24 خرداد 1393

استقبال از «دا»،‌ «من او» و «در پایتخت فراموشی» نشانه‌ای از ظرفیت‌های نشر ایران


استقبال از «دا»،‌ «من او» و «در پایتخت فراموشی» نشانه‌ای از ظرفیت‌های نشر ایران

تعامل فرهنگی میان ملت‌ها از مشخصه‌های اصلی ارتباطات است و زبان هنر بهترین واسطه برای برقراری تعامل میان ملت‌هاست. در این میان ادبیات نقش مهمی در این ارتباطات ایفا می‌کند. ملت‌های مختلفی در طول تاریخ به‌واسطه ادبیاتشان به جهانیان شناسانده شده‌اند،‌ چرا که ادبیات هر ملتی نماینده فرهنگ،‌ تمدن و تاریخ آن ملت است. بنابراین دولت‌ها همواره کوشیده‌اند تا با ادبیات،‌ فرهنگ خود را جهانی سازند،‌ اما آیا واقعاً تنها با فشار دولت‌هاست که یک نویسنده یا اثرش جهانی می‌شود؟ یا اینکه جهانی بودن آن نویسنده و تولید اثری برای مخاطب جهانی در این زمینه تأثیرگذار است؟

تجربه نشان داده است که علاوه بر اینکه فشار دولت‌ها برای جهانی‌سازی ادبیات  تأثیرگذار است،‌ آنجه بیشتر حائز اهمیت است این است که نویسنده خود جهانی بیندیشد و جهانی بنویسد،‌ تنها با فشار و پشتوانه دولت‌ها ادبیات یک ملت جهانی نمی‌شود، برای نمونه مولانا،‌ حافظ‌ و سعدی امروز شخصیت‌هایی جهانی هستند که تنها به‌واسطه آثارشان جهانی شده‌اند‌، از طرف دیگر در حوزه ادبیات داستانی نیز ادبیات ایران زمانی که داستان کوتاه را به خود دید،‌ عرصه قلم‌فرسایی نویسندگانی چون جمال‌زاده، جلال‌ آل‌احمد،‌ بزرگ علوی،‌ احمد محمود،‌ و... شد که بدون حمایت‌های حاکمیتی و حتی با ایجاد محرومیت‌ها و ارعاب‌هایی که از سوی حکومت پهلوی صورت می‌گرفت،‌ به کار خود ادامه داده چه‌بسا در فضای تنگ آن روزگار که قلم مجال نمی‌یافت آن‌گونه که می‌خواهد بر صفحه کاغذ بلغزد‌، داستان‌هایی را آفریدند که به‌دلیل نبود پشتوانه دولت‌ها نتوانست در مقابل مشاهیر بزرگ جهان چندان مطرح شود، اما در نوع خود کم‌نظیر و بی‌بدیل بودند. بنابراین باید گفت،‌ جهانی اندیشیدن نویسنده و حمایت و پشتوانه دولتی لازم و ملزوم یکدیگر در عرصه جهانی شدن ادبیات هستند.

پس از انقلاب، ادبیات ایران در حوزه‌های مختلفی رشد داشت و پنجره‌های متعدد به‌روی این ادبیات گشوده شد،‌ ادبیات متعهد،‌ ادبیات انقلاب،‌ ادبیات دفاع مقدس و ... در زمانه‌ای که ادبیات شبه‌روشنفکرانه و بزرگانش به انقلاب و دغدغه‌های اجتماعی مردم پشت کرده بود‌، توانست در مدت زمان اندکی از جوانه زدن این نهال تازه، رشد و گستردگی خود را آغاز کند،‌ به‌گونه‌ای که نویسندگان تازه‌کار این ادبیات پس از چند سال به‌عنوان صاحب‌سبک شناخته شده توانستند ادبیات انقلاب را به‌عنوان یک شاخه مهم از ادبیات فارسی معرفی کنند.

نویسندگانی چون رضا امیرخانی‌، حبیب احمدزاده،‌ احمد دهقان،‌ ابراهیم حسن‌بیگی‌، محمدرضا بایرامی‌، سید مهدی شجاعی‌، نادر ابراهیمی و ... توانستند با تولید آثار فاخر ادبیات نوین انقلاب اسلامی را به درختی تنومند در عرصه ادبیات فارسی تبدیل کنند،‌ ادبیاتی که امروز شاید به‌جرأت بتوان گفت که به‌نوعی در کشورهای همسایه رواج یافته مخاطبان فارسی‌زبان بسیاری دارد،‌ علاوه بر آن آثار بسیاری از نویسندگان ایران امروز در کشورهای مختلف دنیا ترجمه شده و در اختیار مخاطبان جهانی قرار گرفته است.

افغانستان یکی از کشورهای همسایه ایران است که به‌دلیل اشتراکات تاریخی، فرهنگی و زبانی با ایران به‌عنوان یک نقطه خاص حائز اهمیت است. سالانه بیش از 80 درصد کتاب‌های موجود در بازارهای افغانستان از ایران تأمین می‌شود و می‌توان گفت،‌ بازار نشر افغانستان به‌عنوان یک بازار بالفعل نشر ایران مطرح و نیازمند توجه و ساماندهی مناسب است. این موضوع به‌گونه‌ای است که حتی تعجب برخی از نویسندگان،‌ ناشران و مسئولان ما را نیز برانگیخته است، برای نمونه رضا امیرخانی، در کتاب «جانستان کابلستان» از اینکه کتاب «من‌او» در کتاب‌فروشی‌های افغانستان موجود است،‌ اظهار تعجب می‌کند،‌ این در حالی است که بنا به گفته محمد‌ابراهیم شریعتی مدیر انتشارات عرفان و ناشر مهاجر افغانستان در ایران‌، کتاب‌های امیرخانی میان مردم افغانستان از محبوبیت ویژه‌ای برخوردار است.

شریعتی می‌گوید:‌ «من او»‌، «جانستان کابلستان» و دیگر آثار امیرخانی جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها و رمان‌ها میان مردم افغانستان است،‌ به‌گونه‌ای که تاکنون شمارگان بسیاری از این کتاب‌ها به فروش رفته و یا در کتابخانه‌های افغانستان موجود است.

تجربه دیگر در حوزه توزیع آثار ایرانی در افغانستان به تجربه توزیع موفق کتاب «دا» بازمی‌گردد،‌ کتاب «دا» پس از توزیع توسط چندین موزع و ناشر افغانستانی در این کشور،‌ توانست فروش قابل توجهی داشته و قریب به 10هزار نسخه از آن به فروش رود.

ابوطالب مظفری شاعر و نویسنده مهاجر افغانستان نیز درباره وضعیت ادبیات داستانی در این کشور می‌گوید: در مجموع شعر نسبت به داستان میان توده مردم افغانستان،‌ شناخته شده‌تر است،‌ ادبیات داستانی علاوه بر اینکه میان توده مردم شناخته شده نیست‌، میان روشنفکران نیز بسیار اندک شناخته شده است،‌ البته رمان‌های زرد میان عموم مخاطبان مورد استقبال قرار می‌گیرد و ما شاهد توزیع برخی رمان‌های زرد ایرانی در این کشور نیز هستیم.

وی ادامه می‌دهد:‌ در سالیان گذشته ادبیات داستانی با ترجمه داستان‌های غربی از محمود طرزی در افغانستان شناخته شد،‌ طرزی به ترجمه آثار ژول‌ورن پرداخته توانست این نوع ادبیات را میان مخاطبان توده افغانستان رواج دهد‌، طی 10 سال اخیر با ورود نویسندگانی چون محمدسعید محمدی‌، عاصف سلطان‌زاده،‌ جواد خاوری و ... گرایش به‌سمت داستان‌نویسی و رمان بیشتر شده است.

مظفری به آثار خالد حسینی اشاره کرده می‌افزاید:‌ رمان نخست این نویسنده «بادبادک‌باز» رمان موفقی بود که تجربه‌های دوران کودکی و شناخت نویسنده از افغانستان را بیان می‌کرد،‌ پس از آن دو رمان بعدی این نویسنده «هزار خورشید تابان»‌ و «و کوه طنین انداخت» نتوانست موفقیت رمان نخست را کسب کند‌، چرا که نویسنده تحت تأثیر فضای آمریکایی که در آن بزرگ شده بدون رابطه مستقیم با جریان سال‌های اخیر افغانستان به نگارش آن پرداخته بود.

نویسندگان ایرانی در افغانستان شناخته‌شده‌تر از خالد حسینی هستند

مظفری ادامه می‌دهد:‌ خالد حسینی،‌ آن‌قدر که در جهان به‌ویژه غرب مورد توجه است، میان خود افغانستانی‌ها مورد توجه نیست،‌ درست است که تکنیک نویسندگی قوی دارد و داستان‌هایش جذابیت دارند،‌ اما از مسائل و واقعیات افغانستان آگاه نیست. ما نویسنده‌های بسیاری داریم که تجربیات غنی‌تری از او دارند. در عین حال نویسندگان ایرانی میان مردم افغانستان بسیار شناخته‌شده‌تر هستند.

محمدابراهیم شریعتی «در پایتخت فراموشی» اثر محمد‌حسین جعفریان را دیگر کتاب پرفروش در افغانستان عنوان کرده می‌گوید: این‌گونه کتاب‌ها به‌دلیل اینکه دغدغه مردم افغانستان را بیان کرده، میان آن‌ها از استقبال قابل توجهی برخوردار هستند. هم‌چنین ادبیات عامه‌پسند ایران نیز از جمله پرفروش‌های کتاب در حوزه ادبیات داستانی در افغانستان است.

بنا به گفته شریعتی داستان‌های کوتاه منتشر شده از نویسندگان ایرانی نیز میان مخاطبان افغانستانی از فروش خوبی برخوردار شده‌اند. شواهد نشان می‌دهد عمده آثاری که در ایران میان مخاطبان مورد توجه قرار گرفته است،‌ در جامعه مخاطبان افغانستان نیز پرفروش شده‌اند.

استقبال از زندگی‌نامه داستانی شهدا در کشمیر

توزیع ادبیات داستانی ایران در خارج از مرزها تنها به افغانستان محدود نمی‌شود،‌ بلکه دیگر کشورهای همسایه هم‌چون پاکستان و تاجیکستان نیز بازارهای مناسبی برای ادبیات داستانی ایران بوده‌اند،‌ برای نمونه زندگی‌نامه‌های داستانی دفاع مقدس در کشمیر مورد استقبال قابل توجه مخاطبان قرار گرفته است به‌گونه‌ای که چاپ‌های متعددی از این آثار توسط خود اردوزبان‌ها در این منطقه منتشر و توزیع شده است.

چگونه می‌توان تجربه فروش موفق «دا»‌، «من او»،‌ «جانستان کابلستان» و ... را تکرار کرد؟

فروش 10هزار نسخه‌ای «دا»،‌ فروش چندهزار نسخه‌ای «من او» ،‌ «جانستان کابلستان»،‌ «در پایتخت فراموشی» و سایر آثار نویسندگان ایران در افغانستان و دیگر کشورهای همسایه هر‌چند موجب شگفتی و شادمانی است،‌ اما این نمونه تنها چند درصد از تمام ظرفیت‌ موجود در ادبیات داستانی ایران است و شکوفا شدن تمام این ظرفیت نیازمند همان پشتوانه دولتی برای  جهانی شدن ادبیات است که اگر نباشد،‌ تنها همت نویسندگان جوابگو نخواهد بود. در پایان باید پرسید چگونه می‌توان تجربه موفق فروش «دا»،‌ «من او»  و ... را برای دیگر آثار تکرار کرد؟


تسنیم