19 مرداد 1392
وقتی بیحرمتی به جسد یک زن انقلاب به پا کرد
خبر رسید که در هنگام ساختمان سازی روس ها، جسد تازه زنی پیدا شده که روس ها آن را به چاه انداخته اند. خبر خیلی زود به گوش علما رسید و جنجال بزرگی به پا شد. جنجالی که خیلی ها می گویند یکی از اصلی ترین جرقه های انقلاب مشروطه در ایران بود.
ماجرای از جایی شروع شد که بانک استقراضی روس، مدرسه مخروبه و قبرستان کهنه ای را نزدیک امام زاده سید ولی خرید. جایی که از مدت ها قبل مردم زمین های اطراف آن را تصرف کرده و در آن ساختمان سازی کرده بودند و علما عقیده داشتند فروش این خانه ها و مدرسه برای تبدیل به احسن شدن مشکلی ندارد به شرطی که به گورستان آسیبی نرسد. اما روس ها بی توجه به هشدار علما و به خصوص آیت الله طباطبایی قبرستان را هم خریدند و چاهی حفر کردند تا استخوان های مردگان را در آن بریزند. آنها در میانه کار وقتی به جسد زنی برخوردند که هنوز تازه بود آن را هم در چاه انداختند تا جنجال تازه ای برپا شود. جنجالی که با فرمان علمای تهران و نجف و اعتراض مردم شروع شد و در نهایت ساختمان نیمه کاره بانک استقراضی روسیه را با خاک یکسان کرد.
بانک روس به دولت شکایت کرد و بیست هزار تومان خسارت خواست. شاه فرمان داد خسارت بانک را بپردازند و به علما کاری نداشته باشند و با این کار سعی کرد اوضاع را آرام کند. این ماجرا به عنوان ماجرای گورستان در تاریخ مشروطه ثبت شده است اما به جز آن، چند حادثه متوالی دیگر زمینه ساز به سرانجام رسیدن انقلاب مشروطه شد.
سید هاشم قندی را فلک کردند
جنگ روسیه و ژاپن واردات قند را به ایران کاهش داده بود. قند گران و کمیاب شده بود و علاء الدوله، حاکم تهران راه را در آن دید که از سید هاشم قندی، تاجر قند تعهد بگیرد که قند را به قیمت سابق بفروشد. اما سید هاشم قندی زیر بار نرفت و علاءالدوله حکم کرد او و پسرانش را به فلک ببندند. این اتفاق جرقه دیگری بود که ایران را به مشروطه نزدیک کرد. تجار نزد علما رفتند و خواستند علاء الدوله عزل شود. تعداد زیادی از علما و تجار در مسجد شاه جمع شدند و آشوب درگرفت. برخورد حکومت با مردم باعث شدت گرفتن نارضایتی ها شد و در نهایت آیت الله طباطبایی و آیت الله بهبانی تصمیم به تحصن در حرم عبدالعظیم (ع) گرفتند.
در ادامه این تحصن مظفرالدین شاه به بست نشین ها پیغام داد که خواسته هایشان را پذیرفته تا تحصن پایان بگیرد اما این خواسته ها هیچ وقتبرآورده نشد. مدتی بعد، در مراسم روزهای شهادت حضرت زهرا(س)، آیت الله طباطبایی نطقی کرد و گفت: ما تنها عدالتخانه می خواهیم... مجلسی که جمعی در آن باشند و به درد مردم و رعیت برسند. اما برآورده نشدن خواسته های مردم، نارضایتی های بیشتری را در پی داشت که در تیر ماه به اوج خود رسید و حکومت قاجار را وادار کرد با مشروط شدن سلطنت مطلقه موافقت کند.
.
عین الدوله باید برود
عین الدوله نه فقط صدر اعظم، که چشم مظفرالدین شاه بود. با این حال مردم و روحانیون خواستار برکناری او و برقراری مشروطیت بودند. در مقابل این اعتراض ها، عین الدوله عده ای از مخالفان سرشناس را تبعید کرد و دستور داد شیخ محمد واعظ دستگیر شود. شیخ محمد واعظ در آن زمان هر روز در محله سرپولک تهران منبر می رفت و طرفداران زیادی داشت و دستگیری او مردم را با سپاه قزاق ها رو در رو کرد تا کار به تیراندازی بکشد و طلبه ای به نام سید عبدالحمید کشته شود. در پی کشته شدن این طلبه، بازار تهران تعطیل شد و هزاران نفر در مسجد شاه جمع شدند. این تحصن با تیراندازی و کشته و زخمی شدن صد نفر از مردم پایان گرفت ئ علما در اعتراض به کشتار تهران خواستار خروج از ایران و رفتن به عتبات شدند. عین الدوله گفت راه باز است و روز 24 تیر ماه علما عازم قم شدند و حدود دو هزار نفر از بازرگانان و اصناف و روحانیان با آنها همراه شدند.
روزی که در سفارت بریتانیا تحصن شد
آیت الله بهبهانی قبل از عزیمت به قم، در نامه ای به سفارت بریتانیا از سفیر خواست تا از مشروطه طلبان ایرانی حمایت کند و خواسته های آنها را به گوش شاه برساند. سه روز بعد اولین دسته مردم در باغ سفارت بریتانیا تحصن کردند تا سفیر بریتانیا را زودتر وادار به موضع گیری کنند. بازگشت علما به تهران، عزل عین الدوله، تشکیل مجلس شورای ملی، قصاص قاتلین سید عبدالحمید و بازگرداندن تبعید شدگان به تهران خواسته های بست نشین های سفارت بریتانیا بود که هر روز تعدادشان بیشتر می شد. اما سفیر بریتانیا که تا آن زمان این کار را به تعویق انداخته بود، در نهایت مجبور به انتقال خواسته های مردم به شاه شد و حکومت در تنگنای تصمیم گیری قرار گرفت.
روز هفتم مرداد عین الدوله برکنار شد و مدتی بعد، شاه فرمان مشروطیت را صادر کرد، اما مردم به دلیل آنکه این فرمان را مبهم می دانستند، آن را نپذیرفتند تا بالاخره 5روز بعد، مظفرالدین شاه در روز یکشنبه 13 مرداد 1285 رسما اجازه تشکیل مجلس شورای ملی را صادر کرد.
در این فرمان که به خط قوام السلطنه بود و مهر مظفرالدین شاه را داشت آمده بود:
«جناب اشرف صدراعظم: از آنجا که حضرت باریتعالى -جل شانه- سر رشته ترقى و سعادت ممالک محروسه ایران را به کف کفایت ما سپرده و شخص ھمایون ما را حافظ حقوق قاطبه اهالى و رعایاى صدیق خودمان قرار داده، لهذا در این موقع که اراده همایون ما بر این تعلق گرفت که براى رفاهیت و امنیت قاطبه اهالى ایران و تشیید و تائید مبانى دولت اصلاحات مقننه به مرور در دوائر دولتى و مملکتى به موقع اجرا گذارده شود، چنان مصمم شدیم که مجلس شوراى ملى از منتخبان شاهزادگان قاجاریه و علما و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافه طهران تشکیل و تنظیم شود که در مهام امور دولتى و مملکتى و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازم را به عمل آورده به هیات وزراى دولت خواه ما در اصلاحاتى که براى سعادت و خوشبختى ایران خواهد شد اعانت و کمک لازم را بنماید و در کمال امنیت و اطمینان عقاید خود را در خیر دولت و ملت و مصالح عامه و احتیاجات قاطبه اهالى مملکت به توسط شخص اول دولت به عرض برساند که بصحه همایونى موشح و به موقع اجرا گذارده شود. بدیهى است که به موجب این دست خط مبارک نظامنامه و ترتیبات این مجلس و اسباب و لوازم تشکیل آن را موافق تصویب و امضاى منتخبان از این تاریخ معین و مهیا خواهد کرد که بصحه ملوکانه رسیده و بعون الله تعالى مجلس شوراى ملى مرقوم که نگهبان عدل است افتتاح و به اصلاحات لازمه امور مملکت و اجراى قوانین شرع مقدس شروع نماید و نیز مقرر مى داریم که سواد دست خط مبارک را اعلان و منتشر نمایند تا قاطبه اهالى از نیات حسنه ما که تماماً راجع به ترقى دولت و ملت ایران است کما ینبغى مطلع و مرفه الحال مشغول دعاگویى دوام این دولت و این مجلس بى زوال باشند.
در قصر صاحبقرانیه، به تاریخ چهاردهم ۱۴ جمادى الثانیه ١٣٢۴ هجرى در سال یازدهم سلطنت ما»
مجله مهر