نافرجامی نوژه
تهدیدات داخلی و توطئههای درونمرزی نهتنها کماهمیتتر از هجمههای خارجی نیستند بلکه بهخاطر وجود عناصری همچون تشبه، تفرقه، خزندگی و بومیبودن اغلب خطرناکتر و مهلکتر هستند. حرکتهای خارجی هر اندازه عظیم و سهمناک باشند، فاقد مشروعیت و بیگانه تلقی میشوند و لذا از قابلیت تاثیرگذاری چندانی بر روحیه ملی برخوردار نیستند و حتی به تقویت آن میانجامند. بنابراین بیدلیل و معنی نخواهد بود اگر تفرقهاندازی در نهضت مشروطه را از جنگهای ایران و روس زیانبارتر و کودتای 28 مرداد را از اشغال نظامی شهریور 1320 توسط بیگانگان مخربتر قلمداد کنیم. ازاینرو، گرچه در طول تاریخ انقلاب اسلامی هجمهها و تهدیدات گوناگون در قالب جنگ، ترور و... علیه نظام جمهوری اسلامی صورت گرفت، اما از این میان کودتای نافرجام نوژه سازمانیافتهترین و پیچیدهترین حرکت خرابکارانهای بود که صورت گرفت و قصد آن نه تجزیه یا تاثیر در حاکمیت، بلکه واژگونی آن از داخل بود. این توطئه بزرگ سرانجام به یاری خداوند برملا شد و به دست نیروهای توانمند انقلاب خنثی گردید. مقاله حاضر کموکیف این ماجرا را بازگو میکند.
***
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تحولات گسترده و عمیقی را در منطقه خاورمیانه و حتی در سطح جهان دوقطبی به همراه داشت. از جمله پیامدها و ویژگیهای انقلاب اسلامی آن بود که منافع قدرتهای استکباری و بهویژه امریکا را مورد تهدید قرار داد. ازهمینرو، حرکتها و توطئههای گوناگونی، با هدف ازمیانبردن یا بهانحرافکشیدن انقلاب طراحی شد، که این تحرکات با عنایت الهی و به برکت رهبری امامخمینی(ره) و هوشیاری مردم با شکست روبرو شدند. طرح کودتای نوژه، از جمله تلاشهایی بود که سازمان سیا، رژیم بعثی عراق، کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس و تعدادی از نظامیان مخالف انقلاب اسلامی، بهطور مشترک آن را طراحی کردند اما این طرح، پیش از دستیابی به هرگونه هدفی، کشف و با شکست روبرو شد. شاپور بختیار، به همراه اویسی و با هماهنگی برخی عناصر داخل کشور درصدد برآمدند نظر امریکا را درباره یک کودتا جویا شوند. در بهار سال1358 سرهنگ محمدباقر بنیعامری سازماندهی نیروها را در داخل کشور برعهده گرفت و به واسطه سرهنگ بای احمدی ــ یکی از افسران ارشد ــ تمایل خود را برای انجام این مهم به اطلاع سرویسهای جاسوسی بیگانه رساند. [i] سازمانهای اطلاعاتی امریکا نیز بنیعامری را به تشکیلات بختیار معرفی کردند و این چنین همکاری بنیعامری با بختیار و هواداران او در حزب مردم ایران برای پیگیری طرحهای براندازی آغاز شد. هنوز هیچ طرح مشخصی برای کودتا وجود نداشت. علت این مساله را میتوان در گزارش دونالد پگویین ــ رئیس سابق پایگاه سیا در تهران ــ سراغ گرفت که میگوید: «در صورتیکه ارتش از کسی طرفداری کند، اوضاع میتواند صورت دیگری پیدا کند، اما آنها (ارتشیها) هنوز کاملا وحشتزدهاند. انضباطشان ضعیف است و اشتیاق حرفهای هم عملا وجود ندارد. رهبران احتمالی که به نظر برسد بتوانند اعتماد به نفس را به ارتش بازگردانند هنوز پدیدار نشدهاند.» [ii]
با تصرف سفارت امریکا و شعلهورشدن هرچهبیشتر آتش دشمنی دولت ایالاتمتحده با انقلاب ایران، طرح کودتا با جدیت بیشتری دنبال شد. اما این طرح در نظر امریکاییان، باتوجه به تسخیر سفارتشان (لانه جاسوسی)، در درجه دوم اهمیت قرار داشت؛ زیرا تجاوز نظامی به ایران برای نجات گروگانها برای آنان در اولویت اول قرار گرفت. درواقع پس از ناکامی نیروهای امریکایی در طبس بود که تمام توجه آنها به گزینههایی چون کودتا یا تجاوز نظامی یک کشور همسایه جلب شد و از این پس بود که ایده آخرین نخستوزیر رژیم پهلوی (شاپور بختیار) ــ که در پاریس اقامت گزیده بود ــ برای کودتا مورد توجه امریکا قرار گرفت. اعضای منفعل حزب ایران که وابسته به بختیار بودند در گزارشات خود به نامبرده، اوضاع ایران را بسیار آشفته و مهیا برای انجام کودتا ارزیابی میکردند. بنیعامری نیز راهی پاریس شد و در آنجا با اعضای ستاد نظامی بختیار ــ تیمسار امیرفضلی، سرهنگ بایاحمدی، پالیزبان ــ و اعضای شاخه سیاسی حزب ایران دیدار و گفتوگو کرد. بختیار در دیدارش با سفرای امریکا و انگلیس (در پاریس)، آنان را متقاعد نمود که برنامه حمله عراق به ایران را به تعویق بیندازند [iii] تا ابتدا طرح کودتا که از نظر آنان شانس بیشتری برای پیروزی داشت، به امتحان گذاشته شود.
تدارک کودتا، با اهداف و زمان مشخص، در دستور کار بنیعامری ــ رهبر شاخه نظامی ــ قرار گرفت و سازمان نقاب (نجات قیام ایران بزرگ) برای مطالعه درخصوص بررسی راههای موفقیت کودتا در ستاد بختیار تشکیل شد. مثلث ریاست این سازمان به این صورت شکل گرفت که شاخه نظامی به رهبری بنیعامری، سیاسی به رهبری قادسی و تدارکات به رهبری منوچهر قربانیفر بود. [iv]
اکثر اعضای شاخه سیاسی، اعضای حزب ایران و هواداران بختیار بودند. مهمترین وظیفه این شاخه هموارکردن زمینه عملیات نظامی و نیز بهدستگرفتن قدرت سیاسی پس از کودتا بود. افراد این شاخه به نظام مشروطه سلطنتی وفادار بودند. آنان همزمان با انجام اقدامات سیاسی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران، درصدد برآمدند برای کسب مشروعیت سیاسی، برخی رجال ملی و مذهبی را نیز با خود موافق سازند. [v]
شاخه تدارکات وظیفه تهیه پول، اسلحه، خانه، ماشین و دیگر لوازم مورد نیاز برای یک کودتای موفق را بر عهده داشت. پول در وهله اول از جانب کشورهای امریکا، انگلیس و عراق در اختیار ستاد کودتا ــ مستقر در پاریس ــ قرار میگرفت و سپس از طریق این ستاد به داخل کشور فرستاده میشد؛ چنانکه در مدت کمتر از یک هفته این مبلغ به چیزی در حدود یکصدمیلیون تومان در سال بالغ گردید. [vi]
شاخه نظامی ابتدا با سردادن شعارهای ناسیونالیستی و تبلیغ این هشدار که ایران با قدرتیابی روحانیون بهتدریج به یک کشور عربی تبدیل میشود، سعی در جذب نیرو داشت. آنان پرسنل شاغل و یا پاکسازیشده ارتش را به همکاری فراخواندند و به این افراد برای تشویق بیشتر، مبالغی پول پرداخت میکردند. [vii]
حجتالاسلام محمدی ریشهری ــ رئیس وقت دادگاه انقلاب ارتش ــ اعضای جذبشده شاخه نظامی را چنین برمیشمارد: «تعدادی از امرای اخراجی ارتش که حتی مدتی زندانی بودند، عدهای بازخریدشده و یا کسانیکه بازنشسته شده بودند. البته [آنان] تعدادی از افراد شاغل را هم فریب داده بودند. [viii] بنیعامری رئیس شاخه نظامی با استفاده از ارتباطات خود با برخی از عناصر اطلاعاتی شاغل در اداره دوم ارتش و مامورین ساواک منحله، اقدام به شناسایی و جذب افراد، اعم از شاغل، برکنارشده و تحت تعقیب میکرد تا از طریق تامین کادر اطلاعاتی کودتا، اولا شناساییهای لازم در بین نیروهای سهگانه نظامی میسر شود، دوما امکان تامین پوشش حفاظتی برای شبکه در برابر نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی فراهم گردد.» [ix]
بنابر اعترافات ستوان سیاوش پورفهمیده ــ از عوامل کودتا ــ رهبران شاخه نظامی بیشتر درصدد جذب آن دسته از افراد بازنشسته ارتش بودند که بعضا از مشکلات مالی رنج میبردند. [x] به این افراد تاکید میشد که افشای هرگونه اطلاعات به مرگ آنان منجر خواهد شد و لذا اکثر آنها از چگونگی انجام کودتا هیچ اطلاعی نداشتند. درواقع مقرر شده بود آنان پس از تجمع در پارک لاله و حرکت به سوی پادگان نوژه همدان، در جریان عملیات قرار گیرند. [xi]
شاخه نظامی پس از تلاشهای فراوان، موفق شد شصت خلبان و پانصدتن از افراد فنی و نظامی را برای شرکت در عملیات جذب کند. این شاخه به سران خود قول داده بود پرواز بیش از سی هواپیما را تضمین کند. [xii]
مهمترین پایگاههای هوایی که کودتاچیان در آن حضور داشتند علاوه بر پایگاه هوایی مهرآباد در تهران، پایگاه سوم هوایی نوژه در همدان و پایگاههای وحدتی دزفول، اصفهان و تبریز بودند.
در نیروی زمینی، بیشازهمه لشگر 1 (گارد جاویدان سابق و حوزه نفوذ اویسی) مورد توجه قرار گرفت. علاوهبراین، لشگر 2 و همچنین نیروی ویژه هوابرد (نوهد)، پادگان جمشیدیه، ستاد نیروی زمینی، ژاندارمری و شهربانی نیز با کودتاگران همکاری داشتند. در خارج از تهران بیشازهمه لشگر 92 زرهی اهواز مورد توجه کودتاگران بود و سرهنگ عزیزمرادی علاوه بر بسیج و تسلیح شیوخ وابسته عشایر عرب، وظیفه توجیه و جذب نیروهای داخل لشگر را برعهده داشت. مرادی پیشازآنکه با سازمان کودتای نوژه در ارتباط قرار گیرد، سعی داشت با ایجاد شاخه نظامی برای حزب پان ایرانیست تحت رهبری پزشکپور، به یک عملیات براندازی اقدام کند. [xiii]
لشگر 81 باختران و لشگر قزوین نیز تاحدودی با عوامل کودتا هماهنگ شده بودند. همچنین مقرر شده بود نیروهای شبهنظامی در روز کودتا در نقاط مختلف تهران اقدام به ایجاد آشوب و درگیری نمایند. گروههای شبهنظامی تا بیستوچهار ساعت میبایست مطابق برنامه عمل میکردند و پس از آن میتوانستند عملیات را به ابتکار خودشان پیش ببرند. غیر از پارک لاله (محل تجمع اصلی)، مقرر شده بود گروهی دیگر نیز اجرای عملیاتی را در پادگان لاهوتی (باغشاه) تهران بر عهده گیرند. براساس این طرح، مقرر بود در کل سه گروه در سه نقطه تهران (پارک لاله، عباسآباد و نقطهای در غرب تهران) دست به آشوب بزنند. [xiv]
یکی از فعالیتهای مهم شاخه سیاسی کودتا ــ که تا اندازه زیادی هم موفقیتآمیز بود ــ تلاش جهت جلب حمایت تعدادی از روحانیون بود. آنان با شناخت کامل از جامعه ایران، نسبت به نقش مذهب و مشروعیت حاصل از آن در نظر مردم غافل نبودند. لذا از همان ابتدا به مثابه دیگر نیازهای کودتا، جایگزینی یک رهبر مذهبی را بهجای امامخمینی(ره) مدنظر داشتند و برای این منظور بهترین گزینه را آیتالله شریعتمداری تشخیص دادند. دو عامل سبب این انتخاب شده بود: یکی ناآرامیهایی که «حزب جمهوری خلق مسلمان» در حمایت از ایشان به راه انداخته بود و کودتاگران امیدوار بودند با جلب حمایت آیتالله شریعتمداری حمایت این حزب و اکثریت مردم استانهای آذریزبان را بهدست آورند. دیگراینکه بختیار زمانیکه در تدارک تصدی سمت نخستوزیری بود، به حمایت شریعتمداری از اقدام خود در برابر حضرت امام بهعنوان مرجع شیعیان جهان اطمینان حاصل کرده بود. [xv] بدینترتیب شریعتمداری بهترین گزینه در میان روحانیون برای همکاری و تایید کودتا به حساب میآمد.
علاوه بر وی، روحانیون دیگری مانند سیدحسن قمی، روحانی و سیدرضا زنجانی مستقیم یا غیرمستقیم در ارتباط با شبکه کودتا قرار داشتند. [xvi] حجتالاسلاموالمسلمین محمدیریشهری حدود یکماه پس از کودتا پرده از روی این مساله برداشت و عنوان کرد که تعدادی از روحانیون که جزو افراد مسئول مملکتی نیستند، در ارتباط با کودتا بودهاند و علاوه بر آنها بعضی آقازادهها نیز با کودتا هماهنگی داشتهاند.
این مساله برای جذب افراد جدید و کسانیکه در همکاری با کودتاگران دچار تردید شده بودند، بسیار مفید واقع شد. سروان نعمتی ــ از عوامل اصلی کودتا ــ برای اقناع یکی از خلبانان که نسبت به ماموریت محوله دچار بیم و تردید شده بود، به او میگوید: «خیلیها از جمله شریعتمداری این کودتا را تایید کردهاند.» [xvii] اکثر افراد، کودتا را مورد تایید روحانیون و وسیله نجات ایران و اسلام میپنداشتند. چنانکه ایرج رخشنده ــ از ساواکیهای جذبشده به کودتا ــ پس از دستگیری در این ارتباط، میگوید: «بنیعامری میگفت با علما و روحانیونی که طرفدار آیتالله شریعتمداری میباشند، دستبهدست هم دادهایم تا یک اسلام نوین در سطح مملکت پیاده کنیم.» [xviii]
بدینترتیب راه هرگونه مخالفت اعضا با اهداف کودتا ــ که بعضا ضدانسانی و ضداسلامی بود ــ بسته میشد. بنا به اعترافات تیمسار محققی، مسئولان شاخه سیاسی در پاسخ به پرسش عوامل کودتا، مبنی بر اینکه در برابر واکنش مردم چه اقدامی باید انجام دهند، چون در صورت تیراندازی عده زیادی از مردم کشته خواهند شد، به آنان میگفتند: وقتی امامخمینی را از میان بردارند، فرد دیگری بهجای ایشان خواهد نشست و از طریق رادیو و تلویزیون تمام آنچه را که امام گفته است، او بر غلطبودن آن فتوا خواهد داد. [xix]
تایید کودتا بهوسیله یک روحانی برجسته ــ که توسط سران کودتا به اعضا تفهیم میشد ــ تا اندازهای برای این افراد مهم بود که بسیاری از آنان شخصا به بیت ایشان مراجعه کرده و درصدد دریافت پاسخ بودند. استوار عبدالعلی سلامت ــ از عوامل کودتا در پایگاه همدان ــ در اعترافات خود اذعان میکند که بههنگام مراجعه به بیت شریعتمداری، تعدادی نظامی و خلبان را در آنجا دیده است که آنها نیز برای کسب اجازه «در مورد یک برنامه» به آنجا آمده بودند. هرچند وی موفق به دیدار شریعتمداری نگردید، اما از خلبانی که در آنجا بود نقل میکند که وی گفتهاست: «ظلم پایدار نمیماند.» [xx] درواقع این اقدامات سران کودتا در راستای نزدیکیجستن به روحانیون با این هدف صورت میگرفت که روحیه افراد را برای انجام عملیات کودتا چنان قاطعانه و خشن تقویت کنند که آنان بدون عذاب وجدان و تردید به هر عملی علیه مردم و دولت جمهوری اسلامی اقدام کنند.
باتوجه به نقش تعیینکننده و مهم نیروی هوایی در عملیات کودتا، تعیین پایگاهی مناسب برای آغاز عملیات ضروری بود. ویژگیهای این پایگاه در نظر تئوریسینهای نظامی کودتا بدینقرار بود: 1ــ دارای هواپیما باشد 2ــ به تهران نزدیک باشد 3ــ خارج از شهر باشد 4ــ عناصر مستعد و قابل جذب داشته باشند 5ــ رهبران عملیات هوایی کودتا حداکثر آشنایی را با پرسنل و اماکن آن داشته باشند. [xxi] در نظر کودتاگران ضربه اصلی باید به تهران زده میشد تا با سقوط آن بهعنوان مرکز سیاسی ــ اداری کشور، دیگر شهرها نیز تسلیم شوند. بنابراین در ابتدا نظر بعضی از افراد شاخه نظامی و سیاسی بر این بود که پایگاه هوایی مهرآباد مرکز ثقل کودتا باشد، اما نگرانی از حضور و واکنش مردم در برابر پایگاه مهرآباد آنان را واداشت تا پایگاه دیگری را که از شرایط مناسبی برخوردار باشد، انتخاب کنند. سرانجام پس از بررسیهای نظامی و استراتژیکی، پایگاه هوایی شهید نوژه همدان ــ در شصت کیلومتری این شهر ــ برای آغاز انجام عملیات مناسب تشخیص داده شد. این پایگاه علاوه بر دوری از شهر و دوربودن از دسترس مردم، به دلیل نزدیکی به مرزهای غربی ــ که به علت تهاجمات پراکنده زمینی و هوایی عراق هواپیماهای پایگاه دائما مسلح بودند ــ به نفع کودتاگران بود. موضوع دیگری که انتخاب پایگاه هوایی نوژه را برای آغاز عملیات اولویت بخشید، این بود که تعدادی از سران کودتا، از جمله تیمسار محققی، مهدویون و سروان نعمتی در آنجا خدمت کرده بودند. [xxii]
برای عملیات زمینی، علاوه بر شبهنظامیان طرفدار کودتا در تهران و نیز برخی یگانهای نظامی لشگر 1 و 2 و تیپ نوهد، لشگر زرهی 92 اهواز بهعنوان مهمترین پایگاه عملیاتی کودتا معین گردید. علت انتخاب این محل، علاوه بر حضور چند تن از افسران و درجهداران فعال کودتا در این لشگر و امکان دسترسی به امکانات نظامی و لجستیکی، نزدیکی آنجا به مراکز نفتی و سهولت اشغال این مراکز در نخستین ساعات کودتا بود. [xxiii] نزدیکبودن اهواز به مرزهای عراق و کمک این کشور به کودتاچیان در صورت لزوم و همچنین وجود برخی عشایر مخالف حکومت ایران، از دیگر دلایل انتخاب این پایگاه بهشمار میرفت.
اعضای شاخه سیاسی و نظامی، پس از مطالعات و بررسیهای زیاد، اهدافی را بهعنوان نقاط حساس و کلیدی برای بمباران و تصرف انتخاب کردند تا به قول خودشان ضربه فلجکننده و غافلگیرانهای را به جمهوری اسلامی ایران وارد آورده و توان مقابله و تجهیزشدن در برابر کودتاگران را از آنها بگیرند. بنابراین مهمترین این اهداف، بمباران منزل حضرت امامخمینی(ره) در جماران بود که باید به وسیله سه هواپیما با بهترین خلبانها انجام میشد، زیرا در نظر آنها ازبینرفتن امام به معنای پایان عمر جمهوری اسلامی بود. ستوان ناصر رکنی در اعترافات خود میگوید: «بر سران کودتا کاملا مشخص بود تا زمانیکه امام زنده است، مردم با یک کلمه ایشان به خیابانها ریخته و عمل کودتا را عقیم خواهند کرد.» [xxiv] از جمله اهداف دیگری که انهدام آنها در نظر گرفته شده بود، فرودگاه مهرآباد، دفتر نخستوزیری، ستاد مرکزی سپاه پاسداران، ستاد مرکزی کمیتههای انقلاب، مجلس شورای اسلامی، [xxv] تعدادی از پادگانهای مهم سپاه و کمیته، [xxvi] کاخ سعدآباد (چون آنجا را محل استقرار تعدادی از چریکهای فلسطینی میدانستند)، انبار مهمات کمیته مرکزی روبروی حسینیه ارشاد، کمیته مستقر در خیابان وزراء، انبار مهمات پادگان لویزان [xxvii] و انهدام مدرسه فیضیه قم بودند. [xxviii]
مرحله دوم عملیات پس از پایانیافتن بمبارانهای هوایی، با عملیات نیروی زمینی آغاز میشد. در این مرحله تصرف بعضی نقاط حساس پیشبینی شده بود. رادیو و تلویزیون بهعنوان مهمترین و اصلیترین هدف، باید به وسیله یک گروه صد تا صدوپنجاه نفری از اعضای تیپ نوهد و تعدادی از ساواکیهای اخراجشده تصرف میشد. تصرف رادیو و تلویزیون برای کودتاگران بهاندازهای حائز اهمیت بود که چنانچه عملیات تصرف موفقیتآمیز انجام نمیشد، میبایست هواپیماها آن را بمباران کرده و از بین میبردند. دومین هدف مهم، تصرف زندان اوین بود تا به یاری زندانیان آزادشده طرفدار کودتا، اقدامات خود را وسعت دهند و همچنین محلی برای نگهداری افراد دستگیرشده داشته باشند. [xxix] فرودگاه مهرآباد، ستاد ارتش، ستاد نیروی دریایی، پادگانهای حر، قصر و جمشیدیه از مهمترین مناطق دیگر برای تصرف بودند. پادگان قصر وظیفه پشتیبانی از کلیه مراکز تسخیرشده را برعهده داشت. [xxx]
قرار بر این بود که پس از تسخیر رادیو و تلویزیون، بلافاصله به مدت سه شبانه روز حکومت نظامی اعلام شود و در طی این مدت با اعدامهای دستهجمعی خیابانی و همچنین با باجدهی به مدافعان انقلاب و تایید کودتا بهوسیله روحانیون همسو با آن، قدرت خود را تثبیت نمایند. شورای نظامی کشور برای تاریخ 21/4/1359 اعلامیهای بدینشرح ترتیب داده بود: «همقطاران عزیز! ساعت موعود فرا رسید، ارتش وطنپرست ایران حکومت پوسیده آخوندها را برچید. کلیه واحدهای ارتش، ژاندارمری و شهربانی اعلام همبستگی نمودند. هرگونه مقاومت بهشدت سرکوب خواهد شد. آماده اخذ دستورات باشید.» [xxxi]
هدف کودتاگران برانداختن رژیم جمهوری اسلامی و رویکارآوردن یک دولت صددرصد نظامی به مدت دو سال بود. شخص بختیار در این مدت فقط نخستوزیر ظاهری بوده و قدرت سیاسی را اداره میکرد. در این دوره به هیچ حزب و گروه سیاسی اجازه فعالیت داده نمیشد و پس از دو سال طی برگزاری انتخابات، نوع حکومت ــ جمهوری دموکراتیک و یا رژیم سلطنتی ــ معلوم میگردید. [xxxii]
مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی اعلام کردند که حداقل یکماه پیش از موعد مقرر برای انجام کودتا، با آگاهی از کموکیف آن به توسط برخی عناصر در آن نفوذ کرده بودند. پس از لو رفتن عملیات کودتا، ستاد هماهنگی خنثیسازی توطئه، شامل ستاد مشترکی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی هوایی شکل گرفت و قرار بود دستگیری و تعقیب توطئهگران توسط این ستاد انجام پذیرد. [xxxiii] حجتالاسلام والمسلمین ریشهری، نقطه عطف کشف این توطئه را صحبت میان دو نفر در تاکسی میداند که پس از آن تحقیق و کشف شبکهای بهنام نقاب در تیپ نوهد و در نتیجه دستگیری سیزده نفر در این رابطه رخ میدهد. اما این افراد هیچکدامشان از وسعت کودتا اطلاعی نداشتند. [xxxiv] البته ریشهری در جای دیگری اطلاع از کودتا را به گروهی از دانشجویان نظامی متعهد و مسلمان نسبت میدهد که در شبکه کودتاگران نفوذ کرده بودند و از چهار الی پنج ماه قبل از وقوع آن، به کسب اطلاعات میپرداختند. وی یادآور میشود این دانشجویان با نظر مقامات با کودتاگران همکاری میکردند. بااینحال، حتی آنان نیز از زمان دقیق وقوع کودتا بیاطلاع بودند. [xxxv]
هاشمیرفسنجانی در تاریخ 22/4/1359 در مصاحبهای با صدای جمهوریاسلامی درباره نحوه کسب اطلاع از کودتا چنین میگوید: «حدود یکماهونیم پیش به ما اطلاع رسید که عوامل بختیار در ایران و شبکه نظامی و تبلیغاتیشان بر سرعت فعالیتهای خود افزودهاند. در آن گزارش اولی که به ما دادند، برنامه تبلیغاتی آنها مشخص و برنامه نظامیشان هم مشخص بود و زمان اینکه چه وقت میخواهند شروعکنند، گزارش شد. من این مساله را در شورای انقلاب مطرح کردم، معلوم شد آقای بنیصدر هم از کانال دیگری مطلع شده بودند که چنین عوامل نظامی مشغولند. شورا، سپاه را مسئول کرد که به همراه نیروهای مخصوصی از ارتش این جریان را تحقیق بکنند و آنها را تعقیب کردند و وضعی پیش آمد که یک بازداشت صورت گرفت و عدهای از عوامل بختیار بازداشت شدند و این باعث شد که برنامههای کودتاچیان به هم بخورد و برای مدت نامعلومی به تاخیر بیفتد. ولی شورای انقلاب در جریان بود.» [xxxvi]
بنیصدر ــ رئیسجمهور وقت ــ که بعدها رابطه وی با کودتاچیان فاش شد، اطلاعات خود را از منابعی دیگر میداند. او در یک سخنرانی منابع خبری خود و نحوه اطلاع از انجام کودتا را به شرح ذیل بیان میکند: «فرمانده سابق نیروی هوایی یکماه و اندی پیش اطلاع داد که در نیروی هوایی مثلا در میان چتربازها شاید هم به صراحت از نوژه حرف زد که یک تشکلهایی در حال انجام است. این خبر را ما به دستگاه اطلاعاتی برای تحقیق و پیگیری دادیم تااینکه حدود سه هفته پیش از این معلوم شد اینها همان کودتاگرانند و آنوقت نیروی آنها حدود هفتاد تا هشتاد نفر ارزیابی میشد و ده نفر آنها هم آن موقع برای ما شناخته شده بودند.» [xxxvii] ریاست اداره دوم ارتش در آن زمان خاطرات خود را در این ارتباط چنین بیان میکند: «ما به واسطه یکی از عناصر حزب توده که در بین کودتاچیان نفوذ کرده بود، تقریبا یک هفته قبل ازکودتا از کموکیف آن آگاه بودیم و حتی روز و ساعت انجام آن را میدانستیم. کمااینکه همین خبر را بهنحویدیگر به رئیسجمهور بنیصدر هم داده بودند.» [xxxviii]
و اما نظریه مشهور به این صورت است: خلبانی که مامور بمباران بیت حضرت امام(ره) بود، دچار عذاب وجدان و تشویش شده، شب قبل از کودتا به منزل حضرت آیتالله خامنهای میرود و موضوع را در آنجا بیان میکند. حضرت آیتالله خامنهای جریان آن شب را چنین بیان مینمایند: «یکشبی من حدود اذان صبح دیدم که در منزل ما را میزنند[...] بیدار شدم رفتم دیدم آقای مقدم است و میگوید که یک ارتشی آمده با شما کار واجب دارد[...] به آن ارتشی گفتم چهکار دارید؟ گفت: کار واجبی دارم و فقط به خود شما میگویم و شاید یادم نیست گفت مربوط به کودتاست[...] گفت: کودتایی بناست بشود. گفتم: تو از کجا میدانی؟ بنا کرد شرحدادن آن و[...] من دیدم مساله خیلی جدی است و بایستی آن را پیگیری بکنیم.» [xxxix] البته همزمان با این خلبان یکی از درجهداران تیپ نوهد به کمیته مستقر در اداره دوم ستاد مشترک مراجعه میکند و پس از افشای کودتا و اعتراف به اینکه قرار است به همراه یازده نفر دیگر در براندازی جمهوری اسلامی شرکت کند، یک پاکت حاوی بخشی از طرح عملیاتی کودتا را در اختیار کمیته فوق قرار میدهد. [xl]
بااینکه روایت اخیر قریببهیقین است اما در میان رهبران و عوامل اصلی کودتا در خارج از کشور هنوز پس از سپریشدن بیش از دو دهه از آن، در مورد چگونگی اطلاع مسئولین جمهوری اسلامی از عملیات کودتا اختلافنظر وجود دارد. برخی از دستاندرکاران کودتای نوژه معتقدند که یکی دو تماس تلفنی بدون اجازه در آخرین ساعات پیش از کودتا توسط یکی از عوامل از تهران با بختیار در پاریس موجب لورفتن عملیات شد. [xli]
پس از لورفتن عملیات کودتا، آنگاه نوبت به نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی ایران اعم از سپاه پاسداران، کمیته و ارتش رسید تا با پیگیری این جریان تمامی افراد مرتبط با کودتا را دستگیر نمایند. بههمینمنظور در اداره دوم ارتش برای خنثیسازی کودتا و جلوگیری از فرار عناصر اصلی و هرگونه اقدام از جانب آنها، گروه ویژهای مرکب از آقایان تیمسار احمد دادبین، سروان شهید شهرامفر و سروان نوری تشکیل شد تا پس از اعزام به پایگاه نوژه، با همکاری نیروهایی که از قبل در آنجا مستقر بودند، به دستگیری و مقابله با کودتاچیان اقدام نمایند. [xlii] علاوهبراین در اداره دوم ارتش نیز مرکز فعالیتهای ضدکودتا تحت نظارت محمد رضوی شکل گرفت که مستقیما با حضرت آیتالله خامنهای و آیتالله هاشمی رفسنجانی در تماس بود و هرگونه اقدامات مرکز در هماهنگی با آنها صورت میگرفت.
اولین عملیات ضدکودتا از پارک لاله تهران شروع شد که بهعنوان محل تجمع کودتاگران برای انتقال به همدان در نظر گرفته شده بود. نیروهای سپاه پاسداران در اقدامی ضربتی موفق شدند تعدادی از آنها را دستگیر کنند. اما عده دیگری با چند دستگاه ماشین به سمت پایگاه هوایی نوژه حرکت کردند که در سهراهی تهران ــ همدان در محلی واقع در یک کیلومتری پایگاه نوژه توسط افرادی از سپاه و ژاندارمری دستگیر شدند. البته در درگیری فیمابین شش نفر از کودتاچیان کشته شدند، [xliii] و چون درگیری به داخل پایگاه کشیده نشد، تعداد تلفات کم بود. در نقاط دیگر، از جمله در اصفهان، دو مینیبوس و یک اتوبوس حامل گروهی در حدود هفتاد نفر از پرسنل پایگاه اصفهان، در مسیر حرکت به سوی پایگاه نوژه با پاسداران انقلاب اسلامی درگیر شدند که در نتیجه تعدادی از آنها کشته، دستگیر و یا متواری شدند. [xliv] لشکر 92 زرهی اهواز ــ یکی دیگر از محلهای تجمع کودتاگران ــ نیز با اقدام سریع نیروهای ضدکودتا از انجام هرگونه فعالیتی باز ماند و تعدادی از کودتاچیان دستگیر شدند. [xlv] بااینحال سران اصلی کودتا و روسای سه شاخه آن موفق شدند از کشور فرار کنند. بیشتر کسانی که دستگیر شدند، از افراد شاخه نظامی بودند.
وسعت توطئه و شدت عمل نیروهای انقلابی، دستگیری افراد زیادی را در پی داشت که البته عده زیادی پس از آنکه بیگناهی آنان ثابت شد، آزاد گردیدند. از جمله این افراد، یک عده شصتنفری در کرمان بودند که هیچ ارتباطی با کودتا نداشتند. [xlvi] در جریان کشف و خنثیسازی این کودتا، دو نفر از نیروی هوایی ارتش به نامهای استوار یکم قربانی اصل و گروهبان یکم اصغرخانی به شهادت رسیدند.
این کودتا، با این شکل و در آن شرایط سالهای اول پیروزی انقلاب، مسلما برای ارتش تبعات منفی به دنبال داشت. پس از شکست کودتای نوژه، حملههای تبلیغاتی زیادی در داخل کشور علیه ارتش انجام شد و حتی عدهای پیشنهاد انحلال ارتش و جایگزینی سپاه را مطرح نمودند. در این بین شهید سرافراز دکتر چمران بهعنوان وزیر دفاع طی بیاناتی در مجلس شورای اسلامی ضمن انتقاد از بیمهریهایی که در حق ارتش صورت گرفته، اقدام تعدادی از پرسنل ارتش برای انجام کودتا را با اعتقادات کلیت ارتش قابل مقایسه ندانسته و اعلام کرد اینگونه رفتارها در حق ارتش تنها به تضعیف آن منجر شده و شادی دشمنان و خواست قلبی آنها را به دنبال خواهد داشت. سرلشکر مرحوم ظهیرنژاد نیز در آن زمان بارها و بارها نسبت به هرگونه جفا و بیمهری در حق ارتش هشدار داد. حجتالاسلام والمسلمین محمدیریشهری که خود بهعنوان حاکم شرع دادگاههای انقلاب ارتش در جریان کامل کودتا قرار داشت، در مورد تضعیف ارتش به ملت هشدار داد و گفت: «نباید ارتش را تضعیف کرد. ارتش کنونی ما از تهمتهایی که به آن نسبت میدهند مبرا است و به ارتش فعلی تهمت کمکاری نمیچسبد. این همان ارتشی است که با ضدانقلاب در گنبد و کردستان و با عوامل بعث عراق، پالیزبان، بختیار، امریکا و اسرائیل میجنگد.» [xlvii]
بااینحال علیرغم اینکه ارتش، وفاداری خود را به انقلاب بارها در جریانات مختلف به اثبات رسانده بود، اما زمزمهها، در تضعیف و مقابله ارتش بعد از کشف این کودتا همچنان وجود داشت، تااینکه بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امامخمینی(ره) در دیدار روز چهارم مردادماه خود با سران ارتش سخنرانی مهمی در پشتیبانی از ارتش بیان داشتند. با این سخنرانی به همه اتهاماتی که از سوی برخی افراد و گروهها علیه ارتش صورت میگرفت، پایان داده شد.
پینوشتها
[1]ــ کودتای نوژه، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، 1368، ص103
[2]ــ اسناد لانه جاسوسی، جلد 55، مرکز نشر لانه جاسوسی، تهران، 1365، صص31و30
[3]ــ کودتای نوژه، همان، ص113
[4]ــ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با مهدی کتیبه، شماره بازیابیهای 2670 تا 2665
[5]ــ کودتای نوژه، همان، ص119
[6]ــ کودتای نوژه، همان، صص123 و 122
[7]ــ روزنامه جمهوری اسلامی 16/11/61 شماره 1069
[8]ــ مجله صفا، مرداد 1359، شماره 44
[9]ــ کودتای نوژه، همان، ص115
[10]ــ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کدهای 5578 و 18322 اسناد سیاوش پورفهمیده.
[11]ــ همان، کد5587
[12]ــ روزنامه جمهوری اسلامی، 16/11/61، شماره 1069
[13]ــ کودتای نوژه، همان، ص117
[14]ــ روزنامه کیهان، 23/4/59، شماره11044
[15]ــ ایران و امریکا، بررسی سیاستهای امریکا در ایران، حسن واعظی، تهران، 1379، ص111
[16]ــ کودتای نوژه، پیشین، صص121 و 120
[17]ــ روزنامه جمهوری اسلامی، 16/5/59 شماره 342
[18]ــ کودتای نوژه، همان، صص121 و 120
[19]ــ همان، صص120 و 119
[20]ــ همان، ص179
[21]ــ همان، ص147
[22]ــ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کدهای 18352 تا 18349، اسناد سعید مهدیون.
[23]ــ روزنامه حیات نو، 20/8/1380 شماره 428
[24]ــ کودتای نوژه، همان، ص154
[25]ــ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد 5587، اسناد ایرج سلطانجی
[26]ــ کودتای نوژه، همان، ص153
[27]ــ روزنامه کیهان، 23/4/59، شماره 11044
[28]ــ همان، 24/4/59، شماره11045
[29]ــ کودتای نوژه، همان، ص155
[30]ــ همان، ص156
[31]ــ همان، ص159
[32]ــ روزنامه کیهان، 23/4/59، شماره11044
[33]ــ روزنامه کیهان، 21/4/59، شماره11042
[34]ــ مجله صف مرداد 59، شماره 44
[35]ــ روزنامه اطلاعات، 23/4/59
[36]ــ همان، 23/4/59
[37]ــ همان، 24/4/59
[38]ــ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با مهدی کتیبه، شماره بازیابیهای 2670 تا 2665
[39]ــ کودتای نوژه، پیشین، صص192، 191
[40]ــ همان، ص192
[41]ــ روزنامه حیات نو 20/8/80
[42]ــ آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، همان.
[43]ــ روزنامه کیهان، 23/4/59، شماره 11044
[44]ــ همان، 22/4/59، شماره 11043
[45]ــ همان، 21/4/59، شماره 11043
[46]ــ مجله صف، مرداد 59، شماره 44
[47]ــ روزنامه اطلاعات، 5/5/59، شماره 16200
نشریه زمانه