20 آبان 1400
سیری در اسناد مبارزاتی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ غلامحسین جمی
صلاگر انقلاب در آبادان...
اولین سند درباره حجت الاسلام جمی مربوط به 29/2/42 است که عکس هایی از آیت الله خمینی و آقای شریعتمداری را آقای غلامحسین جمی سردفتر ازدواج شماره 45 آبادان به آنجا و سایر نقاط می فرستد. پس از یک ماه، گزارشی کاملاً سری درباره ایشان وجود داده می شود با این مضمون که "نامبرده بالا از روحانیون مخالف و از طرفداران امام خمینی و در شهر آبادان ساکن است؛ ولی در اعمال و رفتار خود محافظه کار و میانه رو می باشد. به وسیله این ساواک مرتباً تذکرات لازم به وی داده می شود و مخصوصاً در این مورد به نامبرده گوشزد گردیده که از این اعمال برحذر باشد. ضمناً دستور داده شد به وسیله پستخانه، مراسلات و مکاتبات وی تحت کنترل قرار گیرد" ساواک در همین دوران برگ تعرفه بیوگرافی ایشان را تهیه نموده، ضمن ذکر مشخصات و محل تولد، در بند 2 آورده است که اومیزان نفوذ زیادی دارد و در حدود 10000 نفر طرفدار دارد و در مسجد دشتستانی ها نماز می گزارد. قدرت بیانش خوب است. مقلد آقای خمینی است و درجه تحصیلات دوره دینی را به پایان رسانیده. در بند 7 آمده است، ” در مورد رویه و افکار و تمایلات و بستگی به شعبات مختلف سیاسی و غیر سیاسی: نسبت به دستگاه دولتی خوش بین نیست و در موعظه های خود جانب امام خمینی را دارد " در بند 8. چنین آمده است، ”نقاط ضعف و صفات برجسته: مشاهده نشده است. وضع مالی: از راه منبر و موعظه امرار معاش می کند و وضع مادی وی نسبتاً بد نیست و میزان اعتقاد مردم به زهد و تقوی نامبرده زیاد است." در بند 11 می خوانیم،” میزان احترام به قوانین و مقررات: فقط قوانین شرع را قبول دارد." در بند 13 آمده است، ”نامبرده هر هفته در روزهای جمعه در جلسه هفتگی آقایان اهل علم ، موعظه و اظهاراتی در مورد مطرود بودن تمدن و فرهنگ و قوانین غیر اسلامی نموده و گرسنه قدرت است و سیاستش منفی بافی است".
از جلسات سخنرانی ایشان، منبع ساواک به طور منظم گزارش می داد: ” آخوند جمی در مسجد همایونشهری ها، بالای منبر برای عده ای سخنرانی کرد. او درباره تربیت فرزندان و احترام به شخصیت افراد صحبت کرد. سپس در مورد امام صادق(ع) شمه ای بیان نمود و گفت،” این مملکت هم مملکت شیعه جعفری است، ولی آیا مذهب جعفری با رقاصه گری و دزدی و جنایت و آدمکشی و رشوه خواری وفق می دهد؟ مسلماً خیر. تنها با لفظ جعفری گفتن کافی نیست. باید با عمل توام باشد. در همین آبادان چرا این قدر بی بند و باری و فساد و کانون فحشا با کمال آزادی رواج دارد؟ باید قدری به خود آیید و نگویید من دستم را روی کلاه خودم می گذارم تا باد نبرد." سپس با اشاره به خلافت منصور عباسی، شهادت امام صادق(ع) و ادامه مبحث گفت، ”ما افتخار می کنیم که شیعه، مذهب رسمی ماست. چقدر کشته ها دادند.
آنهایی که اکنون قدرت را در دست دارند، بدانند که توهین کردن به ساحت مقدس انبیا و اولیا کاری بسیار زشت است و در روز معینی باید حساب پس بدهند".
در یک گزارش تکمیلی از وضعیت گذشته ایشان آمده است، ”نامبرده بالا یکی از واعظین است که در کلیه سخنرانی های خود انتقاداتی از وضع موجود نموده و نسبت به حوادث چند ساله اخیر با روحانیون مخالف همصدا بوده و اقدامات آنها را تایید می نموده است. البته از طرف این ساواک مرتباً تذکرات لازم به وی داده شده و اعمال او تحت نظر است".
نکته مهم، ایستادگی و مقاومت حجت الاسلام جمی در مسیر نهضت است که تهدید، تذکر و حصر، در وضعیت ایشان تغییری نمی دهد و همچون دیگر یاران امام خمینی، متعهد، مسئول، پایدار و مقاوم، در راه تحقق آرمان های اسلامی ایستاده و از قدرت شاه، ساواک و تهدید رژیم نهراسیده است.
با اعدام رهبران اخوان المسلمین در مصر به دست رژیم ناصر، ایشان نامه ای تسلیت گونه ای به حجت الاسلام سید هادی خسروشاهی که مترجم و ناشر و مروج روش اخوان بود، می نویسد. نامه به دست ساواک می رسد. تحلیل ساواک از نگرش و حرکت حجت الاسلام جمی جالب است:
”نامبرده بالا نامه ای از آبادان به سید هادی خسروشاهی ارسال و در آن نامه اعدام سید قطب، رهبر اخوان المسلمین مصر را به خسروشاهی تسلیت گفته و اضافه کرده است، ”در جامعه اسلامی، مخصوصاً حوزه علمیه قم، سید قطب آشنایان و علاقمندان زیادی دارد، اما به تشخیص خودم کسانی که اینطور خدمتگزار و مجاهد واقعی اسلام و قرآن را چون شما شناخته و اگر کسی هم پی برده باشد خیلی معدودند، اما چرا شما سید قطب را شناخته اید؟ برای اینکه عدالت اجتماعی سید قطب را ترجمه و نگارش کرده اید و بیشتر دلم می خواست و در انتظار بودم که این مقاله با بسط بیشتری در صفحات مکتب اسلام چاپ شود تا به گوش جهان اسلام برسد و مرگ شخصی چون سید قطب به این زودی ها تازگی خود را از دست نداده و فراموش نخواهد شد".
در ملاحظات آمده است، ”خواهشمند است دستور فرمایید ضمن تعیین مشخصات کامل غلامحسین جمی و اعلام خلاصه ای از سوابق نامبرده، نحوه فعالیت وی را مشخص و اعمال و رفتار یاد شده را تحت کنترل قرار دهند."
اخراج ایرانیان، علما و برخورد حکومت بعثی عراق با علما و روحانیون عنوان سخنرانی جلسه هفتگی آقایان علما در مسجد همایونشهری ها شد و حتی با امضای علمای آبادان، برای حکومت عراق تلگرافی را ارسال نمودند. در یک گزارش مفصل دیگر از جلسه هفتگی روحانیون آبادان آمده است:
”آقای جمی بالای منبر رفته، ابتدا درباره دین اسلام و از حوزه های علمیه نجف اشرف و قم صحبت کرده و سپس درباره عراق، حکومت بعثی، اسائه ادب به آیت الله حکیم، اخراج ایرانیان و... صحبت کرده و گفته است، ”این حکومت بعثی عراق به جای اینکه ایرانیان را از عراق اخراج کند، برود بیت المقدس__
را از دست اسرائیل نجات دهد و یا اورشلیم را از دست اسرائیل بگیرد و یا سرزمین های اشغالی را از دست یهودیان پس بگیرد. ملت مسلمان و برادران دینی! ما یک وظیفه داریم و آن هم اینکه در جلساتی که تشکیل می شود، در این مورد، مردم را آگاه سازیم و من بنا به وظیفه ای که بر عهده دارم، تا آنجایی که امکانات اجازه می دهد، می کوشم و در هرحال مسلمانان را از این عمل ننگین حکومت عراق آگاه می سازم".
در سال 1349 ، مقدم، مدیر کل اداره سوم ساواک می نویسد، ” نامبرده بالا از روحانیون افراطی و مخالف و طرفدار امام خمینی می باشد که اکثراً در منابر خود مطالب انتقادآمیز بیان می نماید. خواهشمند است دستور فرمایید اعمال و رفتار و تماس های مشارالیه را تحت کنترل قرار داده و در صورت مشاهده فعالیت مشکوکی از وی، مراتب را به موقع به این اداره کل منعکس نمایند".
انتقادات و بیان واقعیات از اوضاع روز، تقریباً حجت الاسلام جمی را به عنوان ”سوژه" ساواک درآورده و گزارشات مکرر در مورد ایشان آمده است،”شیخ غلامحسین جمی در جلسه هفتگی روحانیون آبادان که حدود 200 نفر از طبقات مختلف مردم در آن حضور داشتند، به منبر رفت و ضمن انتقاد از وضع فعلی ایران اظهار داشت:
1. فیلم هایی که از آمریکا و اروپا در تلویزیون و یا در سینماها نمایش داده می شوند، از نظر اخلاقی زننده و برای اجتماع نیز مضرند.
2. بچه ها را وادار می کنند که روحانیون را مسخره نمایند.
3. . به منزل روحانیون می ریزند و ضمن آزار و اذیت، تبعیدشان
می کنند و روحانیون مورد بحث چیزی نمی گویند و به روحانیون می گویند اسمش را نبرید..."
نظریه یکشنبه:
” با توجه به سوابق شیخ جمی، اظهارات فوق از جانب وی بعید به نظر نمی رسد. اعمال و رفتار یاد شده تا حدود امکان تحت مراقبت قرار دارد. نتایج حاصله به موقع به استحضار خواهد رسید ."
در حاشیه سند آمده است، ”نامبرده از روحانیونی است که از امام خمینی تقلید می نماید." ماه بعد درگزارش دیگری آمده است که، ”در جلسه هفتگی، عده ای از روحانیون و طبقات مختلف مردم، وی در مورد حرام بودن مشروب و اجازه صدور پروانه کسب برای فروش آن سخنرانی ایراد و در خاتمه سخنانش اظهارکرد، ”خدایا مراجع تقلید ما را حفظ بفرما." که منظورش امام خمینی بوده است."
نظریه یکشنبه:
”با توجه به اینکه مشارالیه از طرفداران امام خمینی می باشد، می توان به صحت خبر اطمینان نمود. ضمناً از اعمال و رفتار یاد شده مراقبت به عمل می آید".
توجه به دقت حجت الاسلام جمی در طرح مسائل اصلی، کلیدی و مهم آن دوران، خصوصاً با شناخت زمان و مکان قابل بررسی و تحلیل است. ایشان در حضور روحانیون، ضمن انتقاد از دولت و وضعیت جامعه می گوید، ”ما مسلمانان از علمایی باید تقلید کنیم که علم و تقوایشان بیش از سایرین باشد." با توجه به خطی مشی و روش ایشان، هم مخاطبان متوجه شدند که برای تقلید به چه کسی ارجاع داده می شوند و هم ساواک روش ایشان را می دانست. خصوصاً در پایان همین سخنرانی در دعای خود گفت، ”خداوندا! مرجع عالیقدر بزرگ که تبعید است موید بدار."
در همین دوران نامه ای از آیت الله ناصر مکارم شیرازی برای ایشان ارسال می شود که ساواک نامه را ضبط می کند و اصل نامه در پرونده ایشان ضبط گردیده است. به هنگام مسافرت ایشان به شیراز، پرویز ثابتی به ساواک فارس می نویسد، ”نامبرده از روحانیون طرفدار امام خمینی می باشد...خواهشمند است دستور فرمایید به وسیله منابع و سایر امکانات موجود، در مدت اقامت وی در آن منطقه، اعمال و رفتار او را تحت مراقبت قرار داده و نتیجه را به این اداره کل منعکس نمایند".
با درگذشت مرجع تقلید حضرت آیت الله العظمی سید محمدهادی میلانی، مجالس ختم در سراسر مملکت برگزار شدند.در آبادان با شرکت متجاوز از 300 نفر، از سوی روحانیون و بازرگانان در حسینیه اصفهانی ها مجلس ختمی تشکیل شد. سخنران جلسه آقای جمی بود. ایشان ضمن ستودن مقام علمی و معنوی مرجع تقلید و روش ایشان، به جایگاه روحانیت و مرجعیت در جامعه اشاره کردند و گفتند که، ”رمز و سر این احترام را باید در شعار روحانیت جستجو کرد. شعار روحانیت چیست؟ عدالت و امانت. بشر عاشق عدالت و امانت و حقیقت و درستکاری و به مذهب علاقمند است. روحانیت بستگی به نبوت دارد و جانشین پیامبران و معلم و تربیت کننده جامعه است ."
در گزارش یکشنبه آمده است، ”شیخ غلامحسین جمی از روحانیون طرفدار امام خمینی است." در روز بعد جلسه ای دیگر در مسجد همایونشهری ها تشکیل شد و آقای جمی سخنران مجلس بود. او در آن جلسه گفت، ”...مرجع تقلید نه تنها باید عالم باشد، بلکه عادل هم باید باشد. با هوا و هوس های نفسانی مخالف و دلسوز دین باشد به خاطر دین از تبعید نترسد. از سرزنش و از تهمت نترسد. اگر به او اخلالگر و دشمن جامعه گفتند، هراس نداشته باشد."
ناطق در سخنان خود داستان تبعید شدن امام صادق(ع) را و ظلم های منصور دوانقی و همچنین داستان موسی بن جعفر(ع) و ظلم های هارون را نیز بیان و اضافه کرد رابطه بین ملت ایران و روحانیت گسست ناپذیر است."
سابقه، اظهارات فوق به احتمال قوی صحت دارد و مشارالیه از روحانیون طرفدار [امام] خمینی است."
حجت الاسلام جمی علاوه بر اشاراتی و پیرامون اوضاع ایران بعضاً در مورد جهان اسلام، فلسطین، عراق و لبنان نیز صحبت و به آمریکا، اسرائیل، انگلیس حمله می کرد .
آقای جمی در سخنرانی خود همچنین درباره اسرائیل و بمباران لبنان به وسیله آن کشور و سیاست انگلستان برای ایجاد اسرائیل در صد سال اخیر و و راندن فلسطینی ها از خانه و کاشانه شان به وسیله یهودی ها و اظهارات یاسر عرفات در سازمان ملل متحد صحبتی به میان آورد. در این جلسه حدود 280 نفر از طبقات مختلف به خصوص بازاری ها شرکت داشتند.
سخنرانی دیگری در هیئت مهدیه داشته و با اشاره به وضع لبنان گفته است، ”غرب برای نفع خودش جنگ بین دول عربی و لبنان را راه انداخته، زیرا اگر اسرائیل را از دست بدهد، دستش از دامان دول عربی کوتاه می شود، بنابراین برای نفع خودش مجبور است از اسرائیل پشتیبانی کند".
ثابتی طی نامه ای به اداره کل خوزستان می نویسد، ”دستور فرمایید نامبرده احضار و شدیداً به وی تذکر داده شود، چنانچه من بعد در جلسات سخنرانی خود خارج از مسائل مذهبی صحبت نماید، تصمیمات شدیدی در مورد وی اتخاذ خواهد شد".
چندی بعد ساواک خوزستان به تهران گزارش می دهد:
در مورخه8/5/56 از طرف آیت الله عبدالرسول قائمی، سید کاظم دهدشتی، غلامحسین جمی تلگرافی جهت آیت الله خمینی به نجف اشرف مخابره شده و ضمن این تلگراف نامبردگان به یاد شده تسلیت گفته اند.
این تلگراف به مناسبت شهادت شهید آیت الله سید مصطفی خمینی می باشد که هفته قبلش به طور مشکوکی به شهادت رسیده بود. هفته بعد در مسجد بهبهانی های آبادان، مجلس بزرگداشت شهید آیت الله سید مصطفی خمینی برگزار شد و سخنران آقای جمی بودند. در گزارش ساواک آمده است، شیخ غلامحسین جمی درباره آیت الله خمینی و فرزندش مرحوم مصطفی خمینی صحبت نمود و از سجایای اخلاقی آن مرحوم یاد کرد و اضافه نمود که زیر دست آن مرحوم و پدرش چندین هزار طلبه درس علوم دینی یاد گرفته اند و ما باید تا جایی که می توانیم به آنها ایمان داشته باشیم و وظیفه ما روحانیون این است که نیک و بد را برای مردم تشریح کنیم، زیرا مدیون هستیم.
در جلسه هفتگی روحانیون در آبادان حجت الاسلام جمی طی سخنرانی به مناسبت چهلم شهید آیت الله سید مصطفی خمینی می گوید. ما دو نوع شخص داریم. یکی عابد و دوم عالم.
و آن مرحوم فرزند برومند یک شخص عالم مجاهد و مجتهد عالیقدر عالیرتبه، آیت الله خمینی می باشد و در باره کمال و صفات پسندیده آیت الله خمینی سخنان بسیاری ایراد کرد و گفت که آیت الله خمینی دارای تألیفات زیادی است که بعضی از این کتب را موقعی که به ترکیه تبعیدشان کردند، نوشتند و خطاب به حضار اضافه نمود، ای مردم شما باید حرف های این عالم مجاهد را گوش بگیرید.
نظریه یکشنبه، اظهارات وی در منابر به طور مسلم یاد شده، یکی از مریدان و مقلدین امام خمینی می باشد.
پس از شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی، منبرهای حجت الاسلام جمی سیاسی تر شدند و محتوای آنها علناً علیه رژیم شاه بود.ایشان حتی بحث حکومت اسلامی را نیز بیان و یا به جانشینی یزید توسط معاویه و به دنبال آن، وضع اسرائیل و تروریست بودن این حکومت را عنوان می کردند.در حسینیه اصفهانی ها جلسه خصوصی تشکیل شد و محمد صالح طاهری، بدون استفاده از بلندگو صحبت کرد. مردم که اکثراً از تیپ جوان و زیر 30 سال بودند؛ به هنگام خروج به تظاهرات پرداختند و به بانک ها حمله کردند و شعارهایی بر له خمینی سر دادند.
ساواک در گزارش خود، از 26 فرد موثر در این حرکت: شیخ عبدالرسول قائمی، شیخ عباسعلی دانشمند، شیخ غلامحسین جمی، سید محمد کیاوش، محمد جواد رشیدیان 24 نام می برد و از دستگیری حجت الاسلام شیخ هادی غفاری در آبادان و تهدید مردم آبادان به راه انداختن تظاهرات در صورت آزاد نشدن افراد فوق الذکر،گزارش ویژه ای را در مورد حجت الاسلام جمی برای تیمسار ریاست ساواک ”نعمت الله نصیری" ارسال می دارد و می نویسد:
”نامبرده بالا یکی از روحانیون افراطی و طرفدار امام خمینی می باشد و اغلب در منابر خود مطالب انتقادآمیز و تحریک کننده . در مورخه16/4/57 ضمن سخنرانی درباره عنوان می نماید بعثت رسول اکرم (ص) اظهار داشته است،”رهبر عالیقدر فعلی ما آیت الله خمینی است که در مورد برگزاری جشن های ملی و مذهبی تاکید فرموده اند که این جشن ها در حال حاضر نباید برگزار شوند." با اظهارات وی در مورد امام خمینی، جمعیت که حدود 800 نفر بودند، با فرستادن صلوات وی را همراهی نمودند. ضمناً در جلسات مذکور دو نوع اعلامیه توزیع گردیده که مشارالیه از متن اعلامیه های پخش شده اطلاع داشته است".
مدیریت کل، ذیل خبر موصوف پی نوشت فرموده اند،”سازمان محل در مورد خنثی کردن تحریکات وی چه اقدامی به عمل آورده است. پیشنهادات لازم ارائه شود." در اجرای اوامر صادره، مراتب به سازمان خوزستان منعکس پاسخ حاصله حاکی است، فرد مورد بحث چندی قبل احضار و اینجانب (ریاست ساواک خوزستان) شخصاً با وی صحبت نموده و با وجود این مشارالیه تعهد اخلاقی سپرده بود که در آینده اظهارات خلافی ننماید، معهذا به علت تعصب بیش از حدش به تعهد خود عمل ننموده است." سازمان مذکور اضافه کرده، ”قسمتی از صورت فرد مورد بحث به علت سکته فلج می باشد و پیشنهاد نموده ترتیبی داده شود تا از طریق اداره کل ثبت جواز دفتر طلاق و ازدواج لغو و چنانچه باز هم در آینده مبادرت به اعمال خلاف و اظهارات تحریک آمیز نمود، تبعید یا دستگیر شود."
برگزاری مجلس چهلم شهدای اصفهان در مدرسه علمیه آیت الله قائمی، و مسجد بهبهانی ها با حضور علمای شهر، سخنرانی در جلسه هفتگی روحانیون در حسینیه اصفهانی ها و بحث پیرامون مشخصه های رهبران جهان، خاصه روحانیان که نباید ”به دنبال مقام و ظواهر باشند" و دعوت از مردم که نترسید و تجلیل از مراجع تقلید. در این جلسه در بین خانم ها اعلامیه های امام پخش گردید. سخنرانی در مسجد مهدی آبادان پیرامون ”رهبر عالیقدر فعلی ما آیت الله خمینی" بود و در این جلسه، حدود 800 نفر حضور داشتند و هر گاه نام امام برده می شد، جمعیت صلوات می فرستادند.
با گسترش مبارزات، در میان اسناد و پرونده حجت الاسلام جمی ده ها سند در مورد کارگران شرکت نفت، نیروهای مسلمان فعال، اعلامیه ها و بیانیه های حضرت امام و احزاب و گروه ها وجود دارند که ما از آوردن آن و ذکر یکایک این قبیل خودداری کردیم، خاصه آن که در متن و حواشی ذکری از جانب آقای جمی نشده بود؛ ولی با گسترش اعتصابات کارگران شرکت نفت و پخش اعلامیه های حضرت امام در مشهد، قم و تهران، حضرات آقایان محلاتی، منتظری، طبسی با منزل ایشان تماس گرفته اند و همگی در مورد اعتصابات کارکنان شرکت ملی نفت با پسر غلامحسین جمی به نام محمود صحبت کرده اند، ”چند روز است که غلامحسین از ترس دستگیری در منزل نیست و در منزل شخصی به نام کرامتی یا مظاهری در شهرستان خرمشهر سکونت دارد." طبسی از مشهد ضمن تماس با پسر جمی از وی خواست که به پدرش بگوید تعدادی از بازاریان و اطباء اعلام کرده اند حاضرند به اندازه کافی خانه و پول در اختیار کارکنان شرکت نفت که ممکن است در ادامه اعتصاب، اخراج یا از کار بیکار شوند، بگذارند و طبسی اصرار می نمود که این مطلب به جمی گفته شود تا به طریقی به کارگران ابلاغ شود و آنها به اعتصاب ادامه دهند. او از اینکه شنید تعدادی از کارگران، اعتصاب را شکسته اند، ناراحت شد".
نظریه یکشنبه: ”در چند روز اخیر تماس های بسیار زیادی با غلامحسین جمی گرفته شده است و برابر سوابق موجود و شواهد و قرائن، عامل اصلی تظاهرات خرمشهر که منجر به کشته شدن چند نفر شده، شیخ غلامحسین جمی می باشد که یکی از روحانیون افراطی موافق امام خمینی است. چنانچه وی دستگیر نشود و اشد مجازات درباره اش اجرا نگردد ،هرگونه تظاهرات و کشت و کشتار در اغلب شهرستان های خوزستان متصور است که طی تماسی که روز گذشته به وسیله شخص ناشناسی با پسر وی گرفته شد، تصمیم گرفته شد."
انتشار مکرر اعلامیه ها و پخش آنها در گزارشات پرونده حجت الاسلام جمی ثبت و جمع شده است. حتی در گزارشی آمده است، ”اعلامیه با امضای امام خمینی به کارکنان شرکت ملی نفت آبادان که توزیع گردیده، از طریق شیخ غلامحسین جمی تکثیر و توزیع گردیده است
ماهنامه شاهد یاران، شماره 23