مهدی چمران: سیدحسین خمینی به صورت شهید چمران کشیده نزد/ چمران با فروش هواپیماهای اف۱۴ مخالفت کرد
مهدی چمران گفت: پیش از آغاز جنگ وزارت دفاع پیشنهاد داده بود که هواپیماهای اف ۱۴ ایران را به پاکستان بفروشند و شهید چمران با این کار مخالفت کرد؛ او میگفت: «نداشتن وسایل دفاعی موجب ضعف ما میشود، ما با کسی جنگ نداریم اما دلیل ندارد وساِیل دفاعی که دیگر هم به ما نمیدهند را نداشته باشیم.»
اول انقلاب عموماً فکر میکردند ما با کسی جنگ نداریم و با همه کشورها دوست هستیم و همینطور هم بود و حالا هم هست و ما نیز با همه کشورهایی که با ما دشمنی ندارند و مشکل ندارند نیز سر جنگ نداریم؛ اما دیگران ما را راحت نمیگذاشتند و نمیخواستند.
وی ادامه داد: بر اساس این تفکر یک گزارش مفصلی تهیه کرده بودند مبنی بر اینکه هر ساعت پرواز این هواپیماها که باید در هفته حداقل چند ساعت هم پرواز اجباری داشته باشند تا هواپیما (گرانده) نشود؛ مثلاً چند هزار دلار خرج دارد و میگفتند چرا ما باید این خرج را داشته باشیم، بیخود هواپیماها را نگه داشتهاید، کشورهای دیگر هم ندارند. راست هم میگفتند آمریکا تنها به ایران یا شاید اسرائیل و چند کشور دیگر این هواپیماها را فروخته بود و بر اساس این گزارش طولانی و مفصل پیشنهاد داده بودند که این هواپیماها را بفروشند.
رئیس شورای شهر در پاسخ به این پرسش که دقیقاً چهکسانی پیشنهاد فروش این هواپیماها را ارائه کرده بودند، گفت: وزارت دفاع آن موقع پیشنهاد داده بود که این هواپیماها را بفروشد و دکتر چمران که یک بار به نیروی هوایی رفته بود، گفته بود: من با این کار مخالف هستم. و افسران ارشد نیروی هوایی نیز مخالف بودند چون آنها به هواپیماها تعصب داشتند و یک بار هم وقتی که این مسئله را وزیر دفاع وقت مطرح کرد و دکتر چمران مأمور شد که بررسی کند، وی نظر خود را داد که به دلایلی با این کار مخالف است؛ او میگفت: نداشتن وسایل دفاعی موجب ضعف میشود، ما با کسی جنگ نداریم اما دلیل ندارد وساِیل دفاعی که دیگر هم به ما نمیدهند را نداشته باشیم؛ یعنی خیلی منطقی اما به شدت مخالفت میکرد.
وی ادامه داد: شهید چمران احساس کرد که ممکن است فروش هواپیماها صورت پذیرد چون شنیده بود حتی با پاکستان صحبت شده تا این هواپیماها را قسطی و با یک قیمت ارزان به آنها بفروشند؛ این کشور هم پول نقد نداشت؛ بنابراین مجبور شد خدمت امام راحل برود و مطلب را مطرح کند و حضرت امام (ره) هم دستور دادند و این موضوع منتفی شد.
چمران در پاسخ به این پرسش که کدام هواپیماها قرار بود به صورت قسطی به پاکستان فروخته شود، گفت: هواپیماهای اف ۱۴ بودند ولی تعدادشان را اطلاع ندارم و زمان این جریان نیز مربوط به سال ۵۸ میشود.
وی در پاسخ به این مطلب که بنا بر برخی گفتهها در یک زمانی از کشور لیبی کسی قصد ورود به ایران داشت که با مخالفت شهید چمران مواجه شد و در زمان ورود این فرد درگیری بین سیدحسین خمینی و شهید چمران در فرودگاه مهرآباد رخ میدهد و شاهدان گفتهاند که درگیری میان شهید چمران و سید حسین خمینی رخ میدهد اما شهید چمران به احترام منتسب بودن سیدحسین به امام راحل در این موضوع گذشت میکنند؛ گفت: اصل ماجرا به این صورت هم نبوده است؛ اولاً این واقعه زمانی بوده که (جلود) به ایران آمده بود و چون جلود، نخست وزیر لیبی بود، قرار شد یک نفر از نخست وزیری به استقبال وی برود و دکتر چمران را انتخاب کردند و وی هم نمیخواست برود و اتفاقاً به اصرار بنده نیز رفت.
چمران ادامه داد: در آنجا شهید چمران در فرودگاه در پاویون منتظر میماند و بعد از اینکه هواپیما مینشیند سیدحسین خمینی، گروه ابوشریف و تعدادی از بچههای سپاه سید مهدی هاشمی از اصفهان آمدند و با اتومبیل شخصی خود داخل فرودگاه شده، روی باند و نزدیک هواپیما رفتند و جلود را سوار کردند و بردند؛ این مسئله با اتومبیل تشریفات فرودگاه صورت نپذیرفت بلکه خودشان با ماشین خود و با اسلحه این برنامه را انجام دادند و دکتر چمران دید که دیگر برنامهای نیست، خداحافظی کرد که بیاید؛ اما در سالن با سیدحسین خمینی برخورد میکند و سیدحسین میگوید: «من اجازه نمیدهم شما جلود را ببرید و میزنم، فلان میکنم...» و دکتر چمران را تهدید میکند و شهید چمران هم میگوید: «ما انقلاب کردیم و شاه را بیرون کردیم که این چیزها نباشد و میخواهید شما استقبال کنید، بفرمایید» و بلند شد و آمد.
برادر شهید چمران اظهار داشت: البته تندی وجود داشت ولی در بعضی جاها آمده است که سیدحسین خمینی کشیدهای به صورت شهید چمران زده و نظایر این موارد که اینها صحت ندارد؛ چون اصلاً جرأت نمیکردند با شهید چمران این برخورد را داشته باشند.
رئیس بنیاد شهید مصطفی چمران در خصوص اینکه شهید چمران به عنوان تنها عضوی که از طرف امام راحل توانسته بود وارد برنامههای ملی مذهبیها شود و همچنین بیشترین درگیریها را با این گروه و به طور اخص با بنیصدر داشته چه بود، افزود: شهید چمران در مورد بنیصدر خوشبین نبود و نظرش این بود که در مورد جنگ بنیصدر اطلاعاتی ندارد و اطلاعات وی را عدهای از اطرافیان نظامیاش به او میدهند که آنها نیز دقیقاً بر مواضع جنگ کلاسیک و سامان یافته فکر میکردند و آن جنگ کلاسیک در آن برهه زمانی کارایی نداشت، شاید الآن این امر کاملاً طبیعی باشد.
چمران ادامه داد: همانطور که در منطقه سازمانی لشکر ۲۱ حملهای آغاز شد و ما تعداد زیادی در حدود ۶۰ تانک در عرض یک روز آنطرف پل اندیمشک و شمال کرخه از دست دادیم و یا در منطقه ماهشهر روی همین سیستم حملهای آغاز کردند که به طرف آبادان بروند و در عرض چند دقیقه ۱۶ تانک را از دست دادند و سرهنگ فروزان فرمانده آنها بود که بلافاصله متوجه شد فوراً حمله را قطع کرد و جلوتر نرفت؛ این سیستم با قدرت نظامی فراوان و آمادهای که عراق داشت و عدم امکانات آموزشی، نظامی و عدم آمادگی ایران به دلیل اینکه ارتش سازمان یافتهای نداشتیم، میسر نبود.
وی بیان داشت: ارتش تازه میخواست سازمان جدیدش را بهپا کند، سپاه پاسداران نیز که هنوز شکل نگرفته بود و سازمان و سلاح درست و حسابی وجود نداشت؛ بنابراین سیستم جنگ باید به صورتی دیگر شکل میگرفت و اینکه بیایید با توپخانه بزنید و زمین سوخته درست کنید و با تانک جلو بروید و بعد پیاده بیاید مسلماً عراقیها بیشتر از ما امکانات داشتند و موفقتر عمل میکردند و سیستم اطلاعاتی نیز داشتند. بنابراین دکتر چمران به آن جنگی که مثلاً به این نحو ارائه میشد عموماً انتقاد داشت و میگفت: موفق نمیشوید. و به خاطر همین در آزادسازی سوسنگرد در تاریخ ۲۵ آبان سال ۵۹ نشان داد که چطور میشود منطقهای را با امکانات و نیروی کم آزاد کرد.
برادر شهید چمران تصریح کرد: شهید چمران در نهایت در این راستا ارتش، سپاه و عشایر و همچنین با ایجاد ستاد جنگهای نامنظم که داوطلبان مردمی بودند، همگی را به کار گرفت، چون در آن موقع بسیج نیز وجود نداشت و موفق شد سوسنگرد را آزاد کند عراقیها را فراری دهد و این تاکتیک را نشان داد که به این صورت میشود جنگید و تا آخرین روزهای جنگ نیز ما با همین سیستم کار کردیم و جواب هم گرفتیم.
خبرگزاری فارس