21 دی 1392
ادبیات انقلاب تاریخ مصرف ندارد/ روشنفکران کملطفی کردند
فیروز زنوزی جلالی، داور بخش بزرگسال ششمین دوره جشنواره داستان انقلاب، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ضمن اشاره به آثار ارسال شده به دبیرخانه و سطح کیفی آنها گفت: فعلاً در مرحله ارزیابی آثار هستیم و تمامی آنها را نخواندهایم، اما به طور کلی میتوان گفت که سطح کیفی آثار این دوره نسبت به گذشته از نظر ساختاری بهتر بوده است. با وجود این هنوز مسائلی در ادبیات این حوزه وجود دارد که آثار را از سطحی که باید باشد پایینتر میآورد.
موضوعات نخنما دامنگیر ادبیات انقلاب شده است
وی افزود: مهمترین مشکل در پردازش ادبی آثار داستانی در حوزه ادبیات انقلاب اسلامی، درونمایه آنها است. تعدادی از آثار هستند که با اهداف جشنواره همسویی ندارند. علاوه بر این، با توجه به قرائت آثار گذشته و این دوره میتوان به این نتیجه رسید که آثار داستانی ادبیات انقلاب دچار یک تکرار شده است. تم، موضوع و فضا در بسیاری از این آثار تکراری است و ما در آثار متعدد با آن مواجه هستیم. به نظر میرسد اولین چیزی که از داستان انقلاب به ذهن نویسنده میرسد، شعارنویسی بر دیوارها، فرار و تیراندازی در خیابانها، ساواک و کتک است. حال آنکه داستان انقلاب حجم و ظرفیت بالاتری از این موضوعات تکراری دارد که هنوز ناشناخته مانده و این توانایی و هنر نویسنده امروز است که بتواند از دل حوادثی که رخ داده اینها را کشف و با زبان داستانی ارائه دهد.
این منتقد ادبی با بیان اینکه در بسیاری از آثار داستانی انقلاب اسلامی به یک تکرار رسیدهایم و این سطح کیفی بسیاری از آثار را پایین آورده است، یادآور شد: کماند آثاری که از حوادث پیش پا افتاده با یک نگاه دیگر روایت کند. تلاش کند تا از سیر حوادث نخ نما شده عبور و داستان را با تم و موضوعی جدید و ناگفته بنویسد. معدود آثاری هستند که نویسنده از موضوعات دم دستی رها شده و به موضوعات جدیدتری فکر کند. تمامی این مسائل در حالتی رخ میدهد که داستان انقلاب این چیزی نیست که ما از آن در ذهن داریم و تصور میکنیم. داستان انقلاب ظرفیت بیشتر و ناشناختهای دارد. در این میان به نویسندگانی احتیاج داریم که غور بیشتری در حوادث کنند و به اولین موضوعاتی که به ذهنشان میرسد، اکتفا نکنند. نویسندهای موفق و توانا محسوب میشود که فراتر از نگاههالی سطحی و از زاویهای که کمتر کسی به آن توجه میکند، به یک واقعه نگاه کند.
تکرار رمق را از داستان انقلاب میگیرد
زنوزی جلالی ادامه داد: دلیل موفقیت نویسندگان بزرگ نیز همین بوده است. به عنوان نمونه یکی از دلایل موفقیت فاکنر در «خشم و هیاهو» روایت یک ماجرا از زبان «بنجی»، عقب مانده ذهنی است. داستان روایت تخیلی از یک واقعه است. به شکلهای گوناگون میتوان از یک واقعه تصاوف داستانی را ورایت کرد. در این میان میتوان از زبان رانند، مصدوم، عابر و... این واقعه را نقل کرد، اما کدام موفقتر است؟ آنکه جدیدتر و نابتر باشد. با وجود اینکه بارها این موضوع در کلاسهای داستاننویسی تکرار شده است، اما همچنان در بسیاری از آثار دیده میشود. این معضل تنها مربوط به نویسندگان نوقلم نیست. نویسدگان پیشکسوتی داریم که 10 اثر چاپ کردهاند، اما همه گرفتار یک تکرار شدهاند. گاه نویسندگان ما فراموش میکنند که اثری ماندگار میشود که حرف جدیدی داشته باشد. در تاریخ ادبیات معاصر ایران هستند نویسندگانی که تنها به خاطر یک اثر 100 صفحهای شاخص شدند. در مقابل نویسندگانی هم داریم که بیش از 10 اثر چاپ کردهاند، اما هیچکدام توانایی آن یک اثر را ندارد.
نویسنده کتاب «برج 110» دامنگیر شدن داستان انقلاب در تکرار را موجب بیرمق شدن ادبیات این حوزه دانست و افزود: مسئولیت نویسنده این است که با اولین فکر دم دستی دست به قلم نشود. دلیل دیگری که میتوان برای عدم نوآوری در این داستانها ذکر کرد، تجربه نکردن نویسنده در سبکهای جدید است. اکثر داستانها حول محور رئالیست و بیان تاریخی واقعه میگذرد، حال آنکه نویسنده میتواند عرصهها و سبکهای جدیدتری را طی کند تا به مسیر جدیدتری دست یابد. داستان زاییده ذهن است. این امر اگر در سبکهای جدیدتر مانند سوررئالیست حرکت کند، دشواری بیشتری برای نویسنده خواهد داشت. به همین دلیل بسیاری از نویسندگان دوست ندارند به این سمت حرکت کنند.
ادبیات انقلاب تاریخ مصرف ندارد
وی در ادامه تأکید کرد: تاریخ انقلاب بارها از زبان افراد مختلف مکتوب شده و موجود است. این تبحر و هنر نویسنده را میرساند تا از فراز تمام وقایع گفته شده، روایت خود را بیابد، روایتی که نخنما نشده باشد. ادبیات انقلاب تاریخ مصرف ندارد. این را میتوان از عمق حادثهای که رخ داده دید. این نویسنده است که موضوعی را انتخاب کند که تاریخ مصرف آن گذشته نباشد. جان دوبارهای به این واقعه بدهد.
روشنفکران به ادبیات انقلاب کملطفی کردند
زنوزی جلالی نداشتن الگوی کافی برای داستاننویسان جوان را یکی دیگر از مشکلات دانست و یادآور شد: بخشی از این امر بازمیگردد به کملطفی برخی از نویسندگان روشنفکر که تمایلی به نوشتن در این حوزه نداشتند. البته داستاننویسی یک موضوع جوششی است و اگر اثر هنری با کوشش نوشته شود، این تلاش از لابه لای نوشتههای نویسنده بیرون میزند و در نهایت بر دل نمینشیند. ما نمیتوانیم نویسندهای را مجبور کنیم که در مورد یک موضوع خاص که به آن شاید اعتقادی ندارد، بنویسد. کار کوششی کار مکانیکی است، نه هنری.
وی در پایان گفت: هرچند تعدادی انگشتشمار از جریان روشنفکری در مورد انقلاب نیز داستان نوشتند، اما تعداد آنها کافی نسیت.این پرسش همیشه باقی است که چرا نویسندهای که خود را از مردم میداند و باید آیینه زمان خود باشد، واقعهای به این بزرگی را از نوشتههای خود حذف میکند.
تسنیم،