04 اسفند 1392
انقلاب اسلامی؛ پرواز اندیشه بشری به سوی تعالی
انقلاب تلاش کرد اسلام ناب محمدی را بعد از 1400 سال محقق کند. قرن ها گذشت تا فقهای شیعه ( به خصوص امام خمینی) با همراهی مردم توانست شرایطی اجتماعی را به وجود آورد و مردم را به این سمت حرکت داد که این اندیشه ما را به نقطه تعالی و ترقی نزدیک کند.
پس از گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، جایگاه این انقلاب را در داخل و خارج گونه ارزیابی می کنید؟
انقلاب اسلامی به عنوان یک جریان فکری است که این جریان هنوز در دوران نوجوانی است. بدین معنی که ما روند را شروع کرده ایم، اما باید به این امر نیز توجه کنیم که بسترهای فکری انقلاب معمولا هر آن چه طولانی تر بشود بالنده تر، عمیق تر و چابک تر می شود. اگر ما روند انقلاب اسلامی را به یک انسان تشبیه کنیم انقلاب اسلامی هنوز به دوران بلوغ خود نرسیده است. چرا که انقلاب اسلامی مسیری را که شروع کرده که یک نقطه آغاز است. با توجه به مجموعه آموزه های دینی موجود و تعالیم فقها و بزرگان دینی باید بگوییم انقلاب اسلامی از لحاظ جنبش فکری و نرم افزاری همچنان در آغاز راه است و ما مسیر طولانی برای سعادت نه تنها جامعه خودمان بلکه کل جوامع و یا جهان بشری داریم.
ما انقلاب اسلامی را یک سرآغاز می دانیم. گامی می دانیم که این گام باید قدم های بعدی را بردارد تا نسلی متعالی از بشر تربیت بشود. چون انقلاب قرار است انسان ها را تربیت کند، نسل ها را تربیت کند. از این جهت ما بعد از 35 سال تازه به این جا رسیده ایم که چشم اندازها و آرمان های ایده آل و مورد هدف انقلاب را تحقق بدهیم. پس بنابراین انقلاب یک گام و تحول است و این تحول هرچه جلوتر برود باید کامل تر بشود.
دستاوردهای انقلاب اسلامی را در چه مواردی می بینید؟
شاید این خودباوری که در میان مردم و نخبگان ما و مجموعه کسانی که در حوزه های فکری کار می کنند رسیده است. این که "ما می توانیم" تبدیل به باوری کارآمد و عملی شده است. در حوزه های علمی مختلف ما بیاد به این امر برسیم که "العلم السطلان". از این جهت انقلاب اسلامی این آموزه را به ما آموخت که در علم و دانش و با توجه به داشته های رقبا در اول راه هستیم چرا که قبل از انقلاب در ما این باور وجود نداشت و بیشتر این باور مونتاژی وجود داشت که ما در خدمت دستاوردهای علمی و فنی غرب بودیم اما انقلاب به به ما آموخت که باید خودمان به پیشرفت های علمی و فنی برسیم.
از لحاظ حوزه های فرهنگی و اجتماعی پس از انقلاب وحدت رویه ای در این امور به وجود آمد. فاصله هایی که معمولا در حوزه جامعه شناسی تعریف می کنند کم شده است بدین معنی که جنس تفکر مردم یکی شده است. بعد از انقلاب ما شاهد بودیم که چالش هایی که به معنای شمال-جنوب بوده است برداشته شده است. در حال حاضر در حوزه پیشرفت به معنای توسعه تقریبا نوعی همگونی و همسانی بین همه به وجود آمده است. به این معنا که در دوره های گذشته معمولا این پیشرفت در یک نقطه جغرافیایی خاص صورت می گرفت اما امروزه به وسعت ایران ما می توانیم این توسعه را مشاهده کنیم.
به طور مثال در زمینه کمبود فضای آموزشی ما نه تنها کمبودی نداریم بلکه با ازدیاد این امر نیز رو به رو هستیم. یا مثلا در زمینه سیاست های مهاجرتی ما در گذشته شاهد مهاجرت روستائیان به شهرهای بودیم اما این امر در حال حاضر برعکس شده است.
در حوزه فرهنگی اگر ما سرانه کتاب را ببینیم ملاحظه می کینم که این امر بسیار گسترش یافته است. در یک کلام می توان گفت یکی از مهم ترین دستاوردهای انقلاب این است که حوزه دانش و معرفت مردم را ارتقاء داده است.
جناب میردار خوب دنیا در حال پیشرفت است طبیعی است که کشور نباید همانند سال های قبل از انقلاب باشد؟
درست است که جامعه متوقف نمی شود اما باید دانست که به مدد انقلاب توزیع امکانات و عدالت فراهم آمده است. قبلا نگاه تبعیض آمیزی وجود داست اما انقلاب اسلامی این نگاه را عوض کرد و آن را تا رویکردی عدالت منشانه و عدالت خواهانه بسط و گسترش داد. قبل از انقلاب بخشی از جامعه چاق و بخش دیگر لاغر بود اما در حال حاضر مجموعه اسناد آمارها نشان می دهد پیشرفت های خوبی صورت گرفته است. همین که نگاه برداشته شده است این کار را جلو می برد این که آدم نگاه ویژه به یک مجموعه داشته باشد عام باشد و به همه حوزه ها نگاه عدالت داشته باشد.
با این حال هنوز در برخی نقاط کشور شاهد تبعیض و بی عدالتی هستیم میزان تحقق عدالت را با توجه به تبعیض های موجود چگونه ارزیابی می کنید؟
نگاه حکومت این است که بتواند پیشرفت را عادلانه در همه نقاط کشور به پیش ببرد. اما یک بخشی نیز در حوزه های منطقه ای به همگامی و همراهی مدیران و مجموعه ای که در روند تصمیم گیری دخیل هستند بر می گردد.
آیا این تحقق عدالت مشهود است؟
این را ما نباید بگوییم مجموعه آمارها این امر را نشان می دهد. زندگی مردم نشان می دهد که تغییرات زیادی صورت گرفته است. در جاهایی قبل از انقلاب کانون فقر بوده اند اما در حال حاضر کانون ثروت و نوآوری هستند. بدون تردید سطح عمومی و رفاه اجتماعی به مراتب بالاتر رفته است که این را می شود لمس کرد. البته برخی جاها عقب ماندگی باشد اما همین که نگاه کلی انقلاب خودش را بدهکار مردم می داند بسیار حائز اهمیت است.
از انقلاب تفسیرهای مختلفی صورت گرفته است داخلی و یا خارجی به نظر شما صادق ترین روایت از این امر را چه کسانی ارائه داده اند؟
انقلاب تلاش کرد اسلام ناب محمدی را بعد از 1400 سال محقق کند. قرن ها گذشت تا فقهای شیعه ( به خصوص امام خمینی) با همراهی مردم توانست شرایطی اجتماعی را به وجود آورد و مردم را به این سمت حرکت داد که این اندیشه ما را به نقطه تعالی و ترقی نزدیک کند. از این جهت ما این تعریف را از انقلاب داریم که خداوند می گوید ما پیامبران را فرستادیم تا بتوانند انسان ها را تربیت کنند. اگر ما به این نکته برسیم می توانیم بگوییم انقلاب توفیق داشته است. اما اگر زمان گذشت و تغییری پیدا نکرد ما نتوانستیم انسان را تربیت کنیم و جامعه را تربیت کنیم علی القاعده می توانیم بگوییم ما موفق نبوده ایم نه این که انقلاب اسلامی را ناکارامد بدانیم.
در ماه های اخیر بحث پیرامون خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی زیاد شده است. میزان صحت و سقم آن و کلا خاطراتی از این دست را چگونه ارزیابی می کنید؟
مسیر حرکت های سیاسی و اجتماعی جامعه را همه مردم دیدند و حس کردند. در نقل حرکت انقلاب اسلامی تعدادی از نخبگان تلاش نموده اند تا برخی از مواردی را که در دوران خود دیده اند را بیان نمایند. اما باید به این نکته توجه کرد که علی القاعده این افراد حوادث و رویدادها را از نگاه خودشان نوشته اند. در حوزه علوم انسانی هر حادثه تفسیرهای مختلفی را می طلبد. آن چیزی که باید بدانیم این است که این خاطرات در مقابل عظمت انقلاب اسلامی ناچیز است. اگر ما بتوانیم فرمایش امام را که می فرمایند ما باید بتوانیم تاریخ مستند انقلاب (صدا و فیلم) را که حاوی مطالب گوناگون از زبان توده های مردم است را تحقق بخشیم.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی