19 دی 1394

19 دی طلیعه انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک


19 دی طلیعه انقلاب اسلامی  به روایت اسناد ساواک

مقدمه :

 آسمان و فضاى تاریخ همانند ایام فصول گاهى آفتابى و درخشان و گاهى گرفته و ابرى است. درمرور ایام  به فرازهایى مى‏رسیم که در بستر زمانى خود بسیار دردآور بوده و چشمها را اشکبار و دلها را غمگین نموده ولى در نگاهى دیگر و از فراز زمان‏ها و مکان‏ها تحول‏ زا، سرنوشت ساز و بهجت‏ زاست. 19 دى از جمله آن ایام است.

واقعه 19 دى پدیده‏اى ناگهانى نبود بلکه داراى ریشه‏ ها و آبشخورهاى تاریخى بود و بعدها منشأ تحلیلها و حوادثى بس ژرف وعمیق گردید. بررسى بستر تاریخى و بازنگرى شرایط آن دوران، بى‏شک ابّهت و اهمیت آن واقعه را نمودى عینى‏ ترمى‏ بخشد.

فضاى سیاسى،اجتماعى، اقتصادى و نظامى دهه 50 وخصوصا سالهاى واپسین انقلاب در نگاه دولتمردان رژیم پهلوى عصر شکوفایى و رسیدن به  دروازه‏هاى تمدن بزرگ و در یک  کلمه عصر طلایى بود و بسیارى از تحلیل‏گران و سیاستمداران داخلى و خارجى حکومت ایران را رژیمى پایدار و با ثبات درتمامى عرصه‏ها برآورد نموده و ایران را جزیره ثبات مى‏نامیدند.

رژیم پهلوى توانسته بود از خود تصویرى مهیب و با صلابت و در عین حال به ظاهر اصلاحگر و معتقد به آزادى و توسعه سیاسى نشان دهد و همگان شاه را فردى قدرتمند و توانا که داراى رژیمى پایدار و مستحکم است مى‏پنداشتند.

 رژیمى با ارتشى مدرن با قابلیت 000/400 نفر و مجهز به پیشرفته‏ترین تسلیحات، دستگاه امنیتى بسیار منظم و خشن، مجلس مطیع و گوش به فرمان، داراى دوستان با نفوذ درسطح منطقه و جهان، رژیمى بدون اپوزیسیون قوى و جدى و ثروتى هنگفت براى هرگونه اقدام. سیا معتقد بود :

«ایران نه تنها در یک موقعیت انقلابى قرار ندارد بلکه حتى آثار و علائمى از نزدیک بودن شرایط انقلاب هم در آن به چشم نمى‏خورد.»

ودرتحلیل اطلاعات دفاعى آمریکا آمده بود :

«انتظار مى‏رود شاه در ده سال آینده نیز همچنان فعال در قدرت بماند.»

و از بُعدى دیگر شاه از لحاظ شخصیتى داراى باورهایى از اقتدار و توانایى‏هاى ویژه بود که هر چند توهمى بیش نبود و یکباره همچون یخ در آفتاب ذوب شد ولى همگان به یاد دارند در مصاحبه با اوریانا فالاچى به صراحت مى‏گفت :

«از طرف خداوند برگزیده شده‏ام تا مأموریتى را انجام دهم.... و پیوسته احساس پیش از وقوع دارم و آن درست به اندازه غریزه‏ام قوى است.... من کاملاً تنها نیستم چون قدرتى مرا همراهى مى‏کند که دیگران قادر به دیدن آن نیستند قدرت باطنى و پنهانى.... من پیامهایى را دریافت مى‏کنم.»

و در نهایت معتقد بود من پایدار خواهم ماند و با اشاره به فالاچى مى‏گفت :

«پادشاهى در ایران از رژیم‏هاى شما بیشتر دوام خواهد آورد... رژیم‏هاى شما دوام نخواهد آورد و مال من پایدار خواهد ماند.»

پیش زمینه های حادثه نوزده دی

پل راد من نویسنده مشهورآمریکایى درمجله نیویورک تایمز شاه را فاتح دنیا نام نهاد!! و در مقابل این وضعیت مطلوب نیروهاى مخالف رژیم شاه طبعا وضعیتى نابسامان را تجربه مى‏کردند و روزنه‏هاى امید یکى پس از دیگرى بى‏فروغ مى‏گشت و آخرین کورسوهاى امید رو به خاموشى مى‏گرایید در همین زمان شاه سرمست از غرور براى تسریع این روند و درهم شکستن آخرین مقاومتها فرمان حمله به آخرین دژ انقلابیون را صادر کرد. دراول آبان 1356 و هفدهم دی ماه 1356 دوحادثه قریب به هم به وقوع پیوست:

اول شهادت حاج آقا مصطفى خمینى (ره) و دوم درج مقاله 17 دى که در ایران و خصوصا قم بازتاب بسیار وسیعى داشت .

پژواک شهادت حاج آقا مصطفى فرزند برومند امام در اول آبان ه در همه ایران طنین انداز گردید محبوبیت امام را دربین توده مردم و گروههاى انقلابى به نمایش گذاشت و رژیم را به واکنش سریع واداشت و مقاله 17 دى تحت عنوان"ایران واستعمارسرخ وسیاه" ، با هدف هتک حرمت امام خمینی در روزنامه اطلاعات منتشر گردید، ولى ناگهان همه چیز به گونه‏اى دیگر رخ نمود و آن همه تحلیل و ثبات و امنیت به یکباره رنگ باخت وسیرجریانات و طوفان حوادث سرنوشتى دیگر را رقم زد، به گونه‏اى که طومار رژیم پهلوى را درهم پیچید.

عقده گشایی شاهانه در مقاله روزنامه اطلاعات

با درج مقاله توهین‏ آمیز 17/10/56 تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات رژیم با عکس‏العمل جدى روحانیت و توده مردم مواجه گردید :

«... از ساعت 30/16 حدود چهارصد نفر از طلاب حوزه قم در مسجد اعظم اجتماع و تا ساعت 17 به تدریج بر تعداد آنان افزوده گردید و به قریب دو هزار نفر بالغ گردیدند... جمعیت از مسجد خارج و در جلوى مدرسه خان و خیابانهاى موزه، ارم، حجتیه و بهار شروع به تظاهرات و دادن شعارهاى درود برخمینى و مرگ بر حکومت استبدادى نمودند.... در ساعت 2015 حدود سیصد نفر در جلوى مدرسه خان و میدان آستانه تجمع و تعدادى از آنان شروع به دادن شعار و پرتاب سنگ به طرف مأمورین انتظامى نمودند.... در این ماجرا به علت تجمع زیاد افراد متفرقه و عدم امکان شناسایى، کسى بازداشت نگردیده است...»[1]

در گزارش دیگر آمده است :

«ساعت 10 روز جارى (18/10/36) به علت درج مطلبى تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات دروس حوزه علمیه قم تعطیل و حدود 250 نفر از طلاب علوم دینى در مدرسه‏خان اجتماع و با دادن شعار درود برخمینى و مرگ بر حکومت استبدادى به طرف میدان آستانه و حرم حرکت.... به منزل آیت‏اللّه‏ گلپایگانى مراجعه نموده و پس از منزل وى مجددا دست به تظاهرات خیابانى زده که در حال حاضر مأمورین انتظامى در حال پراکندن آنان مى‏باشند »[2]

«... تظاهرات شروع و تعدادى از آنها به مسجد اعظم که آقاى شریعتمدارى براى درس گفتن آمده بود رفته و از وى خواستند به دنبال تعطیل حوزه، درس را رها نماید که ایشان با ناراحتى از منبر پایین آمده و درس را تعطیل مى‏نمایند سپس تظاهرکنندگان به منزل شیخ هاشم آملى و علامه طباطبایى سپس به منزل وحید خراسانى مى‏روند. در ساعت 5/10 صبح ناصر مکارم شیرازى در مسجد امیرالمؤمنین شروع به سخنرانى نمود و گفت شماها با هم همدست و هم زبان باشید قیام کنید اگر بمیرم همه با هم بمیریم و اگر زنده باشیم همه با هم زنده باشیم تا دست این حکومت یزیدى را کوتاه کنیم در قرارداد در نظر دارد با این مطالب و حرفهاى غلط مردم مسلمان شیعه ایران را از خمینى دور سازد. ما مى‏میریم ولى از خمینى جدا نیستیم تمام پاکستان که 30 میلیون شیعه دارد و عراق و افغانستان تمام شیعه‏ها از خمینى هستند و او را جدا از خودشان نمى‏دانند....»[3]

رژیم که به خشم آمده بود دستور شدید سرکوبى مردم را صادر کرد و پلیس به تظاهرکنندگان حمله‏ور شد و در نتیجه عده‏اى مجروح و شهید گردیدند :

«طبق اطلاعى که مجددا از بیمارستانها کسب گردیده، تعداد کشته‏شدگان پنج نفر است که چهار نفر از آنان در اثر اصابت گلوله کشته شده... مجروحین تیر خورده که در بیمارستان بسترى مى‏باشند جمعا نُه نفر است که حال دو نفر از آنان وخیم مى‏باشد...»[4]

ولى این اقدامات هیچ‏گونه خللى در عزم مردم بوجود نیاورد:

«... از ساعت 16 جارى جمعیت تظاهرکنندگان حدود ده هزار نفر در مدرسه خان و مسجد اعظم و صحنین اجتماع و در مسیر خیابان صفاییه حرکت نمودند...»[5]

    مراجع طراز اول قم با تأیید اقدامات مردم انزجار خود را از اینگونه حرکات اعلام مى‏نمودند.

«... طلاب همگى به منزل آیت‏اللّه‏ گلپایگانى رفتند به طورى که منزل مذکور پر از طلبه و افراد شخصى شد آیت‏اللّه‏ گلپایگانى پشت میکروفون رفته و 5 دقیقه سخنرانى کرده و گفت دیشب روزنامه را برایم خواندند خیلى ناراحت شدم مدتى است که به دین و روحانیت جسارت مى‏کنند.... بعد طلبه‏ها را نصیحت کرد که باید متحد باشید اختلاف را کناربگذراند اختلاف بین ما از آمدن کارتر به ایران بدتر و زیان‏آورتر است.... درسها را تعطیل کردیم ولى نباید که به همین جا اکتفا کنیم ما باید با آقایان دیگر صحبت کنیم تا آنها هم با ما اقدام کنند....»[6]

«... آیت‏اللّه‏ نجفى سخنرانى کرده و گفت من ایشان را (خمینى را) خوب مى‏شناسم ما هشتاد سال است با هم رفیق هستیم ایشان با این حرفها کوچک نمى‏شود من اقداماتى کرده‏ام...»[7]

« بطور دسته جمعى به منزل شیخ هاشم آملى رفتند. آملى خیلى مختصر در چند کلمه گفت ما این اهانت را محکوم مى‏کنیم و ساکت نمى‏نشینیم.. ما کارهاى شما را تحسین مى‏کنیم. همه شما را دوست داریم...»[8]

« طلاب به منزل علامه طباطبایى رفتند وعلامه طى چند کلمه برنامه دولت را در این مورد محکوم کرد.»

سخنرانى مهیج آیت‏اللّه‏ وحید خراسانى باعث شور و شوقى مضاعف در بین مردم گردید :

«... وحید خراسانى شروع به صحبت کرده و در ضمن صحبت، خمینى را تشبیه به نور کرد که اگر کسى پا روى نوربگذارد نور خاموش نمى‏شود و سپس شعرى خواند که مفهومش این بود : که آب دریا به دهن سگ نجس نمى‏شود و در حالى که روى سخنش با نویسنده مقاله بود، گفت اى احمق تو به شخصى توهین کردى که معرفه است در حالى که تمامى بندگان نکره هستند ولى وقتى به خدا نزدیک شدند معرفه شوند...»[9]

    آیت‏اللّه‏ گلپایگانى با حضور در بیمارستان آیت‏اللّه‏ گلپایگانى به عیادت مجروحین تظاهرات که از میان
اقشار مختلف جامعه از قبیل طلاب، دانشجویان، کارگران، محصلین و کارمندان[10] بودند پرداخت و ضمن
اظهار همدردى انزجار خود را از این اعمال وحشیانه اعلام نمودند.[11]

    موج تظاهرات و اقدامات وحشیانه رژیم به گونه‏اى بود که خیلى زود شهرهاى مجاور ضمن اظهار
همدردى به حرکتى خودجوش و مشابه آنچه در قم گذشت پرداختند.[12]

    رژیم با تهدید و ارعاب سعى نمود مردم را مجبور به عقب‏نشینى کند و از روند آن جلوگیرى کند :

«... کلیه کسبه شهر موظفند که مغازه‏هاى خود را از ساعت 9 صبح روز 22/10/39 باز و به کسب مشغول باشند در غیر این صورت پروانه کسب آنان براى همیشه لغو و نسبت به انسداد جلو مغازه نیز از طریق احداث دیوار اقدام خواهد شد.»[13]

    بار دیگر کوشید علاوه بر برخورد بسیار سفاکانه با مردم، با تبعید دسته جمعى علما و فعالین بتواند
مردم را مجبور به سکوت کند.

«ساعت 8 صبح جارى کمیسیون حوزه امنیت اجتماعى شهرستان قم در دفتر کار فرماندار تشکیل و در مورد 10 نفر محرکین وقایع اخیر به شرح ذیل اتخاذ تصمیم و دستور اجراى موقت حکم از استاندار استان مرکزى اخذ گردید...»[14]

    و متقابلاً آیات عظام نیز با انتشار اعلامیه‏ها را ایراد سخنرانى به محکوم کردن اعمال رژیم پرداختند.
در مورخه 22/10/56 اعلامیه‏اى با امضاى 37 تن از طرف اساتید و علماى حوزه علمیه قم انتشار یافت
و آیت‏اللّه‏ شریعتمدارى در طى اعلامیه‏اى اعلام داشت :

«حادثه اسفناک و دلخراش حوزه علمیه قم را به عموم مسلمانان تسلیت مى‏گوییم. اخیرا در روزنامه‏هاى ایران قلمهایى بکار افتاده و مقالاتى نوشته شده است که متضمن توهین به مقام شامخ روحانیت و انکار بعضى احکام مسلمه اسلام است...»[15]

این روند، رفته رفته به تعطیلى نمازهاى جماعت قم و کاشان انجامیدند:

«... از روز بیستم ماه جارى تاکنون در هیچ یک از مساجد شهر نماز جماعت اقامه نشده و روحانیون از شرکت در مساجد خوددارى کرده‏اند.[16]

و با برپایى مجلس ختم، یاد و خاطره شهیدان را زنده نگه داشتند و از آن به عنوان سندى براى رسواسازى
رژیم بهره جستند.

« روحانیون و بازاریان متعصب مذهبى در نظر دارند، روز پنج‏شنبه 29/10/36 را روز ختم کشته ‏شدگان حادثه قم اعلام دارند [و ]احتمال اینکه در روز مذکور مجلس ختم برگزار و احیانا بازار شهر تعطیل گردد [وجود دارد]...»[17]

«... ضمنا تعدادى از وعاظ طرفدار خمینى در نظر دارند امشب در مجالس روضه‏خوانى تهران منبر رفته و مجالس را به صورت فاتحه‏خوانى اداره نمایند...»[18]

و وعاظ از این فرصت استفاده کرده و در تمامى مجالس و محافل به افشاگرى علیه دولت پرداختند :

«... در روزنامه‏ها به روحانیت اهانت شده و از آنها به عنوان مرتجع نام برده شده در صورتى که روحانیت از مسایل ارتجاعى مبراست.... آنها ما را خائن مى‏دانند ولى ما خائن نیستیم. آنهایى که سرمایه‏هاى مملکت را به خارج مى‏برند خائن هستند....»[19]

و با گسترده شدن دامنه اعتراضات، روحانیون از شهرستانها جهت کسب تکلیف به قم آمده و هر روز
دامنه قیام گسترده‏تر مى‏گردید.

«... شیخ محمد صدوقى یزدى از یزد و سید روح‏اللّه‏ خاتمى از اردکان یزد و شیخ ابراهیم اعرافى از شورک میبد یزد به قم آمده بودند و با آیات و مراجع قم تماس گرفته و گفتند اگر اجازه مى‏دهید در یزد و توابع آن به عنوان اعتراض مغازه‏هارا تعطیل کنند و...»[20]

«... در دهه آخر صفر و در مدارس علمیه قم کاملاً تعطیل و طلاب و وعاظ شهرستانها به روستاها اعزام شده‏اند و به ظاهر محافل مذهبى و..... خاصى در تدارک و تهیه مقدمات تظاهرات و فعالیتهاى بخصوص نیستند ولى باطن محیط آمادگى هرگونه آشوب و بلوا را دارد...»[21]

« ساعت 14 روز جارى تعدادى اعلامیه پلى کپى شده تحت عنوان پیام 19 دى وسیله افراد ناشناسى در خیابانهاى اطراف حرم توزیع که سریعا وسیله مأمورین جمع‏آورى گردید...»[22]

«اخیرا تعدادى طلاب علما دینى به مرودشت وارد و در گروههاى 2 الى 3 نفرى تقسیم و به روستاهاى استان فارس اعزام و یکى از آنها اظهار نموده در آینده نزدیک یک قیام عمومى برپا خواهد شد و ما نیز به همین منظور به روستاهاآمده‏ایم واوامر ملوکانه شرف صدور یافت «همه سازمانها در همه نقاط مواظب باشند .»[23]

    زمان به سرعت و با التهاب بسیار، در ایران سپرى مى‏گردید و یاد روز چهلم شهداى قم نزدیک مى‏شد
و رژیم به خوبى دریافته بود که آینده آبستن حوادث بیشمارى است؛ لذا تدابیر امنیتى شدیدترى را تدارک
دیده بود :

«... نظر به اینکه روز شنبه 29/11/36 مصادف با روز چهلم حادثه اخیر قم (19/10/36) مى‏باشد و احتمال داردعوامل ناراحت و افراد متعصب مذهبى با برگزارى مجالس ختم مبادرت به انجام تظاهرات و یا خرابکارى نمایند لذاخواهشمند است دستور فرمایید ضمن توجیه مأمورین مربوطه در زمینه مراقبت و پیش‏بینى‏هاى لازم در مورد تردد افراد مشکوک در منطقه از تشکیل مجالس مذهبى در منازل و مساجد و تکایا به منظور فوق و برگزارى ختم براىمقتولین حادثه مذکور شدیدا جلوگیرى نموده...»[24]

«...  نوارهاى آیات قم و خمینى در سطح گسترده‏اى تکثیر و به فروش مى‏رسد مقرر فرمایند...»[25]

«... به قرار اطلاع قرار است روز 29/11/36 به مناسبت روز درگذشت کشته‏شدگان واقعه اخیر قم، از طرف متعصبین مذهبى و عوامل مخرب در نقاط مختلف کشور تظاهراتى انجام شود...»[26]

    در بولتن ویژه‏اى که گزارش وقایع، در نقاط مختلف کشور به مناسبت چهلمین روز شهداى قم تهیه
شده، آمده است که : از طرف آیات عظام گلپایگانى و محمدوحید میاندوآبى، سیدکاظم شریعتمدارى
اعلامیه‏اى منتشر و در سراسر کشور پخش گردید. شهر قم به حالت تعطیل درآمد و وضعیت 16 استان
حالت غیرعادى داشت. در تبریز وضع به گونه‏اى دیگر بود و تظاهرات مردمى به درگیرى انجامید و
تعدادى از مردم به شهادت رسیدند که خود سرمنشأ تحرکات و جنبشى جدید گردید :

«... آیات حوزه علمیه قم اعلام کرده‏اند حوزه روز 3/12/36 به مناسبت حوادث اخیر تبریز تعطیل خواهد بود ومجلس ترحیم براى مقتولین برگزار خواهد شد...»[27]

«... سه هزار نفر طلاب علوم دینى و دانشجویان شهرستانهاى مختلف مجلس ختمى به مناسبت هفته کشته‏شدگان واقعه تبریز در مسجد اعظم قم برگزار و با تلاوت قرآن و شعارهاى ...»[28]

درتمامى این جلسات ضمن افشاگرى درمورد رژیم پهلوى الگوهاى اسلامى و حکومت مورد نظر
اسلام تبیین مى‏گردید و از امام به عنوان رهبر حرکت اسلامى یاد مى‏گردید و بازگشت ایشان را درخواست مى‏نمودند :

«... خواسته‏هاى ملت ایران این است 1ـ آزادى کلیه زندانیان سیاسى مسلمان که در رأس آنها آیت‏اللّه‏ منتظرى وطالقانى قرار دارند 2ـ برگشتن دانشمندان و گویندگان عظیم‏الشأن حوزه علمیه قم که تبعید شده‏اند... 3ـ بازگشت حضرت آیت‏اللّه‏ العظمى امام خمینى 4ـ کلیه قوانین اسلام و کلیه قوانین قرآن باید در این مملکت از حجاب گرفته تا سایر چیزهایش موبه‏مو اجرا شود...»[29]

رژیم با نزدیک‏تر شدن ایام نوروز احتمال تظاهرات دامنه‏دارى را مى‏داد :

«... اینکه روز نهم فروردین مصادف با چهلمین روز کشته‏شدگان تبریز است و در این ایام تردد مردم به قم زیاد مى‏باشد و حوزه‏هاى علمیه در ایام عید تعطیلى ندارند لذا پیش‏بینى مى‏شود که در این ایام (تعطیلات نوروز) تظاهرات گسترده‏اى بوجود آید که چگونگى جهت پیشگیرى به شهربانى قم اعلام شده است...»[30]

«... روز 7/1/37 اعلامیه‏اى به امضاء «حوزه علمیه قم» به مناسبت چهلمین روز کشته‏شدگان اخلالگران تبریز در شهر قم انتشار یافته است متن اعلامیه صحنه 473.[31]

درشهر یزد متعاقب سخنرانى آیت‏اللّه‏ شهید شیخ محمد صدوقى مردم به تظاهرات پرداخته که تعدادى
شهید و مجروح گردیدند و در شهرهاى قزوین، اهواز، جهرم و اصفهان نیز حوادث مشابهى به وقوع
پیوست.

«در ... چند روز قبل اعلامیه‏اى از طرف جامعه روحانیت قم منتشر شد و روز 19 اردیبهشت را روز عزاى ملى براى شهرهاى قزوین، یزد ... اعلام کرده بودند...»[32]

«... روز 13/2/2537 در مدرسه علمیه خان اعلامیه‏اى نصب که در آن قید شده بود «به مناسبت چهلم اول یزد و چهلم دوم تبریز و چهلم سوم قم روز چهارشنبه 20/2/2537 در میبد یزد مجلس ختم مى‏گیرند...»[33]

«... از طرف خمینى به مناسبت چهلمین روز حوادث یزد اعلامیه‏اى صادر که حاوى مطالب مضره و تحریک‏آمیزمى‏باشد با توجه به صدور اعلامیه در همین زمینه از طرف سیدصادق روحانى بروز تظاهرات گسترده در روز19/2/2537 متصور است با هماهنگى سایر مراجع انتظامى پیش‏بینى و مراقبت‏هاى لازم معمول و هرگونه اتفاق را به موقع گزارش نمایند»[34]

و اعلامیه امام خمینى به گونه‏اى دیگر بود و رژیم آن را چیز دیگرى مى‏دانست.

«... از زمانى که اعلامیه اخیر خمینى به ایران آمده و در دسترس مردم قرار گرفته انقلاب و تظاهرات در قم اوج گرفته زیرا خمینى در اعلامیه اخیرش تاکید کرده که آرام نباشید و تظاهرات کنید لذا طرفداران و مقلدین خمینى این جمله را تعبیر به فتوا کرده و مى‏گویند تقریبا خمینى در این زمینه حکم داده و ما که مقلد ایشان هستیم موظف به انجام تظاهرات مى‏باشیم. این اعلامیه مراجع قم را دچار دردسر تازه‏اى کرده چون ایشان با تظاهرات مخالفند و هرگاه مجلس فاتحه مى‏گرفتند به منبرى سفارش مى‏کردند که در خاتمه منبر از مردم بخواهد آرامش را حفظ کنند و از انجام تظاهرات خوددارى نمایند و مردم هم کمى رعایت مى‏کردند وکمتر تظاهرات براه مى‏انداختند ولى اکنون با رسیدن این اعلامیه منبرى جرأت نمى‏کند مردم را دعوت به آرامش کند زیرا مورد اعتراض واقع مى‏شود که دستورخمینى را نقض کرده است...»[35]

  و در عرض مدت کمتر از 13 ماه رژیم خودکامه‏اى که مى‏گفت عمر «رژیم‏هاى شما دوام نخواهد آورد
و مال من پایدار خواهم ماند» به سر آمد و (فاتح دنیا) مغلوب گشت.

 

منبع: مقدمه کتاب 19 دی به روایت اسناد ساواک کاری از مرکز بررسی اسناد تاریخی

 

[1]ـ سند 64 کتاب 19 دی به روایت اسناد ساواک

[2]ـ سند 67 همان

[3]ـ سند 71 همان

[4]ـ سند 73 همان

[5]ـ سند 75 کتاب 19 دی به روایت اسناد ساواک

[6]ـ سند 87  همان

[7]ـ سند 87 همان

[8]ـ سند 90 همان

[9]ـ سند 90 همان

[10]ـ سند 90 همان

 

[11]ـ سند 94 همان کتاب 19 دی به روایت اسناد ساواک

[12]ـ سند 96 همان

[13]ـ سند 111 همان

[14]ـ  سندهای 115ـ 117 همان

[15]ـ  سند 128 همان

[16]ـ سند 132

[17]ـ سند 155

[18]ـ سند 157

[19]ـ 175

[20]ـ سند 179

[21]ـ سند 208.

[22]ـ سند 255.

[23]ـ سند 229

[24]ـ سند 247

[25]ـ سند 255

[26]ـ سند 261

[27]. سند 334

[28]. سند 352

[29]ـ سند 361 ـ 362

[30]ـ سند 385 ـ 386

[31]ـ سند 473

[32]ـ سند 529

[33]ـ سند 533

[34]ـ سند 534

[35]ـ سند 537


مرکز بررسی اسناد تاریخی