28 اردیبهشت 1400

روابط نظامی ایران و اسرائیل در دوره پهلوی دوم؛

فاز نظامی رابطه ایران و اسرائیل چگونه بود؟


محمدرضا چیت‌سازیان

فاز نظامی رابطه ایران و اسرائیل چگونه بود؟

 اسرائیل به واسطه وسعت بسیار کم و فقدان عمق استراتژیک از جمله کشورهایی است که در منطقه خاورمیانه نیاز به همراهی کشورهای منطقه دارد. این امر به‌ویژه زمانی اهمیت پیدا می‌کند که چالش عمده این کشور مسئله غصب و اشغال سرزمین‌های فلسطینی است که دهه‌های بسیار این منطقه درگیر آن است؛ سرزمین‌هایی که به مسلمانان عرب تعلق دارد و کشورهای عربی و کل مسلمانان جهان در مورد آن ادعا دارند. این امر می‌طلبد که این کشور به دنبال متحدانی خارجی ورای همسایگان خود باشد. ایران شاید در این بین یکی از بهترین کشورهایی است که می‌تواند این خلأ را برای این رژیم اشغالگر پر کند. به همین دلیل بود که پس از تشکیل کشور اسرائیل و به رسمیت شناخته شدن آن توسط رژیم پهلوی، تل‌آویو بسیار مشتاق بود تا روابط خود را با تهران گسترش دهد؛ روابطی که در ابعاد و زمینه‌های مختلف وجود داشت و به‌ویژه در زمینه‌های امنیتی و نظامی بسیار گسترده بود.

آغاز روابط ایران و اسرائیل

روابط ایران و رژیم اشغالگر قدس عملا بعد از کودتای 28 مرداد 1332 آغاز شد و در ابعاد مختلف گسترش پیدا کرد؛ روندی که تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه و حتی در مواردی گسترش یافت. دولت اسرائیل در مقابل شناسایی این کشور توسط ایران در چهارچوب دکترین مشهور به «محورهای پیرامون» علاقه خود را به گسترش روابط با ایران اعلام کرد. در چهارچوب این دکترین بود که تل‌آویو سعی کرد مناسبات خود را با کشورهای پیرامون جهان عرب، یعنی ایران و ترکیه، توسعه دهد. آغازکننده این روابط بعد اقتصادی و نیاز اسرائیل به نفت ایران برای جنگ با کشورهای عربی بود. این روابط سپس به ابعاد سیاسی و اطلاعاتی نیز تسری پیدا کرد. سازمان اطلاعاتی اسرائیل، موساد، همکاری خود را با سازمان اطلاعات و امنیت کشور ساواک در ایران آغاز و به‌تدریج افزایش داد. درواقع اگرچه ساواک توسط سازمان سیا پایه‌گذاری شده بود، اما به مرور زمان موساد جای سازمان سیا را در ایران گرفت و به هدایت و حمایت از آن پرداخت. با این حال روابط دو کشور به همین سطوح محدود نماند و به ابعاد نظامی نیز گسترش پیدا کرد.1

کودتای 28 مرداد 1332 سرآغاز حضور نظامی اسرائیل در ایران

با وقوع کودتای 28 مرداد 1332 و تحکیم قدرت توسط محمدرضا پهلوی، دست وی برای گسترش همکاری با کشورهای متحد آمریکا در منطقه افزایش پیدا کرد. در واقع آمریکا که به‌تدریج به متحدی راهبردی برای تهران تبدیل می‌شد تمایل پیدا کرد متحدین خود در منطقه خاورمیانه را به یکدیگر نزدیک کند. بنابراین با تمایل آمریکا بود که روابط تهران و تل‌آویو وارد فاز نظامی نیز شد. بدین‌ترتیب برای هماهنگی میان نیروهای ارتش ایران و ارتش اسرائیل پای نظامیان اسرائیلی به ایران باز شد. همین امر زمینه را برای همکاری‌های نظامی گسترده دو طرف، ملاقات‌های طرفین در سطوح عالی نظامی و انعقاد قراردادهای دوجانبه آماده کرد. بدین‌ترتیب دو کشور قراردادهایی را جهت هماهنگ‌سازی نیروهای نظامی‌شان منعقد ساختند که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.2

قرارداد در مورد نیروی هوایی که به موجب آن اسرائیل حق استفاده از فرودگاه‌ها و تأسیسات رادار را در ایران به‌دست می‌آورد. مضاف بر این نیروهای هوایی دو طرف باید تعلیمات و آموزش یکسان می‌دیدند تا به سطحی از هماهنگی دست پیدا کنند. قرارداد دیگر مربوط به اداره تجهیزات الکترونیک ایران و آموزش نیروهای زمینی ارتش ایران با سلاح‌های الکترونیک بود. علاوه بر این، قراردادی در زمینه تعمیر چند فروند هواپیمای اف 16 ایران بسته شد. در عین حال قراردادی در زمینه خرید خمپاره‌های سنگین به مبلغ سه‌میلیون دلار میان دو طرف بسته شد تا نیروهای ارتش ایران در این زمینه نیز تجهیز شوند. همچنین قرارداد دیگری در زمینه تعلیم نیروهای ایران برای جنگ‌های ضد چریکی منعقد شد تا در صورت نیاز از این نیروها استفاده شود. مورد دیگر قرارداد دو طرف در زمینه سلاح‌های دستی برای نیروهای شهربانی و گارد شاهنشاهی در فروردین 1344ش بود.  قرارداد خرید موشک‌های زمین به زمین با برد 450 کیلومتر و قرارداد آموزش نیروهای چترباز و غواص ایرانی از دیگر قراردادهای نظامی دو طرف بود که نشان از عمق روابط نظامی و امنیتی دو طرف داشت. آنچه از این قراردادها می‌توان دریافت این است که روابط نظامی دو طرف آن‌چنان توسعه یافته بود که تقریبا همه ابعاد و جنبه‌ها را در بر می‌گرفت و تنها به نیروی هوایی یا زمینی محدود نمانده بود.3

البته این روابط ناشی از رفت‌وآمد دو طرف و دیدارهای دوجانبه سران نظامی دو کشور بود. سپهبد حاج علی کیا، رئیس اداره اطلاعات ارتش شاهنشاهی، دوبار که یکی از آنها در مهرماه 1337 و بار دوم در بهمن 1339 بود، به اسرائیل سفر کرد. در مرتبه دوم وی با شخصیت‌های بلندپایه نظامی و سیاسی اسرائیل همچون بن گوریون، هرزوگ، لاسکوف و دیگران دیدار و گفت‌وگو کرد. سپهبد حاج علی کیا از جمله اشخاصی بود که به‌شدت طرفدار گسترش هرچه بیشتر روابط دیپلماتیک و نظامی با اسرائیل بود. او در دیدار از اسرائیل از ژنرال هرزوگ، رئیس اطلاعات ارتش اسرائیل، دعوت کرد تا به تهران سفر کند. او نیز در تیر 1340ش به تهران سفر کرد و در مدت اقامت خود در ایران با محمدرضا پهلوی، ارتشبد عبدالله هدایت، رئیس ستاد ارتش و رئیس ساواک ملاقات و درباره شرایط و چگونگی تحکیم روابط دوجانبه گفت‌وگو کرد.4

توسعه روابط دو کشور در دهه 1340ش

با نزدیک شدن به حوادث منتهی به قیام خرداد 1342ش و نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی انتظار می‌رفت که روابط ایران و اسرائیل کاهش پیدا کند. در واقع به دلیل موضوع‌گیری‌های صریح و ضد اسرائیلی امام خمینی در فاصله سال‌های 1340 تا 1342 و قیام خونین 15 خرداد به نظر می‌رسید روابط دوجانبه ایران و اسرائیل به رو به سردی رود، اما شاه مسیر دیگری در پیش گرفت و همکاری‌های دو طرف همچنان با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد. آل شومر، رئیس صنایع هواپیماسازی، و زوی دار، رئیس صنایع نظامی اسرائیل، در تابستان 1340ش به تهران سفر کردند. در دیدارهای آنها با شخصیت‌های سیاسی و نظامی ایران بر بهبود و گسترش روابط نظامی دو کشور تأکید شد. سال بعد ژنرال زوی تور، رئیس ستاد ارتش اسرائیل، به تهران سفر کرد و با عبدالحسین حجازی، رئیس ستاد و فرماندهان نیروهای هوایی و دریایی در مورد همکاری‌های نظامی دوجانبه گفت‌وگو نمود. این دیدارها در سطوح عالی میان دو طرف ادامه داشت به نحوی که ارتشبد حسن طوفانیان، معاون وزیر جنگ، و ارتشبد بهرام آریانا، رئیس ستاد ارتش، به تل‌آویو سفر کردند و در عوض مقام‌های بلندپایه نظامی و امنیتی اسرائیل از ایران دیدار و با شاه به گفت‌وگو نشستند.5

ادامه مناسبات دوجانبه در دهه 1350ش   

روابط دوجانبه ایران و اسرائیل در زمینه مسائل نظامی و دفاعی در دهه 1350ش نیز ادامه پیدا کرد. در سال 1355 بود که شیمون پرز، وزیر دفاع اسرائیل، همراه آل شویمر، رئیس صنایع هواپیماسازی، به تهران سفر کردند. محمدرضا پهلوی در دیدار با وزیر دفاع اسرائیل بر ضرورت همکاری نزدیک‌تر دو کشور تأکید کرد؛ بااین‌حال به دلیل ملاحظات منطقه‌ای شاه حاضر نشد تعهدی در این زمینه به پرز بدهد. در واقع محمدرضا پهلوی تلاش می‌کرد بین اسرائیل و کشورهای عربی منطقه نوعی موازنه برقرار سازد و از نزدیکی هرچه بیشتر به اسرائیل و تغییر موازنه قوا در منطقه پرهیز کند. با این حال پرز از ایران دست خالی باز نگشت و رهاورد و توشه این سفر برای تل‌آویو انعقاد شش قرارداد نظامی میان دو طرف بود. این را از آماری که مطبوعات اروپایی در سال 1356 منتشر کردند می‌توان به خوبی دریافت. بر اساس آن حدود پانزده‌هزار نظامی ایرانی مشغول آموزش در اسرائیل بودند و تقریبا اکثر فرماندهان بلندپایه ارتش ایران به اسرائیل رفت‌وآمد می‌کردند. همچنین در سال 1357 و در واقع در آخرین ماه‌های سلطنت محمدرضا پهلوی ژنرال میکائیل بارکی، فرمانده نیروی دریایی اسرائیل، به ایران آمد و با همتای ایرانی خود دریادار حبیب‌ الهی دیدار کرد. این فرمانده ارتش اسرائیل بدون توجه به وضعیت انقلابی ایران پیشنهاد توسعه مناسبات نظامی و دفاعی میان دو کشور را داد که در عمل هیچ‌گاه اتفاق نیفتاد.6

به عنوان آخرین نکته، روابط نظامی ایران و اسرائیل تنها به همکاری‌های دوجانبه و قراردادهای دوطرفه محدود نماند و رژیم پهلوی نقش دلال اسلحه را نیز یدک می‌کشید. در واقع بسیاری از خریدهای تسلیحاتی پاکستان از اسرائیل با واسطه ایران انجام می‌شد. شاه همچنین سلاح‌هایی را که تولید صنایع نظامی و دفاعی اسرائیل بود به ملامصطفی بارزانی، رهبر کردهای عراق، تحویل می‌داد. در همین ارتباط اسدالله علم در خاطرات خود که مربوط به سال 1349ش است، می‌گوید: سفیر پاکستان درخواست دیدار با شاه را دارد و می‌گوید: تل‌آویو توپ‌های ضدتانکی که این کشور با واسطه ایران از اسرائیل خریداری کرده تحویل نداده است. شاه در پاسخ به سفیر پاکستان گفت: پاکستان چه انتظاری دارد هنگامی که به شکل علنی و صریح اسرائیلی‌ها را تحریک می‌کند.7

در مجموع آنچه در مورد روابط ایران و اسرائیل در بعد نظامی می‌توان گفت این است که مناسبات دو کشور در بعد نظامی همراه و همگام با توسعه روابط دو کشور در ابعاد دیگر گسترش یافت؛ روابطی که بسیار گسترده بود و در زمینه‌های مختلف وجود داشت. در واقع روابط نظامی ایران و اسرائیل تمام ارکان نظامی و دفاعی دو کشور اعم از نیروی زمینی، دریایی و هوایی را دربرمی‌گرفت. مضاف بر این همان گونه که پیش‌تر گفته شد همکاری‌های دو کشور انواع و اقسام تجهیزات نظامی را شامل می‌شد. در نهایت این مناسبات تنها به قراردادهای خرید و فروش اسلحه محدود نماند و از آموزش نیروهای نظامی ایران تا واسطه‌گری ایران در فروش سلاح‌های اسرائیلی را دربرگرفت.

پی‌نوشت:

1. عبدالرضا هوشنگ‌مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1357-1300، تهران، نشر پیکان، 1382، ص 284.

2. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران (دولت دست‌نشانده)، تهران، انتشارات قومس، ص 416.

3. همان‌جا.

4. E.A. Bayne, Persian Kingship in Transition, New York, 1968, p.212

5. عبدالرضا هوشنگ‌مهدوی، همان، ص 456.

6. همان‌جا.

7. اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه: خاطرات محرمانه امیراسدالله علم، ج 2، تهران، طرح نو، 1371، ص 251.