17 بهمن 1400

سرانجام آخرین رئیس ساواک


شاداب عسگری

سرانجام آخرین رئیس ساواک

سپهبد ناصر مقدم، چهارمین و آخرین رئیس ساواک بود که مطالب زیادی پیرامون ارتباط وی با انقلابیون در سال 1357مطرح بوده و به همین دلیل، برای بسیاری سؤال است که چرا بعد از انقلاب دستگیر و در ۱۹ فروردین ۱۳۵۸ اعدام گردید.

در خصوص همراهی و هماهنگی وی با انقلابیون، نقل است که مقدم در ماه‌های اوج انقلاب چندین بار با مهدی بازرگان به طور مخفیانه ملاقات کرده بود. به تعبیر مأمور سفارت آمریکا، این ملاقات‌ها «در جـهت دستیابی به نوعی توافق بین جبهه ملی و دولت» بوده است.  سولیوان، سفیر وقت آمریکا که از این دیدارها مطلع بوده، چنین می‌گوید: «می‌دانستم که بین نظامیان و رهبران نیروهای انقلابی مذاکراتی در جریان است. بین ژنرال مقدم رئیس جدید ساواک و نمایندگان مهدی بازرگان مذاکرات متعددی صورت گرفت. به علاوه بازرگان شخصاً با قره‌باغی و مقدم دیدار کرده بود.»  مهندس مهدی بازرگان به عنوان سردمدار خط سازش در آن برهه اعتقاد به سیاست گام به گام داشت و از این رو ارتباط با سران رژیم را توجیه می‌کرد. البته این ارتباط دو سویه بود و مقدم نیز با بازرگان رابطه خوبی داشت و در سال 1357 با پا در میانی وی بود که بازرگان از زندان آزاد شد.

مرحوم سیدرضا زواره‌ای، درباره این ملاقات‌ها می‌گوید: «یک بار در زمره اسناد و مدارکی که از ساواک برای ما آورده می‌شد تا شواهد لازم را علیه متهمان زندانی فراهم کنیم، نامه‌ای پیدا شد که برای همه ما تکان‌دهنده و تأثربرانگیز بود. نامه مذکور در روز بیستم شهریور سال ۱۳۵۷ از طرف سپهبد مقدم، رئیس ساواک، به شخص شاه نوشته شده بود. در آن نامه پس از ذکر القاب و عناوین و تعارفات معمول از قبیل پیشگاه مبارک و غیره، آمده بود: «حسب‌الامر مطاع مبارک ملوکانه از جناب آقای مهندس بازرگان دعوت به عمل آوردیم.» یعنی به فاصله دو روز پس از جمعه سیاه و کشتار خونین هفدهم شهریورماه، همان شبی که رادیو اعلام کرد مهندس بازرگان دستگیر شده است، ایشان به حضور رئیس ساواک دعوت داشتند و نامه فوق اکنون این حقیقت را برملا می‌ساخت. در ادامه نامه چنین آمده بود که آن شب پس از بحث و گفتگو، سپهبد مقدم نظر جناب مهندس را درباره شورش‌های اخیر که تحت عنوان سوم و هفتم و چهلم شهدا در شهرهای مختلف روی می‌داد، پرسیده و اینکه برای فرونشاندن این شورش‌ها که اساس سلطنت را با خطر مواجه ساخته بود، چه باید بکنند؟ آقای مهندس بازرگان نیز در پاسخ به ایشان اظهار داشته‌اند که متأسفانه نفوذ امام خمینی در توده‌های مردم به حدی است که از ما کاری ساخته نیست.» 

 

 

سپهبد مقدم کی بود و چه کرد؟

ناصر مقدم تا سن ده سالگی تحت تکفل پدر زندگی می‌کرده و از آن پس دایی‌اش حسین مقدم عهده‌دار وظیفه نگهداری او می‌شود که تا سال 1334 هنوز در منزل دایی‌اش زندگی می‌کرده است. آقای حسین مقدم، رئیس حسابداری دربار شاهنشاهی بوده و تحت نظر مستقیم سرلشکر شعاع‌الله علائی(بهائی و بهائی‌زاده) مشغول به کار بوده است.  پس از سپری نمودن تحصیلات ابتدایی و مقدماتی، در سال 1313 وارد دبیرستان نظام تهران شد.  وی دارای مدرک کارشناسی حقوق هم می‌باشد. در کودتای 28 مرداد 1332، آنچنان فعالیتی داشته که مورد تقدیر سرلشکر بختیار قرار می‌گیرد.  در لشکر گارد، خدمت نموده و بعد از تأسیس دفتر ویژه اطلاعات در سال 1338، ناصر مقدم که تا آن زمان رئیس شعبه بازرسی اداره دادرسی ارتش بود، به آن دفتر منتقل شد و در 15 خرداد 1342، همزمان با تقابل رژیم شاه با مردم، به سمت مدیریت اداره کل سوم ساواک (اداره امنیت داخلی) رسید. او نزدیک ده سال مدیر اداره کل سوم ساواک بود. در 23 فروردین 1352 به قائم‌مقامی کل ساواک ارتقاء یافت و چندی بعد به ریاست اداره کل دوم اطلاعات و ضد اطلاعات ارتش منصوب شد.

در طول دوران طولانی مدیریت مقدم بر اداره کل سوم ساواک مخالفت‌های چریکی و مسلحانه با رژیم پهلوی گسترش پیدا کرد و در واپسین سال‌های حضور او در رأس اداره کل سوم ساواک به اوج خود رسید و در همان حال ساواک به ویژه از اواخر دهه 1340 به عنوان سازمانی تبهکار و شکنجه‌گر در محافل سیاسی، اجتماعی و رسانه‌ای داخلی و خارجی مشهور شد. مقدم برخلاف مدیرکل قبلی (امجدی) تلاش می‌کرد تا اطلاعات و آگاهی‌های رژیم درباره روحانیت و جریان‌های انقلابی درون حوزه‌های علمیه را گردآوری و در بولتن‌های ویژه‌ای به محمدرضا پهلوی ارائه کند. در دوره فعالیت او، حضور مستشاران آمریکایی در اداره کل سوم ساواک، پررنگ‌تر از قبل شد و تشکیلات کمیته مشترک ضد خرابکاری تشکیل گردید. اکثر دستگیری‌های مبارزان در خیابان‌ها (شکارهای خیابانی به اصطلاح ساواک) به دستور مستقیم او صورت می‌گرفت. وی، مبتکر تشکیل و راه‌اندازی خانه‌های امن ساواک در اقصی نقاط تهران و برخی دیگر از شهرهای بزرگ کشور نیز بود. همچنین، ترور تیمور بختیار در عراق نیز در دوره مدیریت مقدم بر اداره کل سوم صورت پذیرفت.  و سرانجام، پرویز ثابتی در زمان اشتغال مقدم در اداره سوم، وارد این اداره شد و تا حدی رشد یافت که با انتقال مقدم، به عنوان رئیس اداره سوم معرفی گردید. 

ناصر مقدم در 17 خرداد 1357 رسماً حکم ریاست ساواک را دریافت کرد. منوچهر هاشمی مدیرکل وقت اداره هشتم ساواک در این باره می‌گوید: «سالی که قرار بود ارتشبد نصیری به سفارت در پاکستان منصوب شود، مرا برای مأموریتی به پاریس اعزام و در موقع خداحافظی تأکید کرد که تا می‌توانی مأموریت خود را زودتر انجام بده و به ایران برگرد. قرار است من در شغل دیگری، انجام وظیفه کنم. من سرلشگر معتضد را به سمت رئیس‌ و تو را به سمت قائم‌مقام ساواک به اعلیحضرت پیشنهاد کرده‌ و ایشان هم تصویب فرموده‌اند. زودتر مراجعت کن تا به حضور ایشان معرفی شوی؛ اما من در پاریس اطلاع پیدا کردم که سپهبد مقدم به ریاست‌ ساواک تعیین شده است. این ماجرا گذشت و من از پاریس برگشتم... ارتشبد نصیری در مورد مطلبی که قبل از عزیمت من به پاریس در مورد ریاست سرلشگر معتضد و قائم‌مقامی من گفته بود، توضیح داد که امریکایی‌ها از طریق اردشیر زاهدی پیغام داده بودند که سپهبد مقدم مناسب‌ترین افسر برای ریاست‌ سازمان اطلاعات و امنیت کشور است، لذا این انتخاب طبق نظر آنها انجام گرفته  است.»  وی ادامه می‌دهد: ««سپهبد مقدم چند ماه قبل از اینکه به مقام ریاست ساواک برسد، به امریکا دعوت شد و در آنجا آموزش‌های لازم را دید. وقتی ارتشبد نصیری از کار برکنار شد، در همان روز آدمیرال ترنر، رئیس سیا به وسیلة اردشیر زاهدی سفیر ایران برای اعلیحضرت پیام فرستاد که مقدم را به جای نصیری بگمارد.»

سفارت آمریکا در گزارش «سری» دیگری به تاریخ 8 دسامبر 1978 (17 آذر 57) درباره پیشینه و عملکرد ناصر مقدم نوشت:

«مقدم، ناصر ـ 1:  سری ـ غیرقابل رؤیت برای بیگانگان ـ غیرقابل رؤیت برای پیمانکاران یا مشاوران پیمانکار ـ پخش و اقتباس اطلاعات تحت نظر تهیه کننده ـ شامل منابع و شیوه‌های اطلاعاتی است. سپهبد ناصر مقدم که جایگزین تیمسار نعمت‌الله نصیری رئیس ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) شد، دارای سوابق خدمتی اطلاعاتی از اواسط دهه 1950 است. او قبلاً در ساواک خدمت کرده و از خیلی قبل، پیش از این که واقعاً این شغل را به دست آورد، آرزو داشت رئیس آن شود. (خیلی محرمانه)  ... مقدم همیشه خود را خدمتگزار شاه فرض کرده است. در رویارویی با تظاهرات فزاینده ضد دولتی وی به عنوان یک اصلاح‌گر جهت تغییر چهره ساواک بر سر کار آورده شد. ... در نوامبر 1978 مقدم دو بار با رهبر مخالفین، مهدی بـازرگان، جـهت دستیابی به نوعی توافق بین جبهه ملی و دولت مذاکره کرد ولی موفق نبود. (سری)» 

ویلیام سولیوان سفیر وقت آمریکا در ایران، درباره جنایت‌های ساواک در دوران مسئولیت مقدم می‌گوید: «در این دوره، به خصوص در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970[دهه 1350] نوعی حکومت ترور و وحشت بر ایران حکمفرما بود. نه فقط گروه‌های شناخته شده مخالف و مبارز، بلکه بعضی از سیاستمداران معروف و روشنفکران و خانواده‌های مرفه و متجدد هم از تعقیب و آزار ساواک مصون نبودند. بعضی‌ها به طور مرموز ناپدید یا ربوده می‌شدند. شکنجه در زندان‌ها امری عادی شده بود و برخی از زندانیان زیر شکنجه جان‌‌ می‌باختند.»  

یکی از جنایت‌های مقدم در رأس ریاست بر ساواک، به شهادت رساندن روحانی مجاهد شهید «سیدعلی اندرزگو» بود که در تاریخ 2 شهریورماه 1357 صورت پذیرفت. همچنین، ردپای مقدم در کشتار 17 شهریور و حوادث پس از آن نمود پیدا کرد. روز 16 شهریور 57 و بعد از راهپیمایی بزرگ مردم در عید فطر، مقدم‌ از شاه‌ درخواست‌ برقراری‌ حکومت‌ نظامی‌ کرد و سرانجام‌ با موافقت‌ شاه‌، حکومت‌ نظامی‌ به‌ تصویب‌ رسید.

از دیگر خیانت‌های سپهبد مقدم بایستی به از بین بردن اسناد و مدارک طبقه بندی شده موجود در ساواک به خصوص در ارتباط با کشورهای خارجی اشاره داشت که با دستور صریح یادشده اجرائی شده  است. در تاریخ 1354/11/4، اداره همکاری‌های ساواک بخشنامه‌ای به این شرح صادر می‌نماید:

چون سرویس‌های اطلاعاتی غربی توجه ساواک را به اسناد حساس موجود در ساواک به ویژه اسناد مربوط به همکاری‌های دو جانبه با سرویس‌های مذکور جلب نموده و پیشنهاد کرده بودند این قبیل اسناد منهدم گردند از این رو مراتب طی گزارش به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید که پی نوشت فرمودند «آنچه از نظر حفاظتی اهمیت دارد سوزانیده شودـ اقدام شود تا هیچ سندی در دسترس نباشد.» خواهشمند است دستور فرمایید در اجرای اوامر برابر مقررات مربوطه به انهدام اسناد در این مورد اقدام لازم معمول دارند.

در تاریخ 1357/11/11، مجدداً اداره همکاریها از نگرانی سرویس انگلستان در تهران پیرامون انهدام اسناد دوجانبه می گوید که مقدم پی نوشت نموده: ملاحظه شد. نگرانی بیمورد است.

ناصر مقدم در ماه‌های آخر روابط بسیار نزدیکی با محمدرضا پهلوی داشت و ایدة نخست ‌وزیری شریف ‌امامی و ازهاری را به او نسبت می‌دهند. پس از آنکه ازهاری نتوانست بر امور مسلط شود، مقدم به محمدرضا پهلوی پیشنهاد کرد که نخست ‌وزیر از جبهه‌ی ملی انتخاب شود. در این راستا ناصر مقدم به سراغ علی امینی رفت، اما امینی در دیدار با محمدرضا پهلوی شروط سختی را برای پذیرش نخست ‌وزیری گذاشت که مورد موافقت محمدرضا پهلوی قرار نگرفت. پس از آن مقدم با افراد دیگری مانند کریم سنجابی و غلامحسین صدیقی هم در این باره مذاکرات متعددی کرد، اما این افراد هم پیشنهاد مقدم و محمدرضا پهلوی را برای قبول پست نخست ‌وزیری رد کردند. آخرین رئیس ساواک همچنین برای ملاقات مهدی بازرگان و محمدرضا پهلوی نیز تلاش‌هایی کرد که از سوی بازرگان قبول نشد. مقدم در آخرین تلاش‌هایش به سراغ شاپور بختیار رفت و پس از چند دوره مذاکره، بختیار به پیشنهاد ناصر مقدم جواب مساعد داده به عنوان آخرین نخست ‌وزیر رژیم پهلوی از شاه حکم گرفت. در دوران کوتاه نخست ‌وزیری بختیار، مقدم رئیس ساواک ارتباط بسیار نزدیکی با او داشت و برای کنترل اوضاع بحرانی کشور و در برهه‌ای که دیگر زمام امور آشکارا از دست رژیم رو به زوال پهلوی خارج شده بود، مأیوسانه از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. مقدم که روابط بسیار خوبی با سران جبهة ملی داشت، تصور نمی‌کرد پس از پیروزی انقلاب آسیبی متوجه او شود و حتی امیدوار بود دولت بازرگان شغل و سمتی هم به او بدهد، از این رو از کشور خارج نشد و به انتظار حوادث آتی باقی ماند، اما روند تحولات آن گونه که او انتظار داشت، پیش نرفت.

سپهبد مقدم، در راستای ایجاد انحراف در مسیر انقلاب اسلامی، با کنت دومارانش رئیس سرویس اطلاعاتی فرانسه نیز هماهنگی‌های مهمی به عمل می‌آورد تا امام خمینی را راضی به عزیمت به امریکا نمایند. همچنین، درخواست نموده تا تمامی اقدامات و تحرکات ایشان را تحت کنترل درآورده و نتیجه را به ساواک اعلام نمایند که با موافقت دومارنش نیز مواجه شده است. 

سرانجام، در روز  28 بهمن ماه ۱۳۵۷ سپهبد ناصر مقدم رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور در حالی که در خانه‌ای واقع در شمال تهران مخفی شده بود، توسط مأموران دادستانی شناسایی و دستگیر شد. او را بلافاصله تحویل دادگاه انقلاب دادند تا جریان محاکمه وی شروع شود.  اسکندر دلدم نویسنده و روزنامه‌نگار دوران پهلوی درباره نحوه دستگیری مقدم می‌نویسد: «مقدم پس از انقلاب در محل امنی در خیابان پاسداران مخفی شده بود و با اعضای دولت موقت در تماس بود. اما مأموران دادستانی انقلاب او را در حالی که ریش انبوهی گذاشته بود پیدا کردند


تقاضای تشویق سرهنگ ناصر مقدم از سوی سرلشکر بختیار در حکومت نظامی سال ۱۳۳۲

کارت پرسنلی پرویز ثابتی و سندی مبنی بر همراهی مقدم و ثابتی با یکدیگر در مأموریت‌های برون مرزی/۱

کارت پرسنلی پرویز ثابتی و سندی مبنی بر همراهی مقدم و ثابتی با یکدیگر در مأموریت‌های برون مرزی/۲

بخشنامه ابلاغی در راستای انهدام اسناد و مدارک

رفع نگرانی از سرویس انگلیس در خصوص اسناد

گزارش سپهبد مقدم به شاه در خصوص مذاکره با کنت دومارانش


تعرفه تکمیلی توسط سپهبد مقدم