14 شهریور 1394
ادیب الممالک فراهانی
او در کنار این ذوق آزماییها سعی کرده است با استفاده از طنز نقطه نظرات انتقادی خود از اوضاع و احوال زمانه را با زبانی همه فهم و ساده و روان بیان کند تا درک آن برای عموم مردم آسان باشد.
اصل او از روستای گارزان از دهستان خنداب شهرستان اراک است. او ۱۱ مرداد ۱۲۳۹ در گازران متولد شد و در سال ۱۲۹۶درگذشت. 15 ساله بود که پدرش از دنیا رفت و او به تهران آمد و کمی بعد بهواسطه همراهیهای امیرنظام گروسی به دستگاه طهماسب میرزا مویدالدوله راه یافت و در دارالترجمه دولت مشغول بهکار شد. وی علاوه بر پیگیری تحصیلات، روزنامهنگاری را نیز تجربه کرد و روزنامه ادب را در تبریز منتشر نمود و بعد از اقامت کوتاهی که داشت این روزنامه را در خراسان تجدید چاپ کرد. بعد از بازگشت مجدد به تهران سردبیری روزنامه ایران سلطانی را بهعهده گرفت. زمانی که محمدعلی شاه بساط مشروطه خواهان را برچید و مجلس را به توپ بست ادیبالممالک فراهانی از مشروطهخواهان حمایت کرد و در سال 1327 به همراه مجاهدان فاتح وارد تهران شد. حضور در عدلیه و ریاست چندین شعبه عدلیه در شهرهای اراک، سمنان، ساوجبلاغ و یزد از دیگر تجربیات کاری و اداری او بود.
ادیبالممالک فراهانی دوم اسفند ۱۲۹۵ خورشیدی (۲۸ ربیعالثانی سال ۱۳۳۵ه. ق) در شهر یزد سکته کرد و در همین سال پس از بازگشت به تهران درگذشت. آرامگاه او در شهر ری است.
دردورانی که او میزیست کشور ایران درگیر بسیاری از مسائل و مشکلات داخلی و خارجی بود. از یکسو وابستگان به قدرت و ثروت در وزارتخانهها و ادارات آن عصر نفوذی تام و تمام داشتند و از هر وسیلهای برای پیشبرد مقاصد خود استفاده میکردند. از سوی دیگر غربیان با توجه به ناتوانی و نادانی عوامل سلطنت، از شاه گرفته تا دربار روز به روز بر دامنه دخالت خود در ارکان سیاسی و اقتصادی کشور میافزودند. در این دوره بسیاری از چهرهها و رجال سیاسی و صاحبمنصبان اداری یا غرب زده بودند و یا خودباخته روس و برای اینکه چند صباحی در قدرت بمانند از هر کاری حتی فروش منافع ملی به خارجی فروگذار نبودند.
حضور مستشاران متعدد خارجی در ایران که هر یک بهمنظور مثلا سروسامان دادن به امور اقتصادی یا نظامی کشور آمده بودند زمینه را برای دخالت و تعدیات آنان نسبت به امور داخلی ایران فراهم کرده بود و همین مساله باعث ایجاد نارضایتیهای فراوانی در بین مردمی شده بود که روزانه شاهد رفت و آمد این مستشاران در معابر عمومی بودند بدون آنکه رعایت شئونات اجتماعی یا دینی برای آنها مهم باشد. در مقابل این اعتراضات البته اعضای کابینه و روسای وزارتخانهها به جای رسیدگی به شکایات مردم برای اینکه چند صباحی بیشتر بر مصدر کار باقی بمانند و همچنان حمایت خارجیها را داشته باشند کرنشی ذلت آلود نسبت به مستشاران خارجی داشتند.
در این زمینه ادیب الممالک فراهانی با زبانی طنز گونه روابط میان وزرای دوره قاجار با مستشاران خارجی وزارتخانهها را اینگونه روایت میکند.
ز من ای صبا نهانی تو به مستشار برگو
سحر آمدم به کویت، به شکار رفته بودی
خبر از وزیر جستم که نبود در رکابت
تو که سگ نبرده بودی، به چه کار رفته بودی
او زمانی هم که در مصدر امور اجرایی و قضایی بود از نقد اوضاع و احوال زمانه غفلت نمیکرد و با بیانی صریح انتقادهای خود را در قالب طنز بیان میکرد.
در یکی از شعرهای طنز او که به گفتوگوی سوزن و سنجاق میپردازد با زبان مطایبه بیان میدارد که بسیاری از جنگ و جدالهای افراد با یگدیگر بیهوده است و این نزاع تنها زمینهای را برای اختلاف افکنان فراهم میکند که به اهداف خود برسند.
در اول این حکایت آمده است:
یک سوزن و یک سنجاق، بودند به سوزن دان
مانند دو تن عیار، افتاده به یک زندان
و در نهایت در پایان این نزاع سوزن به سنجاق نصیحت میکند که:
آهسته به گوشش گفت ماییم دو فرمانبر
کز بیهنری خواریم در چشم خداوندان
بدبختی خود را من از چشم تو میدانم
بدبختی خود را تو نیز از قبل من دان
هنگام هنر بودیم با خویش عدو، اینک
از بیهنری هستیم ضربالمثل رندان
آثار منظوم و منثور ادیبالممالک فراهانی در زبان فارسی جایگاه بسیار بلندی دارد و به همین خاطر او را امیر الشعار نیز نامیدهاند.
جامجم