10 اردیبهشت 1393
مطالعه کتاب در هر فرصتی
این ایامی را که نمایشگاه کتاب در تهران برگزار میشود، به نظر بنده باید بهار کتاب نامید. زیرا کتاب حقیقتا مطرح میشود و گروه های زیادی از مردم -به ویژه جوانان- سراغ کتابفروش ها میروند. یعنی کتابفروش ها، فروشِ خوبی از این جهت دارند و کتاب هم واقعا به دست مردم علاقهمند میرسد.
... من توقعم این است که مردم ما کتابخوانی را جدی بگیرند. البته جمعی از مردم جدی میگیرند اما همه این طور نیستند. من میخواهم خواهشی از مردم بکنم و آن این است کسانی که وقت های ضایع شوندهای دارند، مثلا به اتوبوس یا تاکسی سوار میشوند، یا سوار وسیله نقلیه خودشان هستند و دیگری ماشین را میراند، یا در جاهایی مثل مطب پزشک، در حال انتظار به سر میبرند و به هر حال اوقاتی را در حال انتظار به بیکاری میگذرانند، در تمام این ساعات، کتاب بخوانند.
کتاب در کیف یا جیب خود داشته باشند و در اتوبوس که نشستند، کتاب را باز کنند و بخوانند. وقتی هم به مقصد رسیدند، نشانهای لای کتاب بگذارند و باز در فرصت یا فرصت های بعدی آن را باز کنند و از همان جا بخوانند. بنده خودم چند جلد قطور از یک عنوان کتاب را در اتوبوس خواندم!
البته قضیه مربوط به قبل از انقلاب است که چند روزی برای انجام کاری از مشهد به تهران آمده بودم. بنا به دلایلی نمیخواهم اسم کتاب را بگویم. وضعیت و فضای اتوبوسهای آن روزگار برای ما خیلی آزاردهنده بود و نمیتوانستیم تحمل کنیم. دلم میخواست سرم پایین باشد و خواندن کتاب در چنین وضعیتی بهترین کار بود. ساعتی را که به این حالت میگذراندم احساس نمیکردم ضایع میشود. آن وقت ها تقریبا یک ساعت طول میکشید تا آدم با اتوبوس از جایی به جای دیگر میرفت. بعضی وقت ها این جابهجایی کمتر یا بیشتر هم طول میکشید. بههرحال چنین یک ساعت هایی را احساس نمیکردم که ضایع میشود، چون کتاب میخواندم.
ایرنا