13 آبان 1400
لژ بیداری ایران
مقدمه
به رغم مطالعات مـتعددی کـه در زمـینه مسائل تاریخ معاصر ایران صورت گرفته است،ولی هنوز زوایای بسیاری از تاریخ اجتماعی-سیاسی کـشورمان در پرده ابهام باقی مانده است و نیازمند تحقیق و تفحص بیشتر است.نباید از یاد برد کـه بسیاری از تحولات امروز ایـران،ریـشه در گذشته بویژه در تاریخ معاصر دارد و ارزیابی دقیق و شناخت ریشهای تحولات امروز،در پرتو جستجوهای موشکافانه،مبتنی بر اسناد و تحلیلهای منطقی از گذشته امکانپذیر است.
ایران در قرن نوزدهم،بیش از هردوره دیگر تحت تأثیر فرهنگ و جـامعه روشنفکری فرانسه قرار گرفت و این تأثیر نه تنها در مقوله رواج زبانهای بیگانه در کشور جلوهگر شد،بلکه به نحو عمیقتری آثار خود را در ادبیات سیاسی و روشنفکری جامعه آن روز ایران بر جای گذاشت.
تشکیلات فراماسونری مـلهم و یـا وابسته به لژهای خارجی،بویژه لژهای فرانسوی،موضوع قضاوتهای منفی و مثبت محققان قرار گرفته است.این مقاله میکوشد بدون پیشفرضی با تکیه بر اسناد موجود در آرشیو شرق اعظم(گراند اوریـان)پاریـس به تفصیل،وضعیت لژ بیداری ایران از زوایای مختلف بررسی شود.
به دو علت لژ بیداری ایران اهمیت ویژهای دارد:نخست آنکه لژ مذکور نخستین تشکیلات فراماسونری در ایران بود که ارتباط مستقیم و رسمی با شـرق اعـظم فرانسه داشت و توسط فراماسونری فرانسه به رسمیت شناخته شده بود،در حالی که لژهای پیش از آن،همگی ملهم از تشکیلات لژهای فرانسوی و یا اسکاتلندی بودند و وابستگی رسمی نداشتند.دوم اینکه تأسیس رسـمی لژ بـیداری ایـران به سال 1907 م بازمیگردد،یعنی هـمزمان بـا تـحولات نهضت مشروطیت در ایران.عضویت برخی از انقلابیون و مشروطه خواهان در این لژ،حکایت از اهمیت و تأثیر لژ در تحولات این دوره دارد.
شایان ذکر است که در خلال نگارش رسـاله دکـتری خـود درباره بررسی روابط تاریخی ایران و فرانسه در نیمه دوم قـرن نـوزدهم،پس از مکاتباتی از طرف دانشگاه محل تحصیل،اجازه استفاده محدود از کتابخانه و بایگانی شرق اعظم فرانسه در پاریس به من داده شد و بدینترتیب اسـناد جـدیدی در خـصوص فراماسونری ایران در قرن نوزدهم یافتم.در پرونده مروبط به ایران،اسـناد و نوشتههای متعددی حاوی اطلاعاتی جدید از فراماسونرهای ایرانی در قرن نوزدهم وجود داشت.کل اشعار ادیب الممالک فراهانی(538 بیت در 18 صـفحه)بـه انـضمام تصویر اسناد دستنویس وی(همراه ترجمه فرانسوی آن)،پروندههای متعدد اما ناقص،اسـامی بـسیاری از فراماسونرهای ایرانی وابسته به لژهای فرانسوی،تصویر اشعار مراسم پذیرش ایرانیان در لژهای فرانسوی به زبان رمـز مـاسونی و مـقاله جامع«پل ساباتین»از مجله فراماسونری دانشگاه بروکسل با عنوان«تاریخچه اولین لژ ماسونی در ایـران»1کـه عـمدتا به تحلیل خرد نگرانه لژ بیداری ایران(1907 م)میپرداخت،در این پرونده موجود بود.
از آنجا که در کـتب و اسـناد فـارسی درباره لژ بیداری ایران،کمتر بحث شده است در این مقاله سعی شده با استناد بـه اسـناد جدید،عمدتا مسائل این لژ مورد بحث قرار گیرد،و تنها به ذکر نام شـخصیتها و یـا سـایر لژهای فرانسوی اکتفا شود،چرا که در کتب فارسی به تفصیل پیرامون آنها بحث شـده اسـت.
پیش از تأسیس لژ بیداری ایران،در طول قرن نوزدهم،اشخاص متعددی به عضویت لژهای فـرانسوی درآمـدند کـه اسامی برخی از شخصیتهای مهم آنها عبارت است از:
1-عسگر خان افشار رومی(1808 م)،سفیر فوق العاده دربـار قـاجار نزد ناپلئون اول؛2
2-تمامی اعضای هئیت فرخ خان امین الدوله(1857 م)در لژ دوستی صمیمانه؛3
3-حسن عـلی خـان امـیرنظام گروسی،سفیر ایران در فرانسه(1860 م)؛4
4-میرزا یوسف خان مستشار الدوله،کاردار ایران در پاریس،نویسنده کتابچه«یـک کـلمه»؛5
5-مـحمود محمودی معروف به مشار الممالک از دانشمندان علوم ریاضی در کشور؛6
6-شیخ محسن،مـلقب بـه مشیر الدوله،عضو لژ شرق اعظم استانبول از زیرمجموعههای لژهای فرانسوی.7
سه نمونه از تشکیلاتی که در این دوره ملهم از لژهای فـرانسوی بـودند عبارت است از:
1-فراموشخانه میرزا ملکن خان(1858 م)؛8
2-مجمع آدمیت که توسط میرزا عـباس قـلی خان آدمیت در 1886 م تأسیس شد؛9
3-لژ مشیر الدوله(1896 م)؛10
لژ بیداری ایـران ReveiIdel''Iran
در اواخـر 1906 م،حـدود ده نفر از فراماسونرهای ایرانی و فرانسوی عضو لژهای فـرانسوی تـصمیم به ایجاد لژی در تهران گرفتند.درباره تاریخ دقیق تأسیس آن،نظریات مختلفی ابراز شده اسـت،امـا بایگانی شرق اعظم در پاریس اعـلام مـیداد که یـک لژ مـوقتی در 1906 م در تـهران تأسیس شد و در 6 نوامبر 1907 از سوی شرق اعـظم بـه رسمیت شناخته و سند شناسایی رسمی آن در 21 نوامبر به تهران ارسال شد.11
بنیانگذاران لژ در 29 نـوامبر 1906 م در خـانه حکیم الملک گرد هم آمدند.اعـضای نخستین هسته آن عبارت بـودند از:«اسـتاد و رئیس لژ،ژان باتیست لومر،رئیس دسـته مـوسیقی ارتش وقت ایران»،«ناظر اول لژ،ژولین بوتن،مهندس ضرابخانه تهران»،«ناظر دوم،میرزا سعید انـتظام السـلطنه،کارگزار و رئیس پلیس پیشین دولت»،«سـخنگوی لژ،ابـراهیم خـان حکیم الملک»،«دبـیر لژ،پل هـنری مورل،سر دبیر روزنـامه نـدای ایران»،«خزانهدار لژ،ثقة الملک، مشاور سفارت»،«مهماندار لژ،عبد اللّه میرزا،افسر اتاق شاه»،«کارپرداز لژ،حـاجی سـیاح محلاتی،تاجر و نویسنده سفرنامه حاجی سـیاح».سـه نفر دیـگر کـه سـتمی در لژ نداشتند عبارت بودند از«ابـو الفتح خان،دانشجو»،«محمد حسن خان شیخ الملک سیرجانی،آموزگار»و«ژنرال میرزا فضل اللّه خان لواء المـلک،از فـرماندهان ارتش وقت».12
بر اساس اسناد شـرق اعـظم،تـا مـه 1908،هـفت نفر دیگر بـا رتـبه درجه یک به عضویت لژ در آمدند که اسامی شش تن از آنان عبارت بود از:سید حسن تقیزاده(پذیـرش عـضویت،17 مـه 1907)،میرزا علی اکبر دهخدا(پذیرش عضویت 3 مـارس 1908)،مـعتضد السـلطنه،نـماینده اوت 1907)و مـیرزا صـادق خان امیری معروف به ادیب الممالک فراهانی(7 مه 1907).13
پس از به توپ بستن مجلس،در دوران استبداد صغیر،فعالیت لژ برای مدتی متوقف شد. تعدادی از اعضای لژ نیز در این دوره دستگیر و حتی اعدام شـدند که از جمله آنها میتوان به سید جمال واعظ،ملک المتکلمین و میرزا جهانگیر خان،سر دبیر روزنامه صور اسرافیل اشاره کرد. اما با سقوط استبداد صغیری،لژ بیداری ایران دوبارهکار خود را آغـاز کـرد و مجلس بزرگداشتی برای دو تن از اعضای خود،سید جمال واعظ و حاجی میرزا ابراهیم ترتیب داد.14.
فعالیت لژ در سالهای بعدی،تا آغاز جنگ جهانی اول رونق بیشتری یافت.اعضای جدیدی نیز از جمله رجال سـیاسی قـاجار و پهلوی به لژ پیوستند که میتوان به حسین علاء،محمد ساعد، عباس قلی خان قریب و لقمان الممالک اشاره کرد.ساباتین با تکیه بر نـوشتههای ادیـب الممالک فراهانی و کتاب حامد الگـار اظـهار میدارد که سید محمد طباطبایی،صادق سنگلجی و سید اسماعیل بهبهانی،از روحانیون برجسته وقت نیز به عضویت لژ درآمده بودند15ولی ساباتین از تاریخ دقیق عضویت و نـحوه آنـ سخنی به میان نـمیآورد.عـضویت سید محمد طباطبایی در سایر نوشتهها تأیید شده است16،17ولی از عضویت دو روحانی برجسته بعدی اسناد معتبری یافت نشده است.
جدول زیر تعداد اعضای جدید و رتبه آنها را در حدفاصل 1907 تا 1914 م نشان میدهد:18 وابستهمنصرفینپذیرفتهشدگان و رتـبه آنـانسال (به تصویر صفحه مراجعه شود) ریاست لژ نیز پس از 1907 م دستخوش تغییراتی شد.در فوریه همان سال،«ژان باتیست لومر»فوت کردو«پل هنری مورل»جانشین وی شد.در 1910 م،ریاست لژ به«پل کومبو» استاد پزشکی در دار الفنون واگذار شد و پس از ویـ نـیز به«شـارل لات»منتقل گردید.نامبرده نیز تا 8 دسامبر 1913 که به اروپا بازگشت،ریاست لژ را عهدهدار بود و از آن پس ریاست لژ به محمد علی فـروغی ذکاء الملک واگذار گردید و او نیز تا 1922 م رئیس لژ بود/.19
بین سالهای 1907 تـا 1914 م تـعداد زیـادی از شخصیتهای سیاسی کشور به عضویت لژ در آمدند.به نظر ساباتین،در تاریخ فراماسونری در جهان،به ندرت میتوان لژی پیـدا کـرد که این تعداد از شصخیتهای سیاسی که کشور را به خود جلب کرده باشد.از جـمله مـیتوان بـه شخصیتهایی چون معز الملک(پذیرش عضویت 27 ژوئن 1910)،مستوفی الممالک، وثوق الدوله(25 مه 1910)،کیخسرو شاهرخ زرتشتی(5 دسامبر 1910)،صـنیع الدوله (31 اکتبر 1910)،صمصام السلطنه بختیاری،استاندار وقت اصفهان(11 آوریل 1910)،حسن پیرنیا مشیر الدوله،مـخبر السلطنه و همچنین ادیب السـلطنه،کـه در 15 آوریل 1912 به رتبه استادی نایل آمد،اشاره کرد.20
در خلال جنگ جهانی اول،مکاتبات بین شرق اعظم پاریس و تهران قطع شد ولی از 1918 م دوباره از سرگرفته شد.این مکاتبات تا سال 1923 م،یعنی سال احتمالی انحلال لژ، ادامـه داشته است.در مدت شانزده سال عمر لژ،عضویت 163 نفر در دفاتر لژ به ثبت رسیده است.قریب به اتفاق اعضای ایرانی لژ،تحصیل کردگان خارج از کشور بودند و یا حداقل گرایشهای اروپایی داشتند و به تعبیری فـرنگیمآب بـودند،و یا دستکم اروپای آن روز را مهد معرفت و دانش زمان میدانستند.
بافت طبقاتی و مشاغل اعضا بیانگر ماهیت لژ است.البته طبقهبندی شغلی اعضا،کار مشکلی است زیرا که از جوانب مختلف در طبقهبندیهای جداگانه قرار میگیرند.بـه طـور مثال سید نصر اللّه تقوی،ضمن اینکه نماینده و رئیس مجلس بود،ادیب و نویسنده نیز محسوب میشد.حتی وی در گروه روحانیان نیز قابل طبقهبندی است.همین وضعیت برای سید محمد طـباطبایی،روحـانی برجسته وقت و یا برای ذکاء الملک نیز صادق است.طبقهبندی ذکاء الملک صرفا در یکی از مشاغل استاد دانشگاه، نویسنده، ادیب، روزنامهنگار، قاضی، نماینده مجلسی و یا سفیر کار مشکلی است.
بـه رغـم وجـود این مشکل،طبقهبندی شغلی زیـر را مـیتوان در مـورد اعضای لژ ارائه داد: کارگزار بخش دولتی24 نفر نماینده مجلس،وزیر و یا رجل سیاسی معروف25 نفر شاهزاده دربار6 نفر پزشک12 نفر رئیس پلیـس2 نـفرآمـوزگار10 نفرنظامی8 نفر روحانی5 نفرتاجر و اصناف5 نـفردیـپلمات5 نفر روزنامهنگار و نویسنده5 نفرمهندس2 نفردانشجو2 نفرهنرمند نقاش1 نفرخدمه منزل1 نفرناشناخته1 نفراز میان هشت نـفر نـظامی،دو نـفر آنها یعنی«ژان باتیست لومر»و لواء الملک،از بنیانگذاران لژ بودند.سه نـفر آنها،یعنی حاج قلی خان صمصام السلطنه،جعفر قلی خان سردار بهادر (پذیرش عضویت 25 نوامبر 1911)و حاجی خسرو خـان سـردار ظـفر(25 اکتبر 1910)،از بختیاریهای مؤثر در نهضت مشروطیت بودند.ده نفر از دوازده پزشک،تحصل کـرده اروپا بـودند و در خارج،به علت تماس با فراماسونری،این گمان نزد آنان تقویت شده بود که تشکیلات مـزبور از جـمله نـهادهایی است که به گسترش علوم مدرن در ایران کمک میکند.21
ادبای عصر نـیز در تـرویج مـاسونی فعال بودند.مهمترین آنها ادیب الممالک فراهانی است که در شعری در قالب مثنوی در تبیین مـرام و اصـول فـراماسونری به زبان فارسی و در 538 بیت و مجموعا در هجده صفحه به خط خود با عنوان«آیین فـراماسونری یـا فراموشخانه»در 1908 م سرود.وی در این شعر به نحوی غریب میکوید میان مفاهیم مذهب تـشیع و اصـول فـراماسونری رابطه برقرار کند.22او در شعر خود از لژ شرق اعظم فرانسه صحبت میکند و بر رابطه میان لژ بـیداری ایـران و شرق اعظم فرانسه صحه میگذارد:
هست پیدا بر اهل دانش و ویر که دریـن قـرن تـابناک از دیر در فرانسه ز شرق اعظم تافت آفتابی که قلب ذره شکافت و زخطوط شعاعی آن مهر گشت روشـن بـساط خاک و سپهر نور بگرفت سطح عالم را روشنی داد آل آدم را تا از آن نور سنگها بگداخت «لژ بـیداری یـئی در ایـران ساخت و ندر آن معبد ستوده پاک بس گهرها برون شد از دل خاک ادیب الممالک از جمله شـخصیتهایی بـود کـه در مجلس شورای ملی،مقالات متعددی مینوشت و مجله العراق العجمی را تأسیس کرد.او در دوره اسـتبداد صـغیر به تبریز گریخت و در جریان اشغال تهران،سلاح به دست،همرزم سلحشوران تبریزی علیه ارتش محمد عـلیشاه جـنگید.وی در 1917 م در اثر بیماری در 58 سالگی درگذشت.
پنج روحانی عضو عبارت بودند از حاج سـید نـصر اللّه تقوی،سید محمد صادق طباطبایی، سید جـمال واعـظ،آقـا میرزا یعقوب صدر العلماء خراسانی23و آقا سـید مـحمد مجتهد.24
در میان تجار و اصناف،نام دو تن از رجال سیاسی معروف،حاج سیاح محلاتی و گـشتاسب فـریدون(پذیرش عضویت 1 ژوئن 1914)،و در میان روزنامهنگاران و نـویسندگان،نـام علی اکـبر دهـخدا،روشـنفکر ملی گرا در کنار سید حسن تـقیزاده،فـرنگیمآب افراطی و در میان هنرمندان،نام نقاش معروف عصر قاجار،کمال الملک(پذیرش عـضویت 30 ا کـتبر 1911)به چشم میخورد.
نام دو تن از رؤسـای پلیس وقت،ناظم الدوله و یـپرم خـان ارمنی(اکتبر 1911)25در فهرست اعضای لژ،گـویای مـیزان نفوذ لژ در دولتهای دوران مشروطیت است.گزارشی که ذکاء الملک در خصوص صلاحیت یپرم داویدیان(ارمـنی)تـهیه کرده،تا حدودی گویای حـساسیت لژ بـرای عـضویت افراد جدید اسـت.بـه هنگام پذیرش اعضای جـدید مـعمولا پرسش نامههایی با عنوان «راپورت»و یا«تفتیش احوال»برای سه تن از اعضای موثق لژ عضویت فـرد اسـتفاده میشد.26
لژ همچنین افرادی از خانواده سلطنتی را در مـیان خـود جای داده بـود.امـان اللّه مـیرزا،فرمانده ارتش تبریز،ابـراهیم خان ظهیر الدوله،از نزدیکان نسبی محمد علی شاه و مهمتر از همه، مسعود میرزا ظل السلطان،پس ناصر الدیـن شـاه و به عبارت دیگر عموی محمد عـلی شـاه،از جـمله اعـضای لژ بـودند.
عضویت ظل السـلطان در لژ،بـا آنهمه سابقه خشونت و ددمنشی در دوره ولایتش در اصفهان،حکایت از سه نکته دارد:اولا لژ در عضوگیری دقت کافی به خرج نمیداد،ثـانیا احـتمالا لژ در صـدد استفاده از منابع مالی متمولین برای اداره امور خـود بـوده اسـت و ثـالثا تـحت تـأثیر عوامل نفوذی دربار و قدرتطلب نیز بوده است.این احتمال نیز وجود دارد که قصد ظل السلطان از عضویت در لژ،استفاده از شهرت آن برای تظاهر به مشروطهخواهی و نامزد کردن خود به عـنوان پادشاه مشروطهخواه نزد انقلابیون وقت بوده باشد.27
نمونههای متعددی از تمایل لژ برای نفوذ در سیاستگذاری و انتصابات پستهای سیاسی و اداری کشور در این دوره قابل ذکر است.از جمله حاجی محمد خان کاشف السلطنه در متن اسـتعفانامه خـود خطاب به لژ تأکید میکند که در موضوع حکومت اصفهان،حضرت اقدس والا ظل السلطان به واسطه یکی از اخوان(برادران ماسونی)پیغام داده،استعانت لژ را در برقراری خود خواسته است.28
محمد صادق امیری فراهانی(ادیـب)هـنگام عزیمت به محل مأموریت خود از طرف عدلیه، در نامهای ابتدا از لژ برای حرکت کسب اجازه و سپس راهنمایی و معاضدت را خواستار میشود.محمد حسن شیخ الملک کـه از مـأموران عدلیه بود نیز یک بـار بـرای احقاق حق خود درشیراز به لژ متوسل شد و مشیر الدوله وزیر وقت عدلیه به وساطت لژ به داد وی رسید.29
زمانی هم که میرزا رضا خان ارفع الدوله(ملقب بـه دانـش)به سمت وزارت عـدلیه مـنصوب شد در نامهای به اعضای لژ،مساعدت و حمایت دوستان لژ را درخواست کرد.30
موضوع حذف عدهای از اعضا از فهرست عضویت و انصراف اختیاری پارهای از شخصیتها،از جمله مسایل مهم در تاریخ فعالیت لژ است.از عدم پرداخت منظم حق عـضویت بـه عنوان علت اصلی حذف نام برخی از شخصیتها از فهرست عضویت یاد میشود.اما در خصوص علت انصراف،میتوان به عللی چون ناامید شدن و بیپاسخ ماندن انتظارات و پیدایش لژهای جدید اشاره کرد.بـین سـالهای 14-1912 و 23-1921 م تعداد زیـادی از اعضا از عضویت در لژ اعلام انصراف دادند که از میان آنان میتواند به عبد اللّه میرزا،لواء الملک، علی اکبر دهخدا،سـید حسن تقیزاده و ادیب الممالک فراهانی اشاره کرد.در واقع گروهی از اعضا بـه امـید ایـنکه لژ مکانی برای توسعه علم و فرهنگ در کشور ایران است،به آن پیوستند، ولی از آنجا که به تدیج با عـضویت افـرادی مانند ظل السلطان،لژ به جانبداری از گروههای خاص روی آورد،این انتظارات خود را بیپاسخ یافتند.
از سـوی دیـگر در بـین اعضای لژ این گمان وجود داشت که دولت فرانسه پشتیبان لژ است و از طریق سفارتخانه خود،نه تـنها از منافع ایران،بلکه از منافع شخصی اعضا نیز دفاع خواهد کرد،اما فرانسه در ایـن دوران درگیر مسایل دیـپلماتیک بـسیار مهمتر و حساستر زمان خود بود و بیشتر به تثبیت روابط خود با روسیه تزاری و انگلستان،در آستانه جنگ جهانی اول میاندیشید تا مسائل چند فراماسونر خودباخته در ایران.اگرچه نباید از نظر دور داشت که فرانسویان عـضو لژ و مقیم ایران،از نفوذ و شهرت کافی برای تأثیرگذاری در سیاستهای دولت وقت فرانسه برخوردار نبودهاند.
از سوی دیگر در سال 1919 م،«لژ روشنایی در ایران» Light in Iran ،وابسته به فراماسونری انگلستان در ایران تأسیس شد.پیدایش لژ مزبور،گرایشهای جدیدی را نزد برخی فـرانسوی تـرجیح میدادند.در واقع ابتکار دولت انگلستان برای تحمیل قرار داد تحت الحمایگی ایران در 1919 م و ظهور تمایلات انگلوفیلی در کابینه وثوق الدوله،این اراده را نزد برخی از رجال وقت تقویت کرد که آینده ایران در گرو همکاری با انگلیسیها و دوریـ از فـرانسویان است. البته ناکامی نهایی انگلستان و وثوق الدوله در تحمیل قرارداد 1919 م زمینههای قدرت گرفتن لژ روشنایی ایران را بسیار ضعیف کرد.
به هرترتیب،بر اساس اسناد،مکاتبات لژ بیداری ایران فقط تا سال 1923 م ادامه یـافت،از ایـن رو به احتمال همین سال نیز پایان عمر لژ تلقی میشود.
نگاهی واقعبینانه
اندیشمندان معاصر از زوایای متفاوتی به تشکیلات فراماسونری در ایران و بازتاب حضور آن در کشورمان نگریستهاند.عدهای بر وابستگی مطلق بـه اسـتعمال و مـذمور بودن کامل این نوع تـشکیلات در تـمامی دورهـها حضور این سازمانها در ایران تأکید میکنند و اظهار میدارند هیچ تفاوتی از لحاظ درجه و میزان وابستگی و خیانتپیشگی میان اشخاص و لژهای فراماسونری ایران در قـرن نـوزدهم و بـیستم وجود ندارد.سعید نفیسی در کتاب نیمه راه بهشت مـینویسد کـه استعمار انگلستان همواره از تشکیلات فراماسونری در کشورهای مختلف بهره برده است.او میافزاید از آنجا که انگلستان میدانست نزد ایرانیان بدنام اسـت،و فـرانسه از مـحبوبیت بیشتری در ایران برخوردار است،لذا سعی داشت تحت پوشش فراماسونری وابـسته به فرانسه، نقشههای استعماری خود را در ایران محقق سازد.بنا به تحلیل نفیسی،فراماسونری فرانسه در ایران،در خدمت سیاستهای اسـتعماری انـگلستان بـوده است و یکایک وابستگاه به این نوع تکیلات نیز،نوکران بیگانه و خـائنین بـه ملت محسوب میشوند.
در تحلیل ماهیت تشکیلات فراماسونری قرن نوزدهم ایران،دیدگاههای دیگری نیز وجود دارد.در اینباره بـاید اذعـان کـرد که استعمار مغربزمین،چه انگلیسی و چه فرانسوی همواره در صدد بهرهبرداری از عوامل مـختلف در کـشورهای ضـعیف،در راستای منافع خود بوده است.ولی چنین پدیدهای به معنای وابستگی مطلق و یا خیانتپیشگی یـکایک اعـضا و یـا طرفداران این نوع تشکیلات در عصر مذکور نیست.در این مورد باید سعی کرد حتی الامـکان در حـال و هوای دوران پیدایش این نوع تشکیلات را شناخت و مقاصد اعضای آنها را واقعبینانه و تجزیهوتحلیل کرد.بـدین لحـاظ بـاید میان فراماسونری ایران در عصر قاجار و فراماسونری در عصر پهلوی از جهات مختلف تمایز قایل شد.
اشـخاص مـختلفی که در قرن نوزدهم به عضویت لژهای تأسیس شده در ایران درآمدند،هر یک اهـداف خـاص خـود را تعقیب میکردند و تعداد زیادی از آنان نیز از جمله شخصیتهای ملی روشنفکر،انقلابی و حتی مذهبی بودهاند کـه گـمان میکردند تشکیلات فراماسونری و یا فراموشخانه مرکزی علمی-فرهنگی محسوب میشود و هدف آن،تـنویر افـکار عـمومی و عامل رنسانس شرق است؛شرقی که اسیر استبداد و خفته در خرافات است.در این میان،عدهای فـراماسونری را مـأوای عـلم و فرهنگ میدانستند و امید داشتند که از طریق این مجامع،با تنویر افکار نـخبگان،بـه تدریج عصر بیخبری،جهل،استبداد و خرافهپرستی،جای خود را به عصر واقعبینی،خردورزی و اعتماد به نفس خـواهد داد.
مـفاد نامه درخواست عضویت غلامحسین خان رهنما در لژ،یک سند قطعی برای اثبات بـیان
انـگیزه نامبرده و سایر اعضا نیست،زیرا ممکن اسـت ایـن اشـخاص فقط از باب تظاهر چنین مطالبی را بیان کـنند ولی تـا حدودی مشخصکننده نوع نگاه اعضا به لژ است.وی مینویسد: «خدمت ذی شرافت جناب رئیس هـیئت مـحترمه ماسونی،این بنده به امـید تـنویر افکار و تـهذیب اخـلاق و خـدمت به نوع،آرزو دارم در جزو اعضای محترم آن هـیئت قـبول شوم.»31قدر مسلم عضویت فرهیختگانی چون دهخدا،نمیتواند از سر خیانتپیشگی باشد.
گـروهی نـیز به شعایر انسانی،برادرانه و نوعدوستانه مـطرح شده در اساسنامه این نـوع تـشکیلات دل میبستند و صداقت،پاکی و خلوص خـود را در مـسلخ مطامع فرصتطلبان ظاهرفریب،که در همه دورهها حاضر هستند،قربانی میکردند.متن وصیتنامههای فـلسفی، کـه اعضای لژ بعضا موظف به تـنظیم آن بـودند،خـود حاکی از ظاهر انـساندوستانه انـگیزههای اعضا در عضویت است.32
از جـمله عـلل دیگر توفق لژ،سود جستن تشکیلات ماسونی از گرایشهای گروهی از مردم ایران به اعتقادات طریقتی و تـصوف بـود.وجود شباهت میان آیینهای ماسونی بـا روشـهای طریقتی تـصوف33،ایـن ذهـنیت را نزد برخی از رجال ایـرانی ایجاد میکرد که تشکیلات مذکور نوعی تصوف آمیخته با مدرنیته اروپایی است.
البته عده دیـگری نـیز بودند که منافع شخصی خود را بـر هـرموضوعی دیـگر تـرجیح مـیدادند و امید داشتند از طـریق ایـن نوع مجامع با بزرگان رابطه برقرار کنند و احیانا شغل نان و آب داری برای خود تدارک ببینند.
عـدهای نـیز گـمان میکردند با عضویت در این لژها،از حمایت قـدرتهای بـیگانه بـرخوردار خـواهند شـد و بـدینترتیب مصونیتی در جریان توفان حوادث و یا غضبهای احتمالی شاه و وابستگان دربار برای خود ایجاد میکنند.
تأسیس لژهای شبه فراماسونری و یا واقعی در ایران،در ابتدا اقدامی تقلیدی از تشکیلات روشنفکری در مـغربزمین بوده است و شاید هم علت اصلی عدم توفیق آنها برای تداوم حیات،همین ویژگی وارداتی بودن آنها بود.با توجه به نوپا بودن این نوع تشکیلات در ایران، قطعا دستاندرکاران فـراماسونری قـرن نوزدهم در کشور،توانایی برنامهریزی منسجم و حساب شده برای تأثیرگذاری اساسی در امور سیاسی،فرهنگی و اجتماعی کشور را نداشتهاند و نمیتوان حداقل لژ بیداری ایران را عامل کلیدی تحولات این دوره دانست.ولی آنچه که مـسلم اسـت،این نوع تشکیلات در تحول افکار برخی از نخبگان عصر ناصری و مظفری،نقش اساسی داشته است.
پانوشتها:
(1)-SABATIENNES,Paul.Pour une histoire de le premire loge macnnigue en Iran France Maëonnerie,Symboles,figures,histoire,Revue de I''Universi''t de Bruxelles,No 3-4,1977.
(2)-در زمانی که عسگر خان افشار رومی به عـنوان سـفیر فوق العاده دربار قاجار بـه فـرانسه اعزام شده بود تا از ناپلئون اول،اجرای وعدههای فرانسه در قرارداد فین کن اشتاین و تحکیم روابط دو کشور را درخواست کند،در 28 نوامبر 1808 م به یکی از لژهای فراماسونری فرانسه وارد شـد.مـحمود کتیرایی در صفحه ده کتاب خـود بـا عنوان فراماسونری در ایران،از آغاز تا تأسیس لژ بیداری ایران و دانیل لیگو در فرهنگ فراماسونری چاپ 1978 م،پاریس،صفحه 627 این موضوع را تأیید میکنند.
(3)-اعضای هئیت عبارت بودند از میرزا فرخ خان امین الدوله،رئیس هـیئت،مـیرزا ملکم خان،میرزا علی نقی،میرزا رضا خان غفاری،میرزا نریمان خان و میرزا محمد علی آقا که در 6 سپتامبر 1857 م به عضویت لژ«دوستی صمیمانه»(سنسر امیتیه) در آمدند.به همین مناسبت جشنی از سـوی لژ مـذکور با حـضور هیئت ایرانی ترتیب یافت که شعر زیر در وصف این جشن سروده شده است.
(4)-نامبرده در 25 ژوئیه 1860 م به عضویت لژ دوسـتی صـمیمانه درآمـد و به همین مناسبت جشنی از طرف لژ مذکور ترتیب داده شد.(پیشین).
(5)-میرزا یوسف خان مستشار الدوله کار دار ایران در پاریـس طـی سالهای 70-1867،از جمله روشنفکران عصر ناصری است که با تحریر کتاب یک کلمه سـعی داشـت بـا الهام از اصول قانون اساسی فرانسه،قوانین اسلامی را منطبق با قوانین کشورهای پیشرفته زمان خود مـعرفی کند.اسماعیل رائین مدعی است که وی کتاب یک کلمه را تحت نظر و توصیههای اسـتادان فراماسونری خود در شرق اعـظم بـه رشته تحریر درآورده است.(رائین،اسماعیل،فراموشخانه یا فراماسونری در ایران، مؤسسه تحقیق رائین،چاپ دوم،1349،تهران،ص 473.)
(6)-نامبرده که از دانشمندان علم ریاضیات در ایران بود،درس خود را نزد بوهلر،افسر فرانسوی شاغل در ارتش ایران تـکمیل کرد و در 1860 م برای ادامه تحصیل عازم فرانسه شد و در آنجا بنا به توصیه حسن علی خان گروسی،عضو لژ دوستی صمیمانه شد.(پیشین،ص 486.)
(7)-کتیرایی،محمود،فراماسونری در ایران...،ص 199.
(8)-ملکم خان پس از بازگشت از مأموریت در فرانسه،بدون هـماهنگی بـا فرخ خان امین الدوله در 1858 م یک انجمن مخفی با نام فراموشخانه تأسیس کرد که پس از چندی فعالیت خود را آشکار ساخت.به نظر حامد الگار،هدف ابتدایی ملکم خان از تأسیس این انجمن،تـرویج فـرهنگ و تمدن فرانسوی در ایران بود.(الگار،حامد،مقدمهای بر تاریخ فراماسونری در ایران،ترجمه یعقوب آژند،گستره،چاپ اول،1360،تهران.ص 35.)
(9)-قریب به اتفاق محقان معتقدند که اصول مجمع آدمیت عمدتا از عقاید مـلکم خـان الهام گرفته است.در خصوص اساسنامه مجمع دو نظر عمده وجود دارد.بنا به نظر نخست،اساسنامه مجمع ملهم از عقاید فیلسوف فرانسوی آگوست کنت (1798-1857 م)است،ولی نظر مدعی است که اساسنامه مـزبور،کـپی تـقریبی اساسنامه شرق اعظم فرانسه اسـت.(رائیـن،اسـماعیل،فراموشخانه یا فراماسونری...،ص 577.)
(10)-مشیر الدوله در 1896 م در تهران لژی با الهام از لژ شرق اعظم استانبول تأسیس کرد.ظاهرا این لژ پیش از نهضت مشروطیت فعالیت محرمانه داشت.
(11)-بـر اسـاس اسـناد دستنویس ادیب الممالک فراهانی،لژ در شب سهشنبه 19 ربیع الاول 1326 هــ.ق تـأسیس شده است. تصویر سند در پرونده ادیب الممالک فراهانی،اشعار ماسونی ایرانی،1908،بایگانی شرق اعظم فرانسه،ص 24.
(12)- SABATIENNES,Paul.Pour une histoire de le premire...Op.Cit,PP.421-2.
(13)- Ibid.P.423
(14)- Ibid,P.424
(15)-ادیب الممالک فراهانی،اشـعار مـاسونی ایـرانی،1908،بایگانی شرق اعظم فرانسه.ص 24.
(16)-شاهآبادی،حمید رضا،تاریخ آغازین فـراماسونری در ایران،ج 1.دفتر ادبیات انقلاب اسلامی.تهران.1378.ص 332.
(17)-رائین،اسماعیل،فراموشخانه و فراماسونری در ایران،ج 2.امیرکبیر.تهران.1357.ص 452.
(18)- SABATIENNES,Paul.Pour une histire de la premire...Op.cit.PP.425.
(19)- SABATIENNES,Paul.Pour une histoire de la premire...Op.cit.PP.427
(20)- Ibid.P.433.
(21)- Ibid.P.434.
(22)-ادیب در آغاز شعر خـود،مـدعی مـیشود که خدا اولین ماسون(بنّا)بوده است که جهان را خلق کـرده اسـت.وی حتی مدعی میشود که پیامبران الهی نیز مروج مرام فراماسونری بودهاند و حضرت ابراهیم(علیه السّلام)نـیز بـا بـنای کعبه از جمله بنّاهای آزاد جهان محسوب میشود.وی میافزاید که ائمه شیعه(عـلیه السـّلام)نـیز این آیین را از پیامبر گرامی به ارث بردهاند و اساسا واژه اهل البیت(علیه السّلام) به معنی لژ مـاسونی اسـت.نـامبرده همچنین مدعی میشود که هفت آیه سوره مبارکه فاتحة الکتاب،در واقع نشان از هفت درجـه مـاسونی دارد.وی در جای دیگر به آیات قرآنی متوسل میشود و در صدد تشبیه این آیات با اصـول مـاسونی بـرمیآید.
(23)-شاهآبادی،حمید رضا،تاریخ آغازین فراماسونری...،صص 4-330.
(24)-رائین،اسماعیل،فراموشخانه و فراماسونری...،ص 453.
(25)- SABATIENNES,Paul.Pour une histoire de la premire...Op.cit.PP.437.
(26)- Ibid.P.438.
(27)-شاهآبادی،حمید رضـا،هـمان،ص 303.
(28)-همان،صص 1-260.
(29)-همان،ص 306.
(30)-همان.
(31)-همان،259.
(32)-همان،266.
(33)-همان،ص 241.
فصلنامه مطالعات تاریخی ، شماره 6 ، بهار 1384 صفحات 234 تا 247