20 دی 1399
مطبوعات فارسی در مصر
از آنجا که سرزمین مصر در انتقال تمدن اروپائی به جهان اسلام و ایران نقشی پیشگام دارد، زمینه انتشار روزنامه نیز در آنجا، هم به لحاظ فنی و صنعتی و هم به لحاظ فکری و اجتماعی پیشتر فراهم بوده و فعالیت روزنامههای فارسی در آن کشور نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد.
در زمانی نه چندان دور، «قند پارسی» نه تنها در گستره فلات قاره ایران دامن گسترده و زبان تفاهم و تبادل افکار و منویات اقوام و ملل مختلف بود، بلکه تا اسکندریه و قاهره نیز پر کشیده و به اسلامبول و طرابوزان راه یافته بود و سلاطین بزرگ عثمانی در غرب و امپراتوران گورکانی در شبه قاره هند نیز آن را زبان شعر و مغازله و فرهنگ و سیاست خود قرار داده بودند. در آن روزگاران زبان فارسی دری زبان رسمی همه دربارها بود و تودههای ناآشنا به زبان یکدیگر نیز اغلب از طریق آن به نیات یکدیگر پی میبردند.
آری این زبان و ادبیات فارسی بود که از قاهره تا قندهار، از بمبئی تا باکو، از اسلامبول تا ایروان، از بینالنهرین تا ماوراءالنهر در آسیای میانه و از تهران تا تفلیس خیمه سلطنت زده بود و از مکتبخانهها تا مدارس آموخته میشد و در همه این نقاط کتابها، جراید و روزنامههای فراوانی با این زبان انتشار مییافت.
تاکنون اهتمام چندانی به تاریخ این زبان دیرپای در حوزههای یاد شده صورت نگرفته است. به ویژه جراید و روزنامههای فارسی منتشر شده در بیرون از ایران چندان مغفول مانده که جز شماری از نخبگان ویژه کار در تاریخ مطبوعات دیگر افراد اهل فضل حتی از وجود بسیاری از آنها ناآگاه ماندهاند و این در حالی است که یکی از منابع اصلی تاریخ معاصر ایران و جهان همین جراید و روزنامههای فارسی منتشر شده در خارج از ایران هستند که به دلیل دور بودن از تأثیر و هیمنه حاکمان وقت ایران، مسایل و حوادث روز را با آزادی بیشتری به نگارش کشیده و برای ما بر جای گذاشتهاند.
با احساس چنین کمبود و کاستی بود که تصمیم گرفتیم تا در معرفی، جریانشناسی و آسیبشناسی مطبوعات و جراید فارسی برون مرزی قدمی برداریم. و اصولاً فهم تاریخ دقیق و علمی انقلاب مشروطیت ایران و پیشزمینههای آن بدون مطالعه این جراید فارسی برونمرزی امکانپذیر نیست.
از آنجا که سرزمین مصر در انتقال تمدن اروپایی به جهان اسلام و ایران به دلیل تماس مستقیم آن با جهان غرب از طریق تهاجم نظامی ناپلئون و حضور نظامی انگلیس در آنجا، نقشی پیشگام دارد، زمینه انتشار روزنامه نیز در آنجا هم به لحاظ فنی و صنعتی و هم به لحاظ فکری و اجتماعی پیشتر فراهم بوده است. گزارش حاضر، خواننده را به طور اجمالی با جراید و روزنامههای فارسی مصر آشنا میسازد. تا آنجا که ما توانستهایم شناسایی کنیم جراید فارسی منتشر شده در مصر که از قبل از مشروطه آغاز شده و تا سلطنت رضا شاه کم و بیش ادامه یافته است، از این قرار میباشد:
1. روزنامه حکمت
روزنامه حکمت اولین جریده است که به زبان فارسی در مصر منتشر شده است. این روزنامه در شهر قاهره با مدیریت میرزا مهدی خان زعیمالدوله معروف به دکتر تبریزی تأسیس و در سال 1310 هجری قمری با حروف سربی منتشر شده است. این روزنامه در حدود بیست سال در خارج از ایران هر ده روز یک مرتبه در 8 صفحه به قطع خشتی 9×14 سانتیمتر انتشار یافته است.
زعیمالدوله تبریزی بالغ بر هشتاد سال عمر نموده و حدود شصت سال آن را در مصر سکونت داشته است. وی در روز دوشنبه 4 محرم سال 1333 هجری قمری در مصر از دنیا رفته و در همان جا به خاک سپرده شد.
حکمت علاوه بر اخبار، مقالات اندیشهای، سیاسی و اقتصادی نیز دارد.
2. روزنامه ثریا
روزنامه ثریا ابتدا در مصر و سپس در تهران و بعد از پیروزی انقلاب مشروطه در کاشان منتشر شده است. اولین شماره آن روز شنبه 14 جمادیالاخر سال 1316 هجری قمری مطابق با 29 اکتبر 1898 میلادی با مدیریت میرزا علی محمدخان کاشانی به زبان فارسی در مصر تأسیس و به صورت هفتهای یک بار روزهای شنبه طبع و روزهای یکشنبه توزیع میشده است.
این روزنامه در هر شماره خط مشی خود را چنین نوشته است: «ثریا روزنامهای است که از هر گونه وقایع پولتیکی و سیاسی و علمی و فنون و صنایع و ادبیات و تجارت و غیره بحث میکند و نیز مقالاتی که نافع به حال دولت و ملت باشد به کمال ممنوعیت طبع و نشر مینماید».
این روزنامه در سر مقاله یا «خطبه» شماره اول سال اول و سال دوم خود علاوه بر مدح حضرت رسول و ائمه دین بر خلفای راشدین نیز درود فرستاده است و علاوه بر مصر و ایران، در سراسر آسیا و اروپا توزیع میشده است (به صورت پستی).
بانی، مدیر، نویسنده و گرداننده آن علی محمدخان کاشانی یکی از روشنفکران مهاجر ایرانی بوده است ولی ظاهرا مساعدت و پشتیبانی مالی را شخصی به نام سید فرجالله تاجر کاشانی بر عهده داشته که مقیم مصر بوده است. به همین دلیل است که بعدها میان این دو نفر اختلاف به وجود آمده و موجب کنارهگیری علی محمد خان از روزنامه ثریا گردید. ثریا به مدت هجده ماه با مدیریت و نویسندگی میرزا علی محمدخان منتشر شده که از کیفیت بالایی برخوردار است و ادبیات فاخری دارد. ولی، همانطور که مرحوم صدر هاشمی نیز یادآور شده است «پس از آن که نامبرده عدم دخالت خود را اعلام داشته به کلی از رونق افتاده است»
سید فرجالله کاشانی بعدها روزنامه ثریا را در تهران منتشر میکرد (از سال 1321 هجری قمری به بعد) ولی مشی آزادیخواهی را در آن تاثیر نمیداده است.
بعد از پیروزی انقلاب مشروطه ایران یعنی از اواخر سال 1327 هجری قمری روزنامه ثریا در کاشان به صورت یک نشریه محلی با مدیریت و دبیری فرجالله الحسینی که همان سید فرجالله کاشانی باشد، منتشر شده است که چندی بعد «فخرالواعظین» دبیر آن شده است اما این دفعه در مدایح مشروطهخواهان زیادهروی کرده است.
3. پرورش
آن گونه که از بیوگرافی «میرزا علی محمدخان کاشانی» دانسته میشود، وی پس از کنارهگیری اجباری از روزنامه ثریا بسیار دلآزرده و افسرده خاطر گردید و قصد مهاجرت از مصر نمود ولی با تشویق شماری از روشنفکران مقیم تهران و تبریز و رجال سیاسی ایرانی که در عثمانی و اروپا بودند مصمم شد نشریه دیگری را تأسیس نماید و لذا روزنامه پرورش را راهاندازی کرد که یکی از جراید پر مطلب و دارای ادبیات فاخر زبان فارسی میباشد.
شماره اول آن در تاریخ روز جمعه دهم ماه صفر سال 1318 هجری قمری در 16 صفحه به قطع وزیری در قاهره منتشر شده است و به جاهای دیگر توسط پست میرسیده است.
در صفحه اول آن زیر نام روزنامه نوشته شده است: «این روزنامه آزاد و هفتهای یک روز، روز جمعه طبع میشود» بعدها جمعه تبدیل به دوشنبه شده است. این روزنامه تاثیر زیادی در بیداری مردم و نخبگان ایرانی و زمینهسازی انقلاب مشروطه داشته است. متاسفانه نمونهای از همه شمارههای آن به طور کامل در دست نمیباشد.
اگر کسی بخواهد راجع به موسسه موسوم به شرکت اسلامیه که به صورت شرکت سهامی جهت تولید و ترویج کالاهای وطنی در اصفهان راهاندازی شده بود، اطلاعات تاریخی به دست آورد، روزنامه پرورش قاهره یکی از منابع آن به شمار میرود. همانند نامهها و اسناد متفرقه منتشر شده در شمارههای مختلف این جریده درباره شرکت اسلامیه، در جاهای دیگر کمتر دیده میشود.
همچنین حوادث مربوط به سفر فرنگ مظفرالدین شاه و روابط ایران با عثمانی، روسیه و دولتهای اروپایی که در ضمن این سفر مهم رخ نمودهاند از موارد نادری هستند که در روزنامه پرورش قاهره با دقت کامل پیگیری و دنبال شده و منبعی ارزشمند برای علاقمندان به این موضوع را شکل داده است.
موضوعات دیگر نیز به همین منوال هستند و روزنامه پرورش منبع قابل اعتمادی در این باره محسوب میشود.
4. روزنامه چهرهنما
این روزنامه در ماه محرم سال 1322 هجری قمری مطابق با 15 آوریل 1904 میلادی در 16 صفحه به قطع وزیری و با حروف سربی در اسکندریه مصر منتشر شده است. در زیر عنوان «چهرهنما» نوشته است: «روزنامه مصور و آزاد و بدون القاب» و نیز نوشته است «موقتاً ماهی دوبار بعد هفتگی» حوزه انتشار آن نیز ایران، عثمانی، هندوستان، قفقازیه، ترکستان، اروپا و چین اعلام شده است.
روزنامه چهرهنما تا تاریخ 20 رجب سال 323 هجری قمری در اسکندریه منتشر میشد که در آن تاریخ بر اثر آتشسوزی چاپخانه آن دچار حریق شد و از بین رفت.
بنیانگذار و مدیر روزنامه که میرزا عبدالمحمد ایرانی ملقب به مؤدب السلطان از مردم اصفهان بود، انتشار آن را به شهر قاهره منتقل نمود. این روزنامه از روز تاسیساش توسط مدیر آن مؤدب السلطان به مدت سی و دو سال تمام در مصر منتشر میشد و پس از درگذشت او توسط فرزندش «آقای مؤدب زاده ایرانی» ادامه انتشار پیدا کرد و تقریباً به همه نقاط ایران میرسیده است.
روزنامه چهرهنما یکی از جراید تاثیرگذار در اوضاع سیاسی، فکری، فرهنگی ایرانیان بوده است. در آن اوایل دو حادثه موجب خسارت مالی آن گردید و تا مرز تعطیل شدن آن را تهدید نمود، ولی به هر حال چهرهنما از آن دو بحران عبور کرد. یکی از آنها واقعه وبای عمومی بود که در ایران اتفاق افتاد و مشتریان ثابت روزنامه را پراکنده ساخت و دیگر دستور توقیف و ممنوعیت ورود آن به داخل ایران در بخشی از زمان بود که توسط شاهزاده عینالدوله صدر اعظم مظفرالدین شاه صورت گرفت و موجب خسارت گردید، ولی پس از مدتی با وساطت میرزا حسن رشدیه در نزد عینالدوله از آن رفع توقیف شد.
5. روزنامه کمال
این روزنامه ابتداء توسط میرزا حسین طبیبزاده در 10 ماه رجب سال 17 هجری قمری در تبریز منتشر شد. طبیبزاده مدیر مدرسه کمال در تبریز بود و اسم این روزنامه را نیز کمال گذاشت. از این جریده جمعاً 29 شماره تا 21 شوال 1318 هجری قمری در تبریز منتشر شد که با خط نستعلیق و در قطع کوچک خشتی در 8 صفحه در روزهای جمعه منتشر میشد.
میرزا حسین طبیبزاده معروف به کمال بعد از سختگیریهایی که در تبریز دید و مدرسهاش نیز بسته شد به مصر مهاجرت نمود و در سال 1323 هجری اقدام به انتشار مجدد روزنامه کمال در قاهره نمود. او تا سال 1329 هجری قمری در آنجا بود که بعد از آن به ایران بازگشت و در تبریز اداره روزنامه تبریز را بر عهده گرفت. اکنون نمونههایی از روزنامه کمال در اختیار میباشد.
6. مجله رستاخیز
این مجله به مدیریت و صاحب امتیازی عبدالله رازی در سال 1342 هجری قمری مطابق 1302 هجری شمسی به صورت ماهیانه و به زبان فارسی در قاهره مصر تاسیس و به مدت حدودا سه سال جمعا در 18 شماره غیر مرتب منتشر شده است. در این جریده گرایش خاص و تندی راجع به احیای مفاهیم و آیین زردشتی مشاهده میشود. در شماره اول و سوم آن راجع به هدف مجله آمده است که هدفشان «عبارتست از زنده بودن تاریخ و ادبیات ایران و دانستن عادات و آداب ایرانیان از زمان قدیم الی کنون و...»
با این حال رستاخیز به عنوان مجلهای، علمی، ادبی، اقتصادی و فلسفی معرفی شده است. مدیر این مجله گرایش هوادارانه ویژهای به رضاخان پهلوی هم دارد چنانکه بعدها پس از تعطیلی مجلههای رستاخیز و سودمند، گویا مجله «عصر پهلوی» را منتشر ساخت.
مجله رستاخیز به دلیل مواضع تند اسلام گریزانه موجب واکنشهای اجتماعی در ایران و به ویژه در میان روحانیون گردید که منجر به تعطیلی آن شد. در این رابطه سواد نامهای موجود است که «جامعه دیانت قزوین» آن را خطاب به میرزا ابوعبدالله زنجانی (مولف کتاب تاریخ القرآن) و دیگر علمای آن شهر زنجان نوشتهاند و گویای مورد منازعه و مسئلهدار بودن مجله رستاخیز است و کلیشه آن در پایان این مقاله درج شده است. دسترسی به این نامه را مدیون میرزا صادق ضیایی فرزند علامه میرزا ابوعبدالله زنجانی هستیم.
7. مجله سودمند
مجله سودمند یا مجله نامه سودمند پس از تعطیل شدن مجله رستاخیز توسط مدیر آن عبدالله رازی در سال 1305 هجری شمسی به جای رستاخیز در 56 صفحه به قطع خشتی در قاهره مصر روی کاغذ بسیار خوب و با چاپ اعلی منتشر شده است و در همان شماره اول قول داده است: «به هیچ وجه من الوجوه مطالب سیاسی و مذهبی درج نخواهد گردید»
و اظهار امیدواری کرده که «در ایران در میان جوانان جدی و با ذوق به خوبی رواج گیرد و به مانعی برنخورد».
از این مجله مجموعاً 24 شماره منتشر شده که 18 شماره آن در مصر و 6 شماره آن در تهران منتشر شده است. چرا که از آذرماه 1309 شمسی محل اداره آن از قاهره به تهران منتقل شده است.
«مرحوم محمد صدر هاشمی» نوشتهاند که شش شماره آن نیز به اسم عصر پهلوی منتشر شده که متأسفانه نگارنده نتوانستم به نسخهای از آن دسترسی پیدا کرده و رویت نمایم. نکته پایانی این که تصمیم ما بر این بود که مطالب مربوط به جراید فارسی زبان مصر در یک شماره یاد بررسی شود، و لیکن بر اثر حجم زیاد مطالب و عدم گنجایش، شماره بعدی یاد نیز حاوی مطالب مربوط به جراید مصر خواهد بود.
فصلنامه «یاد» بهار 1386