15 اردیبهشت 1393
استقلال طلبی در روز 13 آبان
13 آبان 1343 روز تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه است. یک سال و نیم پیش از این تاریخ، امام خمینی(ره) در پی سخنرانی شدیداللحنی علیه رژیم شاه، شبانه در قم دستگیر و به تهران منتقل شدند که این واقعه قیام تاریخی 15 خرداد 1342 را در پی داشت.
امام خمینی(ره) پس از تحمل مدتی حبس و حصر، پس از آزادی در 18 فروردین 1343، به قم بازگشته مخالفتها و اعتراضات خود علیه سیاستهای دولت وقت را از سرگرفتند. یکی از مهمترین مصوبات مجلس در 1343ش را میتوان لایحه کاپیتولاسیون دانست. این قانون به کلیه مستشاران نظامی امریکا در ایران مصونیت قضایی میداد و در واقع حقی بود که به اتباع امریکایی ساکن ایران داده شد تا در صورت ارتکاب جرم، نه در محاکم و دادگاههای ایران بلکه در امریکا محاکمه شوند.
این امتیاز نخستینبار پس از شکست ایران در جنگهای طولانی با روسیه تزاری، در عهدنامه ترکمانچای به ایران تحمیل شد. پس از آن انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی نیز خواستار چنین امتیازی شده هر یک به طریقی به آن دست یافتند. پس از کودتای سوم اسفند 1299، با امضای عهدنامه مودت و دوستی بین ایران و شوروی، این امتیاز لغو و پس از آن در 1307 ش، کلیه این قراردادها با کشورهای اروپایی، باطل و ملغی گردید. پس از کودتای 28 مرداد 1332 و تقاضای روزافزون ایران از امریکا در زمینه تجهیزات نظامی، برشمار مستشاران امریکایی در ایران نیز افزوده شد.
نخستینبار در اسفند 1340، سفیر وقت امریکا از دولت علی امینی، تلویحاً خواستار چنین امتیازی شد، اما امینی که به تبعات چنین امتیازی واقف بود، آن را مسکوت گذارد. دولت اسدالله علم در مهر 1342 این مسئله را بررسی و در 26 آبان همان سال، این لایحه را به مجلس سنا تحویل داد. حسنعلی منصور که در 17 اسفند 1342 به نخستوزیری منصوب شده بود، این لایحه را پیگیری کرد و سرانجام سناتورها در جلسه روز 3 مرداد 1343 و در اواخر شب این لایحه را بررسی و به تصویب رساندند. مجلس شورای ملی نیز در 21 مهر 1343 در نشستی پر سر و صدا به این لایحه رأی موافق داد. با تصویب این لایحه، اعتراضات امام خمینی(ره) به سیاستهای دولت وقت، شدیدتر شد. ایشان در 4 آبان 1343 در سالروز تولد شاه، اعلامیهای صادر و نطق شدیداللحنی ایراد فرمودند. امام خمینی(ره) در آغاز سخنرانی با ابراز تأسف از تصویبنامه مجلس فرمود: «من تأثرات قلبی خودم را نمیتوانم اظهار کنم. قلب من در فشار است... با تأثرات قلبی روزشماری میکنم که چه وقت مرگ پیش بیاید. ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردهاند... استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانی کردند. پایکوبی کردند... عزت ما پایکوب شد، عظمت ایران از بین رفت، عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.»
سپس به تشریح قانون پرداخته به علمای اسلام اعلام خطر نمودند: «تمام مستشاران نظامی امریکا با خانوادهشان، با کارمندهای فنیشان، با خدمةشان، با هر کس که بستگی به اینها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند، اگر یک آشپز امریکایی، مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد، دادگاههای ایران حق ندارند محاکمه کنند، بازپرسی کنند، باید برود امریکا، آنجا در امریکا اربابها تکلیف را معین کنند... ملت ایران را از سگهای امریکا پستتر کردند... هیچ کس حق تعرض ندارد. چرا؟ برای اینکه میخواستند وام بگیرند از امریکا... آقا من اعلام خطر میکنم. ای ارتش ایران من اعلام خطر میکنم، ای سیاسیون ایران من اعلام خطر میکنم. ای بازرگانان ایران من اعلام خطر میکنم. ای علمای ایران، ای مراجع اسلام من اعلام خطر میکنم. ای فضلا ای طلاب ای مراجع، ای آقایان، ای نجف، ای قم، ای مشهد، ای تهران، ای شیراز من اعلام خطر میکنم.»
در بخش دیگری از سخنان امام خمینی(ره) در اعتراض به سکوت علیه وضعیت موجود آمده است: «آن آقایانی که میگویند باید خفه شد، اینجا هم باید خفه شد؟ اینجا هم خفه بشویم؟ ما را بفروشند و خفه بشویم؟ قرآن ما را بفروشند و خفه بشویم؟ والله گناهکار است کسی که داد نزند...» امام خمینی(ره) آنگاه ارتشیان را مورد خطاب قرار داده فرمودند: «ارتش هم بداند، یکیتان را بعد از دیگری کنار میگذارند. دیگر برای شما آبرو گذاشتند؟ برای نظام شما آبرو گذاشتند که یک سرباز امریکایی بر یک ارتشبد ما مقدم است؟ یک آشپز امریکایی بر یک ارتشبد ما مقدم شد در ایران؟ دیگر برای شما آبرو باقی ماند؟ اگر من بودم استعفا میکردم. اگر من نظامی بودم استعفا میکردم. من این ننگ را قبول نمیکردم. اگر من وکیل مجلس بودم استعفا میکردم.»
امام خمینی(ره) همچنین در اعلامیهای که در همان روز صادر نمودند، مجلسین ایران را به دلیل تصویب چنین لایحهای تقبیح کردند و آن را مخالف اسلام و قرآن خواندند و ضمن تشریح دخالت دول بیگانه در امور داخلی ایران، مخالفت علیه چنین لایحهای را به تمام اقشار جامعه تکلیف نمودند. در پی این اعتراضات، حسنعلی منصور، نخستوزیر وقت، مجبور به توضیحاتی پیرامون این لایحه شد. وی در مجلس سنا اذعان داشت که این لایحه در تمامی موارد اجرا نخواهد شد. امام خمینی(ره) در پی سخنرانی شدید خود، سرانجام در نیمه شب 13 آبان 1343 دستگیر و به ترکیه تبعید شد. بنا به خاطرات ارتشبد حسین فردوست، شب پیش از تبعید ایشان، حسنعلی منصور با شاه دیدار و خواستار تبعید امام خمینی(ره) شد. شاه نیز طی تماسی تلفنی دستور تبعید را به حسن پاکروان، رئیس وقت ساواک، صادر کرد.
در نیمه شب 13 آبان، سرهنگ محمدجواد مولوی، رئیس ساواک تهران به همراه تعدادی از کماندوها ونیروهای هوابرد، به منزل امام خمینی(ره) درقم حمله کردند؛ پس از شکستن در منزل و ضرب و شتم خادمین، ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند. همان شب، امام خمینی(ره) با یک هواپیمای اختصاصی به همراه یکی از مقامات امنیتی به نام سرهنگ امیر افضلی، رئیس بخش امور اجتماعی ساواک تهران به ترکیه تبعید شد.
ساعاتی بعد ساواک با انتشار اعلامیهای در جراید، خبر تبعید امام خمینی(ره) را منتشر ساخت: «طبق اطلاعات موثق و شواهد و دلایل کافی، چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13 آبان 1343 از ایران تبعید گردیدند.» ساواک همچنین سیدمصطفی خمینی فرزند امام را نیز در همان روز و در حالی که در منزل آیتالله سیدشهابالدین مرعشی نجفی به سر میبرد دستگیر و در زندان قزلقلعه تهران زندانی نمود.
تبعید امام خمینی(ره) بازتاب وسیعی یافت. بازار بیشتر شهرها به حال تعطیل درآمد و علما نیز در مخالفت با تبعید امام، حوزههای علمیه تهران، قم و مشهد را تعطیل و اعلامیههایی منتشر کردند. مردم برای آزادی امام خمینی(ره) دست به دامان مراجع شدند و سیل تلگراف مردمی به قم سرازیر شد. امام خمینی(ره) ابتدا به آنکارا رفتند و در 21 آبان با تصمیم مقامات دولتی ترکیه به شهر بورسا در 460 کیلومتری غرب آنکارا، نزدیک دریای مرمره منتقل گردیدند. تبعید امام خمینی(ره) احساسات مردمی را علیه حسنعلی منصور برانگیخت. سرانجام محمد بخارایی یکی از اعضای هیئتهای مؤتلفه اسلامی، در اول بهمن 1343 در برابر در ورودی مجلس شورای ملی، منصور را هدف گلوله قرار داد. وی در اثر جراحات وارده در ششم بهمن درگذشت و امیرعباس هویدا در سمت نخستوزیری قرار گرفت.
امام خمینی(ره) 11 ماه در ترکیه به حال تبعید به سر برد. در مهر 1344 به نجف اشرف منتقل گردید و از آنجا مبارزات مردمی علیه حکومت پهلوی را رهبری نمود.
14 سال بعد...
13 آبان 1357 روز اوج تظاهرات و مخالفت دانشآموزان و دانشجویان علیه رژیم پهلوی بود. در جنگ و گریز سربازان حکومت نظامی با دانشجویان که تا پاسی از شب ادامه داشت، چندین نفر شهید و زخمی شدند.
دانشگاه تهران که از مدتی پیش به محل گردهمایی دانشجویان مخالف رژیم تبدیل شده بود، در این روز شاهد یکی از گستردهترین تجمعات دانشجویان بود. عدهای شعار میدادند، گروهی بحث و تبادلنظر میکردند و برخی نیز سخنرانی کرده یا اعلامیه میخواندند. از نخستین ساعات روز 13 آبان تعدادی از دانشآموزان معدود دبیرستانهایی که هنوز فعال بودند، مدارس را تعطیل کرده به سوی دانشگاه تهران تظاهرات کردند. آنها در سر راه خود دیگر دبیرستانها را نیز تعطیل کردند. با افزایش جمعیت دانشآموزان، سربازان ارتش وارد عمل شدند و با شلیک تیرهوایی و انفجار گاز اشکآور به مقابله با دانشآموزان پرداختند و آنها را متفرق کردند. با شدت یافتن درگیری بین سربازان و دانشآموزان شعارهای «مرگ بر شاه» و «معلم بهپا خیز محصلت کشته شد» از هر گوشه خیابان، بهپاخاست.
در مسیر حرکت دانشآموزان به سوی دانشگاه، مردم نیز با آنها همراه شدند و پس از ورود به دانشگاه به تجمع دانشجویان پیوستند. دانشجویان سپس به مسجد دانشگاه رفتند و از طریق بلندگوی مسجد، شعارهای تندی علیه رژیم سردادند. آنها که قصد داشتند از دانشگاه تا خانه آیتاللّه سیدمحمود طالقانی ـ که به تازگی از زندان آزاد شده بود ـ تظاهرات کنند، هنگام خروج از دانشگاه با مأموران حکومت نظامی روبهرو شدند. صدای تیراندازی و انفجار گاز اشکآور، جمعیت را پراکنده کرد. عدهای به داخل دانشگاه بازگشتند و با بستن درهای دانشگاه به شدت شعار میدادند. عدهای دیگر که در بیرون از دانشگاه مانده بودند به خیابانهای اطراف رفتند. دانشجویان به سمت دانشکده پزشکی در حرکت بودند که نظامیان وارد محوطه دانشگاه شده دوباره شروع به تیراندازی و انفجار گاز اشکآور کردند. دانشآموزان و دانشجویان برای خنثی کردن اثرات گاز اشکآور، شاخههای درختان را شکسته آتش زدند. با خروج مأموران از محوطه دانشگاه، مجروحین به بیمارستانهای اطراف دانشگاه منتقل شدند و فریاد «اللّه اکبر» دانشآموزان و دانشجویان شدت یافت. گروه دیگری از تظاهرکنندگان که در خیابانهای اطراف دانشگاه پراکنده بودند با روشن کردن آتش و حرکت به سمت خیابانهای آناتول فرانس (قدس فعلی) و بزرگمهر، شیشههای ساختمان نشریات حزب رستاخیز و نگهبانی برق دانشگاه را شکستند و اثاثیه آنها را بیرون ریختند. در خیابان تختجمشید (طالقانی فعلی) نیز بانک صنایع و معادن مورد حمله تظاهرکنندگان قرار گرفت.
ساعاتی بعد، تظاهرات اطراف دانشگاه به سطح شهر و دیگر خیابانها کشیده شد. تظاهرکنندگان با در دست داشتن پلاکاردهایی نظیر «دانشگاه شهید داد» و با اعلام شهادت 65 نفر در دانشگاه، واقعه امروز را به اطلاع مردم رساندند. درباره تعداد شهدا و مجروحان حادثه 13 آبان مقامات فرمانداری نظامی تهران اعلام کردند که برخلاف شایعات منتشره هیچکس کشته نشده تنها سه نفر مجروح شدهاند. رئیس وقت دانشگاه تهران نیز اظهار داشت که درگیریهای این روز تنها چهارده مجروح به جای گذاشته است. روزنامه کیهان به نقل از رادیو ایران، نوشت که تا ساعت 12 شب، دوازده نفر از مجروحانی که در بیمارستان پهلوی منتقل شده بودند درگذشتهاند و حال دو نفر دیگر از آنها وخیم است. اما بنا به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی در میان شهدای انقلاب تنها نام دو نفر به نامهای مصطفی حاجی و سیدمهدی سیدفاطمی ذکر شده که تاریخ شهادتشان 13 آبان 1357 است.
آنچه که موجب بازتاب واقعه 13 آبان در جامعه شد، پخش فیلم درگیریهای این روز از تلویزیون بود. کارکنان سازمان رادیو و تلویزیون در اقدامی بیسابقه، فیلم وقایع امروز دانشگاه را در بخش خبری ساعت 30/21 به نمایش گذاشتند. در این فیلم که صدای تیراندازی، انفجار گاز اشکآور و شعارهای تظاهرکنندگان ضبط شده بود، صحنه تیرخوردن یکی از دانشجویان، هر بینندهای را متأثر ساخت. حادثه 13 آبان 1357 پیامدهای بسیار بدی برای رژیم داشت. فردای آن روز تعدادی از ساختمانهای دولتی، تأسیسات و اتوبوسهای شرکت واحد به آتش کشیده شد که گفته میشود بسیاری از این رخدادها توسط عمال حکومت وقت و به منظور زمینهسازی برای روی کار آوردن دولت جدید صورت گرفته بود.
در پی این واقعه وزیر علوم و آموزش عالی، دکتر ابوالفضل قاضی، استعفا کرد. کابینه شریف امامی با عنوان دولت آشتی ملی که در اولین ماه زمامداری خود، کشتار 17 شهریور 1357 را بهپا کرده بود، با واقعه خونین 13 آبان مجبور به استعفا شد و جای خود را به دولت نظامی غلامرضا ازهاری داد. شاه نیز در پیامی ترحمبرانگیز که در 15 آبان از تلویزیون پخش شد، بابت خطاهای گذشته از ملت عذرخواست و متعهد شد که در رفع خرابیها و مفاسد سیاسی و اقتصادی بکوشد. او گفت: «من صدای انقلاب شما ملت ایران را شنیدم.»
امام خمینی(ره) در 14 آبان طی پیامی به ملت ایران واقعه دانشگاه را محکوم کرد و شاه را مسئول تمام خرابیها و خیانتها دانست. ایشان ضمن دعوت از مردم به صبر فرمودند: «من از این راه دور چشم امید به شما دوختهام و آنچه که در قدرت دارم در خدمت به شما که به حق است، نثار میکنم و صدای آزادیخواهی و استقلالطلبی شما را بهگوش جهانیان میرسانم.»
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این روز به نام روز دانشآموز نامگذاری شد. همچنین نام برخی مدارس، مجموعههای ورزشی و خیابانها را سیزده آبان گذاشتند.
پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی (22bahman.ir)