06 مهر 1402
مصاحبه آیتالله خامنهای در مهرماه ۱۳۵۹ پیرامون اوضاع کلی جبهه خوزستان در آغازین روزهای جنگ تحمیلی
ماجرای نسبت دروغ بنیصدر به آیتالله خامنهای درباره سقوط اهواز
س: وضع کلی جبهههای جنگ در شرایط فعلی را با توجه به دو هفتهای که در جبهه به سر میبردید بیان کنید و آیا ناهماهنگی در جبهه به چشم میخورد؟
ج: مسأله عدم هماهنگی آنطور که گاهی شنیدهام افرادی زمزمه میکنند نیست، زیرا که مردم از واقعیتهای جنگ خبر ندارند و مطلبی را میشنوند و آن را تکرار میکنند، و گفته میشود عدم هماهنگی است. ولی اینطور که مردم خیال میکنند عدم هماهنگی وجود ندارد. البته شاید اوائل بین بعضی از نیروهای غیرارتشی و ارتش و بعضی از جناحهای ارتش با همدیگر، نوعی ناخوانی بود، ولی امروز خیلی بهتر است. میتوانم بگویم الآن در خوزستان نیروی زمینی و هوایی به اضافه عناصری از نیروی دریایی، سپاه پاسداران، ژاندارمری و نیروهای شبه نظامی یعنی داوطلبان، کلاً چیزی شبیه به یک مجموعه را تشکیل میدهند. غالب تصمیمهای گروههای غیرارتشی با اطلاع ارتش انجام میگیرد و اگر چنانچه این کار نشود احتمال ضایعات زیادی خواهد بود. در مقررات نظامی هم هست که در حوزه عملکرد هر یگان نظامی، هر واحد نظامی و غیر نظامی دیگر که بخواهد عملی انجام دهد بایستی زیر امر فرمانده نظامی باشد و این به معنای همان هماهنگی است که باید حتماً وجود داشته باشد. ما توفیقات زیادی در جهت ایجاد هماهنگی به دست آوردهایم.
س: نقش برادران روحانی که گروه گروه به جبهههای جنگ میروند چیست و فعالیت آنان از چه قرار است؟
ج: برادران روحانی دو نوع کار انجام میدهند: یکی حضور در جبهههای جنگ و پادگانهاست برای روحیه دادن به پرسنل نظامی و تشویق آنان به جهاد و فداکاری که خیلی مؤثر است؛ کار دوم شرکت در عملیات جنگی است که مربوط به بعضی از آنهاست، و این دسته روحانیونی هستند که قبلاً دورههای نظامی را دیدهاند. مثلاً یک روحانی را دیدم که به من مراجعه کرده بود و رانندگی تانکهای ام ۶۰ و ام ۴۷ و تانکهای نفربر چرخدار و زنجیردار را بلد بود و آمده بود این کارها را انجام بدهد و تعلیم بدهد. همچنین روحانیون متعددی داریم که با سلاح سنگین از قبیل توپ و خمپاره کار کردهاند و لباس نظامی پوشیده و در جبههها مشغولند. شهید هم در میان همین روحانیون داشتهایم. البته اینها تمامی روحانیونی که شرکت میکنند نیستند. غیر از این دو کاری که طلاب در جبههها انجام میدهند بعضی از شخصیتهای روحانی هم هستند که سخنرانی میکنند، مردم را توجیه میکنند، و حضور آنها در جبههها به طور بسیار محسوسی در بالابردن روحیه تأثیر میگذارد. یکی از روحانیونی که شهید شده همین امروز در رادیو نام او را بردند. از روحانیون شیراز بود که جنازه او را به قم آوردند و تشییع جنازه کردند و بنا بود که در شیراز دفن شود.
س: اثر جنگ از نظر مکتبی روی برادران ارتشی چگونه بوده و روحیه برادران ارتشی چگونه است؟
ج: یک قشر بزرگی در ارتش، جنگ را به عنوان یک وظیفه اسلامی و ملی تلقی میکنند و آماده فداکاری هستند. در جبهههای خوزستان شاهد تلاشهای فراوانی از این برادران هستیم و این در سطوح مختلف ارتش مصداق دارد. به طور کلی این درگیری، این جنگ، روی روحیه نظامیان ما اثر مثبت داشته است و جنگ جدی را توانستند بیازمایند و این برای یک نظامی بسیار مهم است؛ یک نظام جنگ واقعی را توانستند ببینند. ثانیاً فداکاری را به صورت جدی، هم در خود و هم در عناصر غیرنظامی مانند سپاه و داوطلبین غیرنظامی آزمودند، و این آزمایش فداکاری، فداکاری را زیاد میکند. ثالثاً تماس اینها با مردم از همیشه بیشتر بود و مردم در این جنگ خود را کنار گود حس نمیکنند و در وسط گود هستند، و به همین دلیل با نظامیان ارتباطات صمیمانهای دارند و این در روحیه ارتشیها بسیار مؤثر است. در گذشته این برادران نظامی با یک فاصله زیادی از مردم بودند و البته بعد از انقلاب این فاصله برطرف شد، اما این جنگ این نزدیکی را به صورت صمیمانهای درآورد. یکی از فرماندهان واحدهای اهواز که در خط جبهه هم هست به من میگفت از بس مردم برای ما آذوقه و مواد غذایی میآورند ما هیچگونه نگرانی و دغدغهای نداریم. مردم این چنین صمیمانه با نظامیان همکاری دارند، که حتی در خط مقدم جبهه شرکت میکنند، تشویق میکنند، آذوقه میدهند، و خود شما در مجالس و محافل این پشتیبانی را میبینید؛ و این سه علتی که گفتم روحیه برادران ارتشی و گرایش همکاری آنها در این جنگ را بیشتر و بهتر کرده. اگرچه باید دانست که عناصری هم هستند که دچار بیگانگی از این حقایق هستند و در حال و هوای گذشته به سر میبرند و البته این کلیت ندارد.
س: عملکرد اینگونه افراد آیا در روحیه برادران فداکار ارتش تأثیر سوء هم داشته؟
ج: اگر هم تأثیری بگذارد آن تأثیر در جهت ایجاد نفرت از این افراد است. وقتی در یک مجموعه، شما با کمال صمیمیت و فداکاری دارید تلاش میکنید و شبانهروز بیش از ۳-۴ ساعت نمیخوابید، خودتان را به خطر میاندازید، به میدانها میروید و بعد میبینید بغل دست شما همکار شما بیتفاوت، خونسرد، کمکار و احیاناً خرابکار است، نسبت به او چه احساسی دارید؟ جز احساس نفرت، بیگانگی؟
س: آقای رئیس جمهور[=بنیصدر] در یک مصاحبه تلویزیونی گفتند بنا به خبری که ناقل آن شما بودهاید کار اهواز تمام است، اما بعد اضافه کردند این صدای توپخانه خودی بوده است که به جای توپخانه دشمن این اشتباه را پیش آورده. نظر شما چیست؟
ج: البته خبری که از قول من به آقای رئیس جمهور رسیده دروغ است. منابع خبری ایشان منابع مطمئنی نیست. از قول من هیچکس نشنیده که من گفته باشم اهواز در شرف سقوط است و من معتقدم که شهر اهواز یک نیروی مقابل سه برابر نیروی مهاجم کنونی را درخود هضم خواهد کرد و آنها را بیچاره خواهد کرد. نیروهایی که الآن در اهواز وجود دارد چندان هست که بیش از این مقدار مهاجم را نابود کند، درصورتی که به نزدیکی اهواز برسد. بنابراین خبری که ایشان نقل کردهاند خبر دروغی است و این هم که فرمانده لشگر گفته باشد که مثلاً صدای توپهای ما را شنیدهاند و فکر کردند که توپهای دشمن است، این هم خبر درستی نیست؛ زیرا اگر آقای بنیصدر میآمدند و چند روز با ما در آنجا میماندند و غرش توپها را درهر چند ثانیه یا چند دقیقه یک بار میشنیدند، که از ساعت ۳-۴-۵ صبح مرتب بعضی روزها تا شب صدای انفجار توپ به گوش میرسد، توجه میکردند تشخیص فرق بین توپی که ما پرتاب میکنیم و توپی که به طرفمان پرتاب میشود خیلی آسان خواهد بود، یعنی گوش انسان دو سه روز که بشنود میتواند تشخیص بدهد که این توپ صدایش از پشت است و مربوط به نیروهای خودی است، و کدام صدایش از روبروست و مربوط به دشمن است، و این چیزی نیست که کسی که مدتی آنجا بوده اشتباه کند. حال اگر کسی از من سؤال کند که آیا شهر اهواز چگونه است بنده خواهم گفت شهر اهواز درحال کنونی به هیچوجه قابل تصرف برای دشمن نیست. آتش توپ روی شهر اهواز زیاد است اما این بدان معنی نیست که اینها بر شهر مستولی هستند، زیرا که از فاصله ۳۰-۳۵ کیلومتر گاهی ۴۰ کیلومتر و در مواردی مثل این موشکی که به دزفول انداختند ۶۰ کیلومتر، توپخانهای هدف خود را مورد حمله قرار میدهد و این معنایش آن نیست که آتش اجراشده بر روی اهواز به معنی مسلط شدن بر شهر اهواز است. شهر اهواز در دست نیروهایی است که کنترل آن را به عهده دارند و متکی به او هستند و دارند دشمن را میکوبند و متقابلاً از فاصله ۴۰ کیلومتری دشمن را میکوبند. شهر اهواز وضع مستحکمی دارد و به همین دلیل هم هست که مردم در اهواز هستند، زندگی در آنجا هست، نیروها در آنجا هستند، انفجار هم غالباً وجود دارد و صدای انفجار به گوش میرسد.
س: وضع جبهه خرمشهر را چگونه توصیف میکنید؟
ج: وضع جبهه خرمشهر یک وضع تکراری است. الآن حدود ۸-۹ روز است که نیروهای عراق از شلمچه راه میافتند تا نزدیک خرمشهر، نیروهای خودی آنها را برمیگرداند، باز شب یا فردا آن نیروها به طرف خرمشهر میآیند؛ ده روز است که این بازی در حال تکرار است. علاج به این است که نیروهای خودی در فاصله دور از خرمشهر مواضع خود را مستحکم کنند تا دشمن دیگر نتواند نزدیک شود. این کار تاکنون به دلیل خاصی انجام نگرفته؛ آن روزی که ما نیروهای خود را بتوانیم در فاصله کمی با مرز و فاصله زیادی تا خرمشهر در زمین مستقر کنیم آن روز این بازی تمام خواهد شد.
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی؛ ۱۹ مهرماه ۱۳۵۹