15838/232 ـ 19/10/43
در اسفند ماه دو طغری نامه که از طرف فامیل آیتالله خمینی نوشته شده بود توسط ساواک استان مرکزی به این اداره کل داده شده که جهت نامبرده فرستاده شود نامههای مزبور به نمایندگی آنکارا ارسال گردید که به آقای خمینی از نامهها درباره کتابهای ارسالی آقای لواسانی مطالبی نوشته شده است (موضوع نامه فوق) و صلاح نیست بدون ارسال کتابها نامه به وی داده شود.
نمایندگی درخواست نموده در صورت موافقت کتابها به انضمام نامهها به آیتالله داده شود.
خواهشمند است دستور فرمایید در این مورد نظریه آن اداره کل را اعلام نمایند.
از طرف مدیرکل اداره دوم ـ شائق
گیرندگان: ساواک استان مرکز جهت اطلاع
صورت اسامی نمایندگان مراجع تقلید
اسامی مراجع تقلید نشانی
حسن میرزائی میلانی سه راه گلوبندی مسجد کوچک
میرزااحمد آشتیانی شاهرودی گذرعلی خیابان خیام پاچنار
شیخ محمدتقی آملی شاهرودی چهارراه حسنآباد کوچه کلانتری
سیدصادق لواسانی خمینی بوذرجمهری نو امامزاده یحیی
سیداحمد میرخانی خوئی حشمتالدوله مسجد ولیعصر
شیخ شریف شاهرودی شاهرودی خیابان پاچنار چهارراه امیریه گمرک مسجد سجاد
شیخ عبداله مهدوی شاهرودی خوئی خیابان مولوی ایستگاه ساعت مخبرالسلطنه. مسجد مشیرالسلطنه
حسن اثنی عشری خمینی مسجد نایبعلی
مجد خمینی. خوئی دماوند
شیخ اردکانی خمینی تجریش
شیخ حسن کافی خمینی تجریش
شیخ نصیری خمینی تجریش
دکتر باهنر خمینی تجریش
علیاصغر مروارید خمینی تجریش
نجم اعتمادزاده خمینی تجریش
سیدعبدالرسول حجازی خمینی تجریش
سیدعبدالرضا حجازی خمینی تجریش
شیخ محمد امامی کاشانی خمینی تجریش
دکتر محمد منافی میلانی تجریش
محمدتقی فلسفی خوئی تجریش
جعفر خندقآبادی خوئی تجریش
نظریه شنبه: شنبه نظری ندارد
نظریه یکشنبه: یکشنبه نظری ندارد
نظریه چهارشنبه:
آیت الله لواسانی در خاطرات
حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی در خاطرات خود مینویسند:
«دوستی صمیمانه آیتالله لواسانی با امام خمینی (قدس سره) پس از انتقال ایشان به تهران و ادامه خدمت در سنگر محراب همچنان ادامه یافت و علاقه و اعتماد امام نسبت به آیتالله لواسانی که میتوان گفت منحصر به فرد و استثنایی بود با آغاز مرجعیت و رهبری امام، به اوج خود رسید و آیتاله لواسانی وکیل تامالاختیار امام در مرکز شد. و آیتالله لواسانی علیرغم مشکلاتی که این امر داشت، آن را با کمال میل پذیرفت و در واقع انجام بخشی از کارها را در غیاب امام به عهده گرفت.
البته اهمیت و حساسیت نیابت تام و تمام در دوران تبعید و هجرت امام از دید رژیم ستمشاهی پنهان نبود و به همین دلیل فشارهای گونهگونی را برایشان وارد میکردند. ولی آیتاله لواسانی همچنان استوار در کنار امام ماند و به کار خود ادامه داد.
در همین رابطه بود که در بهمن ماه سال 1351 دستگیر و به زندان انفرادی کمیته به شهربانی تهران انتقال یافت و مدتها در آنجا به سر برد که با وساطت مراجع عظام وقت از زندان آزاد شد.»
پس از آزادی و استمرار فعالیت در مسیر اهداف الهی امام خمینی (قدس سره) آیتالله لواسانی برای بار دوم در تیر 1353 دستگیر و به مدت سه سال به هشتپر طالش تبعید شد که مدت دو سال و نیم آن را در همان جا سپری کرد و چند ماهی باقی مانده را به علت شدت بیماری ایشان و انتقال به تهران نادیده گرفتند!
آیتالله لواسانی پس از مراجعت امام به ایران و پیروزی انقلاب اسلامی، پیوند دیرینه را استمرار بخشیده و دیدارهای هفتگی ایشان با امام، نشانگر قداست و اصالت این پیوند بود.
مرحوم آیتالله لواسانی با برادر بزرگ من، مرحوم آیتالله حاج سید احمد خسروشاهی هم دوستی دیرینه داشت. هر دو از شاگردان مبرز و شایسته مرحوم آیتالله حاح شیخ عبدالکریم حائری یزدی و مرحوم آیتالله سید محمدتقی خوانساری بودند.
مرحوم اخوی، همواره از آقای لواسانی بهعنوان عالمی وارسته و فقیهی پرهیزگار یاد میکرد و از دوران اقامت در مدرسه «دارالشفا» در کنار حجره امام و ایشان، خاطرهها نقل میکرد که جای نقل آنها این مختصر نیست.
این آشنایی و سابقه سبب شد که موقع دستگیری آیتالله خسروشاهی همراه شهید آیتالله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی، حجتالاسلام آقای سیدمهدی دروازهای و حجتالاسلام جناب آقای محمدحسین انزابی نماینده فعلی مجلس شورای اسلامی و مرحوم حاج میرزاحسن ناصرزاده واعظ و انتقال آنان به زندان قزلقلعه تهران و نزول برف سنگین و حدوث سرمای شدید و بیسابقه در تبریز، من به نزد آیتالله لواسانی بروم و از ایشان بخواهم در مورد کمک بر مردم مستمند تبریز همکاری کنند و توضیح دادم که چون اخوی من و آقای قاضی و علمای دیگر دستگیر و زندانی شدهاند و اغلب وعاظ دیگر هم در تبریز زندانی هستند، بیمناسبت نیست که اجازهای از «حاجآقا» برای هزینه سهم امام در این رابطه بگیرند.
در آن ایام امام خمینی در «قیطریه» به سر میبردند و اجازه ملاقات به کسی داده نمیشد. ظاهراً آیتالله لواسانی حق ملاقات داشت.
مرحوم آیتالله لواسانی به من گفتند:
شما چیزی بنویسید. من همراه خودم میبرم و جواب را برای شما میآورم.
فرصت را غنیمت شمرده و در منزل ایشان، دو نامه برای امام نوشتم. یکی با امضای مستعار: «آذربایجانیهای مرکز» درباره ضرورت کمک به مستمندان تبریز، به علت سرمای شدید و دیگر با امضای خودم به عنوان عرض ادب و اعلام مسرت از سلامتی ایشان و اهداء کتاب کوچکی که به نام «دو مذهب» تازه منتشر ساخته بودم...»
چند روز بعد به دیدار آیتالله لواسانی رفتم، نامهای کوتاه از حضرت امام داشتند که در آن نوشته بودند:
کتاب شما را دوبار خواندم و برای شما دعا کردم. از خداوند برای شما توفیق خدمت بیشتر به اسلام و مسلمین را خواستارم»
همراه نامه، هدیهای هم فرستادند که نشاندهنده توجه و لطف خاص امام بود... نامه را به همه دوستان آن روز «مکتباسلام» نشان دادم و اکنون در بین اوراق و اسنادم هر چه گشتم پیدا نشد.
انشاءالله باشد برای چاپ در مقدمه کتاب «دو مذهب» که امام آن را دوبار خواندهاند.
ولی پاسخ نامه اول را که توسط این جانب همراه پاسخ مراجع دیگر وقت در تبریز چاپ شد.
پینوشتها:
_________________________
1ـ رجوع شود به دانشمندان اسلامی، مرحوم حجتالاسلام والمسلمین شیخ محمد رازی
2ـ خسروشاهی، هادی، «یادوارهی آیتالله محمدصادق لواسانی»، مجلهی تاریخ و فرهنگ معاصر، ش 1، .1370
3 ـ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 3، تهران، وزارت اطلاعات، 1377.
4ـ خاطرات 15 خرداد تبریز، قسمت دوم، به کوشش علی باقری، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1374.
5 ـ دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج 3 ـ 6؛ تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1377.
6ـ خاطرات و مبارزات شهید صدوقی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376.
7ـ خاطرات علیاکبر محتشمی، تهران، حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1376.
8ـ خاطرات 15 خرداد، دفتر سوم، به کوشش علی باقری، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1376.
9ـ خاطرات 15 خرداد، دفتر ششم، به کوشش علی باقری، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1376.
10ـ صحیفهی امام، ج 1 ـ 3، تهران، موسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378.
11ـ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پروندهی آیتالله مصطفی خمینی، شمارهیبازیابی 391، ش. س. وو 139 ـ 140و شمارهی بازیابی 392، س. ش. و 10 ـ 11.
12ـ مرادی نیا، محمدجواد، خاطرات آیتالله پسندیده، تهران، نشر حدیت، چاپ دوم، 1375.
13ـ اسناد انقلاب اسلامی، ج3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374.
14ـ روحانی، حمید، نهضت امام خمینی، ج 2، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1376.
14ـ یاران امام به روایت اسناد ساواک، حجتالاسلام محمدتقی فلسفی (زبانگویایی اسلام)، تهران، وزارت اطلاعات
15، 16ـ یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی (روایت پایداری)، تهران، وزارت اطلاعات، 1379.
17ـ خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377، ص
18ـ محضر نور (فهرست دیدارهای امام خمینی)، ج 1 و 2، تهران، مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ دوم، 1374.
19ـ فرهنگنامه، رجال روحانی، رحیم نیکبخت، جلد اول، 1389، ص 330 ـ 327.
20ـ امام در آئینه اسناد، ج 1، ص 386.
21ـ رجوع شود به فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره 1، ص 270.
مجله گزارش تاریخ