01 مهر 1392

آقای دکتر! شما «آلنده» ایران هستید نه پینوشه


آقای دکتر! شما «آلنده» ایران هستید نه پینوشه

آقای دکتر! شما تا این تاریخ از قضا دقیقا «آلنده» ایران هستید نه پینوشه! چنانکه در یکی از نخستین دیدارها نیز به عرض رساندم این است که هیچ کدام از حضرات را یارای حذف رسمی شما نیست چرا که خود به طور مضاعف متضرر خواهند شد.
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، مجله «پیام انقلاب» در یکی از شمار‌ه‌های خود در دهه 60 اسنادی را از ارتباط بنی‌صدر رئیس جمهور خائن به ملت ایران که توسط امام خمینی عزل شد با مسعود رجوی سرکرده گروهک منافقین منتشر کرد که در این ویژه نامه تعدادی از این نامه ‌ها را منتشر خواهیم کرد. از تاریخ این نامه تا نامه بعدی (21 / 2 /60) نیروهای خط امام در شرایطی که بنی‌صدر با مجاهدین ارتباط پنهانی برقرار می‌کنند مکررا می‌گویند نیروهای مجاهدین در دفتر ریاست جمهوری و روزنامه انقلاب اسلامی نفوذ کرده‌اند و بنی‌صدر منافقانه جواب می‌دهد که شما اشتباه می‌کنید و حتی چند بار از برادران سپاهی لیست افرادی که در روزنامه و دفتر ریاست جمهوری کار می‌کردند می‌گیرد تا به قول خودش اقدامات لازم جهت تصفیه آنها صورت بگیرد و در این رابطه  کرارا دروغ می‌گوید.
مجاهدین بر اساس تحلیل خودشان از حاکمیت جریان بنی‌صدر را به فکر اینکه پشتوانه قوی مردمی دارد مترقی تحلیل می‌کنند تا با نزدیکی با جریانی که ریشه‌ای ندارد ضمن استفاده از چهره او و خط دادن و هدایت کردن او با هماهنگی سایر گروه‌‌های راست راست و چپ چپ دست به تعرض علیه نیروهای خط امام می‌زنند تا آنها را از حاکمیت کنار زده و قدرت کامل با پوشش بنی صدر در دست مجاهدین قرار گیرد.
 
 
 
 
نامه‌ای دیگر که در تاریخ 31/2/60 برای بنی‌صدر توسط منافقین فرستاده شد
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
آقای دکتر بنی‌صدر، رئیس‌جمهوری و فرمانده کل قوا، پس از سلام، مقدمتا تبریکات خود را به مناسبت ارائه تز «رفراندوم» به اطلاع می‌رسانم. شما به این وسیله ثابت کردید که در برابر انحصارطلبان و عملکرد ضدانقلابی، ضد مردمی و ضد مکتبی آنان، چنانکه بارها گفته‌‌اید قصد مقاومت دارید. قبل از این از شما چه پنهان، در سطوح گسترده‌ای این سوال ایجاد شده بود که: آیا دکتر بنی‌صدر به راستی خواهد ایستاد؟! سوالاتی از این قبیل مخصوصا بعد از 14 اسفند و «طناب‌پیچ» کردن شما (منظور سلب حق سخنرانی به منزله تنها کانال توده‌ای تماس رئیس‌جمهور با مردم) به شدت ذهن‌‌ها را می‌آزرد، به خصوص که طرف دیگر همچنان از امتیاز انحصاری همه وسایل ارتباط جمعی استفاده می‌کرد و برگزاری سخنرانی‌های نظیر شما نیز مطلقا در توانش نبود. بنابراین آنچه بعد از 14 اسفند به شما رسید تنها تمامی بار «جنگ» بود و بس! آنهم با همه اشکال‌تراشی‌ها و غرض‌ورزی‌های حضرات. تا اینکه آنقدر جری شدند که آنچه را به نظر خودشان «تیر خلاص» بود، یعنی علم کردن قضیه «فرمان همایونی» و حذف رئیس بانک مرکزی را ... رها کردند، که به خدا سوگند این یکی صرف‌نظر از همه مسائل سیاسی دیگر یک «فاجعه ملی» است. چرا که معلوم است و خودتان نیز بهتر می‌دانید که چه بر سر مرکز پولی و مالی کشور خواهند آورد، چگونه به تاراج خواهند برد و چگونه بی‌حساب و کتاب (مثل بنیاد مستکبرین) به باد خواهند داد، اقتصاد و پول و مالیه کشور و حتی جواهرات سلطنتی را و آنگاه سرپوش گذاشتن بر قراردادهای ننگین استعماری و ... کسی هم نیست که بتواند یک شاهی از آقایان حساب بکشد!
به این ترتیب آقای دکتر، شما تا این تاریخ از قضا دقیقا «آلنده» ایران هستید و نه پینوشه! منتها آلنده هنوز سفیدی که با خون سرخ رنگ ‌شده است. از اینکه می‌خواهم رک و پوست‌کنده صحبت کنم معذرت می‌خواهم، ولی باور کنید که درد، درد انقلاب و تمام این ملت سیه‌روز و ستم زده است. درد از حکومت و نظامی که خودش به «قانون» دست نوشته خودش هم وفادار نیست.
علی‌هذا مطلب، چنانکه در یکی از نخستین دیدارها نیز به عرض رساندم این است که هیچ کدام از حضرات را یارای حذف رسمی شما نیست چرا که خود به طور مضاعف متضرر خواهند شد. با عرض معذرت، گاهی وقت‌ها اینطور به نظر می‌رسد که شما به قدر کافی به موضع و توانائی‌های قانونی، سیاسی و اجتماعی خود بها نمی‌دهید که گوئی نسبت به آنها اشراف مکفی ندارید ... . حال آنکه «طرف دیگر» به خوبی می‌داند که شما چه از نظر سیاسی و چه به لحاظ اجتماعی در وضعیتی هستید که اگر بخواهید و اگر بایستید می‌توانید فی‌الواقع «جارو»یش کنید. شاید وقت کافی برای فکر ندارید. شاید هم مسائلی هست که ما خبر نداریم، اما من یقین دارم که در هر صورت، که شما در موقعیت مناسب فی‌المثل با دعوت به اعتصاب هم که شده بسیاری کارها را قادرید بکنید. شاید هم جنگ ذهن شما را بیش از حد مشغول کرده ... همین جنگی که «طرف دیگر» آن را عامدا و عالما قصد دارد به سرسره سقوط شما تبدیل کند. تکرار کنم، حذف شما، حذف رئیس‌جمهوری به این پشتوانه عمومی، فرمانده کل قوا در کشور در حال جنگ، جذب عالی‌ترین مجری قانون و مرجع مراجعه قانونی گسترده‌ترین سازمان انقلابی کشور (لابد نامه اخیر ما را خوانده‌اید) ...
مفهومی جز استقبال از زوال قطعی و سقوط نهائی انحصار‌طلبان ندارد. احتمالا خودشان هم می‌دانند که اگر حکومتشان چه در داخله و چه به طور بین‌المللی تتمه آبروئی داشته باشد، اساسا منوط به شخص شماست. والا همه دنیا می‌داند که بدون شما حکومت چند هفته نیز دوام ندارد. به همین دلیل، به نظر من «طرف دیگر» سیاستی را که گویا سیاست کارگاه نمدمالی است در قبال شما اتخاذ نموده، یعنی حفظ ظاهر و صورت وجودی شما، بدون اختیاراتتان. یعنی حذف ذره‌ذره اختیارات به طور تدریجی، در عین حفظ تشریفاتی خودتان به مثابه سرپوش تضادها و مانع حرکت و موضع‌گیری خشن توده‌های مردم به احترام موضع قانونی شما، ... .
علی ‌‌ای‌ حال، بی مناسبت نیست که ذیلا در جریان نقطه‌نظرهای ما نسبت به مسائل روز نیز قرار بگیرند:
1-انتظار عموم مردم این است که رئیس‌جمهوری همچنان در مقام خود، محکم و پابرجا قرار داشته و سخنانشان به هیچ وجه بوی عقب‌نشینی و ضعف یا احیانا استعفا نداشته باشد.
2-آیا زمان آن نرسیده است که پس از استعفاهائی که گفته می‌شود کرارا آقای اشراقی تقدیم کرده است، از دوستان قابل اعتمادتان (نظیر دکتر سلامتیان) در هیئت سه‌نفره جانشین ایشان شود؟ بدیهی است که در این صورت سخنگوی هیئت نیز بایستی عوض شود. لیکن مهم‌تر از این:
3-اعلام حالت «بن‌بست» و ارائه پیشنهاد رفراندوم (حالا که انتخابات مجلس را حضرات عملی می‌دانند) فوق‌العاده جالب و شایسته حمایت آشکار و علنی عموم نیروها و مردم است. به عبارت دیگر دامنه کار هیئت سه نفره را به هیئت 36 میلیون نفره بایستی گسترش داد. مضمون این رفراندوم می‌تواند لااقل همان مضمون ماموریت هیئت سه‌نفره و یا تامین اختیارات قانون ریاست جمهوری و خلاصه ابراز نارضائی عموم مردم و دست آخر نیز اصلاح نظام و یا ایجاد تغییرات بنیادی به عنوان مکمل نظام باشد ...
4-در مصاحبه‌های رئیس‌جمهوری تاکنون دست پایین گرفته شده، لیکن در شرایطی که دیگر حق سخنرانی سلب شده، انتظار طبیعی و معقول این است که همه گفتنی‌ها گفته شود. تنها به این طریق می‌توان توطئه‌های خبرنگاران و سوالات فرمایشی را خنثی نمود.
5-از گوشه و کنار شنیده‌ایم که در پاسخ به نامه مجاهدین رئیس‌جمهور گفته‌‌اند که امنیت و روال قانونی خود و خانواده و دفترشان را نیز به خاطر حذف اختیاراتشان نمی‌توانند تضمین کنند و به همین دلیل سفارش به مقاومت کرده و می‌کنند و خود نیز به دنبال فرصتی هستند تا در نزد مقام رهبری تامینات و اختیارات قانونی‌شان را تضمین بخواهند و ... »همچنین شنیده‌ایم که این مطالب در قسمت بعدی مصاحبه مندرج در انقلاب اسلامی خواهد آمد که اگر اینطور باشد فی‌‌الواقع حق مطلب ادا شده و آنگاه قضاوت نهائی به عهده مردم است که رئیس‌جمهورشان را تضمین خواهند نمود یا خیر؟ این را هم فی المثل به سادگی می‌توان با اعلام سه روز روزه سیاسی آزمود. شاید مناسب‌ترین پاسخ به ندادن نوار وزیر مشاور و حذف رئیس‌بانک مرکزی و قانون‌شکنی و ... نیز همین باشد. البته راه ارجح‌تر و بهتر راهپیمائی آرام و مطلقا بدون تظاهر تا جماران پس از کسب اجازه از مقام معظم رهبری است که طبعا میلیون‌ها نفر را با خود خواهد داشت. مخصوصا اگر حضرت آیت الله هر گونه تظاهر و شعارهای حزب‌اللهی و روح‌اللهی و امثال ذلک را قدغن فرمایند و رئیس جمهوری نیز از عموم مردمی که خواستار تغییرات اساسی هستند دعوت کنند. بدیهی است که حتی نفس طرح این پیشنهاد انحصارطلبان را تا حدودی بر جای خود خواهند نشاند. شکل اجرای آن نیز مثلا می‌تواند به این طریق باشد که رئیس‌جمهوری ضمن اعلامیه چند ماده‌ای موارد نقض قانون و اختیارات خود را خاطرنشان نمود و با توجه دادن به نارضایتی‌های عمومی در ذیل آن تقاضای تظلم مردم از حضرت آیت‌الله و رفتن برای عرض حال به جماران را عنوان کنند.
آقای دکتر، بلاشک خودتان می‌دانید که وقتی توده مردم به حمایت از شما قدم به میدان می‌گذارند، هیچ نیروئی را یارای ایستادگی و حذفتان نیست و نمی‌تواند باشد. کما اینکه وقتی حضرات می‌خواهند مسائل از بالا و در خفا (بدون حضور عنصر مردمی) حل شود، خود به خود شما را خلع سلاح کرده‌‌اند.
6-خوب است پیشاپیش رئیس‌جمهوری این حقیقت عریان را بار دیگر به تمام مردم ایران یادآوری نمایید که هدف از تمام حرف‌ها و توطئه‌های جاری بر علیه افراد دفتر یا بستگان ایشان، خراب کردن شخص رئیس‌جمهور است. حال اینکه روش صادقانه این است که اگر کسی قصد دارد رئیس‌جمهوری را تصفیه کند، خوب برود نزد مقام رهبری و حکم بگیرد و یک مرتبه کار را تمام کند ... نه اینکه با تزویر و جنگ اعصاب! والا اگر کسی واقعا قصد پاکسازی اطراف رئیس‌جمهور را دارد، جلوی پای رئیس‌جمهور سنگ نیندازد. اختیارات او را محترم بشمارد و آنگاه به رئیس‌جمهوری که یک پا در جبهه و یک پا در تهران و ...  دارد فرصت دهد تا خود حساب همه را روشن کند...
به نظر می‌رسد که میان این حقیقت و تصریح و تاکید بر آن پیشاپیش می‌تواند خیلی، توطئه‌ها را خنثی کند، من جمله در نامه جداگانه شمه‌ای از قضیه اخیر وزارت خارجه را به عنوان شکایت به اطلاع میرسانم که چنانچه صلاح باشد، هر قسمت از آن را که بخواهید می‌توان مورد استفاده قرار داد.


فارس