14 آذر 1403

گزارش روزنامه اطلاعات از برگزاری کنفرانس اسلامی در سال ۱۳۱۰

کنفرانس اسلامی در فلسطین

تایمز: این کنفرانس برای سازمان‌دهی جهان اسلام علیه صهیونیسم تشکیل شده است


کنفرانس اسلامی در فلسطین

متن ذیل عیناً از روزنامه اطلاعات مورخه ۴ دی‌ماه ۱۳۱۰ آورده شده است:

هنوز اغلب از خوانندگان جراید که اخبار تشکیل کنگره اسلامی را در فلسطین قرائت می‌کنند تصور می‌نمایند که کنگره مزبور بدون مقدمه تشکیل گردید و نمایندگان و رجالی که امروز از اقطار مختلفه ممالک اسلامی در بیت‌المقدس اجتماع کرده‌اند به طور ناگهانی دعوت شده و حضور به هم رسانده‌اند. ولی این تصور صحیح نبوده و تشکیل کنگرۀ مزبور مبنی بر یک سلسله حوادث و مقدماتی است که در حقیقت می‌توان گفت ریشۀ حقیقی آن، منازعه اعراب و یهود بر سر تصرف فلسطین بوده است. فلسطین به واسطه وجود اماکن مقدسه‌ای که در آن واقع گردیده در نظر ملل مسیحی، یهود و اسلام، مقدس بوده و پس از جنگ بین‌المللی [اول] این قطعه تحت نفوذ انگلیس‌ها درآمده و انگلیس‌ها هم بر اثر سیاستی را که در آن روز تعقیب می‌نمودند، این قطعه را برای ایجاد وطن ملی یهود در نظر گرفته و کانون عجیب صیهونیت[=صهیونیسم] تشکیل دادند، مهاجرت یهود به ارض فلسطین شروع شد و از همان تاریخ اعراب مقیم در فلسطین خطر این مهاجرت را احساس، و رفته رفته بر اثر فعالیت و مساعی بی‌شماری که کانون صیهونیت[=صهیونیسم] به کار برده و کمک‌های زیادی که سیاست بریتانیا به آنها به عمل آورد، یک مستعمره‌ای را ملت یهود در آنجا تشکیل، ولی در عین حال اعراب زیر بار تسلط و نفوذ آنها نرفته تا آن که در سال ۱۹۲۸ اعراب و یهود به هم درآویخته و بر سر دیوار ندبه که یهود مدعی اختصاص آن به ملت بنی‌اسرائیل بود و اعراب معتقد هستند که از متعلقات مقدسه مسجدالاقصی می‌باشد، جنگ شروع شد و اغتشاش عجیبی در سرتاسر فلسطین روی داد. و خوانندگان باید به خاطر داشته باشند که در همان موقع از طرف حکومت بریتانیا اقدامات فوری برای جلوگیری از این ترتیب و هرج و مرج به عمل آمد. عده‌ای را که دخالت در اغتشاش مزبور داشتند دستگیر و فوراً یک کمیسیون تحقیقیه به فلسطین اعزام گردید که اصولاً موضوع قضیه و طرز حکومت و اداره امور را در آنجا مطالعه و راپورت دهد که اگر ما بخواهیم در اینجا از عملیات کمیسیون مزبور و نتیجه آن که منتهی به انتشار «کتاب سفید» از طرف کابینه کارگری گردید و اعتراض کانون صیهونیت[=صهیونیسم] به مندرجات کتاب مزبور و تفسیری که بعداً رئیس‌الوزرای انگلیس از مقصود حکومت بریتانیا از مندرجات کتاب سفید داشته و نارضایتی شورای عالی مسلمین در فلسطین از تغییر مزبور را شرح دهیم، این مقاله گنجایش آن را نداشته و شاید هم خارج از موضوع بحث ما باشد. همین قدر می‌گوییم این قضیه مهم باعث گردید که شورای عالی مسلمین در فلسطین که از سال ۱۹۲۷ برای تشکیل آن ابراز فعالیت شده بود متوجه شود که اساساً باید راجع به کلیه امور مسلمین به طور عموم و راجع به فلسطین مخصوصاً، اقدامات مجدّانه به عمل آمده و کنگره با عضویت نمایندگان کلیه ممالک اسلامی، در فلسطین تشکیل شود. در همان موقع که کمیسیون تحقیقات بریتانیا مشغول انجام مأموریت خود بود، بین اعضای شورای عالی مسلمین در فلسطین و بعضی از رجال مهم و برجسته و علمای مصر و سوریه مذاکراتی دائر به تشکیل کنگره مزبور جریان پیدا کرده و در اوائل سال ۱۹۲۹ یک کمیسیون مقدماتی برای مطالعه و تهیه مقدمات تشکیل کنگره اسلامی و اینکه بایستی به چه ترتیب منعقد شود، تشکیل گردید. کمیسیون مقدماتی در ظرف دو سال مطالعات لازمه در این باب نموده، و رفته رفته قضیه یک صورت جدی را به خود گرفته و در جریان تشکیل کمیسیون مقدماتی، سیاست بریتانیا هم در مورد فلسطین تا اندازه‌ای تغییر کرده، کتاب سفید در حقیقت منافع و مصالح اعراب را بیشتر منظور نظر قرار داده بود[!]. و همین تمایل و تغییر سیاست باعث اعتراض کانون صیهونیت گردیده، و باز در خلال جریان این قضیه یعنی در همان موقعی که کمیسیون مقدماتی تشکیل کنگره عمومی مسلمین مشغول کار بوده و شورای عالی مسلمین جداً مشغول کار و مذاکره با جامعه ملل [نیای سازمان ملل متحد] و حکومت بریتانیا و دفاع از حقوق مسلمین در فلسطین بود، می‌بینیم دکتر [حییم] وایزمن بزرگترین زعمای صیهونیت[=صهیونیسم] در کنگره صیهونی[=صهیونیسم] از زعامت خود با یک عالم تأسف و تأثر استعفا داده و در طی نطق فصیحی که در کنگره مزبور نمود صریحاً اظهار داشت که یهود نمی‌توانند که فلسطین را وطن ملی خود نمایند و آنها را توصیه نمود که با برادران عرب خود خوش‌رفتاری نمایند[!] و استعفای مشارالیه در حقیقت بزرگترین لطمه‌ای بود که به کانون صیهونیت[=صهیونیسم] وارد آورد.

کمیسیون مقدماتی کنگره اسلامی کارهای خود را تمام و از طرف رئیس کمیسیون مزبور حاج امین افندی الحسینی مفتی اعظم فلسطین برای رجال و علما و احزاب و دُول ممالک اسلامی دعوتنامه ارسال گردید که برای تشکیل کنگره عمومی مسلمین نمایندگان خود را برای روز ۲۷ ماه رجب مطابق با هشتم دسامبر [۱۵ آذر] به بیت‌المقدس اعزام دارند. دایره دعوت مزبور توسعه پیدا کرده و دعوتنامه مذکور یک مرتبه در تمام ممالک مختلفه اسلامی از اقصی نقاط شرق تا اقصی نقاط مغرب زمین انعکاس غریبی پیدا کرد و بعضی از ممالک منجمله دولت ایران و دولت ترکیه دعوتنامه مزبور را عقیم گذارده و شرکت نکردند. شایعات زیادی در اطراف انعقاد کنگره مزبور انتشار داده شد که مقصود از آن تجدید خلافت اسلامی است، ولی شایعات مزبور رسماً از طرف کمیسیون مقدماتی تکذیب گردید. بالاخره رجال و علما و احزاب ممالک اسلامی این دعوت را پذیرفتند. از عراق، مصر، سوریه و لبنان، شرق اردن، یمن، الجزایر، تونس، هندوستان، جاوه [اندونزی]، سیلان، سواحل بحر عمان، اورال کاشغر[=ولایت کاشغر واقع در منطقه خودمختار سین‌کیانگ چین]، و خلاصه تمام اقطار اسلامی نماینده برای حضور در کنگره اعزام گردید و اسامی بعضی نمایندگان برجسته کنگره به شرح ذیل می‌باشد:

از عراق: حجت‌الاسلام سیدمحمدحسین آل‌کاشف‌الغطاء[=علامه شیخ محمدحسین کاشف‌الغطاء]، حاج نعمان الاعظمی، حسن رضا بیک، محمد بهجت اثری، ابراهیم بیک واعظ، ماجد نیک قره‌غولی، محمد حبیب عبیدی مفتی موصل و سیدعبدالرسول.

از هندوستان: مولانا شوکت علی، سِر [محمد] اقبال [=علامه محمد اقبال لاهوری]، حافظ عبدالرحمن، سِر شفیع داودی، غلام رسول کبیر.

از مصر: سیدمحمد رشید رضا، عبدالرحمن بیک عزام، خیری پاشا، سامی بیک سراج، شیخ محمد غنیمی تفتازانی، عبدالحمید بیک سعید، استاد محمد هیهاوی، عبدالعزیز افندی، شیخ محمود مکی، شیخ عبدالوهاب نجار، محمدحسن افندی، عبدالقادر محمود بیک سالم، حاجی شعبان ابوشعبان، اسماعیل احمد رجب، شیخ محمد عبداللطیف دراز.

از سوریه و لبنان: امیر سعید جزایری، حسن خالد پاشا، شکری پاشا توتلی، ریاض بیک الصلح، عمر بیک داعون، شیخ مصطفی غلایینی، خیرالدین زرکلی، محمدبیک فاخوری، محمدعلی بیک بمهیم، محمدعلی بیک عابد، مصطفی بیک عزالدین، حسن بیک حکیم، شیخ عبدالقادر گیلانی، شیخ موسی طویل، صلاح‌الدین عثمان بمهیم، شیخ سلیمان ظاهر، شیخ احمد رضا، استاد علی ناصرالدین، عونی‌بیک کنکی، شفیق بیک سلیمان.

از یمن: سیدمحمد ابن محمد زیاره نماینده امام یحیی پادشاه یمن.

از مسلمین یوکو اسلاوی[=یوگسلاوی]: محمد بیک سباهو، حاجی حسن نظیر حوجیچ، عزیز صباح جنویچ.

نمایندگان بوسنه و هرسک[=بوسنی و هرزگوین]: شیخ محمد بویانیچ، شیخ فتیح سالم، حاجی حافظ احمد، [ناخوانا]، حاجی مصطفی آغا، قره بیک زاده، حاجی علیرضا بیک.

از شرق اردن: ابراهیم بیک هاشم، حسین پاشا [ناخوانا]، سلیمان پاشا [ناخوانا]، سالم پاشا هنداوی، لقمان پاشا مجللی، حامد پاشا شراره، عادل بیک عظمه، محمد صحی بیک ابوغنیمه، طاهر بیک جقه، سعید بیک مفتی، نمر پاشا حمود، عبدالله پاشا داود، حمد پاشا جازی، فارس بن جازی، [ناخوانا] پاشا عزام، صالح پاشا عوران.

نمایندگان دیگر: سیدضیاءالدین طباطبایی رئیس‌الوزرای اسبق ایران، عیاض اسحاقی بیک، شیخ ابراهیم افندی(الجزایر)، سیدعبدالعزیز ثعالبی(تونس)، محمدعلی افندی طاهر، استاد محمدعلی حومانی(نماینده پنج جمعیت عربی اسلامی در امریکای شمالی و جنوبی)، موسی بیک جارالله(کاشغر)، عبدالقهار افندی(جاوه)، [ناخوانا]دوف پاشا(سیلان)، محمود سعید درویش. از خود فلسطین نیز یک عده نماینده در کنگره حضور به هم رسانده‌اند.

شب ۲۷ ماه رجب، شب معراج و لیلة‌الاسراء نامیده می‌شود. تمام نمایندگان مزبور در شب ۲۷ که لیلة‌الاسراء باشد در مسجدالاقصی اجتماع نموده، نماز عشاء را در آنجا به امامت شیخ محمدحسین آل‌کاشف‌الغطاء که یکی از بزرگترین علمای شیعه مذهب جعفری در نجف اشرف است، به جا آوردند. این خود اهمیت خاصی در عالم تشیع و تسنن دارد، زیرا تمام نمایندگان مزبور اهل تسنن بوده و اینک به امامت یک نفر از علمای مذهب جعفری نماز می‌گذارند. در حقیقت خواسته‌اند در همان جلسه اول اتحاد کلیه مسلمین و مذاهب اسلام را در آنجا مجسم سازند. شب مزبور در تاریخ فلسطین بی‌نظیر بود. دسته موزیکال دارالایتام اسلامی در پیشاپیش نمایندگان، دسته پیشاهنگان فلسطین در دو سمت، دسته جمعیت جوانان مسلمین با بیرق‌های مخصوص خود، نمایندگان اقطار اسلامی در بین دسته پیشاهنگان، به این ترتیب به مسجدالاقصی ورود نمودند. نطق‌ها و خطابه‌ها دائر به تأیید از انعقاد کنگره اسلامی و اتحاد کلمه مسلمین و لزوم حفظ اماکن مقدسه ایراد گردید. صبح روز ۲۷، کنگره اولین جلسه خود را افتتاح نمود، و در دومین جلسه هیأت رئیسه را انتخاب کردند که مفتی اعظم فلسطین به ریاست، و ضمناً آقاسیدضیاءالدین طباطبایی هم در بین انتخاب چهار نفر نایب رئیس به نیابت ریاست انتخاب گردید و در جلسه سوم کنگره اعضای کمیسیون‌های کنگره نیز انتخاب گردیدند. کمیسیون‌های کنگره عبارتند از: ۱- کمیسیون اماکن مقدسه، ۲- کمیسیون راه‌آهن حجاز، ۳- کمیسیون تأسیس اونیورسیته[=دانشگاه] اسلامی مسجدالاقصی، ۴- کمیسیون مبتکرات، ۵- کمیسیون نشریات، ۶- کمیسیون دعوت و تبلیغات و غیره. بنابراین معلوم می‌شود که مقاصد کنگره روی چند مسأله اساسی دور می‌زند: اول حفظ اماکن مقدسه و دیوار ندبه می‌باشد که شرح آن به طور خلاصه در مقدمه این مقاله ذکر شد. دوم موضوع اداره کردن راه‌آهن حجاز است که شاید گفته شود که راه‌آهن حجاز چه اهمیت مذهبی و یا سیاسی دارد که کنگره اسلامی در آن بحث می‌کند. ولی این طور نیست، به جای خود اهمیت زیادی دارد. راه‌آهن حجاز را سلطان‌عبدالحمید در زمان اقتدار و خلافت خود از وجوه تبرعات[=اهدایی] ممالک اسلامی از دمشق تا مدینه منوره ایجاد ساخته و آن را وقف مسلمینی که به مکه می‌روند نموده و بر اثر بروز جنگ بین‌المللی [اول] یک قسمت از این راه‌آهن خراب گردید. در کنفرانس لوزان موقوفه بودن آن رسماً مورد تصدیق و اعتراف قرار گرفت و مقرر گردید که اداره امور آن به دست یک کمیسیون مرکب از دو نفر نماینده از حجاز و یک نفر از فلسطین و یک نفر از سوریه و دو نفر هم از ممالک بزرگ اسلامی واگذار شود، ولی این تصمیم به موقع اجرا گذارده نشد و روی کاغذ باقی مانده و اگر بخواهیم تاریخچه آن را شرح دهیم که چگونه هر قطعه آن تقسیم بین مناطق نفوذ فرانسه و انگلیس گردید، این مقاله گنجایش آن را نخواهد داشت، و فقط می‌گوییم یک کنفرانس برای اجرای این امر در سال ۱۹۲۵ در مکه تشکیل و نتیجه این کنفرانس تقدیم یادداشتی بود که به جامعه ملل داده، و دیگر قضیه مسکوت ماند تا اکنون که کنگره اسلامی در این باب وارد اقدام گردید و از طرف دیگر ابن‌سعود پادشاه حجاز که دانسته است آبادی راه‌آهن مذکور و تنظیم اداره امور آن تا چه اندازه کمک بزرگ به عمران و آبادی حجاز خواهد کرد وارد مذاکره شده است که خرابی‌های آن را ترمیم و تا مکه آن را امتداد دهد. موضوع دیگر از مقاصد کنگره، تأسیس مدرسه عالی اسلامی است که علوم عالیه اسلامی را در آن تدریس و به نشر تمدن اسلامی در اقطار مختلفه عالم اقدام نمایند. نشریات و تبلیغات در حقیقت موکول به اخذ نتیجه از تأسیس مدرسه مزبور است. و اما موضوع مخارج این کنگره که البته فکر خیلی‌ها را که اطلاع ندارند به خود مشغول ساخته است که از کجا خرج خواهند کرد؟ این موضوع هم با اعانه‌ای که از ممالک مختلفه اسلامی به صندوق کنگره واصل گردیده و می‌گردد تأمین شده است. روی هم رفته، گذشته از اقدامات مذهبی که می‌خواهند از تشکیل این کنگره بگیرند، یک نتیجه سیاسی هم به دست می‌آید که روزنامه «تایمز» لندن آن را در یک فراز خلاصه کرده و می‌گوید:«کنگره مزبور برای خاتمه دادن به سرنوشت صیهونیت[=صهیونیسم] و تنظیم امور عالم اسلام برای مبارزه بر علیه صیهونیت[=صهیونیسم] تشکیل گردیده است»، ولی این فراز را بنا به اقتضای سیاست، متکی به قول مخبر خود در فلسطین نموده است.