30 مهر 1400

در همایش واکاوی یکصدمین سال کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ بررسی شد:

نقش انگلیس در کودتای ۱۲۹۹


سخنرانی دکتر محمد شفیعی‌فر

نقش انگلیس در کودتای ۱۲۹۹

اشاره: 

در یکصدمین سالگرد کودتای سوم اسفند۱۲۹۹، به همت پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، همایش نیم‌روزه «پس از یک قرن؛ واکاوی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹» با حضور و سخنرانی اساتید برجسته، صبح امروز یکشنبه مورخ ۳ اسفندماه ۹۹، به صورت مجازی برگزار شد.

گزارشی از این همایش را با هم می‌خوانیم…

*********

دکتر محمد شفیعی‌فر با بیان این مطلب که کودتای ۱۲۹۹ تحولات بنیادی در نظام اجتماعی و سیاسی ایران ایجاد کرد و باعث شد که ایران تبدیل به جزیی از نظام جهانی سرمایه داری شود گفت: وقتی ما از دخالت یک کشوری در کشور دیگر در چهارچوب نظام بین الملل صحبت می‌کنیم باید به چند نکته توجه کرد:

اولین نکته این است که کشور دخالت کننده باید توان و امکان کافی داشته باشد؛

دوم اینکه آن کشوری که در آن دخالت انجام می‌شود باید شرایط لازمی را داشته باشد که واقعا دخالت را بپذیرد، کشور ضعیف باشد، مشکلاتی داشته باشد که نتواند در مقابل دخالت خارجی مقاومت کند؛

سوم اینکه نظام بین الملل واکنشی نشان ندهد.

در مورد کودتای۱۲۹۹ من معتقدم که این شرایط مهیا بوده و انگلستان در کودتای۱۲۹۹ نقش اساسی داشته است. صد سال پیش نظام بین الملل و همچنین وضعیت داخل کشور خاص بود و مجموعا این شرایط برای انگلستان کاملا مساعد بود و قرائن و شواهد متعددی را می‌شود ارائه کرد که انگلیس امکانات و شرایط لازم برای برنامه‌ریزی کودتا را داشت.

اولین امکانی که در آن زمان، زمینه را برای انگلیس فراهم می‌کرد تبدیل انگلیس به قدرت هژمون نظام بین الملل بود. از اوایل دوره قاجاریه روسیه و انگلستان در رابطه با مسائل داخل ایران با یکدیگر رقابت داشتند. ایران به‌خاطر موقعیت ژئوپلتیکش مورد توجه خیلی از قدرت‌های استعماری بود. قدرت‌های استعماری در حال گسترش به بیرون مرزهای خود بودند و در تصرف سرزمین‌هایی در آسیا، آمریکای لاتین، آفریقا باهم رقابت داشتند.

در آن زمان انگلستان این توان را داشت که در ایران دست به اقدام بزند و از آن طرف هم رقیبی وجود نداشت که بخواهد جلوی انگلیس بایستد . به همین دلیل در آن شرایط نه روسیه تزاری دخالت کرد نه آلمانی وجود داشت که بخواهد دخالت کند و نه قدرت های دیگر. هیچ قدرت دیگری امکان لازم برای دخالت در ایران را نداشت.

در داخل کشور هم وضعیت برای دخالت انگلیس مساعد بود. وضعیت کشور به هم ریخته بود و در یک حالت عادی نبود که نیروهای داخلی بتوانند در مقابل دخالت انگلیس بایستند. برعکس، برخی از نخبگان ما که به نخبگان آنگلوفیل معروف شده بودند از دخالت انگلیس در ایران استقبال می‌کردند. بنابراین لزومی نداشتن که بخواهند در مقابلش بایستند. جنگ جهانی خسارت‌های جدی برایران وارد کرده بود. بنابراین شرایط به لحاظ داخلی امکان کودتا را فراهم میکرد و ازآن طرف هم انگلستان درایران پایگاه‌هایی داشت که ازطریق آنها این کاررا می‌توانست انجام دهد.

انگلستان شبیه تصوری که ما از دولت‌های جهان سومی داریم که در آن مرکزی وجود دارد که تصمیم‌گیری معینی می‌کند و در یک چهارچوب مشخص هدایت می­شود نمی‌باشد . در آن شرایط در بخش‌های مختلف حکومت انگلستان اختلاف نظر در مورد مسائل ایران وجود داشت. از طرف دیگر بیش از دولت انگلستان، بخش خصوصی و نظام مدنی انگلستان در پیشبرد سیاست‌های کلان کشور نقش ایفا می‌کرد و می‌کند. به همین دلیل خیلی از گروه‌ها و بخش­هایی که رسما هم متصل به دولت نبودند در کودتا نقش مؤثری ایفا کردند و کمک کردند کودتا صورت بگیرد.

از طرف دیگر سردمداران کودتا سیدضیا و رضاخان هستند. رضا خان سی سال قبل در قزاقخانه بوده است. یک فرد با دیسیپلین نظامی که در این چهارچوب عادت کرده فرمان بشنود و اجرا کند. کلا آدم تحت دستوری است. چگونه این شخص ممکن است مستقلا در رأس کودتا قرار گرفته باشد؟ کسی که کاملا گمنام است و از خانواده مشهوری هم نیست. در چهارچوب الیگارشی دوره قاجاریه این ممکن نیست. مگر اینکه در کنارش شخص دیگری قرار گرفته باشد که آن شخص سید ضیا است. سید ضیا کاملا در ایران به طرفداری از انگلستان معروف بود. رضاخان خودش هم یک نخبه نظامی است که کودتا را طراحی کرده است. در حالی که سازماندهی با سیدضیا است. سیدضیا کمیته آهن را تشکیل داده است. مقر کمیته آهن در نزدیک سفارت انگلستان در زرگنده است و با سفارت کاملا مرتبط است و با کمک انگلیس سازماندهی را انجام دادند. سه چهار ماه قبل از کودتا رضاخان را ارتقا درجه می‌دهند و بلافاصله به فرماندهی لشکر قزاق‌ها می‌رسانند. افسران انگلیسی را جایگزین افسران روسی می‌کنند. آیرونساید مهر ماه ۱۲۹۹ یعنی شش ماه قبل از کودتا وارد ایران می­شود. زمانی است که قرارداد ۱۹۱۹ به بن بست رسیده است و او در چهارچوب طرح چرچیل که مقابله نظامی و کودتا را برای ایران تجویز می‌کرد عمل می‌کند.

رضاخان و سید ضیاء اگر بخواهند تحولی را صورت دهند در آن شرایط تاریخی و بدون هیچ پشتوانه خارجی امکانپذیر نیست و آنجا همه تحولات و اسناد معمولی که وجود دارد انگلیسی‌ها نقش درجه اولی در کودتای ۱۲۹۹ داشتند. البته شرایط داخلی ما هم شرایط آماده‌ای بود و این پذیرش در جامعه ما وجود داشت. و خیلی از نخبگان جامعه در آن زمان فکر می‌کردند که رضاخان مشکل ایران را حل خواهد کرد. یعنی جامعه ما فکر می‌کرد که یک تنفسی برایش فراهم می‌شود و نخبگان جامعه از این فرآیندهای بی‌ثباتی خلاص می‌شوند ولی به تعبیر سید ضیا هدف دو تا بود ولی راه یکی بود. منافع انگلیس حفظ نفت ایران، حفظ مرزهای هندوستان، جلوگیری از تعرض بلشویسم به ایران و از این طرف هم نخبگان داخلی فکر می‌کردند امنیت و اقتدار در جامعه به وجود می‌آید و در یک نقطه این دو به هم رسیدند و نتیجه آن کودتای ۱۲۹۹ شد.


موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی