18 اردیبهشت 1400
زندگی وآثارغلامرضا سعیدی، پیشگام درشناخت ماهیت صهیونیسم درجهان اسلام بخش دوم
آرا و نظریات غلامرضا سعیدی
سعیدی پرورش انسانها و آگاهی دادن به آنان و نیز بهرهگیری از اندیشمندان ار منطق زمانه میدانست.او در اینباره گفته است:
«منطق زمان همین است که بنده سید غلامرضا سعیدی نوزادی دستپرورده همه این فضلا نظیر مـرحوم آقـا شیخ هادی مجتهد هستم.من از او بهرهها بردم.او بر خلاف خیلی ها مرد بسیار جهانشناسی بود و ما را با روح اسلامی آشنا کرد و اگر او نبود،شاید در مقابل آن مخالفین چیزی برایمان نمانده بود.چـنین شـخصیتی و امثال آنها ما را از خطر انحراف دور نگاه داشتند. ولی بنده بعد از آنکه به تهران آمدم و همفکرهای خود را دیدم، احساس کردم که منطق زمان همین است که یک بچه دهاتی اهل نـوزاد را جـوری بار آورده که با خیلی از همشهری هایش اختلاف فکری دارد. با آنکه 15 تا 17 سال از او بزرگترند و اطلاعات بیشتری دارند،ولی اختلاف فکر دارد.حالا دنیا را شناخته،منطق اسلام را توانسته درک کند که با چه ابزاری قـابل پیـاده شـده است.این منطق زمان اسـت...»[1]
و یـا بـا مطالعه مقالهای از یک مبلغ اسلامی ساکن منچستر انگلستان که در یکی از مجلههای اسلامی نوشته شده بود،در خود تحولی احساس میکند و آن را منطق زمـان مـیداند.بـه عقیده وی،این منطق زمان است که انسان از گـوشههایی،چـیزهایی درک میکند و میفهمد که به چه باید عقیده پیدا کند.او در پاسخ شبههای که احمد کسروی بر قرآن وارد کرده بود بـا اسـتناد بـه بیاناتی از حضرت امام جعفر صادق(ع)گفته است:
«...و قرآن چنان کـتابی است که هرعصری،هرزمانی خودش باید تجلیات خودش را به مردم نشان بدهد.عقول هرعصری درککننده معانی قرآن اسـت.ایـن قـرآن برای یک عصر که نیست، مهندس بازرگان بعد از 14 قرن میآید مـسائلی از سـیر تحول قرآن مطرح میکند که به ذهن هیچکس نرسیده و در زندان پنج سال روی این مسئله کـار مـیکند و امـثال اینها و دیگران...»[2]
سعیدی در ابتدا با کسروی روابط خوبی داشت.وی در 1312 ش،وقتی مقالاتی از کـسروی بـر ضـد اروپاییگری،در روزنامه«شفق سرخ»خواند،نامهای برای وی نوشت و از او خواست تا مجله مستقلی در اینباره مـنتشر کـند و پس ازانـتشار مجله«پیمان»توسط کسروی،مقالاتی درباره اسلام برای آن نشریه فرستاد.اما پس از آنکه انـحرافاتی در مـجلههای پیمان و پرچم تحت مدیریت کسروی مشاهده کرد،با وی قطع رابطه کرد و مـقالاتی در مـقابله بـا تفکرات کسروی نوشت.سعیدی علت گمراهی کسروی را در خودپسندی وی میدانست زیرا درابتدا کسروی علایق زیـادی نـسبت به اسلام داشت اما به تدریج آفت خودپسندی و خودخواهی او را منحرف کرد.[3]
سعیدی در دورهـای فـعالیت مـذهبی میکرد که در داخل ایران،روحانیت به دلیل فشارهای زمان رضا شاه منزوی شده بود و فـعالیتی در امـور دینی که در سطح کشور دیده نمیشد و در مقابل، تفکرات کمونیستی و اندیشههای الحادی امـثال کـسروی بـه بنیاد دینی و مذهبی جامعه ایران هجوم آورده بود.سعیدی برای پاسخ دادن به پرسشهای جامعه،گـام در ایـن راه نـهاد.
او برای آگاهی نسل جوان تلاش بسیاری نمود زیرا معتقد بود اگر نـسل جـوان را از وقایع پیرامون خود و خطراتی که کشور و دین آنان را نشانه گرفته،آگاه نماید،آنان دیگر به دام اسـتعمار نـخواهند افتاد. به این دلیل دستبهکار نگارش و ترجمه کتابهایی درباره هویت مذهبی مـسلمانان شـد.با نگاهی به موضوعات آثار وی مـیتوان بـه اهـداف او در این زمینه پی برد.
او سعی داشت در آثارش بـا مـطرح کردن اسلام به زبان ساده و قابل فهم برای عموم مردم و زدودن خرافات از آن،مـردم ایـران را با حقایق اسلام به زبـان روز آشـنا سازد.وی مـعتقد بـود کـه باید مسائل جدید و مبتلا به جـامعه را بـرای مطرح کرد و با دیدی نو به اسلام و قرآن،راهکارهایی برای حل مـشکلات جـهان اسلام پیدا کرد.
مهمترین ویژگی آثـار او دفاع از دین در قالب مـباحث تـعلیمی و تربیتی اسلام بود،تألیف و تـرجمه کـتابهایی چون:اسلام به زبان ساده،اسلام و جاهلیت،اسلام و طب جدید،عذر تقصیر بـه پیـشگاه محمد و قرآن و قرآن برنامه زنـدگی انـسان و کـتابهای دیگری در این راسـتاست.ویـ معتقد بود مسلمانان بـرای مـبارزه با استعمار باید ابتدا خود را بشناسند و برای رسیدن به این مقصود باید تحت تـعلیمات دیـنی قرار گیرند.اما این تعلیمات بـاید مـنطبق بر شـرایط فـعلی جـهان باشد تا تأثیر بـیشتری داشته باشد.وی در اینباره گفتهاست:«تحصیل یا تعلیم و تربیت باید از نظر فکری به صورت تـازهای درآیـد زیرا وسیلهای است برای هدف و بـهخودیخود هـدف نـیست بـلکه هـدف، ایدئولوژی(طرز تـفکر)و فـرهنگ مردم است که درباره خدمت به مردم به کار برده شود.»[4]
در طول دورانی که تبلیغات تـودهایها بـا تـرجمه و نشر ادبیات مارکسیستی،نسل جوان ایرانی را بـه سـوی خـود جـلب مـیکرد،تـنها چند تن از اندیشمندان مسلمان به نقد و بررسی مارکسیسم در ایران پرداختند،که پرچمدار آنان در حوزه علمیه قم علامه سید محمد حسین طباطبایی و در تهران حجت الاسلام حاج سراج انـصاری و سید غلامرضا سعیدی بودند،که با نشر مجله مسلمین و تألیفاتی در اینباره به مبارزه با مادیگری پرداختند.ترجمه و نگارش کتابهای پاکسازی سکولاریزم و کمونیزم و اخلاق از سعیدی در این رابطه بود.وی با ترجمه کـتاب پاکـسازی سکولاریزم اثر محمد رفیع الدین(رئیس مجمع علمی آکادمی اقبال)از نخستین کسانی بود که به نقد مادیگری و مارکسیسم در ایران پرداخت.او در اینباره نوشته است: «سکولاریزم تعصب و عقیدهای نامعقول از دانشمندان غـرب کـه زاییده وضع تمایلی خاص مسیحیان نسبت به انسان و جها...خطر سکولاریزم برای جهان و وحدت بشر از کمونیزم که فرزند سکولاریزم است بیشتر است و تـا زمـانی که سکولاریزم را از بین نبردهایم،نـمیتوانیم کـمونیزم را نابود کنیم.»[5]
سعیدی عامل اصلی و انگیزه حقیقی به وجود آمدن ایدئولوژی کمونیستی را در اخلاق میدانست و اینکه پایهگذاران مکتب کمونیستی در ابتدا به دلیل علاقه و دلسوزی بـه حـال کارگران،قیام کردند تـا آنـان را نجات دهند،اما بعد از تسلط بر اوضاع و کسب قدرت،هدف اولیه قیام را فراموش کرددند و خود به جنگ اخلاق رفتند.وی در کتاب کمونیسم و اخلاق با دلایل متعدد،تفکر کمونیستی را مخالف با فـطرت بـشر دانسته است و در پایان اشاره داده که نشر این رساله صرفا تحقیقی علمی و برای دفاع از مکتب اسلام است...و تصریح کرده که مندرجات این رساله نمیتواند دستآویزی برای تعدادی سرمایهدار قرار گیرد کـه در سـنگر اسلام جـای گرفتهاند.[6]
سعیدی با انتقاد از بعضی مسلمانان در تقلید کورکورانه از غرب،به آنان یادآور میشود با بازگشت به اسـلام حقیقی میتوانند ضمن حفظ هویت ملی و مذهبی خود از تمدن غرب نـیز بـهرهمند شـوند بدون آنکه اسیر معضلات آن شده باشند.وی در اینباره چند اثر منتشر کرده است،از آن جمله با ترجمه کتاب بـرنامه انـقلاب اسلامی اثر مودودی و تألیف کتاب پیمان جوانمردان و کتابهایی از این دست سعی داشت الگـویی عـملی از حـکومت اسلامی ارائه کند. مسائلی که تا آن زمان در ایران مطرح نشده بود.سعیدی بهترین نوع حکومت را حـکومت اسلامی میدانست زیرا تنها در حکومت اسلامی است که جز خداوند متعال کسی حـق حکومت ندارد.سراسر زمـین،مـلک خدا است و انسان تنها میتواند خلیفه و جانشین خداوند بر روی زمین باشد و جز پیامبران که فرستاده خداوند هستند و قوانین الهی را ابلاغ میکنند،هیچیک از اعضای حکومت عرفی،حق تصدی امور حکومت اسـلامی را ندارند و فقط کسانی میتوانند حکومت اسلامی را در عهده تصدی خویش بگیرند که آخرت را بر زندگی این جهانی ترجیح بدهند.
«...دومین امتیاز مملکت اسلامی مورد بحث این است که پایه و اساسی که بـنای حـکومت و سازمان مملکت اسلامی بر آن استوار است که (لا حکم الا للّه الواحد القهار) یعنی جز خدای یگانه قادر مقتدر کسی حق حکومت ندارد و نظر اساسی در اینباره این است که سراسر زمـین مـلک خداست و پرورشدهنده کائنات و متصرف در عالم وجود اوست و هیچ فردی یا خانواده یا طبقهای یا ملتی و حتی عموم نوع بشر حق حکومت و قانونگذاری ندارند. بنابراین در محیط اسلام در قلمرو نفوذ آنـها تـنها حقی که برای بشر محفوظ است این است که کلیه وظایفی را که بر عهده دارد به عنوان خلیفه و نماینده خدای متعال انجام دهد و این خلافت و جانشینی دو صورت دارد اول این است کـه آن خـلیفه و جـانشین فرستاده خدا باشد دوم ایـن اسـت کـه آن شخص کسی باشد که آنچه فرستاده خدا به عنوان شرع و قانون الهی ابلاغ کرده باشد به تمامه تبعیت و اجرا کند...هـیچیک از اعـضای دسـتگاه حکومت عرفی که در محیط بیدینی پرورش یافته و ا چنان افـکاری خـو گرفتهاند در هیچحال و به هیچ صورتی برای تصدی امور حکومت اسلامی چه بزرگ و چه کوچک صلاحیت ندارند و هیچ نوع نـفعی بـر وجـود آنها نمیتوانند بار باشد زیرا کشور الهی نیازمند آن است کـه کلیه عناصر و اجزای حیات اجتماعی و همه نیروهای اداری آن از ملت و انتخابکنندگان و نمایندگان منصوب میشوند باید از نوعی خاص و نمونه مخصوص ابـتکاری اسـلام بـاشند و برای انجام چنین منظوری بازباید متصدیان امور کسانی باشند کـه از خـدا بترسند و از رسیدگی حساب در پیشگاه او نگران باشند و طبعا این نمونه اشخاص افرادی هستند که آخرت را برزنـدگی ایـن جـهان ترجیح میدهند و کفه سود وزیان اخلاقی چنین کسانی درمیزان عمل باید سـنگینترازکـفه سـود وزیان عاجل این عالم باشد.»[7]
سعیدی در کتاب پیمان جوانمردان نیز که ساواک مطالب آن را تـحریکآمیز و انـتشار آنـ را به مصلحت حکومت ندانسته بود،با الگو قرار دادن پیمان حلف الفضول در صدر اسلام و احـیای آن در زمان امام حسین(ع)از جوانان ایرانی میخواهد این سنت را بار دیگر زنده کند تـا بـا اتـحاد با یکدیگر دست ستمگران را از تعدی به مظلومان کوتاه نمایند.در گزارش ساواک ضمن اشاره بـه بـخشهایی از کتاب،خواستار جمعآوری نسخههای آن از بازار شده است:
«در این کتاب ضمن توضیح و تشریح داسـتان حـجر بـن عدی و امام حسین درباره حلف الفضول یا پیمان جوانمردان که در زمان صدر اسلام افرادی کـه مـورد ظلم و ستم قرار میگرفتند دور یکدیگر جمع و اتحادی بین خود به وجود مـیآورند،قـلمفرسایی کـرده و بعضا مطالب تحریکآمیز علیه زمامداران و هیئت حاکمه درج شده است.
در پایان کتاب خطاب به جوانان کـرده و چـنین نـوشته شده:(بیاییم...این سنت مقدس را که او(امام حسین(ع)»در چنان روزگار تیره و تـاری کـه به کار بست زنده کنیم و به کار بندیم یعنی:پیمان جوانمردان در برابر ستمگران را با عزمی راسـخ مـنعقد سازیم و با رعایت انضباط و اتحاد از نیروی ایمان استفاده کنیم تا آیین عـدالت رواج گـیرد و دست ستمگران کوته شود...البته همه مـیدانیم و مـیبینیم کـه در اجتماع فعلی ما به منظور حفظ عـدالت سـازمانهای منظم و مرتبی با بودجههای سنگین وجود دارد ولی نتوانسته و نمیتواند به طور شایسته و بایسته از سـتم و سـتمگری جلوگیری کند ولی با همه نـواقصی کـه در کار اسـت اگـر در هـمه بلاد کشور چنین پیمانی در میان جـوانمردان بـه وجود آید موجب تقویت افراد مسئول صالح و پرهیزکاری خواهید گردید که در رأس سـازمانها قـرار گرفتهاند و پشت ستمگران را خواهد شکست.» [8]
سـعیدی با انتشار این آثـار سـعی داشت در مقابل تفکرات مادیگری کـه در جـامعه ایران رو به گسترش بود،حکومت اسلامی را به عنوان حکومتی ایدهآل به مسلمان ایـران ارائه کـند و به آنان یادآور شود بـا پیـروی از قـوانین اسلام میتوانند ضـمن مـبارزه با ستمگران،حکومتی صـالح بـرپا کنند.
سعیدی بر آن بود با پیروی از تفکرات اندیشمندانی چون سید جمال الدین اسدآبادی، مـودودی و عـلامه اقبال لاهوری،الگویی جدید برای جـهان اسـلام ارائه کرده و بـه مـبارزه بـا بیدینی بپردازد.وی ابتدا از مـریدان سید جمال الدین اسدآبادی بود و تفکرات سید جمال تأثیر عمیقی بر سعیدی گذاشت.آشنایی وی بـا سـید جمال به دوران تحصیل در مدرسه شوکتیه بـیرجند بـر مـیگردد.وی بـا بـهرهمندی از کتابخانه غنی و مـجلات عـربی مصر مانند«الهلال»که دانشگاه الازهر مصر آن را منتشر میکرد با متفکرانی چون سید جمال الدین اسـدآبادی،مـحمد عـبده و مصطفی رافعی آشنا شد و به خصوص از سـید جـمال شـناخت کـاملی پیـدا کـرد.سعیدی در اینباره مینویسد:«به خاطر دارم آن روزهایی که تازه سالهای اول بلوغ را پشت سر میگذاشتم و ذهنم با شخصیتهای مهم و صاحبنظر آشنا میشد و میکوشیدم تا خود را به ساحت افاضه آنـان نزدیک سازم، با نام سید جمال الدین(که برای مصونیت از اذیت و آزار مأمورات وطنش در خارج نام افغانی را برگزیده بود)فضای ذهنم را بیشتر از دیگران مشغول ساخته بود و از آن پس،هرچه بر وسـعت مـطالعاتم میافزود بیشتر مسحور شخصیت عظیم وی میشدم.»[9]
سعیدی استحکام پایههای عقیدتی خود را از رهنمودهای سید جمال دانسته و آشنایی خود با مکتب قرآن را ناشی از تابش اشعه اندیشه این استاد بزرگ بر خـود مـیدانست.عقاید سید جمال او را با منطق قرآن بر اساس مفاهیم جدید آشنا کرد و از وی آموخت که تنها راهحل مشکلات کنونی مسلمانان جهان عمل به قـرآن کـریم است.سعیدی بخشی از خاطرات سـید جـمال الدین اسدآبادی را ترجمه و توسط کتابفروشی حافظ منتشر ساخت.وی مقالاتی نیز درباره سید جمال نوشت که پس از فوت سعیدی،سید هادی خسروشاهی آن مقالات را در 1370 ش تحت عنوان مـفخر مـشرق منتشر کرد.
علامه مـحمد اقـبال لاهوری نیز از جمله متفکرانی بود که سعیدی علاقه خاصی به شخصیت و تفکرات وی داشت.آشنایی او با افکار اقبال،دیدی انتقادی نسبت به فرهنگ غرب در او پدیدار کرد و این آشنایی او را به سوی خـویشتن بـازگرداند.او درباره آشناییاش با اقبال گفته است:«در خلال این اوقات سر و صدای اقبال به گوش میرسد.پیام مشرق اولین نوشته اقبال که نظر مار گرفت...در چنین مرحلهای بود که رفتم عـلیگره و اقـبال را شناختم...اگـر تا پیش از آن تاریخ از لحاظ معلومات کسبی و عوامل وراثتی به اسلام علاقهمند بودم،دیگر عاشق اسلام شدم...مـرشد من او است بنده هم با افتخار تمام باید عرض کنم کـه اقـبال حـقی بزرگ بیش از هرکس دیگر به گردن من دارد...» [10]
سعیدی از 1304 ش با آثار اقبال آشنا شد.تا آن زمان تنها پیـام مـشرق و مثنویهای اسرار خودی و رموز بیخودی از اقبال منتشر شده بود.آثار اقبال چنان سـعیدی را مـتحول کـرد که او دیگر مسلمانی اقبالی شد و اقبال چنان در زندگی او تأثیر گذاشته بود که حتی علاقهاش بـه حضرت محمد(ص)و حضرت علی(ع)را در قالب اشعار اقبال بیان میکرد.به نظر سعیدی تـفکر اقبال در وحدت اسلامی اسـت و درعـینحال که استقلال ملتها را قبول داشت از لحاظ فرهنگی و معنوی به نوعی هماهنگی و وحدت معتقد بود تا مسلمانان بتوانند در مقابل حملات فرهنگی دشمنان بایستند.بیشتر نوشتهها و ترجمههای سعیدی نیز بر این اساس بـود.سعیدی معتقد بود، شخصیت اقبال عناصر خمسه دارد:عشق رسول،عشق قرآن مجید،داعیه خودی،دلبیداری و علاقهمندی به مثنوی مولوی.از ظنر اقبال؛خودی،حقیقت مسلم است که عواملی مانند: ترس،تکدی،بـردگی و غـرور نژادی ارزشهای آن را از بین میبرد و اگر انسان در پی رشد کامل است باید در مرحله اول بر این عوامل پیروز شود.نبوغ اقبال همهجانبه بود و این باعث شد تا در مجامع علمی جهان شهرت زیادی کـسب کـند.[11]
سعیدی برای شناساندن اندیشههای اقبال به مردم ایران،چند جلد از آثار او را به فارسی برگرداند که مهمترین آن،کتاب اقبالشناسی بود.وی در خطابههای خود،دیدگاههای اقبال را درباره احیای فکر دینی در اسـلام بـیان کرد.علاوه بر این،مقالات زیادی درباره اقبال نوشت مانند:«اقبال مسلمان»و«اقبال معمار پاکستان».مقالات وی در مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت اقبال نیز چاپ شد.سعیدی در مقاله انگلیسی نیز دربـاره اقـبال بـه فارسی برگرداند که حکم دو کـتاب را داشـت.ایـن مقالات در 1340 ش در مجله«اقبال ریویو»ارگان آکادکی اقبال به چاپ رسید.[12]
در مجموع میتوان غلامرضا سعیدی را در زمره پیشروان احیای فرهنگ و تفکر اسلامی در عـصر حـاضر در ایـران دانست.او با آگاهی بخشیدن به نسل جوان ایـران،آنـان را با مفاهیم و فلسفه اسلا به خطرات تهدیدکننده ممالک اسلامی آشنا کرد.وی بر آن بود تا با الگوبرداری از مبارزات مسلمان پاکـستان،فـلسطین و الجـزایر،روحیه مبارزهطلبی را در میان جوانان ایران زنده کند.سعیدی تأثیر بـسزایی در هدایت نسل جوان نواندیش ایران به ایدئولوژی اسلام داشت و بسیاری از دستپروردگان وی بعدها خود هدایت نسل جوان را بـر اسـاس مـفاهیم اسلامی بر عهده گرفتند.وی به همراهی و همرأیی شاگردانش با خود افـتخار مـیکرد و پیوسته یاد کسانی چون دکتر مصطفی چمران،دکتر علی شریعتی و دکتر محمد جواد باهنر را گرامی مـیداشت.او دربـاره نـحوه آشناییاش با دکتر شریعتی گفته است:«آشنایی ما به اوایل تأسیس حـسینیه ارشـاد بـر میگردد.ما با هم از لحاظ سلیقه و عقیده خیلی نزدیک بودیم،به خصوص از تاریخی کـه او هـم بـا مطبوعات مصر آشنا شد...با پدرش آشنایی و ارتباط داشتم.ایشان به حسینیه ارشاد آمد و آنـجا نـگاهش داشتیم و سخنرانیهایی را در آنجا شروع کرد تا پسرش علی از فرانسه آمد و بعد از پدرش در حـسینیه ارشـاد فـعالیتش را شروع کرد...»[13]
غلامرضا سعیدی در فروردین 1358 ش همراه محمد تقی شریعتی مصاحبهای درباره افکار شریعتی انـجام داد و در آن با اشاره به چگونگی آشنایی خود با افکار سید جمال الدین اسدآبادی، عـبد الرحـمن کـواکبی و علامه اقبال لاهوری گفته است:«و دکتر شریعتی آنچنان شخصیتی داشت که همه امتیازات این سـه شـخصیت در او جمع شده بود»و در ادامه به برتری دکتر شریعتی از این سه تن اشـاره کـرده اسـت،ضمن آنکه درباره اقبال و شریعتی گفته است این دو از شرق به غرب رفتند و با امتیازات و سـرمایه بـزرگ عـلمی به شرق بازگشتند و شخص سومی وجود ندارد که مانند اینها باشد.وی در 1355 ش نـیز بـا محمود حکیمی درباره علامه امینی،علامه کاشف الغطأ،سید جمال الدین اسدآبادی،دکتر اقبال لاهوری و شـخصیتهای دیـگراسلامی مصاحبهای انجام داد که در آن،نظریه مذهب علیه مذهب دکتر شریعتی را تأیید کـرده بـود. [14] در واقع افکار و نظریات دکتر شریعتی شکل تـکاملیافته نـظریات غـلامرضا سعیدی بود.شریعتی نیز خود را شاگرد اسـتاد سـعیدی میدانست و درباره سعیدی گفته بود:«اگر آثار قلمی ایشان در زمانی که در دبیرستان تـحصیل مـیکردم،نبود،غرق شده بودم و هـرچه دارم از اسـتاد سعیدی اسـت.»[15]
سـعیدی فـردی متواضع و متکی به نفس بود و هـیچگاه دامـانش به تملق و ریا آلوده نشد چنان که وقتی از وی برای دیداربا شـاه دعـوت کردند،نپذیرفت.محمدرضا پهلوی پس ازدیـداربا ظاهرشاه(پادشـاه افـغانستان) ازاو شنیده بود که آثار سـعیدی در افـغانستان خوانندگان بسیاری دارد،لذا از سید ضیاء الدین طباطبایی خواسته بود تا سعیدی را به دیدارش بـبرند.سـعیدی ابتدا پذیرفت،اما با تـأمل در ایـن نـکته که در دیدار بـا شـاه باید تعظیم کند،از ایـن عـمل منصرف شد.[16]
سید غلامرضا سعیدی سالهای آخر عمرش را در روستای زادگاهش(نوزاد)به سر بـرد.او بـا توجه به کهولت سن،تا آخـرین روزهـای عمرش از تـحقیق و تـرجمه دسـت برنداشت.سرانجام در شامگاه 23 آذر 1367 در 93 سـالگی درگذشت. پیکرش به قم منتقل شد و در جوار حرم حضرت معصومه(س)به خاک سپرده شد.[17]
آثار غلامرضا سعیدی
سید غلامرضا سعیدی در بیش از نیم قـرن فـعالیت فـرهنگی تـمام تـوجه خود را متوجه گـسترش انـدیشه و فرهنگ اسلامی کرد.او بیش از شصت جلد کتاب در زمینههای مختلف تألیف و ترجمه کرده است.وی در دوران زندگیاش با تـحقیق و پژوهـش و تـرجمه،آثاری پدید آورد که تأثیر بسزایی در نشر افـکار اسـلامی بـه جـای گـذاشت.او تـرجیح میداد کتابهای مفید دیگران را به فارسی برگرداند تا عموم مردم ایران از آن بهرهمند شوند،سعیدی درباره عواملی که سبب شد یبشتر به ترجمه روی آورد گفته است:«به خاطر عـشق به اسلام از هرگوشه و کناری هرچه به چشمم خورده فورا جمع کردهام و آن لذتی را که خود بردم،خواستهام به دیگران هم برسد.این است که خودم را هیچوقت مؤلف ندانستهام و بیشتر کارم تـرجمه اسـت...»او با آنکه به چهار زبان دنیا(انگلیسی، فرانسه،عربی و اردو)مسلط بود با این حال ترجمه را یکی از مشکلترین کارها میدانست و در اینباره گفته است:«اولا در هردو زبان تسلط میخواهد و بعد امانت...ولیـ چـون پای اسلام در کار بوده خدا به من این توفیق را داده که امانت را رعایت کنم.»[18]
ترجمه کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد(ص)و قرآن اثر جـان داونـ پورت در 1338 ش به عنوان کتاب سـال شـناخته شد و از طرف دکتر منوچهر اقبال(نخستوزیر وقت)مورد تقدیر قرار گرفت.
سعیدی در مقدمه درباره نویسنده و علت ترجمه این کتاب نوشت:«مؤلف عالیقدر کتاب حـاضر جـان دیون پورت دانشمند گرانمایه انـگلیسی بـعد از توماس کارلیل بصیرترین و دقیقترین و منصفترین محققی است که با فکری روشن و قلبی پاک،خالی از شوایب تعصب این مهم را انجام داده است و از آن مهمتر اینکه در اغلب موارد با کمال قدرت و جوانمردی از اسلام و شـارع مـقدس آن فاضلانه دفاع کرده است،کتاب به چهار فصل:زندگانی محمد(ص)،قرآن و اخلاق،رد تهمتها و زیباییهای قرآن تقسیم شده است.[19]
سعیدی کتاب دیگری نیز تحت عنوان زندگانی حضرت محمد(ص)در 1339 ش منتشر کرد کـه ایـن اثر در سـال 1363 ش در سمینار بررسی کتابهای سیره پیامبر در پاکستان به عنوان کتاب سال شناخته شد و جایزهای به آن تعلق گـرفت.پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز از آثار وی تقدیر شایانی به عمل آمـد.
در مـجموع آثـار سعیدی را میتوان به چند بخش تقسیم کرد:بخش عمده آثار وی اعم از ترجمه و تألیف درباره ماهیت دین اسـلام اسـت. اوبا شناخت از میراث اصیل اسلامی،سعی در احیای تفکر دینی داشت. سعیدی با بـازگو کـردن داسـتانهایی از پیامبر اسلام(ص)و قرآن مجید بر آن بود اسلام را به زبان ساده برای عموم مردم فارسیزبان مـعرفی نماید.انتشار کتابهایی مانند:
داستانهایی از زندگی پیغمبر ما،عذر تقصیر به پیشگاه مـحمد(ص)و قرآن،قرآن برنامه زنـدگی اسـلام،رسول اکرم در میدان جنگ در این زمینه بود.بخشی از آثار به مسائل تربیتی اختصاص داشت،زیرا وی تنها راه احیای اسلام را در تعلیم و تربیت اسلامی میدانست،کتابهایی چون: تعلیم و تربیت در اسلام،فلسفه تربیت و تربیت از دیـدگاه قرآن.
تقابل دو فرهنگ اسلام و غرب بخشی دیگر از آثار وی را به خود اختصاص داده است. سعیدی با آگاهی از نتایج انقلاب فرانسه،انقلاب صنعتی اروپا و انقلاب شوروی به نقد تفکرات غربی و مادیگری پرداخت.او دلیل ضـعف و غـربزدگی مسلمین را از سیاستهایغرب در تفرقه انداختن بین مسلمانان میدانست و با انتشار آثاری چون پاکتسازی سکولاریزم، کمونیسم و اخلاق،ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم و نقش اسلام در برابر غرب،ضمن مبارزه با غربگرایی و اندیشههای مادیگری به برتری فـرهنگ و تـمدن اسلامی بر غرب تأکید داشت.
بخش دیگری از آثار او به معرفی اندیشههای اقبال به عنوان بزرگترین اندیشمند اسلامی زمان خود اختصاص دارد.او با اقبال همعقیده بود دراینکه حب رسول(ص)جنبه غـربستیزی دارد.او بـا انتشار کتابهای اقبالشناسی،اندیشههای اقبال،فلسفه خودی و ماهیت خودی، مردم ایران را با تفکرات اقبال آشنا میکند.
سعیدی با انتشار آثاری درباره مبارزات مردم مسلمان کشورهای پاکستان،فلسطین و الجزایر،الگـویی از مـبارزات مـسلمانان را برای مردم ایران ارائه میکند.کـتابهایی چـون:در جـنگ پاکستان متجاوز کیست،خطر جهود برای اسلام و ایران،فریاد فلسطین،الجزایر خونین و الجزایر پیروز.
الف: تألیف کتاب
1)اسلام و غرب 2)اقبالشناسی(هنر و اندیشه دکـتر اقـبال لاهـوری)،تألیف و ترجمه، 1338 ش 3)الجزایر پیروز 4)الجزایر خونین 5)اندیشههای اقـبال لاهـوری،تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1370 ش 6)انگیزیسیون یا محکمه تقتیش عقاید 7)بحران فعلی جهان 8) بزرگترین مرد تاریخ 9)تربیت از دیدگاه قـرآن(اسـلام)10)تـوطئه خاورشناسان 11)پیمان جوانمردان،قم،ملت،1359 ش 12)جلوه حق در اندونزی 13)خاطرات سـید جمال الدین اسدآباید 14)خطر جهود برای جهان اسلام و ایران،1335 ش 15)در جنگ پاکستان متجاوز کیست؟16)روح فرهنگ اسلام 17)زندگانی حضرت محمد(ص)یـا بـزرگترین مـرد متاریخ جهان،قم،دار التبلیغ اسلامی،1339 ش 18)شهادتین 19)غذای فکری برای مسیحیان 20) فـریاد فـلسطین،تهران،بعثت،1359 ش 21)فلسفه خودی 22)کمونیزم و اخلاق،قم،یاسر، 1353 ش 23)ماجرای سقیفه 24)ماهیت خودی 25)ماهیت و اهمیت فلسفه اقـبال 26)مـبانی اخـلاق برای جنبش اسلامی 27)متجاوز کیست؟28)مفخر شرق سید جمال الدین اسدآبادی،به کـوشش هـادی خـسروشاهی،تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1370 ش 29)ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم 30)نامه فروغ علم 31)نظریه اخلاق اسلامی،تـهران،آئیـن جـعفری 32)نقش اسلام در برابر غرب 33)وظیفه روشنفکران و دگرگونی ایدئولوژیها.
ب: ترجمه
1)اسلام به زبان ساده(بـرای کـودکان و نوجوانان)،تهران،کعبه،چاپ دهم،1362 ش 2) اسلام و جاهلیت،تألیف ابو الاعلی مودودی،1333 ش 3)اسلام و طـب جـدید،تـألیف عبد العزیز اسماعیل پاشا،تهران،کتابخانه ارشاد،1346 ش 4)اول اخلاق ما بعد تمدن آنها،تألیف ابـو الاعـلی مودودی 5)اولین قانون اساسی مکتوب در جهان،محمد حمید اللّه،تهران،بعثت، 1366 ش 6)برنامه انقلاب اسـلمی،تـألیف ابـو الاعلی مودودی،قم،حر،1340 ش 7)پاکسازی سکولاریزم یا مبارزه با سیستم حکومت دنیوی روشنفکران،تألیف مـحمد رفـیع الدین،تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1368 ش 8)پیشرفت سریع در اسلام 9)تشکیل پاکستان،تـألیف هـکتور پولیـتو،1326 ش 10)تعلیم و تربیت در اسلام 11)جاذبه اسلام،تألیف مریم جمیله 12)جمال عبد الناصر در 24 ساعت آخر زندگی،تـألیف مـحمد حـسنین هیکل،تهران،انتشارات بعثت 13) جنگ و صلح در قانون اسلام،تألیف خدوری،1337 ش 14)حسین(ع)رمـز حـقیقت و مظهر آگاهی،قم،حر،1357 ش 15)داستانهایی از زندگی پیغمبر ما،تألیف ممتاز احمد پاکستانی، تهران،انتشار،1346 ش 16)رسول اکـرم در مـیدان جنگ،تألیف محمد حمید اللّه،1336 ش 17)شالوده علوم جدید در اسلام،تألیف محمد اقـبال لاهـوری 18)عایشه همسر پیامبر،تألیف نبیا ایوت،تـهران،آسـیا،1344 ش 19)عـذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن،تألیف جـان داون پورت، قـم،دار التبلیغ اسلامی،1344 ش 20)عمار یاسر پیشاهنگ و پرچمدار علی(ع)،تألیف صدر الدین شرف الدین،تـهران،فـراهانی،1345 ش 21)فلسفه و تربیت،تألیف،احسان اللّه، 1337 ش 22)فـرد و اجـتماع،تألیف مـحمد قـطب 23)قـائد اعظم محمد علی جناح مؤسس پاکـستان،تـألیف هکتور پولیتو،تهران،کتابفروشی محمدی،1336 ش 24)قرآن برنامه زندگی انسان،اسلام عقیده اسـت و بـرنامه،تألیف محمد متولی الشعراوی مصری،تـهران،نشر فرهنگ قرآن،1360 ش 25)مـانیفست یـا منشور جهانی اسلام،تألیف مـحمد رفـیع الدین 26)مبادی اسلام و فلسفه احکام،تألیف ابو الاعلی مودودی،دار الفکر،1343 ش 27)مسئله کشمیر و حـیدرآباد دکـن 28)منشور نهضت اسلام،تألیف مـریم جـمیله.
پانوشتها
[1] همان مجله،ص 115.
[2] همان مجله،ص 45.
[3] همان مجله،ص 112.
[4] پاکسازی سکولاریزم یا مبارزه با سیستم حکومت دنیوی روشنفکران،تألیف محمد رفیع الدین،تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی،1368 ش،صص 59-60.
[5] همان کتاب،صص 55-56.
[6] کمونیزم و اخلاق،قـم،یـاسر،1353 ش،صص 63-64.
[7] بایگانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،پرونده غلامرضا سعیدی.
[8] همان پرونده.
[9] مفخر مشرق سید جمال الدین اسدآبادی،به کوشش سید هادی خسروشاهی،تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1370 ش.
[10] مجله دانش،شـماره 19،صـص 112-130.
[11] مجله کـیهان فرهنگی،سال دوم،شماره 7،صص 107-109.
[12] مجله دانش،شماره 20-21،صص 99-124.
[13] مجله کیهان فرهنگی،سال دوم،شماره 7،صص 114-115.
[14] مصاحبه با اسـتاد سید غلامرضا سعیدی،قم،انتشارات شفق،1355 ش،صص 41-42.
[15] مجله دانش،شماره 19،صـص 112-130.
[16] مـجله کـیهان فرهنگی،سال دوم،شماره 7،صص 114-115.
[17] مجله درس هایی از مکتب اسلام،شماره 9،سال 28(جمادی الاولی 1409)،ص 2.
[18] عذر تقصیر به پیشگاه مـحمد( ص)و قـرآن،تألیف جان داون پورت،قم،دار التبلیغ اسلامی،1334 ش،مقدمه.
[19] کیهان فرهنگی،شماره 8،(آبان 1364)،ص 43.
فصلنامه مطالعات تاریخی پاییز 1383 - شماره 4 صفحات 145 تا 171