نگاهی بر مبارزات و تبعیدگاههای آیتالله طاهری گرگانی
چکیده: طرح نامه امام در منابر خود و مبارزهی قاطع با عناصر کمونیستی در منطقه و به خصوص ارتباط با دانشجویان محلی و پاسخ به مسائل مذهبی و سیاسی آنها برخی از محورهای مبارزات او را در این مقطع شکل میداد و از همین رو چندین بار از سوی ساواک احضار و تذکراتی به وی داده شد. تا اینکه از اوایل سال 1356 به دامنهی فعالیتهای خود افزود و مدرسه ی علمیهی گرگان را مرکز نشر و توزیع اعلامیههای امام قرار داد و حتی از این مکان برخی از نوارها و کتب امام خمینی را تکثیر و توزیع مینمود.وی در اواسط خرداد دستگیر و بعد از چند روز بازجویی به همراه چند تن دیگر از یاران و همرزمان خود محاکمه و محکوم به تبعید گردیدند. مدت محکومیت وی یکسال و نیم تبعیدگاههای وی به ترتیب یاسوج، انارک و سقز بود.
بررسی سوابق علمی آیتالله طاهری نشان میدهد ایشان تحصیلات عالیهی حوزوی خود را در نجف گذراندند. این دوره قریب هفده سال (1333-1350) طول کشید و او از مراجع عظام و اساتید برجسته ی وقت نظیر آیتالله العظمی شاهرودی ، آیتالله آقا میرزا باقر زنجانی و آیتالله میرزا هاشم آملی ، درجهی اجتهاد را اخذ کرد و سپس به ایران مراجع نموده، در منطقهی گرگان اقامت گزید. 1
طرح نامه امام در منابر خود و مبارزهی قاطع با عناصر کمونیستی در منطقه و به خصوص ارتباط با دانشجویان محلی و پاسخ به مسائل مذهبی و سیاسی آنها برخی از محورهای مبارزات او را در این مقطع شکل میداد و از همین رو چندین بار از سوی ساواک احضار و تذکراتی به وی داده شد. تا اینکه از اوایل سال 1356 به دامنهی فعالیتهای خود افزود و مدرسه ی علمیهی گرگان را مرکز نشر و توزیع اعلامیههای امام قرار داد و حتی از این مکان برخی از نوارها و کتب امام خمینی را تکثیر و توزیع مینمود.
واقعهی رحلت آقا مصطفی خمینی و برگزاری مجالس ترحیم ایشان، جرقهی نهضت را شعلهور ساخت. آیتالله طاهری نیز مصمم شد تا مجلس ترحیمی برپا نماید. اما علیرغم اینکه اعلامیهی فراخوان عمومی برای حضور مردم در این مراسم نیز صادر شده بود. دستگاه امنیتی مانع برگزاری جلسه شد. همین ماجرا برای مجلس ترحیم چهلم شهدای قیام 19 دی قم نیز تکرار شد ولی این بار بعد از بستن مسجد از سوی نیروهای امنیتی، مردم در مدرسهی علمیه تجمع نموده و ایشان با ایراد سخنرانی مختصر و خواندن فاتحه مراسم را برگزار کرد. وقایع انقلاب با شدت تمام ادامه داشت. چندی بعد چهلم شهدای تبریز پیش آمد و این بار مراسم ترحیم آنان در مسجد گلخم برگزار گردید و آیتالله طاهری یکی از سه سخنران این مراسم بود. موفقیت در برپایی این مراسم باعث شد مجالس بعدی را جمله اربعین شهدای یزد و ... نیز هر چه باشکوهتر برگزار گردد و دامنهی انقلاب روز به روز گسترش یابد .
صرف نظر از سلسله مراسمهای ترحیم و اربعین شهدا، سالروز قیام 15 خرداد 1357 بار دیگر فرصت جدیدی برای برپایی تظاهرات به دست مبارزان داد . علیرغم اینکه آیتالله طاهری در برپایی تظاهرات آن روز نقش و حضور فعالی نداشت ولی بنابر خاطراتش مأموران امنیتی با نفوذ در داخل تظاهرکنندگان، مسیر و مقصد تظاهرات را به طرف مسجد محل اقامهی نماز جماعت او هدایت کردند تا با معرفی او به عنوان بانی این تظاهرات او را دستگیر نمایند. بدین ترتیب وی در اواسط خرداد دستگیر و بعد از چند روز بازجویی به همراه چند تن دیگر از یاران و همرزمان خود محاکمه و محکوم به تبعید گردیدند. مدت محکومیت وی یکسال و نیم تبعیدگاههای وی به ترتیب یاسوج، انارک و سقز بود.
یاسوج
این شهر مرکز استان کهکیلویه و بویراحمد بوده و تقریبا در جنوب غربی ایران واقع است. خاطرات آیتالله طاهری از بدو ورود به یاسوج حاکی از آن است که وی نیز همچون سایر تبعیدیها نخست سراغ روحانی منطقه را گرفته و شخصی به نام ولایتی را به او معرفی نمودند. ولایتی نیز در پی تشدید وقایع نهضت و انقلاب، فعالیتهایی در منطقه انجام داده و به همراه برخی جوانان انقلابی، مبارزاتی را سامان داده بود. اما دستگاه امنیتی در یاسوج به شدت سلطه داشت و با احضار وی او را از فعالیت بیشتر بازداشته بود. در چنین اوضاع و احوالی حضور طاهری در آن شهر فضا را دگرگون کرد و بار دیگر دامنهی مبارزه شدت گرفت. تبعید آیت الله طاهری در آن شهر بهانهای برای ولایتی فراهم کرد که در سخنرانیها و برنامه های مبارزاتی خود، به خصونت نظام حاکم با روحانیت و علمای دین بیش از پیش دامن زده و هیأت حاکمه را مخالف اسلام معرفی کند.
بعد از مدتی آیتالله طاهری به جای ایشان اقامهی نماز مغرب و عشاء را به عهده گرفت و چون بقیه مبارزان در تبعید از این فرصت استفاده کرد و در بین دو نماز برای نمازگزاران در خصوص مسائل انقلاب و گسترش آموزههای نهضت سخن گفت. برنامه تبلیغاتی دیگر وی در این مقطع، برگزاری جلسات برای دانشجویان اردوی تابستانی یاسوج و به خصوص تدریس قرآن برای آنان بود. ناگفته پیداست که در پوشش این جلسات سخن گفتن از ماهیت نهضت و تلاش برای افزایش و رشد آگاهی سیاسی مخاطبان هدف اصلی وی بود. همین تکاپوها باعث شد بعد از دوبار احضار و تذکر، محل تبعید وی را تغییر دهند و از یاسوج به انارک انتقال دهند.
انارک
انارک ، یکی از شهرهای مرکزی ایران و در حوزهی استان یزد قرار دارد. به دلیل همجواری با شهر نائین در حوزهی استان اصفهان، به انارک نائین هم شهرت دارد. از همین رو، این شهر از بسیاری جنبهها متأثر از اصفهان است تا یزد. به خصوص آن که فاصلهی آن تا اصفهان (139 کیلومتر) کمتر از نصف فاصله آن تا یزد میباشد. آیتالله صادق خلخالی از جمله تبعیدیهای پیشین به این شهر، شرح مفصلی (قریب 30 صفحه) در نخستین کتاب خطارات تبعیدش از اوضاع جغرافیایی، اجتماعی و مذهبی انارک ارائه داده است.2 البته علاوه بر نامبرده برخی دیگر از انقلابیون تبعیدی به اسامی : آیات و حجج اسلام مرتضی پسندیده، احمد کلانتر ، عباس ضیغمی و هادی خسروشاهی همگی به سالها تبعید به انارک محکوم شدند. 3
بر اساس اسناد و خاطرات، تعداد تبعیدیها به انارک در دوران نهضت را میتوان بیش از ده نفر براورد کرد. از این رو این شهر یکی از مراکز ثقل و حضور دائمی تبعیدیها در این مقطع تلقی میشد. از جملهی این تبعیدیها که اسناد و مدارکی از آنان باقیمانده آیتالله طاهری گرگانی و آیتالله پسندیده میباشند.
آیتالله طاهری در خاطراتش نقل میکند که در بدو ورود به انارک تعدادی از تبعیدیهای دیگر را در آنجا مشاهده نمود، از جملهی آنان آیتالله مرتضی پسندیده، حجت الاسلام ناصر مکارم شیرازی، سید هادی خسروشاهی ، شیخ علی تهرانی ، استاد احمد کلانتر و غلامحسین خردمند بودند. وی اضافه میکند به دلیل نبودن روحانی و عالم دینی در شهر اهالی آنجا به شدت از روحانیون تبعیدی استقبال میکردند، و به خصوص تصریح میکند که بارها از آنان شنیدم که میگفتند خدا کند هر از چند گاهی یک روحانی را به اینجا تبعید کنند.
از نکات جالب توجهی که وی از این دورهی تبعیدش بیان میکند دیدار مکرر طیفی از مبارزان اصفهان از تبعیدیهای انارک بود. او تصریح میکند صرف نظر از اهدا کمکها و امکانات و ارزاق عمومی توسط آنان، مبادلهی اخبار و وقایع نهضت از سوی دیدارکنندگان با تبعیدیها به آنان روحیه میبخشید. این بخش از یادماندههای طاهری را اسناد ساواک آیتالله پسندیده نیز تأیید میکند. بر اساس این مدارک برخی شخصیتهای روحانی متنفذ نظیر آیتالله صادق روحانی، آیتالله سید عیسی جزایری ( از علمای برجسته خرمآباد ) و سید محمد موسوی ( از علمای فارس) هیأتهایی را برای دیدار با تبعیدیهای انارک و از جمله آیتالله پسندیده گسیل نمودند. ساواک خبر این دیدارها و حتی گفتگوهای بین انان را گزارش نموده است. در اسناد دیگر از تداوم و تشدید این ملاقاتها سخن به میان آمده است. به عنوان نمونه در روز 2/4/1357 تعداد بیست دستگاه اتومبیل ـ که هیچ کدام کمتر از سه نفر نبودند ـ از شهرستانها مختلف ایران به دیدار تبعیدیهای مذکور شتافتند. ساواک در یک آمار تقریبی، گزارش داده است که در هفته تعداد یکصد دستگاه اتومبیل به ملاقات تبعیدیهای انارک میروند4 که در یک محاسبهی سرانگشتی در هر روز 17 دستگاه میشود. اگر سرنشینان هر اتومبیل را سه الی چهار نفر فرض کنیم به طور معمول روزی 50 نفر به ملاقات این تبعیدیها نایل میگشتند. پرواضح است که بررسی چنین موجهایی از حرکت انسانها از ابعاد مغفول و ناگفتهی انقلاب است که بازکاوی زوایای آن همت پژهشگران تاریخ انقلاب را میطلبد.
دربارهی این بحث بایسته است که از یک نامه تاریخی آیتالله گلپایگانی در جوابیهی تلگراف تبعیدیهای انارک، به آنان سخن گفت. نامه در تاریخ 5 مرداد 1357 و در پاسخ به تلگراف : جناب عالی [ حجتالاسلام والمسلمین آقای مکارم] و سایر آقایان محترم تعبید شدگان که متضمن کسب دستور جهت مراجعت به قم بود» ارسال گردیده است. آیتالله گلپایگانی در آغاز با اشاره به برخی رفتارهای غیرقانونی هیأت حاکمه از جمله: نادیده گرفتن حق آزادی مردم، عدم مجازات عاملان دولتی قتل و حبس و شکنجهی مردم، بازیچه قرار دادن مجلس ، قانون، حکومت مشروطه و انجمنها، مصادره به مطلوب قانون، کاپیتولاسیون ، مداخلهی بیگانگان در کشور و .. تصریح میکند: «چگونه ممکن است در هر شهری چند نفر [ مسئولین کشوری، امنیتی و قضایی هر شهر] با نام کمیسیون امنیت اجتماعی بتوانند طبق دستوراتی که به آنها [از مقامات مرکز] میدهند علما و فضلا و گویندگان و نویسندگان روشنفکر و بازرگانان متدین را که خواهان استقلال و سربلندی و سعادت و نجات مملکت از استعمار میباشند به هر کجا و هر نقطه ولو بد آب و هوا تبعید نمایند و به اعتراض آنها ترتیب اثر ندهند. سپس در پایان خاطرنشان می سازد: «با این وضع حقیر چه دستوری بدهم جز اینکه عرض کنم بدون جهت، با اختیار تسلیم ستمکار شدن مجوز شرعی ندارد».
«گلپایگانی ـ 22 شعبان المعظم 98 »5
ناگفته پیداست که این سخن آیتالله گلپایگانی به مفهوم غیرقانونی و نامشروع بودن تبعید مبارزان بود و مجوز خروج و ترک تبعیدگاه را به تبعیدیها میداد. به نظر میرسد که در پی چنین دستوراتی در ماههای نزدیک به پیروزی انقلاب طیف عظیمی از تبعیدیها ـ قبل از خاتمهی قانونی مهلت تبعید ـ تبعیدگاه خود را ترک گفته و به شهرهای خود مراجعت کردند.
سقز
این شهر از شهرهای شمال غربی ایران در استان کردستان واقع شده است و فاصلهی آن تا مرکز استان (سنندج) قریب دویست کیلومتر است. اهالی کرد، و به ترتیب ، زبان و مذهب آنان کردی و سنی شافعی هستند.
همانطور که گفته شد تبعیدگاه سوم آیتالله طاهری گرگانی سقز بود. وی در خصوص انتقال کوتاه مدتش از یاسوج به انارک، نقل میکند که مأموران امنیتی مدعی بودند که او میبایست به سقز منتقل میشد و اشتباهی به انارک فرستاده شده بود. از این رو از انارک به سقز تبعید گردید. نامبرده در خصوص عزیمت از انارک به سقز خاطرنشان میسازد برای این منظور میبایست از قم عبور میکرد که در حرکت از خیابانهای شهر قم شاهد تظاهرات مردمی بودند که مأموران همراهش به هراس افتادند تا مردم از مأموریت آنان اطلاع کسب نکنند. به هرحال آنان به سقز رسیدند و طاهری نیز به جمع ده نفر تبعیدی آنجا پیوست.
طاهری دربارهی اوضاع کردستان نقل میکند به طور کلی نظام حاکم ضربات سنگینی بر کردها وارد کرده بود و دستگاه امنیتی سلطهی کامل بر کردستان داشت به طوری که علیرغم تشدید انقلاب، در آن منطقه خبری از شکلگیری نهضت نبود. حتی آنان به روحانیون شیعه تبعیدی سوءظن داشتند و اظهار میکردند: «این آخوندهای شیعه در اینجا امنیت ما را بر هم خواهند زد». بر اساس همین رویکرد، نقطهی عزیمت جنبش در کردستان ماهیتی استقلال طلبانه داشت. شعار نخستین آنان این بود که: «کردستان یا نباش، یا باش و کرد باش» وی خاطرنشان میسازد در چنین جوی تبعیدیها احساس وظیفه میکردند که از خطر تجزیهطلبی در میان کردها جلوگیری کنند. به خصوص اینکه شعار مذکور زمینهی سرکوب شدید نهضت را در کردستان ایجاد می کرد. بر همین اساس به تدریج جمعی از جوانان و مبارزان منطقه که از تبعیدیها تأثیر پذیرفته بودند در تظاهراتهای شهرهای کردنشین پیشگام شدند و شعارها را تغییر دادند و بعدها نیز طیفی از روحانیت کردستان از این موضع پیروی کردند و در جلساتی که آنان برای اتخاذ تصمیمات لازم جهت راه انداختن تظاهرات و صدور قطعنامه برگزار میکردند، روحانیون تبعیدی نیز شرکت و اظهار نظر مینمودند.6
خلخالی در قسمتی از خاطراتش مربوط به بانه، اشارهای هم به تبعیدیهای سقز میکند. وی نقل میکند که بعد از دریافت حکم انتقال از لار به بانه در جریان حرکت به طرف آن شهر، از مسیر شهر سقز مأموران همراه وی مانع دیدارش با روحانیون تبعیدی در سقز شدند. تبعیدیهای سقز عبارت بودند از: آیات و حجج اسلام حسین نوری همدانی ، مرتضی فهیم کرمانی، علیمحمد دستغیب و شیخ علی تهرانی. وی تبعیدش به بانه را به مراتب بهتر از لار ذکر کرد» و تصریح نمود: در این شهر با سایر تبعیدیهای منطقه رفت و آمد داشته و مراوده مینمود. گویا علاوه بر تبعیدیهای مذکور، شیخ محمدجواد حجتی کرمانی ـ تبعیدی قیام 19 دی قم به سنندج ـ از جمله دیگر تبعیدیهای مورد نظر خلخالی در آن منطقه بود که خلخالی در جریان انتقالش و در عبور از سنندج وی را نیز دیدار نموده بود. وی در بخش دیگر خاطراتش سایر تبعیدهای منطقهی کردستان را به شرح ذیل معرفی کرده است: آیتالله ربانی شیرازی و حجتالاسلام باریک بین در سردشت و حجتالاسلام زینالدین در سقز. 7
گفتنی است که علاوه بر ارتباطات مستمر تبعیدیهای کردستان بایسته است از رونق چشمگیر دیدار مبارزین با تبعیدیها از شهرهای مختلف از جمله: قم ، تهران ، تبریز ، اصفهان و غیره نیز در این مقطع سخن به میان آید. مجموعهی این عوامل، شرایط و انگیزههای لازم را برای تداوم مبارزه و گسترش آموزههای نهضت به تبعیدیها میداد. به عنوان نمونه در این مقطع یکی از طلاب مبارز حوزهی علمیهی قم برای اخذ امضای تبعیدیها جهت صدور اعلامیهای به نام آنها، به کردستان عزیمت نموده و در سقز و بانه ضمن دیدار با شیخ علی تهرانی ، خلخالی و .. امضای آنها را گرفته است.8
خلخالی نیز همچون آیتالله طاهری گرگانی از شرایط خاص کردستان در خصوص نهضت سخن گفته و تأکید کرده است که فوق و گروههایی از جمله: قادریه ،نقشبندیه ، خیاط و گروه قرآن در این مقطع در کردستان فعالیت میکردند و نفوذ معنوی این گروهها در میان مردم از گسترش دامنهی مبارزات تبعیدیها جلوگیری میکرد. ایشان با قاطعیت تصریح میکند که تقابل برخی از علمای متنفذ کردستان با نظام جمهوری اسلامی ، ریشه در وقایع قبل از انقلاب داشت. رمز این نکته را باید در حضور قدرتمندانهی ساواک در کردستان و نفوذ آن در میان علمای متنفذ منطقه جستجو کرد. وی تأکید میکند برخی از علمای وقت کردستان از جمله سید جلال حسینی و عزالدین حسینی از سالهای پیش علیه امام خمینی موضع گرفته و در کردستان شایع کرده بودند که امام مخالف اصلاحات ارضی بوده بلکه از حامیان شاه است. ولی همهی این تبلیغات با حضور و تکاپوهای تبعیدیها در کردستان خنثی گردید. در پایان این نکته نیز ناگفته نماند که خلخالی بعد از پیروزری انقلاب از جمله کسانی بود که برای حل غائلهی کردستان، طی مأموریتی از طرف امام، به آنجا عزیمت نمود و بدون تردید همین سوابق شناخت افراد و جریانها کمک مؤثری به وی در رسیدگی و حل بحران کرده است. 9
همانطور که گفته شد روحانیون تبعیدی به شهرهای کردستان با هم ارتباط مداوم دشاته و به طور مستمر در خصوص تداوم مبارزه و گسترش آموزههای نهضت با هم رایزنی میکردند. صدور دو اعلامیهی جمعی از وسی این گروه بیانگر بخشی از این انسجام و هماهنگی آنان است. اعلامیهی نخست در 28/2/1357 صادر گردیده و به افشاگری در ابعاد مختلف اقدامات هیأت حاکمه پرداخته است. و در پایان خاطرنشان گردیده که از آنان «تمام حقوق فردی و اجتماعی سلب شده و حتی سکنی و آمد و شد و تماس با مردم و اقامهی جماعت و هیچگونه صحبت و موعظه را نداریم و تلگرافها و نامههایی که برای ما میآید به شهربانی فرستاده میشود و گاهی پس از یک هفته تلگراف یا نامه باز شده ... و ما را تهدید به قتل و ضرب میکنند...»10
اعلامیهی دوم در محکومیت محاصرهی منزل امام در نجف از سوی دولت عراق و انتصاب آن به نظام حاکم ایران میباشد.11 اسامی امضاءکنندگان این دو اعلامیه عبارتند از : علی تهرانی ، سید محمد احمدی، سید محمدعلی دستغیب ، مرتضی فهیم کرمانی ، سید اسدالله مدنی ، سید محسن موسوی ، حسین نوری ، جلیل معطری و جنتی رضوی .
12 دى 1386
منابع:
1 - فصلنامه یاد (ارگان بنیاد تاریخ انقلاب اسالمی) سال 11، شماره 43-42 ، بهار و تابستان 1375 ، صص 57-50
2 - صادق خلخالی ، خاطرات در تبعید یا نقش استعمار در کشورهای جهان سوم، راه امام، تهران 1359 ، صص 30-33 ، گفتنی است که این کتاب با کتاب دو جلدی خاطرات آیتالله خلخالی که در سالهای 1379-1380 از سوی نشر سایه چاپ و منتشر گردیده فرق دارد. البته مطالب اصلی آن در این کتاب اخیر آمده است.
3 - روز شمار انقلاب اسلامی ، ج 3 ، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی ، تهران 1378 ، صص 308-309
4 - متن نامهای آیتالله العظمی گلپایگانی درباره تبعید و محاکمات غیرقانونی رژیم شاه ، اسناد انقلاب اسلامی ، ج 1، صص 495-494
5 - متن نامهی آیتالله العظمی گلپایگانی دربارهی تبعید و محاکمات غیرقانونی رژیم شاه، اسناد انقلاب اسلامی ، ج 1، صص 495 و 494
6 - فصلنامهی یاد، شمارهی 41-42 ، پیشین ، صص 58-61
7 - خاطرات آیتالله خلخالی ، صص 221-222
8- قیام 19 دی 1356 قم، خاطرات محمدحسین ظریفیان ، صص 228-229
9- برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص ر.ک: نشریهی چشمانداز ایران ، ویژهنامهی کردستان، فروردین 1382
10 - متن اعلامیه جمعی از روحانیون تبعید شده به سقز دربارهی اوضاع ایران، اسناد انقلاب اسلامی ، ج 3، صص 301-304
11 - متن اعلامیه جمعی از روحانیون تبعیدی دربارهی محاصرهی منزل امام در نفج و هجرت معظم له در عراق، اسناد انقلاب اسلامی ، ج 3 ، صص 394-395
مرکز اسناد انقلاب اسلامی