06 شهریور 1402

شهید رجایی: تنها وعده‌ام اجرای قانون اساسی است


شهید رجایی: تنها وعده‌ام اجرای قانون اساسی است

محمدعلی رجایی یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری که صلاحیتش مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفته است در اولین دوره مبارزات انتخاباتی یکشنبه شب[=۲۸ تیرماه ۱۳۶۰] در یک برنامه تلویزیونی فعالیت‌ها و برنامه‌های خود را در صورت انتخاب‌شدن بیان داشت. متن زیر مشروح سخنان ایشان است:

بسم الله الرحمن الرحیم

به یاری خدا به عنوان مقلّد امام، فرزند ملت، هماهنگ‌کننده سه قوه، برای پذیرفتن مسئولیت جدید آمادگی خودم را اعلام می‌کنم. در این مسئولیت جدید که به علت طبیعت و فطرت آن بسیاری از گفته‌های گذشته که از ابتدای نخست‌وزیری با شما هم‌میهنان عزیز داشتم تحقق پیدا می‌کند. باز هم روی عنصر مقلّد امام تکیه می‌کنم. به عنوان اولین شرط و اولین کلام در اعلام آمادگی برای پذیرفتن ریاست جمهوری، مقلّد امام یعنی آن پیوندی که رهبر و مردم را در این انقلاب به بهترین و عالی‌ترین شکل مربوط کرده و دقیقاً باعث حرکت نهایی مردم و طرد و نفی همیشگی حکومت طاغوت و برقراری نظام اسلامی در میهن اسلامی ما شد. مقلّد امام به عنوان پر کردن جای خالی مهمی که در اولین رئیس جمهور به اعتقاد من وجود داشت و از همان ابتدای پذیرفتن نخست‌وزیری که مستقیماً با رئیس جمهورِ سابق[=بنی صدر] برخورد داشتم احساس کردم و حتی در یکی از جلسات گفتم که اشکال عمده رئیس جمهور این است که خودش را در مقابل امام یک شخصی می‌داند، و این انقلاب محتوای فکری و عقیدتی آن چنین چیزی را نمی‌تواند بپذیرد. پس به یاری خدا به عنوان رئیس جمهور، مقلّد امام هستم و به چنین عنصری، به چنین ویژگی افتخار می‌کنم.

و در همین رابطه است که دومین ویژگی را اعلام کردم که فرزند ملت هستم. من چه آن موقعی که با نهضت آزادی ایران همکاری می‌کردم و اینک که در خطّ امام، مستقل از هر جمعیت و گروهی که رهبری امام را به عنوان مرجع تقلید قبول ندارد، فعالیت می‌کنم، دقیقاً معتقد بودم که این مردم در رابطه با مرجعیت حرکت می‌کنند، باور می‌کنند، سرمایه‌گذاری می‌کنند و آرمان‌های اصیل خودشان را دنبال می‌کنند. من که شکست مبارزات را قبل از تشکیل نهضت آزادی ایران در این رابطه می‌دیدم، من که به خاطر مذهبی بودن نهضت آزادی ایران در آن گروه فعالیت کردم، همیشه معتقد بودم که این مردم بزرگترین عنصرشان، عنصر رهبری مذهبی است و در مرجعیت خلاصه می‌شود و تبلور پیدا می‌کند. چون این اعتقاد را داشتم و دارم، خودم را فرزند ملت می‌دانم، نه به عنوان اینکه در میان این ملت تلاشی برای تحقق انقلاب کردم بلکه صرفاً به خاطر اینکه از عمق اعتقاد این مردم، هم اطلاع دارم، هم با آنها هم‌عقیده هستم و همان‌طوری که آنها در رابطه با رهبر انقلاب حرکت می‌کنند من هم همان‌طور حرکت می‌کنم و از خداوند می‌خواهم که در این راه ثابت بمانم.(ان‌شاء‌الله)

هماهنگ‌کننده سه قوه هستم. این فرمان را قانون اساسی صادر کرده است و من به عنوان رئیس جمهور، فرمان قانون اساسی را به عنوان جدی‌ترین و اصلی‌ترین برنامه در دوران کارم خواهم پذیرفت؛ قانون اساسی، رئیس جمهور را هماهنگ‌کننده سه قوه معرفی کرده؛ شاید رئیس جمهورِ اول[=بنی‌صدر] هم می‌خواست این کار را بکند اما به اعتقاد من طریقه‌ای را انتخاب کرده بود که از طبیعت قانون اساسی جدا بود. آنچه که هر سه قوه را مطیع می‌کند، آنچه که برای هر سه قوه ملاک و معیار هست، غیر از ولایت فقیه است که خود از قانون اساسی است؟ پس به یاری خدا و پشتیبانی شما هم‌میهنان عزیز از اصل و عنصر عالی ولایت فقیه استفاده خواهیم کرد و در هر مورد هرگونه اختلاف و یا ناهماهنگی بین سه قوه را به هماهنگی و یکسانی تبدیل خواهیم کرد.(ان‌شاءالله) پس بدون اینکه برای ریاست جمهوری تبلیغ خاصی داشته باشم که حرکت ویژه‌ای را انجام خواهم داد، تنها امیدم و تنها وعده‌ام این است که قانون اساسی را به عنوان جدی‌ترین و مهمترین برنامه کارم در مقابل داشته باشم. رئیس جمهور به عنوان دومین مقام در جمهوری اسلامی ایران در رابطه با قانون اساسی قابل ملاحظه با مقام رهبری نیست. وقتی که ما [قانون اساسی را] می‌خوانیم می‌گوییم بعد از رهبری، رئیس جمهور بالاترین مقام مملکت است، به عنوان یک مسلمان با طرز تفکر اسلامی برخوردی داریم که این برخورد با تفکرات آلوده به شرق و غرب فرق اساسی دارد. از رهبرمان بپرسیم وقتی که می‌فرماید من اگر خدمتگزار نامیده بشوم بهتر است تا اینکه رهبر نامیده بشوم، آنجا می‌فهمیم که دومین مقام بعد از رهبری یعنی چه. آنجا می‌فهمیم که «سید القوم خادمهم» دقیقاً چیزی است که در حکومت اسلامی و در نظام اسلامی تعریف کننده مقام است. پس طبق قانون اساسی عنوان بالاترین مقام بعد از رهبری را قبول داریم. در مقابل ضد انقلاب و یا در مقابل کشورهای بیگانه بعد از رهبری بالاترین مقام را رئیس جمهور معرفی می‌کنیم. رئیس جمهور هم باید با اتکا به نفس و با قدرتی که خدا در ارتباط با ایمان و پشتیبانی مردم به او می‌دهد، با این قدرت در مقابل کشورهای بیگانه بایستد و بداند که دومین مقام کشور است، اما وقتی برمی‌گردد به داخل مردم باید بداند که دقیقاً به علت اینکه دومین مقام کشور است، باید بیشترین خدمت یا بیشترین تواضع، بیشترین هماهنگی و هم‌رنگی و هم‌دلی را با مردم داشته باشد.

به عنوان رئیس جمهور امیدم این است که نظام اسلامی در این جامعه پیاده بشود. امیدی که شاید از سنین هفت سالگی که به مدرسه رفتم با مسجد آشنا شدم، با جلسات آشنا شدم، همیشه آرزو می‌کردم که آنچه که این گویندگان مسلمان می‌گویند و تصویر می‌کنند از یک جامعه اسلامی، هر چه زودتر در ایران و در جهان پیاده بشود. نظام اسلامی که قادر هست در تمام ابعاد، بشر و بشریت را اداره کند، آن نظام را از لابلای اصول قانون اساسی بیرون بیاوریم و به کمک همدیگر پیاده کنیم. رئیس جمهوری شویم که قانون اساسی را، یعنی این خون‌بهای شهدای انقلاب و مورد تقاضای دعاکننده‌های مسلمان در نیمه‌شب و حاصل رنجی که خبرگان این مردم مسلمان در مجلس خبرگان به دست آوردند، آن را در جامعه پیاده بکنیم. قانون اساسی را امید دارم که در آن حدی که هست بدان بها بدهیم، ارزش قائل بشویم. قانون اساسی که اگر اصول دوم و سوم آن را پیاده کنیم جامعه‌ای خواهیم داشت آباد، سرافراز، مورد حسرت مردمی که از فرمول‌های مختلفی استفاده کردند تا بتوانند یک جامعه مطلوب برای خودشان به وجود بیاورند. قانون اساسی که اجرای اصل ۴۴(۱) آن، جامعه را از این نابرابری، از این ناهمگونی، از این اختلاف کُشنده بیرون خواهد آورد، ان‌شاءالله. با اجرای سریع و صحیح قانون اساسی به خصوص اصل ۴۴ موفق می‌شویم این ناهماهنگی و نابرابری را که در رابطه با تجارت‌های غلط به‌وجود آمده ان‌شاءالله از بین ببریم. قانون اساسی که اصل ۴۹(۲) آن ما را توانا کرده است تا یکی از بزرگترین فرمایشات علی(ع) را در رابطه با مسائل اقتصادی برای اولین بار بعد از علی(ع) پیاده کنیم. اصل چهل‌ونهم این فرمان مبارک علی(ع) را که فرمود من در پی گرفتن مال مسلمانان آن چنان خواهم رفت که اگر به حساب کابین زنان هم درآمده باشد، آن را پس خواهم گرفت و به صاحب اصلی آن بر خواهم گرداند؛ اصل چهل‌ونهم به ما چنین توانی را می‌دهد. ان‌شاءالله در رابطه با شورای نگهبان، که بهترین و مهمترین مرجع هست برای تطبیق مصوبات شورای اسلامی با قانون اسلام عزیز، و به کمک همه نهادهای انقلابی که دلشان برای پیاده‌شدن احکام اسلام عزیز می‌تپد موفق می‌شویم جامعه‌ای منتظر، جامعه‌ای مطلوب، جامعه‌ای مورد آرزوی مردمی که شهید شدند به خاطر آن و یا زنده ماندند برای خاطر آن، به وجود بیاوریم.

رئیس جمهوری یک وظیفه مهم داشت که به نظر من عمل نشد، نه تنها عمل نشد بلکه می‌رفت که انحراف را به وضع قبل از انقلاب برگرداند؛ و آن عبارت است از حذف شاه. رئیس جمهوری یعنی عنصری که می‌کوشد مردم را که در طول ۲۵۰۰ سال با کلمه شاه و فرهنگ شاه و برخورد شاهی عادت کرده، این عادت را به تدریج از آنها بگیرد و به جای آن بندگی خدا را قرار بدهد، که اگر ما خواستیم تشبیه کنیم کاری را به کار بسیار خوب، آن را در ارتباط با خدا بدانیم، در ارتباط با بندگان صالح خدا بدانیم، در ارتباط با پیامبر و ائمه ببینیم. ما با داشتن «تخلقو باخلاق الله»، با داشتن این دستور که کارتان را خداگونه تعریف کنید، تبدیل شدیم به عناصری که کارهای خودمان را شاه‌گونه تعریف می‌کنیم؛ شاه‌گونه بودن متأسفانه در جامعه ما به صورت یک چیز بالا و برتر معرفی شده و حال اینکه شاهِ بیچاره هم نه تنها مثل یکی از افراد عادی مملکت بود بلکه تا آنجایی که ما سراغ داریم بیچاره‌تر، مخلوع‌تر؛ کسی که امروز با نعره و فریاد به استقامت و ایستادن و خروشیدن صحبت می‌کرد، فردا بعد از اینکه مردم آنچه را که داده بودند پس گرفتند و یا آنچه را که او به زور غصب کرده بود از او گرفتند به حالتی در آمد که حتی از بردن نام او هم نفرت دارند. این عنصر بیچاره نباید برای انسان‌ به صورت یک نمونه درآید که تلاش کند شاهانه، لباسشان را شاهانه، مجلسشان را شاهانه کنند. نه، ان‌شاء‌الله در دوره جدید ریاست جمهوری، شاه‌مان را خداگونه یعنی آن طور که خدا بپسندد، لباسمان را لباسی که خدا بپسندد، قرار خواهیم داد.

رئیس جمهور در لباس زیبای قانون اساسی به هر میزان و به هر ملاکی که قانون اساسی تعیین کرده، قدرت دارد؛ قدرت دارد قانون اساسی داده، قدرت ندارد قانون اساسی نداده. آنچه هست و نیست در ارتباط با قانون اساسی است، یعنی در ارتباط با خواست مردم است، وقتی که جمع می‌شوند و رأی می‌دهند و در حقیقت اجازه می‌دهند یک کسی در یک مقامی قرار بگیرد. اصرار در این دارم که قانون اساسی را به عنوان برنامه تکرار کنم و همان طور که در نخست‌وزیری گفتم اگر ما موفق شویم قانون اساسی را به عنوان برنامه در زندگی اجتماعی‌مان پیاده کنیم به اعتقاد من به بزرگترین موفقیت‌ها دست پیدا کردیم و همه‌مان دعا کنیم، تلاش کنیم که این برنامه همواره در مد نظرمان باشد.

در انتخابات جدید ریاست جمهوری سؤالاتی مطرح است که فکر می‌کنم که بجاست ما به آن سؤالات جواب بدهیم، اینکه چه خواهیم کرد و که بودیم و وعده‌ها و یا برنامه‌ها چیست، امیدوارم به همین حد کفایت کند، و بپردازیم به بحثی که در زمینه انتخاب رئیس جمهور به خصوص در وضعیت موجود مطرح است. ما هم رئیس جمهوری انتخاب می‌کنیم که در سایه تبعیت از ولایت فقیه بین قوای سه‌گانه ما هماهنگی ایجاد می‌کند. وقتی این هماهنگی ایجاد شد آن وقت همه مردم می‌توانند امیدوار باشند، مطمئن باشند که نیروهای آنها صرف سازندگی و صرف تحقق جمهوری و صرف تحقق نظام اسلامی در جامعه خواهد شد، و آن دلهره و یأسی که در مردم ما به وجود آمده بود که هر روز و یا هر چند یک بار نگران یک واقعه‌ای بودند که در جامعه پیش می‌آمد و بایستی از نخست‌وزیر گرفته، مجلس گرفته، از شورای عالی قضایی، رهبری و توده مردم همه تلاش کنند به ترتیبی این اختلاف را رفع کنند، ان‌شاءالله به یاری خدا از بین رفته و در وضع جدید ریاست جمهوری، یک عنصر دیگر به این نیروهای همانند اضافه شده و می‌شود. امیدواریم که رئیس جمهور آینده نه تنها آثار اختلافی را که در گذشته بوده بتواند محو بکند بلکه با هماهنگ کردن و در یکسو کردن نیروها ما را در تحقق آرمان‌هایمان یاری کند و یک یار در کنار بقیه یاران انقلاب قرار گیرد.

سؤالاتی که مطرح می‌باشد این است که رئیس جمهور کیست؟

چهار نفر برای ریاست جمهوری کاندید شدند که هر چهار نفرشان در خطّ امام هستند. جواب این سؤال این است که رئیس جمهور یکی از این چهار نفر است و بر اساس رأیی که شما خواهید داد تعیین خواهد شد. اگر چنانچه من اولین نفر از این چهار نفر باشم بقیه برادران هم در عرض من قرار می‌گیرند و اگر چنانچه در فاصله‌ای که الان تا روز رأی دادن شما وجود دارد اتفاقی افتاد که هیچ کداممان نمی‌توانیم پیش‌بینی کنیم، برادران دیگر حضور داشته باشند و پرچمی را که از دست من افتاده بردارند و همچنان این حرکت را ادامه بدهند.

چرا رئیس جمهور چهار نفر هم‌خط، همه تابع ولایت فقیه و در خط امام آمدند[=کاندید شدند]، بقیه کجا هستند؟

بقیه یعنی لیبرال‌ها، یعنی چپ‌ها، یعنی ملی‌گراها، یعنی ضررکرده‌های در رابطه با انقلاب، وقتی گذرگاه‌های سخت را در مقابل خودشان دیدند از کاندیدا شدن منصرف شدند. وقتی دیدند که اول باید از نظر شورای نگهبان که دقیقاً اصول و موازین اسلامی را رعایت خواهد کرد بگذرند چه گذشتنشان مشکل است. وقتی دیدند برای ریاست جمهوری به پایگاه مردمی احتیاج هست و این پایگاه مردمی را ندارند طبیعی بود که در این مرحله شرکت نکنند. پس چه کردند، رفتند راه دیگری را انتخاب کردند و حالا که این جمهوری مورد قبولشان نیست تلاش می‌کنند که این جمهوری تحقق پیدا نکند. پس تو خواهر، برادر، پدر در این رأی دادن در حقیقت رئیس جمهور انتخاب نمی‌کنی، در حقیقت تو یک بار دیگر جمهوری را تعیین می‌کنی و تأیید می‌کنی، زیرا کسانی که در طرف دیگر هستند همان‌طوری که شاهد هستی تمام تلاششان را صرف این می‌کنند که رئیس جمهور انتخاب نشود، مجلس نماینده‌های شهیدش را از مردم دو مرتبه انتخاب نکند. تو رأی نمی‌دهی که من رئیس جمهور بشوم، بلکه تو رأی می‌دهی که ضد انقلاب یا هر کس که مایل نیست این جمهوری نهادهای اصلی خودش را پیدا کند و او بفهمد که تو در صحنه هستی، تو حضور داری و اصرار داری که این عالی‌ترین شکل حکومت یعنی حکومت اسلامی، آخرین نهاد خودش را هم به همان شکل که ضرورت دارد و به همان شکل که لازم است، به همان شکل که می‌خواهی یعنی مقلّد امام، فرزند مجلس و هماهنگ‌کننده سه قوه و کسی که قانون اساسی را در حد قانون اساسی با تفسیر و تعبیر شورای نگهبان قبول داشته باشد، نه اینکه بخواهد افکار و نظریات خودش را از مجرای قانون اساسی به تو هم‌میهنِ مسلمانِ انقلابیِ شهیدپرور تحمیل کند. می‌خواهی یک بار دیگر اثبات کنی که برای تکمیل نظام اسلامی یعنی نظامی که در چهارچوب قانون اساسی پذیرفته شده و باید در این جامعه پیاده بشود حضور پیدا می‌کنی. می‌خواهی همان‌طور که در راهپیمایی‌ها، در بسیاری از صحنه‌ها حاضر شدی و ضد انقلاب را آنچنان از صحنه خارج کردی که برای همیشه مأیوس شد و رفت به جایی که خودش هم پیش‌بینی نمی‌کرد، می‌خواهی یک بار دیگر حاضر بشوی؛ و این رأی دادن این نیست که رئیس جمهور تعیین می‌شود و انتخاب می‌شود؛ به اعتقاد ما در نظام اسلامی رئیس جمهور با عدد تعیین نمی‌شود، رئیس جمهور با قلب تعیین می‌شود، رئیس جمهور با دل تعیین می‌شود، یعنی اگر تو بپذیری که این فرزندت را به عنوان رئیس جمهور قبول داری این کافی است، اما این عدد را برای نمایش در مقابل ضد انقلاب چه ضد انقلاب داخلی، چه ضد انقلاب خارجی، به خصوص برای دشمن سرسخت، امپریالیسم به سرکردگی آمریکا و مزدورش صدام نشان می‌دهی، که در چنین شرایطی که در حال جنگ در جبهه‌های مختلف هستی برای استقرار و برای تمام کردن نهادهای این انقلاب هم‌چنان هوشیار و آماده و فعال هستی. خداوند ان‌شاءالله ما را در این حرکت نیز مانند سایر حرکات، موفق کند؛ و قبولی اعمال ما را در این ماه مبارک، پیروزی ما بر ضد انقلاب داخلی در تعیین رئیس جمهور، و بر ضد انقلاب خارجی در پیروزی جنگ با صدام کافر موفق کند. به امید پیروزی، خدا نگهدار.

 

منبع: روزنامه جمهوری اسلامی؛ ۳۰ تیرماه ۱۳۶۰

********

۱- اصل ۴۴: نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامه‌ریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تامین نیرو، سدها و شبکه‌های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش تعاونی شامل شرکت‌ها و مؤسسات تعاونی تولید و توزیع است که در شهر و روستا بر طبق ضوابط اسلامی تشکیل می شود. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات می‌شود که مکمل فعالیت‌های اقتصادی دولتی و تعاونی است. مالکیت در این سه بخش تا جایی که با اصول دیگر این فصل مطابق باشد و از محدوده قوانین اسلام خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور گردد و مایه زیان جامعه نشود مورد حمایت قانون جمهوری اسلامی است. تفصیل ضوابط و قلمرو و شرایط هر سه بخش را قانون معین می کند

۲- اصل ۴۹: دولت موظف است ثروت‌های ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطعه کاری‌ها و معاملات دولتی، فروش زمین‌های موات و مباحات اصلی، دائر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیرمشروع را گرفته و به صاحب حق رد کند و در صورت معلوم نبودن او به بیت‌المال بدهد. این حکم باید با رسیدگی و تحقیق و ثبوت شرعی به وسیله دولت اجرا شود.