20 خرداد 1397
زن در قرآن و اسلام همان زن در طبیعت است
خوب است سوالاتمان را از اینجا شروع کنیم که مجموعا تالیفات و آثار شما در چه قسمتی است و درباره چه موضوعی است؟
آثار و تالیفات من در موضوعات مختلف است. جامع مشترک همه آنها یکی این است که در زمینه فرهنگ اسلامی است و دیگر اینکه همه آنها در اثر یک احساس نیاز در جامعه امروز مسلمان ایران به وجود آمده است. این نیازها طبعاً گاهی با مسائل فلسفی سروکار دارد و گاهی با مسائل تاریخی و گاهی با مسائل فقهی و گاهی با مسائل اجتماعی یا اخلاقی. این است که آثار من تنوع پیدا کرده است. برخی فلسفی است و برخی فقهی و برخی تاریخی و برخی اجتماعی که خودتان میدانید.
آثار و تالیفات خود را از کی آغاز کردهاید؟ اولین اثرتان کدام اثر است؟
من در آخرین سال اقامتم در قم به عنوان مقاله و کتاب قلم به دست گرفتم یعنی در سال ٣١ هجری شمسی. اولین مقالهای که نوشتم در مجلهای بود که در قم به نام «مجموعه حکمت» منتشر میگشت و ظاهرا چند سالی بیشتر دوام نکرد. من اولین مقاله را در اولین شماره آن مجله تحت عنوان «محیط مساعد» نوشتم و بعد چند مقاله دیگر در تاریخ فلسفه که در بخش مخصوصی در آن مجله که عنوان «بخش فلسفی» داشت مینوشتم و در همان خلال یعنی در تابستان ٣١ شمسی مقارن با نیمه شوال ٧١ قمری پس از ١٥ سال و یک ماه قمری اقامت در حوزه علمیه قم به تهران منتقل شدم.
اولین اثر علمی به صورت کتاب در تهران منتشر شد و آن پاورقیهای مشروح و مفصل بر مقالات پرمغز و فشرده حضرت استاد علامه طباطبایی روحی فداه بود. آن مقالات در پاورقیها مجموعا یک دوره خلاصه فلسفه است که به نام «اصول فلسفه و روش رئالیسم» نامیده شد. استقبال فوقالعادهای که از آن پاورقیها و از آن کتاب شد مشوق اولی من در کار تالیف بود.
از آن کتاب، تاکنون ٤ جلد یعنی اول، دوم، سوم و پنجم منتشر شده است. ممکن است بفرمایید علت عدم انتشار جلد چهارم چیست؟
این سوالی است که خودم هم نمیتوانم به آن پاسخ بدهم، یعنی خودم هم درست نمیفهمم چرا اینقدر به تاخیر افتاد، جوابی جز اینکه بگویم توفیق نصیبم نشده ندارم. ولی اینقدر میتوانم به علاقهمندان این کتاب مژده بدهم که انشاءالله قبل از پایان امسال زیر چاپ خواهد رفت.
در سال ٤٧-٤٦ یک سلسله مقالات در مجله زن روز تحت عنوان «زن در حقوق اسلامی» از جناب عالی منتشر شد که همان وقت علاقهمندان فراوانی در همه ایران پیدا کرد. ممکن است اولاً به اصطلاح شأن نزول آن مقالات را بیان کنید، ثانیاً بفرمایید چرا آنها به صورت یک کتاب منتشر نشده؟
این که میگویید شأن نزول آنها چه بود، لابد از این جهت است که تعجب میکنید که چگونه شد و چه مناسبتی پیش آمد که من در مجله زن روز مقاله بنویسم. این تعجب بجاست. جریان خاصی پیش آمد و آن اینکه از طرف آن مجله در حدود دو ماه پیش از شروع آن مقالات، سمیناری تشکیل شده بود برای بررسی «مسائل خانواده و حقوق زن در جامعه امروز ایران» و بعد هم تصمیماتی اتخاذ شد. خصوصاً یکی از سمینارچیها یک قاضی دادگستری بود که قبلاً کتابی در این موضوع نوشته بود و من هم آن را خوانده بودم. او بیش از دیگران حرارت به خرج میداد و یک طرح چهل مادهای تهیه کرده بود که شاید بیش از نود درصد بر ضد مسلمات اسلام بود و آن طرح را در آن مجله چاپ و اعلام کرد که تدریجاً در یک سلسله مقالات از آن طرح دفاع خواهد کرد. این طرح و آن سمینار و سایر سخنانی که از آن مجله و مجلههای مشابه به گوش میرسید نگرانی زیادی در محافل مذهبی و روحانی به وجود آورد. در همان ایام یکی از روحانیون مشهور و محترم به من تلفن کردند که آیا حاضری از نوشتههای این مجله انتقاد کنی یا نه؟ من گفتم حاضرم اما نه به صورت حاشیهنویسی بر گفتههای دیگران، بلکه به صورت یک سلسله مقالات منظم و اصولی. و گفتم آن آقای قاضی وعده کرده یک سلسله مقالات در دفاع از طرح خود بنویسد. من هم حاضرم در صفحه مقابل یک سلسله مقالات در دفاع از اصول اسلامی بنویسم. بنا شد آن شخص محترم با اولیاء مجله تماس بگیرد و موافقت آنها را جلب کند و خوشبختانه موافقت شد ولی البته ابتدا
با نوعی تلقی از قبیل تلقی تلاشهای مذبوحانه که بگذار حرفهایشان را بزنند تا خودشان بفهمند حرفی ندارند. در سومین یا چهارمین مقاله بود که مدیر مجله تلفن کرد که این مقالات، عجیب انعکاسی پیدا کرده و جا باز نموده است. ٣١ مقاله در این زمینه نوشتم.
اما علت چاپ نشدنش باز مربوط به خود من است. من به امید اینکه آنها را تکمیل کنم، با همه تقاضاهای زیادی که همیشه مواجه هستم، از چاپ آنها امتناع کردهام ولی امسال چاپ شدن بعضی از آثارم بدون اجازه و اطلاع من سبب شد که اندرز شرکت انتشار را بپذیرم و برای چاپ بفرستم. فعلا در اختیار شرکت انتشار است و شنیدهام مشغول مذاکره با چاپخانهای برای قرارداد چاپاند. البته در نظر دارم مقدمهای مشروح بر آن بنویسم که تا حدی جبران کسری مسائلی که در آن مقالات طرح نشده است بشود.
ما با آثار چاپ شده شما آشناییم. ممکن است آثار چاپ نشده خودتان را اعم از آنکه فعلاً در دست تالیف است یا کارش تمام شده، ذکر کنید و ما را در جریان بگذارید؟
من اثری که صد درصد تمام و آماده چاپ باشد ندارم. اگر صد درصد آماده بود چاپ شده بود ولی آثاری که نزدیک به اتمام است و طولی نمیکشد که کاملا آماده چاپ خواهد شد عبارت است از:
١- جلد چهارم اصول فلسفه
٢- مقالات «سیری در نهجالبلاغه» که در مجله مکتب اسلام منتشر میشود و بناست در قم چاپ شود.
٣- «مساله بردگی» بحثی است مشروح درباره آزادی و بردگی، و خصوصا بردگی از نظر اسلام. این بحث، تکمیل شده درسهایی است در انجمن اسلامی پزشکان.
٤- «اسلام و مقتضیات زمان». اینها نیز تکمیل شده بحثهایی است که در انجمن اسلامی پزشکان و جاهای دیگر ایراد شده است.
٥- «مساله امامت». اینها نیز تکمیل شده بحثهایی است در انجمن پزشکان.
٦- «سیره نبوی»
٧- «حماسه حسینی»
٨- «مساله ربا»
اینها و یک سلسله یادداشتهای دیگر در زمینههای مختلف. چیزی که خیلی مایلم فرصتی پیدا کنم و پس از یک بررسی چاپ کنم حاشیهای بر «منظومه سبزواری» و تعلیقاتی است بر «اسفار» تا خدا چه خواهد.
یکی از کتابهای شما «مساله حجاب» است. بنا بر آنچه قبلا گفتید این کتاب نیز در اثر احساس احتیاج نوشته شده است. ممکن است درباره این کتاب توضیحی بدهید.
بطور کلی آنچه من در مورد وظایف یا حقوق زن نوشتهام زمینه اعتقادی دارد و لااقل زمینه اعتقادیاش بیش از زمینه عملی است. یعنی در اثر این احساس نوشته شده که مساله زن در اسلام در اثر شناخته نبودن فلسفه اجتماعی اسلام و روشن نبودن برخی مسائل برای عموم از جنبه فقهی، سبب شده است که برخی از این رهگذر علیه معتقدات اسلامی نسل جوان خصوصاً طبقه زن تبلیغ کنند؛ به عبارت دیگر مقررات اسلام را به عنوان نقطهضعفی از نظر اصالت الهی اسلام مورد حمله قرار دهند. این بود که بر خود وظیفه و واجب دیدم که منطق الهی و غیرقابل خدشه اسلام را در مسائل مربوط به زن روشن کنم. من احساس کردم که مساله زن در اجتماع ما صرفا یک مساله عملی نیست، بالاتر است، با عقاید اسلامی سروکار پیدا کرده است. اگر تنها مساله عمل مطرح بود من این قدرها احساس ضرورت نمیکردم.
شما که در مورد زن تحقیق و مطالعه دارید ممکن است بفرمایید شخصیت واقعی زن در چیست و شخصیت کاذب زن کدام است؟
شخصیت واقعی زن در زن بودن و زن ماندن است و شخصیت کاذبش در تظاهر به مردی و به عبارت دیگر در مردنمایی است. در متن طبیعت نه مرد و نه زن به تصادف مرد یا زن نشدهاند و چنین هم نیست که یکی از این دو کامل و دیگری ناقص آفریده شده است، بلکه هرکدام به تنهایی ناقص و به وسیله دیگری و با دیگری کامل میشود. این دو مکمل یکدیگرند. از وقتی که گروهی از زنان ـ تحت تاثیر تبلیغات مردانی مزوّر که هدفشان شکار کردن زن بود ـ چنین معتقد شدند که مرد جنس کامل است و زن ناقص و زن باید این نقیصه خود را در جبهه مردان تکمیل کند این تظاهر به مردنمایی و شخصیت کاذب به وجود آمد.
زن و مرد به حکم اینکه هردو انسانند، استعدادهای مشترک علمی، فنی، مذهبی، اجتماعی و انسانی دارند و هردو باید این استعدادها را پرورش دهند ولی به حکم اینکه «حساب شده» مرد مرد شده نه زن و زن زن شده نه مرد، در همه شؤون علمی و فنی و مذهبی و اجتماعی تنوع استعداد جنسی مشهود است و هرکدام باید همان رسالتی را که خلقت برعهدهاش گذاشته انجام دهد. به قول الکسیس کارل «در هر سلول زن نشانهای از جنسیت او هست» و لذا در هر سلول مرد هم نشانهای از جنسیت او هست. زن در قرآن و اسلام همان زن در طبیعت است و هر راهی غیر از این منجر به تباهی زندگی خانوادگی و بالطبع زندگی اجتماعی میشود و سرنوشت نهایی هم شکست است. من تردید ندارم که دیر یا زود طرح واقعی اسلام در مورد زن در جهان عملی خواهد شد.
پینوشتها:
١- [مرحوم حجت الاسلام محمدتقی فلسفی]
٢- [این کتاب به نام «نظام حقوق زن در اسلام» در همان زمان حیات استاد منتشر شد]
این مطلب نخستین بار در روزنامه اعتماد باز نشر شد .
تابناک