01 اردیبهشت 1393

فساد در دربار


سیدمرتضی کاظم‌دینان‌

 یکی از بهترین روش‌های بررسی کارنامه هر حکومت و رژیم سیاسی، بررسی خاطرات سران و رهبران آن پس از سقوط و فروپاشی است.

در گزارش حاضر تلاش شده است تا با استفاده از خاطرات، دست‌نوشته‌ها و مصاحبه‌های سران رژیم پهلوی، ابعاد مختلف فساد در این دوران به صورت اجمالی بررسی شود.

 

پس از سقوط رژیم پهلوی در سال 1357 و پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی‌ره، برخی از سران و دولتمردان پهلوی، چه آنها که به خارج فرار کردند یا آنها که در داخل کشور ماندند، دست به انتشار خاطرات و یادداشت‌های شخصی خود از دوران رژیم سابق زدند.

از جمله مهمترین افرادی که چنین اقدامی کردند، می‌توان به ارتشبد حسین فردوست، رئیس دفتر ویژه اطلاعات شاهنشاهی و همچنین اسدالله علم، وزیر دربار رژیم پهلوی دوم اشاره کرد. در رده‌های پایین‌تر می‌توان به افرادی نظیر اردشیر زاهدی سفیر وقت ایران در امریکا، امیرعباس هویدا نخست‌وزیر سابق، ارتشبد بهرام آریانا، احمدعلی مسعودانصاری، ارتشبد قره‌باغی و... اشاره کرد.

 

فساد اخلاقی‌‏

 

شاید به جرات بتوان گفت که یکی از سیاه‌ترین دوران تاریخ حکومت ایران از منظر فساد اخلاقی حاکمان، دوران پهلوی دوم بوده است. به طوری که اکثر دولتمردان و سیاستمداران رده بالای حکومتی وقت به روش‌های مختلف دارای فساد اخلاقی بوده‌اند.این موضوع که از شخص محمدرضا پهلوی و اشرف پهلوی (خواهر دوقلوی شاه) شروع می‌شد و تا پایین‌ترین سطوح مدیریتی کشور وجود داشت، حتی برخی سران و دولتمردان پهلوی نظیر امیرعباس هویدا و اشرف در این زمینه شهره خاص و عام بودند.نمونه‌های زیر به عنوان مصادیقی چند از فساد اخلاقی سرکردگان رژیم پهلوی دوم، آورده می‌شود.

 

فساد اخلاقی شاه:

 

حسین فردوست در خاطرات خود از تحصیل در سوئیس همراه محمدرضا پهلوی، با اشاره به روابط مخفیانه محمدرضا پهلوی (که نوجوانی بیش نبود) با یک پیشخدمت مدرسه و مسائلی که پس از آن اتفاق افتاد، تصریح می‌کند: «محمدرضا از مساله جنسی زجر می‌کشید و نسبت به نفیسی (پیشکار شاه) که‌ 2 رفیقه داشته، عقده خاصی پیدا کرده بود.» (فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، 1370، جلد 1، ص 48)

فردوست در قسمتی دیگر از خاطرات خود تاکید داشت که «محمدرضا در طول حیات خود زندگی زناشویی سالمی نداشت و به تمام معنا، فردی عیاش بود» و در ادامه نام تعدادی از زنانی که محمدرضا با آنها (به طور غیرشرعی و غیررسمی) در ارتباط بود را ذکر می‌کند که بالغ بر حداقل 10 نفر می‌شد و این در حالی است که فردوست تصریح می‌کند:

«محمدرضا قبل و بعد از ازدواج با فرح که زن رسمی‌اش بود، با زن‌های زیادی رابطه داشت. رفیقه‌های یکشبه و چندشبه فراوانی داشت که معرف آنها اشرف (خواهرش) و عبدالرضا (برادرش) بودند و اینها بیشتر از رده میهمانداران خارجی هواپیمایی‌ها بودند. در مسافرت‌هایش به امریکا هم زن‌های متعددی را می‌دید که دولو (دوست شاه) به او معرفی می‌کرد و من در جریان نبودم، ولی مطلع می‌شدم به طور کلی پول‌های کلانی به این‌ها می‌داد». (فردوست، حسین، ظهور و سقوط پهلوی، 1370، ص 209)

 

فساد اخلاقی اشرف پهلوی:

 

به شهادت بسیاری از منابع و رجال پهلوی، اشرف برخلاف شمس و محمدرضا پهلوی، کودک مورد علاقه پدرش (رضاخان) نبود و همین مساله نیز اثر روانی عجیبی بر شخصیت او گذاشته بود.

وی تلاش داشت تا خود را زنی بسیار زیبا و محبوب نشان دهد و در این راه دست به اعمال غیراخلاقی بسیاری می‌زد.حسین فردوست در خاطراتش از اشرف با عنوان «شیطان» نام می‌برد و اعتقاد دارد که می‌توان اشرف را «فاسدترین زن جهان» نامید. موارد زیر گزیده‌ای از اظهارات فردوست در خصوص اشرف است: «در تاریخ زنان فاسد جهان، تالی اشرف یا نیست یا نادر است. معتاد، قاچاقچی مواد مخدر، عضو مافیای امریکا.»

(فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، 1370، ص 238)

«اگر بخواهم در زمینه روابط جنسی اشرف وارد جزئیات شوم، خود کتاب مفصلی خواهد شد». (همان، ص 232)

«اشرف یک قمارباز حرفه‌ای در حد اعلاء بود و قماربازهای حرفه‌ای را جمع می‌کرد و وارد محفل خصوصی محمدرضا (پهلوی) می‌نمود.» (همان، ص 236)

«اشرف قاچاقچی بین‌المللی بود و به هر جا که می‌رفت در یکی از چمدان‌هایش هروئین حمل می‌کرد و کسی هم جرات نمی‌کرد آن را بازرسی کند.» (همان، ص 237)

 

فساد هویدا، نخست‌وزیر رژیم پهلوی:

 

یکی از دولتمردان رژیم پهلوی دوم که به فساد اخلاقی شهره بود، امیرعباس هویدا بود. وی به عنوان یک «همجنس‌گرا» نه‌تنها در میان خواص دربار پهلوی بلکه در سطح عموم مردم شهرت داشت و محمدرضا پهلوی نیز از این موضوع اطلاع کامل داشت.

گزارش‌های متعدد ساواک در سال‌های 1350 الی 1355 حاکی از اوج فساد اخلاقی هویدا بوده است. حسین فردوست در خاطراتش از رژیم پهلوی، چند مورد از این اسناد را آورده است که ذکر آنها در این گزارش، از نظر اخلاقی صحیح نیست. (فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، صص 396 و 397)

 

اردشیر زاهدی، سفیر ایران در امریکا:

 

اردشیر زاهدی را می‌توان به عنوان یکی از فاسدترین رجال رژیم محمدرضا پهلوی برشمرد.

زاهدی یکی از چهره های خبرساز مطبوعات غرب محسوب می‌شد و بکرات گزارش‌هایی ازریخت و پاش‌ها و هرزگی‌های وی در جراید کثیرالانتشار اروپا و امریکا درج شد.

حسین فردوست نیز به عنوان یکی از سرکردگان رژیم پهلوی در کتاب خاطراتش 7 سند مهم از فساد اخلاقی زاهدی را آورده است. (همان، صص 269 و 271)

ناگفته نماند که جز فردوست، افراد دیگری نظیر مینو صمیمی (منشی امور بین‌الملل فرح پهلوی) نیز پرده از مفاسد اخلاقی زاهدی برداشته‌اند.

 

اسدالله علم، وزیر دربار محمدرضا پهلوی:

 

علم را می‌توان یکی از چهره‌های سنتی و بانفوذ دربار محمدرضا پهلوی دانست. به‌رغم این که نامبرده به دنبال افزایش نفوذ قدرت سیاسی و افزایش اموال و دارایی‌ها بود، در زمینه مفاسد اخلاقی یکی از همراهان ثابت‌قدم شاه بود.

وی در یادداشت‌هایش بکرات اعتراف می‌کند که همراه با شاه یا انفرادی، به مسائل غیراخلاقی می‌پرداخته است.

به عنوان مثال در یادداشت 6 مهر 1348 آورده است: «شام را با... خوردم. خوش نگذشت. تماما گریه کرد که وضع آینده‌ام نامعلوم است. من گفتم اگر روی زناشویی با من حساب می‌کنی، باید به صراحت بگویم که چنین کاری نمی‌توانم بکنم. ولی مثل یک عضو خانواده من می‌توانی راجع به آینده حساب بکنی.» (عالیخانی، علینقی، یادداشت‌های علم، جلد اول،ص 265)

 

فرح پهلوی (دیبا):

 

علی‌رغم تلاش‌های فراوان فرح پهلوی برای این‌که از خود چهره‌ای فرهنگی و کاملا مبادی آداب نشان دهد، در واقع وی نیز از مفاسد اخلاقی مبرا نبود.

احمدعلی مسعود انصاری، از مشاوران فرح پهلوی در کتاب خاطراتش به رابطه نامشروع فرح و فردی به نام جوادی (که سال‌ها نیز ادامه داشت) اشاره می‌کند.

وی همچنین در قسمت دیگری از خاطراتش به روابط نامشروع فرح با برخی افراد دیگر در دوران فرار شاه (در مصر) اشاره می‌کند و ذکر می‌کند که شاه، حتی پس از اطلاع از این قضیه نیز عکس‌العمل خاصی انجام نداد و با فرح برخورد نکرد و فقط ظاهرا به یک تذکر سطحی بسنده کرد. (مسعود انصاری، احمدعلی، من و خاندان پهلوی، 1370، صص 160 و 161)

از دیگر صاحب‌منصبان رژیم پهلوی که مشهور به مفاسد اخلاقی بودند، می‌توان به سپهبد عبدالکریم ایادی (پزشک مخصوص شاه)، پرویز خوانساری (معاون وزیر امور خارجه) و بسیاری دیگر از سرکردگان رژیم پهلوی دوم اشاره کرد.

 

مفاسد اقتصادی و مالی‌

 

دربار پهلوی دوم و افراد وابسته به آن، در سطوح مختلفی دارای مفاسد اقتصادی چشمگیر بودند و این در حالی بود که نهادهایی نظارتی‌ نظیر بازرسی ویژه شاهنشاهی یا ساواک کاملا از این مفاسد باخبر بودند و آن را به اطلاع محمدرضا پهلوی می‌رساندند.

گفتنی است، فساد اقتصادی در زمان پهلوی دوم به روش‌های مختلف انجام می‌شد. مثلا گاهی در قراردادهای خرید اقلام خارجی و یا تسلیحاتی، پورسانت‌های بسیار چشمگیری از سوی شرکت‌های فروشنده به عامل فروش اعطاء می‌شد و یا این‌که فردی برای ارتقای شغلی و یافتن پستی حساس، به اعطای رشوه به برخی افراد با نفوذ دربار اقدام می‌کرد.

در برخی زمینه‌ها نیز، طرح‌های بسیار پولساز و کلان به شرکت‌های وابسته به دولتمردان پهلوی اعطا می‌شد و حتی مناقصه‌ای هم در این زمینه انجام نمی‌شد.

موارد زیر به عنوان قطره‌ای از دریای مفاسد اقتصادی سران رژیم پهلوی آورده می‌شود:

 

اشرف پهلوی:

 

حسین فردوست اعتقاد دارد که اشرف به هیچ‌چیزی بیش از مرد و پول علاقه نداشت.اشرف به عنوان یک کانال مهم ارتباطی میان افراد خواستار ارتقای شغلی و دربار مطرح بود و علنا پول می‌گرفت و شغل (اعم از وکالت، وزارت و سفارت) می‌داد.

وی افراد را پس از انتصاب به پست‌های بالاتر نیز رها نمی‌کرد و از آنها پول طلب می‌کرد.از کانال‌های دیگر درآمد اشرف می‌توان به درآمد حاصل از فروش بلیت‌های بخت‌آزمایی اشاره کرد. وی به واسطه این بلیت‌ها، 4 تا 5 میلیون تومان حق حساب می‌گرفت.

اشرف نه تنها خود به طورعلنی از راه‌های نامشروع کسب درآمد می‌کرد، بلکه تحت لوای افرادی دیگر نیز ثروت جمع می‌کرد. به عنوان مثال، وی فردی به نام اسکندری را پیدا کرده بود که از خویشاوندان نزدیک ایرج اسکندری، رهبر حزب توده بود. اسکندری توانسته بود با دوز و کلک اراضی فرودگاه مهرآباد را که دولتی بود، به نام خود ثبت کند و به فروش برساند که مطمئنا درصد زیادی از این درآمد نصیب اشرف می‌شد.

 

خاندان دیبا (خانواده فرح پهلوی):

 

خانواده دیبا پیش از ازدواج فرح با محمدرضا پهلوی یکی از خانواده‌های کم بضاعت بودند. ولی پس از این ازدواج در بسیاری از حوزه‌های مالی و اقتصادی فعال شدند و دست به سوءاستفاده‌های کلان زدند.

مثلا پدر فرح که یک مهندس ساختمان معمولی بود، پس از ازدواج دخترش با محمدرضا پهلوی، مقاطعه‌کاری‌های سازمان برنامه را منحصر به خود کرد و با کمک فردی دیگر به نام صفی اصفیا که در آن زمان رئیس سازمان برنامه بود، با 25 درصد استفاده به دیگران واگذار می‌کرد.

همچنین باید اشاره کرد که دفتر فرح پهلوی نیز یکی از مکان‌های ریخت و پاش و اسراف شدید بیت‌المال در دوران پهلوی دوم بود و به بهانه‌‌های مختلف (حفاظت از آثار عتیقه و هنری) هزینه‌های بسیار سنگینی تحمیل می‌کرد.

در این میان افرادی نظیر مهندس قطبی (پدر رضا قطبی)، مجید اعلم (دوست صمیمی محمدرضا پهلوی) و مهندس دیبا (جوانی 35 ساله از بستگان فرح)، حداکثر سوءاستفاده را از این نزدیکی به فرح و ارتباط با دفتر وی انجام دادند.

وخامت این اوضاع به حدی بود که فردوست در خاطراتش این ایام را به دوران قاجار تشبیه و از آن با تعبیر اوج فساد و چپاول و غارتگری یاد می‌کند. (همان، ص 215)

 

فرمانفرمائیان:

 

یکی از موارد سوءاستفاده مالی که از سوی دفتر ویژه اطلاعات و بازرسی شاهنشاهی برملا شد، به شخصی به نام فرمانفرمائیان مربوط بود. وی با حقه‌بازی توانست به شاه بقبولاند که استادیوم یکصد هزارنفری تهران از جهت استحکام و ثبات مشکل دارد و لازم است تعمیر شود و نتیجتا نیز خود با دستور محمدرضا پهلوی این کار را انجام داد و از این راه، سود کلانی برد. (فردوست،حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ص 267)

 

مجید اعلم:

 

وی به واسطه رفاقت زیادی که با شخص محمدرضا پهلوی داشت، توانست در مدت کوتاهی مافیای قاچاق سیمان را در کشور تشکیل دهد و دست به احتکار صدها هزار کیسه سیمان در کشور بزند. روش او نیز از این قرار بود که صدها مقاطعه کاری را از سازمان برنامه می‌گرفت و پس از تصویب طرحها، سیمان را اخذ و احتکار و سپس، طرحها را به دیگران واگذار می‌کرد. در واقع وی با این کار هم صاحب صدها هزار کیسه سیمان می‌شد و هم 20 درصد ارزش کل طرحها را می‌گرفت. او سیمان‌های احتکار شده را به قیمت دولتی 75 ریال می‌گرفت و به قیمت250 تا 320 ریال در بازار آزاد می‌فروخت. (همان، صص 267 و 268)

 

جمع‌بندی‌

 

بررسی کامل فساد در (همه ابعاد آن) در دوران پهلوی دوم، نیاز به سالها تحقیق و کنکاش دارد و مطمئنا در قالب یک تحقیق مختصر نمی‌توان آن را به طور کامل بررسی کرد، ولی به طور کلی فساد اخلاقی و سوءاستفاده‌های مالی در این دوران را نمی‌توان با هیچ دوران دیگری از تاریخ چند هزار ساله ایران مقایسه کرد.

این مفاسد که از شخص محمدرضا پهلوی، فرح و اشرف آغاز می‌شد، تا پایین‌ترین سطوح مدیریتی کشور ادامه داشت و اساسا نه تنها هیچیک از مفسدان توبیخ نمی‌شدند، بلکه در بیشتر موارد ارتقای مقام نیز پیدا می‌کردند. به نظر می‌رسد؛ رسانه ملی با پرداختن به این موارد و استفاده از مدارک دسته اول موجود در این زمینه، می‌تواند نقش بسیار مهمی در تنویر افکار نسل جوان کشور که آن زمان را درک نکرده‌اند، داشته باشد.

 

فساد مالی محمدرضا پهلوی‌

 

یکی از موارد فساد مالی شخص محمدرضا پهلوی، فروش زمین‌های مربوط به بنیاد پهلوی بود. در واقع محمدرضا پهلوی در قالب بنیاد پهلوی، افرادی را مامور می‌کرد تا هر چه زمین مرغوب دارای مالک یا بلاصاحب را (اعم از شهری یا زراعی، دره، کوه، تپه و...) تصرف کنند و به فروش برسانند و به حساب شخص وی واریز کنند. (فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی،1370، ص 217)

جنبه دیگر از فساد مالی محمدرضا پهلوی به معاملات تسلیحاتی مربوط می‌شود. در این معاملات تسلیحاتی که با ماموریت ارتشبد حسن طوفانیان (استاد دانشکده جنگ) صورت می‌گرفت، پورسانت‌های بسیار سنگین به حساب شخصی محمدرضا پهلوی و طوفانیان واریز می‌شد. در برخی موارد هم، محمدرضا پهلوی به طوفانیان دستور می‌داد مبالغ واریزی شرکتهای خارجی برای پورسانت را به حساب افراد مختلفی (از دولتمردان) واریز کند. (همان، صص 220)

حسین فردوست همچنین به واسطه‌گری محمدرضا پهلوی در معاملات تسلیحات غرب با برخی کشورهای منطقه اشاره می‌کند. به عنوان نمونه، در یک مورد محمدرضا پهلوی با واسطه‌گری بین عربستان‌سعودی و آلمان در مورد فروش تسلیحات، 800 هزار فرانک سوئیس حق حساب دریافت کرد که به دستور وی به حساب ارتشبد نصیری (رئیس ساواک) واریز شد.‌ (همان، ص 226)


پورتال نور