26 آذر 1396
تندگویان از وزارت تا شهادت
روز 26 آذر 1370 پیکر شهید تندگویان وزیر اسبق نفت جمهوری اسلامی ایران که در سال 1359 در نزدیکی آبادان به اسارت نیروهای رژیم بعث درآمد و در زندانهای عراق در زیر شکنجه به شهادت رسیده بود امروز از مرز خسروی به داخل کشور منتقل شد.
برخورداری از شایستگی علمی و تعهد دینی و انقلابی لازمه عهده دار شدن مسئولیت در نظام اسلامی است. نقل شده است هنگامی که شهید رجایی نخست وزیر و مامور تشکیل کابینه می شود، گزینه های وزارت از سوی افراد و شخصیت ها به وی پیشنهاد می شود. ازجمله برای وزارت مهم و استراتژیک نفت، فردی به علت انتساب به یک شخصیت به شهید رجایی معرفی می شود که در زمان تحصیل در دانشکده نفت سر و سرّی با ساواک داشته و میان دانشجویان بدنام بوده است.
به نوشته روزنامه خراسان دانشجویان هم دوره اش که وی را می شناختند، احساس تکلیف می کنند و درباره سابقه و خصوصیات او با شهید رجایی صحبت می کنند. شهید رجایی به آن ها می گوید، شما چه کسی را پیشنهاد می کنید؟ آن ها شهید تندگویان و مهندس بوشهری را نام می برند. شهید رجایی به سابقه این دو توجه می کند و چون متوجه می شود شهید تندگویان هم به علت فعالیت های انقلابی زندان رفته و شکنجه شده و هم مذهبی و از ساکنان جنوب تهران است، او را به عنوان نامزد وزارت نفت انتخاب و به مجلس معرفی می کند و مجلس نیز به او رای اعتماد می دهد و این گونه مهندس محمدجواد تندگویان در زمانی که عراق به تازگی به ایران حمله کرده بود و تاسیسات مهم نفتی جنوب زیر آتش دشمن قرار داشت، بر مصدر وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران تکیه می زند.
مکتبی ترین وزیر در کابینه مکتبی شهید رجایی
همسر شهید تندگویان در گفت وگویی که پیشتر با ایسنا انجام داده، درباره انتخاب آن شهید به عنوان وزیر نفت می گوید: ایشان آن زمان در اهواز مسئول مناطق نفت خیز بودند. بعد از این که شهید رجایی مسئولیت وزارت نفت را به شهید تندگویان پیشنهاد کرد، ایشان مهندس بوشهری را پیشنهاد می کند، اما با اصرار شهید رجایی مبنی بر این که شما سابقه زندان و فعالیت انقلابی دارید و هم جزو خانواده های محروم بوده اید و درد را بهتر می شناسید، این مسئولیت را می پذیرند. همان زمان معروف شد که شهید تندگویان مکتبی ترین وزیر کابینه دولت شهید رجایی است.
او در دوران کوتاه وزارت، چنان مشی خدمت گزارانه ای در پیش گرفت که انصافاً لقب مکتبی ترین برازنده اش بود. سرکار خانم بتول برهان اشکوری همسر آن شهید در پاسخ به این سوال که آیا اخلاق و روحیات او پس از وزارت تغییر کرد یا نه به فارس می گوید: «اصلا و ابدا، در اتاق ایشان همیشه به روی همه باز بود با این که ۴۰ روز در این پست بیشتر نماندند.»
وی به خاطره ای از این دوران اشاره می کند و اظهار می دارد: در زمان وزارت یک ماشین بنز با راننده در اختیار ایشان قرار دادند اما ایشان تنها یک روز سوار آن ماشین شدند، می گفت انگار سوزن در صندلی این ماشین گذاشتند، من نمی توانم این ماشین را تحمل کنم، همان پیکان خودمان بهتر است و یک پیکان درخواست کرده بود که عمداً هم خودشان رانندگی می کردند.
پله پله تا ملاقات خدا
شهید تندگویان هنوز بیش از ۴۰ روز از وزارتش نگذشته بود که برای چهارمین بار تصمیم به بازدید و سرکشی از پالایشگاه نفت آبادان می گیرد. در آن زمان پالایشگاه زیر بمباران دشمن بود و کارگران و متخصصان آن به سختی فعالیت می کردند. او که خود با پالایشگاه آبادان و مناطق نفت خیز جنوب آشنا بود و پیش از وزارت، مسئولیت پاکسازی پالایشگاه از نیروهای ضدانقلاب را از سوی آیت ا... اشراقی برعهده داشت، چند بار برای بازدید از این مناطق عازم سفر می شود اما هر بار به علت مسائل نظامی و جنگی بودن این مناطق، موفق به بازدید از پالایشگاه نمی شود. در چهارمین مرتبه که برای بازدید از پالایشگاه می رود از جاده ای عبور می کند که به تازگی به اشغال نیروهای عراقی درآمده بود. شهید تندگویان و هیئت همراه که بی خبر از تصرف جاده توسط عراقی ها بودند، توسط آن ها دستگیر می شوند و به همراه مهندس بوشهری و مهندس یحیوی به اسارت نیروهای بعثی درمی آیند.
هنگامی که شهید چمران از ماجرای اسارت او و همراهانش مطلع می شود، بلافاصله گروهی از نیروهای چریکی خود را به منطقه می فرستد تا اگر هنوز شهید تندگویان و همراهان از مرز خارج نشده باشند، آنان را آزاد کنند. اما این تلاش به جایی نمی رسد زیرا عراقی ها آن شهید را به بصره منتقل کرده بودند.
در سال های اسارت، او در انفرادی و جدا از دیگر آزادگان نگهداری می شد و حتی صلیب سرخ از وضعیت او اطلاعی نداشت و تنها دو نامه از وی به خانواده اش رسید.
پیشنهاد عراقی ها برای آزادی شهید تندگویان در برابر آزادی خلبان های عراقی
عراقی ها در ابتدای اسارت نمی دانستند چه شخصیتی را به اسارت گرفته اند، پس از این که می فهمند وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران را اسیر کرده اند، پیشنهاد آزادی او را در قبال آزادی تعدادی از خلبان های عراقی مطرح می کنند. همسر شهید تندگویان در این باره می گوید: در همان روزهای ابتدایی اسارت شهید تندگویان، شهید رجایی به خانه ما آمد و پس از احوال پرسی و جویا شدن حال بچه ها گفت: عراقی ها حاضرند شهید تندگویان را در قبال آزادی ۸ تن از خلبان های عراقی آزاد کنند من در پاسخ ایشان گفتم: اگر هم بنده این شرط را بپذیرم خود آقای تندگویان نمی پذیرد که در قبال آزادی اش، کسانی آزاد شوند که می خواهند پس از بازگشت به کشورشان دوباره مردم بی گناه ما را بمباران کنند.
شهادت در پایان اسارت
سرانجام آن شهید بزرگوار پس از ۱۱ سال اسارت و در حالی که سال ها شکنجه و اذیت و آزار بعثی ها را تحمل کرده بود در ماه های آخر اسارت توسط رژیم بعثی عراق به شهادت رسید و پیکر پاکش ۲۵ آذر ۱۳۷۰ به ایران منتقل و به خاک سپرده شد.
شهید تندگویان به حق مصداق مجاهدانی بود که در جبهه اقتصادی به نبرد با استکبار برخاست و می خواست با تولید نفت و کار و تلاش مضاعف نظام جمهوری اسلامی ایران را در برابر تهاجم به بنیان های اقتصادی اش یاری دهد. خداوند بر درجاتش بیفزاید و او را با اولیای مقربش محشور کند.
تابناک ، 25 آذر 1391