14 مهر 1393
تاج شاهی و فلاکت عمومی !
.... بازگشتم به ایران در سال 1967 مصادف بود با جشنی که به مناسبت تاجگذاری شاه در ایران برگزار می شد . موقعی که قصد عزیمت از سوئیس داشتم روزنامه های آن کشور پر بود از گزارشهای انتقاد آمیز در مورد جریان تاجگذاری شاه . در یکی از آنها خواندم که معمولی ترین وسیله مورد استفاده شاه و ملکه در این مراسم شنل هایی است که با قطعات الماس و یاقوت و زمرد تزیین شده است . طبق نوشته روزنامه های سوئیس شاه در حالی قصد داشت به عنوان فرمانروای یک ملت فقر و عقب افتاده تاجگذاری کند که جواهرات تاج مورد استفاده او را 3380 الماس ، 388 مروارید ، 5 زمرد و 2 یاقوت درشت تشکیل می دادند و روی تاج ملکه نیز که از طلا و پلاتین ساخته شده بود 1469 الماس ، 105 مروارید ، 36 زمرد و 36 یاقوت داشت . در زمانی که تبلیغات گوناگون پیرامون واقعه تاجگذاری شاه از همه سو جریان داشت بسیاری از منابع مطلع در سوئیس به وجود فقر گسترده در ایران اشاره می کردند و بخصوص فیلمهایی از تلویزیون سوئیس پخش می شد که وضع اسفناک زندگی هموطنانم را به معرض تماشا می گذاشت . این فیلم ها که مسلما به صورت محرمانه دور از چشم ساواک و بدون گذر از صافی سانسور رژیم توسط خبرنگاران خارجی از مناظر تاثر انگیز کشورم تهیه شده بود واقعیت های موجود در ایران را مجسم می کرد و پرده خوش آب و رنگی را کنار می زد که رژیم شاه آن را برای پوشاندن حقایق تلخ و ناگوار بر سراسر ایران گسترده بود . من در فیلم هایی که زندگی مردم ایران را در خانه های گلی بدون برق و آب و بهداشت نشان می داد با مشاهده کودکانی که با پای برهنه در کوچه های تنگ انباشته از زباله بازی می کردند واقعا متاثر می شدم و از خود می پرسیدم با وجود چنین شرایط اسفناکی در ایران ، شاه چگونه توانسته تصمیم به تاجگذاری بگیرد و خود را شاه شاهان بنامد ؟ ....
مینو صمیمی ، پشت پرده تخت طاووس ، انتشارات اطلاعات ، 1370 ، ص 45 و 46